بلای خاموش اعتیاد به الکل در ایران

پیش از آن که در سال ۱۹۷۹ جمهوری اسلامی ممنوعیت شدیدی برای تولید و مصرف مشروبات الکلی برقرار کند، تولید این نوشابه ها در ایران رواج و رونق داشت. اما، ممنوعیت و مجازات نتوانست به مصرف آن پایان دهد. قاچاق و تولید محلی محصولات تقلبی چنان رواج یافت که به صورت یک معضل برای سلامت عمومی در آمد. به این خاطر، از سال ۱۹۹۹ موسسه «الکلی های گمنام» (AA) در تقریبا هممه شهرهای بزرگ ایران حضور دارد.

در این تصویر، سه بطری خالی در کنار دیواری که رنگ آبی دارد و کمی فرسوده به نظر می‌رسد، قرار گرفته‌اند. دیواره دارای نواحی ترک‌خورده و برخی زواید و نقص‌هاست. بطری‌ها به صورت نامرتب در کنار هم قرار دارند و بافتی کهنه و رنگ‌هایی مات دارند، که به تصویر حس قدیمی و رها شده‌ای می‌بخشد. در پس‌زمینه، تکه‌هایی از دیوار نیز قابل مشاهده است.

پس از انقلاب سال ۱۳۹۷، آیت الله خمینی که خود شعرهای زیادی در وصف عرفانی شراب می سرود، سیاست ممنوعیت کامل مشروبات الکلی را برقرار کرد که هدف از آن داشتن کشوری بدون مصرف نوشابه های الکلی بود. تولید، خرید و فروش و مصرف الکل با مجازات های سنگین، از جمله شلاق و در برخی از موارد خاص اعدام قاجاقچی ها روبرو بود. این اقدامات ظالمانه بُعد جدیدی به رویکرد چندصدساله ایرانیان سکولار(روشنفکر) به مستی افزود: بی اعتمادی به رژیم حاکم.

نکته جالب این که این ممنوعیت هیچ گاه درباره اقلیت های مذهبی کشور، به ویژه یهودی و مسیحی ها اِعمال نشد و آنها مجاز به تولید شراب و تقطیر الکل هستند. این یک خیمه شب بازی است که در میان مردم مسلمان، گروهی مجاز به نوشیدن الکل باشند. ممنوعیت اسلامی هرگز نتوانست سنت های ملی و مردمی مربوط به نوشابه های الکلی را ازبین ببرد.

امروز، مصرف نوشابه های الکلی قاچاق دیگر امری حاشیه ای نیست و به صورت تفریحی درآمده که تا حد زیاده روی و خودتخریبی هم پیش می رود. در واقع، عملا همه انواع مشروبات الکلی در جمهوری اسلامی وجود دارد. واردات غیرقانونی عمدتا از کردستان عراق همسایه، بخشی از تقاضای زیاد برای آبجو، شراب، ویسکی و نوشابه های گران قیمت اروپایی را تأمین می کند. تولید محلی، که ارزانتر است هم رشد زیادی یافته است. عده کمی در خانه خود شراب می سازند، ولی بسیاری از مردم عرق محلی – که «ودکا» نامیده می شود- را از کشمش یا میوه های دیگر می سازند. این نوشیدنی ها که توسط افراد غیرحرفه ای در خانه ها یا کارگاه های قاچاق فاقد تجهیزات مناسب و کنترل کیفیت ساخته می شود و میزان الکل آن به ۸۰ درجه می رسد، خطرناک است و مرتبا باعث ایجاد مسمومیت های گسترده ای می شود که غالبا منجر به نابینایی، نارسایی کبدی و گاه مرگ می شود.

۱۳۰۰ مرگ در یک سال و نیم

آخرین رویداد از این نوع در ۲۹ آوریل ۲۰۲۴ در حدی گسترده در رسانه های ایران بازتاب یافت: ۲۹ پزشک شیراز با نوشیدن الکل مسموم شدند، ۶ تن کارشان به بستری شدن در بیمارستان کشید و یک تن نیز جان باخت. چنین حوادثی مرتب رخ می دهد ولی رسانه ها عموما از آنها چیزی نمی گویند چون نوشیدن مشروبات الکلی از نظر اجتماعی و فرهنگی بار ننگین تری از مصرف مواد مخدر سنگین دارد که به صورتی ریشخندآمیز، دسترسی به آنها آسان تر است. در محافل فرهنگی و مناطق روستایی کشیدن تریاک یک سنت دیرینه است و گاه نیز به دلایل پزشکی تجویز می شود. البته درمورد هرویین و دیگر مواد مخدر سنگین چنین نیست اما مصرف آن در میان نخبگان مرفه و نیز فقیران حاشیه نشین رواج دارد. در چنین وضعیتی، از دیرباز درمان اعتیاد به صورت یک سیاست ملی به خوبی سازماندهی شده ولی درمورد اعتیاد به الکل چنین نیست.

در ایران مدرن، عوامل بازدارنده برای حفظ مصرف در سطح متعادل اجتماعی وجود ندارد و این امر تا حدی است که ممنوعیت گریزی یا تحریک نسبت به تحمیلات حکومتی موجب نوع خاصی از اعتیاد به الکل می شود که نزدیک به اعتیاد و خیلی دور از تصاویر رمانتیک و عرفانی شعر فارسی است. این امر در ۵ سال اخیر، به ویژه در میان زنان، نوجوانان و حتی کودکان ۱۰- ۱۲ ساله به شدت افزایش یافته است. یک گزارش رئیس «انجمن آسیا- اقیانوس آرام» سم شناسی پزشکی نشان می دهد که موارد مسمومیت الکلی، به ویژه در دوران همه گیری کووید رشد کرده و موجب مرگ ۱۳۰۰ تن در مدت یک سال و نیم در گروه های سنی ۱۵ تا ۵۰ ساله شده است.

درمان به جای مجازات

بنابر اعلام «سازمان جهانی بهداشت»، مصرف سرانه الکل در منطقه مدیترانه شرقی خیلی کمتر از مردم آمریکا و اروپا است. با این همه، اگر این درنظر گرفته شود که ۹۰ درصد از مردم این منطقه نوشیدن الکل را انکار می کنند، مصرف سرانه کسانی که می نوشند ۲۵ لیتر در سال و خیلی بیشتر از مصرف سرانه غربی ها (۱۱ تا ۱۵ لیتر) است. چنان که می توان انتظار داشت، عوارض این اعتیاد بر سلامت عمومی هشدار دهنده است. دولت جمهوری اسلامی سرانجام به وجود مشکل اذعان و یک کنفرانس بین المللی در ۲۳ ماه مه ۲۰۱۴ سازماندهی کرد. در آن زمان، وزارت بهداشت نخستین تدابیر را اتخاذ کرد اما هیچ یک از آنها نتوانست به شکل معنادار جلوی گستردگی اعتیاد و تعداد مرگ و میر را بگیرد.

از آن پس، روش دیگری در پیش گرفته شد. با آن که اعتیاد به الکل و دیگر انواع اعتیاد همچنان به عنوان بزه های مدنی و مذهبی بزرگ درنظر گرفته می شود، برای کسانی که نادم شده و اراده خود را برای ترک اعتیاد نشان دهند، تعقیب جزایی به حالت تعلیق در آمده و جای خود را به مفاهیم پزشکی مانند «بیماری» یا «ابتلا» می دهد که مستلزم درمان است. درک بیشتر و حتی اغماض در رفتار رسمی برای حل مشکل دیده می شود به شرطی که افراد معتاد آنچه که جامعه شناسان به عنوان «نقش بیمار» تعریف می کنند را بپذیرند، یعنی متوجه ناتوانی خود در ترک الکل شده و آماده جستجوی چاره باشند. مراکز درمانی پزشکی و روانی دولتی و خصوصی مختص مبارزه با مصرف الکل و اعتیاد به آن چندین برابر شده و آزادانه در سراسر کشور تبلیغ می کنند.

با وجود آن که «الکلی های گمنام» (AA) ابتدا در دنیای غرب و بنابر ضوابط اخلاقی آن توسعه یافتند، در دنیای غیرغربی و اسلامی هم به دلیل جهت گیری های روحانی و غیرفرقه ای خود محبوبیت دارند. در ایران، به رغم نارضایتی عمومی نسبت به روایت رسمی حکومت از اسلام، دوسوم از مردم هنوز اعتقادات مذهبی و روحانی دارند. بنابراین، جای تعجب نیست که حتی ایرانی های خداناباورهم بدون وابستگی به یک مذهب خاص، به یک «قدرت برتر» باور داشته باشند و این قدرت می تواند در غلبه بر اعتیاد به آنها کمک کند.

در میان سازمان های متعدد خصوصی و انجمن های محلی ای که برای حل این مشکل ایجاد شده که به شکل مستقل یا با همکاری با نهادهای پزشکی و مراکز رسمی درمانی کار می کنند، شعبه ایرانی «الکلی های گمنام» (AA) یکی از محبوب ترین ها است. برنامه های مشابهی هم به نام «مصرف کنندگان گمنام موادمخدر» یا « وابستاگان گمنام» وجود دارد که در عنوان خود از قید واژه «الکلی» اجتناب می کنند چون این مفهوم معنای اجتماعی ناپسندی دارد.

ساختاری به خوبی سازماندهی شده

نخستین گردهمایی «الکلی های گمنام» (AA) در سال ۱۹۹۳ خصوصی بود. به دلیل شرایط سیاسی این گردهمایی ادامه نیافت تا این که در ۱۷ ژوئیه ۱۹۹۹ در تهران، در آغاز دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، اصلاح طلب، گردهمایی رسمی دیگری برگزار شد. با این همه، دیدارها گاه و بیگاه بود و کارآمدی چندانی نداشت تا این که عده ای از افراد در مشهد، که با روش «الکلی های گمنام» (AA) آموزش دیده بودند، انجمنی سازماندهی کرده و با موافقت مقامات و نیز کمک پزشکان و بسیاری از بیمارستان ها شعبه هایی در سراسر کشور ایجاد کردند.

پس از ۳ دهه، اکنون تحت مدیریت انجمن مشهد، فعالیت ها به خوبی سازماندهی و ساختاربندی شده است. کتاب و جزوه هایی چاپ و توزیع شده، به طور مرتب گردهمایی هایی سازماندهی می شود و مربیانی آموزش دیده اطلاعات لازم را در اختیار عموم و بیماران می گذارند و روابط با مقامات هم مدیریت شده است. تارنمای اینترنتی (۱) دوزبانه – فارسی، انگلیسی- اطلاعات و مشاوره هایی عملی دراختیار می گذارد و پذیرای مبادلات مستقیم و همایش های آنلاین است. انجمن در ۹۶ شهر بزرگ و کوچک فعال است که در ۲۴ از ۳۱ استان کشور قرار دارند اما هنوز در غرب کشور (آذربایجان، کردستان، لرستان و خوزستان) شعبه ندارد.

این شبکه بسیاری از گروه های کوچک و گردهم آیی های خصوصی، عمدتا هفتگی و گاه روزانه، را مدیریت می کند. گردهمایی ها در محل موسسه های نیکوکاری، باشگاه های محله ای و حتی سالن های دولتی برگزار می شود. همچنین، تعدادی گروه در فضای مجازی وجود دارند که تارنماهای خاص خود را دارند و به طور روزمره گواهی های ثبت شده و مشاوره ها و نیز اطلاعاتی درباره گردهمایی ها و موضوع هایی که در آنها مطرح می شود را منتشر می کنند. آنها از پیام رسان هایی مانند واتساپ، تلگرام یا فری کنفرانس(Free Conference) برای تأمین محرمانه بودن استفاده می کنند. این گروه ها از مدل بین المللی «الکلی های گمنام» (AA) پیروی نموده، مدیران منتخب، مسئولان مالی، حامی یا (راهنما) و عوامل و کارگزارانی دارند. برخی از شعبه ها مانند تهران نیز تارنمای خاص خود را دارند(۲).

نشست های آنلاین یا «حضوری» برحسب مورد می تواند درباره یک موضوع خاص برگزار شود و برای مردان، زنان یا به صورت مختلط سازماندهی می شود. برگزاری آنها همیشه با اعلام اطلاعات خیلی دقیق انجام می گیرد تا مشارکت کنندگان را جلب نماید. نمونه زیر نشان دهنده یکی از این گردهمایی ها در شهر بجنورد (خراسان شمالی) است که به وسیله شاخه محلی گروهی بزرگ تر به نام «کودا» (Co-Dependants anonyms) برگزار می شود:

نام گروه: فریدام پت(Freedom Path)، گردهمایی مختلط است.
جلسه مختلط است
تاریخ: چهارشنبه ۲۳ آوریل، ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰.
تاریخ: چهارشنبه ۲۳ آوریل، ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰..
موضوع: آگاهی از این که این قدرت (اراده خلاص شدن از چنگ اعتیاد) مراقب ما است و بهتر منافع ما را تأمین می کند.
مأخذ: بخشی از فصل دوم کتاب سبز «کودا».
منشی: محمد.
نماینده: داریوش.
دستشویی: موجود است
ورودی برای صندلی چرخ دار: موجود نیست
آسانسور: موجود نیست.
پیام: «خدا، یاریم کن که روشن بینی پذیرش چیزهایی که نمی توانم تغییر دهم، شجاعت تغییر چیزهایی که می توانم و خرد تمایز قائل شدن بین این دو را داشته باشم»

آینه بحران اجتماعی ایران

اعتیاد به الکل همه جامعه، از نخبه های غرب گرا یا سنتی ناامید، تا نسل جوان گروه های اسلامی که به رغم حرام بودن از این ماده مفسد استفاده می کنند و طبقه متوسط ناامیدشده براثر فروپاشی اقتصادی کشوری که بر اثر تحریم های آمریکایی و اروپایی درحال مضمحل شدن است، را دربر می گیرد. برای پلیس اِعمال ممنوعیت مصرف الکل و مواد مخدر سنگین غیرممکن است. گواهی های نوشته یا ضبط شده در تارنماهای «الکلی های گمنام» (AA) تصویری غم انگیز از ناهنجاری معاصر جامعه، بین فرهنگ اسلامی، مجازات کسانی که ممنوعیت را نمی پذیرند و مشکل پزشکی- اجتماعی نشان می دهد.

مطلب زیر که از بخش «روایت های شخصی زنان» تارنمای «الکلی های گمنام» (AA) در مشهد برگرفته شده، حکایت زن جوانی است که پدرش معتاد بوده است:

«دوران کودکی من پر از نزاع و ترس بود. پدرم غالبا در زندان بسرمی برد. مادرم ناچار بود برای تأمین زندگی و داشتن سرپناه به خدمتکاری در خانه ها بپردازد. من با آدم های ثروتمند بزرگ شدم و همیشه از آنها نفرت داشتم. (...) خوب زمانی را به خاطر دارم که برای نخستین بار قلبم با دیدن فردی از جنس مخالف به شدت به تپش درآمد. او پسر یکی از صاحب کارهای مادرم بود. در آن زمان من فقط ۱۳ سال داشتم. او خیلی زود متوجه علاقه من به خود شد. به یاددارم که ۳ نوامبر ۱۹ سال پیش بود. او مقدار زیادی الکل به خوردم داد. نمی خواستم او را از دست بدهم، هرچه داد نوشیدم و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم در رختخواب بودم. باور نکردنی است، اما این نخستین تجربه جنسی و نوشیدن الکل من بود که با هم همزمان شده بود

۳ سال بعد او مرا از زندگی اش بیرون انداخت . دچار افسردگی شدم و دیگر نمی توانستم درس بخوانم. تنها به یک چیز فکر می کردم و آن انتقام گرفتن بود. دختری ضعیف، فقیر، طردشده و نفرت انگیز شده بودم. هنگامی که الکل می نوشیدم، خود را خوب حس می کردم. پیش از سن ۲۵ سالگی با عده زیادی از مردان ثروتمند و مسن رابطه برقرار کرده بودم که مخارج خود و خانواده ام را تأمین می کردند. هنگامی که پدرم درگذشت، چیزی که از آن هراس داشتم یعنی یک الکلی و معتاد مثل پدرم شده بودم. آموخته بودم که ما همه از یک جنس هستیم (...).

حس می کردم که اگر الکل ننوشم هیچ نیستم. در جاده ای یک طرفه افتاده بودم. دیگر نمی گذاشتم مادرم کار کند. با چند دوست گروهی تشکیل دادم: همه کار از موسیقی تا ساخت آبجو و تقطیر الکل می کردیم. من به کار سازماندهی جشن ها می پرداختم. فقط برای نوشیدن و انتقام گرفتن زندگی می کردم. در تولد ۳۵ سالگی دوست پسرم، مادرم را برای آشپزی و آماده کردن خانه او آوردم. او نمی دانست که من الکلی هستم و دوست پسرم قاچاقچی الکل است (...) آن شب هردو ما خیلی مست شدیم. موقع برگرداندن مادرم به خانه تصادف وحشتناکی کردیم. مادرم مرد و دوست پسرم به شدت مجروح و دچار ضایعه نخاعی شد. از آن پس، من مصرف مواد مخدر سنگین را هم به الکل اضافه کردم. همیشه خود را گناهکار می دانستم.

بعد، در یک بیمارستان روانی با «الکلی های گمنام» (AA) آشنا شدم. ۷ ماه طول کشید تا بپذیرم که الکلی هستم. پذیرش سخت ترین مرحله در روند درمان است. امروز، در نزدیک به ۳۵ سالگی، یک سال تمام است که ترک کرده و این کار را با کمک راهنمایم انجام داده ام و به خصوص خود را برای گذشته تلخم بخشیده ام. از خدا می خواهم که همه کسانی که در چنگال الکل اسیرند را نجات دهد. از خدا می خواهم همه ما را به راهی هدایت کند که بتوانیم از نو طعم آرامش در زندگی را بچشیم».

به رغم درپیش گرفتن سیاست جدید به جای تعقیب و مجازات توسط مقامات در سال های دهه ۲۰۰۰، هنوز چالش های مهمی وجود دارد. نظام خدمات ابتدایی درمانی به شدت پرتراکم است و این امر مانع همکاری بین دولت، بخش خصوصی و سازمان های غیردولتی (ONG) می شود. از این رو، «الکلی های گمنام» (AA) و موسسه های مشابه، که در عملکرد خود مستقل و انعطاف پذیرند، همچنان بهترین راه حل موجود هستند. این گروه ها جای خود را در جامعه و فرهنگ سنتی ایران بازکرده و راهی واقع بینانه برای مقابله با این بلیه گشوده اند.

۱- https://iranaa.org

۲- https://tehranaa.org