تحلیل

ایران : «اکثریت خاموش»ی که همچنان در اعتراضات سیاسی شرکت نمی کند

جامعه ی ایرانی در گذار اعتراضات، عمیقآ چند پاره به نظر می رسد. دو جبهه با یکدیگر در نبردند : در یک سو، هواداران رژیم اسلامی، با گرایشی شدیدآ محافظه کارانه (اصولگرایان م)، و در سوی دیگر، رفورمیست ها ( اصلاح طلبان م) و بخشی از جوانان تشنه ی آزادی. بین این دو جناح، بخش وسیعی از « اکثریت خاموش» خارج از مبارزات قرار می گیرند.

در تاریخ ۷ ژوئیه ی ۲۰۲۳ ( ۱۶ تیر ۱۴۰۲) ایران سالروز عید غدیر را گرامی داشت : بنا به اعتقاد شیعیان، هجدهمین روز از آخرین ماه سال (ذی الحجه م) در تقویم اسلامی (هجری قمری م) مطابق سال ۶۳۲ میلادی، محمد پیامبر درغدیر خم، منطقه ای بین مکه و مدینه، خطبه ای ایراد نمود و طی آن اعلام کرد که جانشین او پسر عمو و داماد ش علی ابن ابیطالب خواهد بود. به مناسبت عید غدیر با حمایت و پشتیبانی دولت، مراسمی در سراسر کشور برگزار شد. تخمین زده می شود که میلیون ها نفر در این جشنها شرکت کردند. مهم ترین این مراسم در تهران با همایش و راهپیمایی به طول ۱۰ کیلومتر از میدان امام حسین تا میدان آزادی اتفاق افتاد.

این رژه های جشن گونه، بحث های پر حاشیه ای در مورد درک و تفهیم مشارکت گسترده ی مردم در مراسم مذهبی، و جایگاه دین در جامعه را بر انگیخت. هواداران رژیم، به ویژه کسانی در میان اصول گرایان، بر این تجمعات به عنوان دلیل دیگری که اعتقاد و ارادت عمیق جامعه را بازتاب می دهد، و همچنین به مثابه ی پاسخ به کسانی که تمایل به سکولاریزه شدن در جمهوری اسلامی را مطرح می کنند، تاکید کردند. در مقابل، مخالفان دولت مدعی هستند که این راهپیمایی ها نشان دهنده ی دین گرایی جامعه نبوده و دلیلی بر حمایت مردم از رژیم نیز نیست. آنها مشارکت مردم را این گونه توجیه می کنند، که شرکت کنندگان به خاطرهدایا و پاداش های مختلفی که از سوی مقامات ارائه شده بود ، جذب شدند. بنابر این به نظر آنها، بسیج گسترده ی مردم برای عید غدیر، لزومآ گویای رواج و حضور ایمان دینی در جامعه نیست.

روند کلی

گفتمان عمومی کنونی در ارتباط با این گرد همایی ها در چارچوب تحولات زیر بنایی که در دهه های اخیر، جامعه ی ایران را شکل داده است، صورت می گیرد. چیزی که با روند سریع سکولاریزه شدن ( مدنی شدن) آغاز شد و با کاهش جایگاه و مقام دینداران شدت یافت. شکی نیست که سیاسی شدن بیش از حد دین در ایران، ناتوانی مقامات در مواحهه با چالش های اقتصادی و اجتماعی که مردم با آن روبرو هستند، و همچنین فساد فزاینده و مزمن، حمایت گسترده ی عمومی از « نظام انقلابی» را از بین برده است. مهمتر از همه، این عوامل به تضعیف گرایش به دین در جامعه کمک کرده است. نظر سنجی ها نشان می دهد که رفتار مذهبی و میزان وابستگی های دینی تحول یافته است. تحقیقی که در سال ۲۰۱۹ توسط مؤسسه ی ملی نظر سنجی (ایپسا)‌ صورت گرفته است، نمونه ای از آن را بازتاب می دهد : نزدیک به نیمی از شهروندان تهرانی درماه رمضان روزه نمی گیرند (۱). این کاهش رعایت آئین ها و محدودیت های دینی، به طور خاص درعدم پذیرش قوانین مرتبط با پوشش اسلامی، به ویژه حجاب اجباری برای زنان و کاهش حضور در مساجد، مشاهده می شود.

زوال جایگاه روحانیت

همزمان با روند مدنی شدن، شاهد کاهش مستمر جایگاه روحانیت در ایران هستیم. این پدیده تا حدودی به این دلیل است که روحانیت با رژیمی که سرچشمه ی بی عدالتی تلقی می شود، همراهی می کند. علاوه بر این، وضعیت معیشتی و اقتصادی نسبتآ مساعد بسیاری از افراد مذهبی و تمایل آنها به فاصله گرفتن و محدود کردن تعامل با مردم، شکافی بین آنها و جامعه ایجاد می کند. رسول منتخب نیا، مذهبی اصلاح طلب اخیرآ در یک مصاحبه با روزنامه ی اینتر نتی هم میهن Hammihanonline (۲)اعتراف می کند که بسیاری از جوانان از اسلام و روحانیت فاصله گرفته اند.

نا امیدی فزاینده، ایرانیان را بیش از پیش به جست و جوی جایگزینی برای فرار از موقعیت نا مساعد یا رهایی از مشکلات خویش سوق می دهد : مهاجرت، بی اعتمادی نسبت به سیاست، گوشه گیری، و شاید خودکشی و اعتیاد به مواد مخدر. علاوه بر این، بخشی از مردم از هر گونه تغییر انقلابی که ایران را به هرج و مرج یا جنگ داخلی سوق دهد و منجر به تجزیه ی کشور شود، و همچنین خطر تصاحب قدرت توسط سپاه پاسداران انقلاب به منظور باز گرداندن ثبات در کشور، ابراز نگرانی می کنند. به همین دلیل آنها خواستار بهبود شرایط اقتصادی و پایان دادن به دخالت مقامات دولتی در زندگی روزمره ی خود هستند.

تآثیر فرهنگ غرب

جامعه ی ایران پیچیده است، و پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ دگرگونی های جمعیتی و فرهنگی گسترده ای را تجربه کرده است. روند غربی شدن، مدرنیزه شدن و پیداش جامعه ی مدنی، اثرات سیاسی و اجتماعی گوناگون و گاهی متناقضی را در پی داشته است. نفوذ فرهنگ غرب به فرد گرایی و پذیرش برخی ارزش های لیبرال کمک کرده است. اما گرایش به فرهنگ مصرف گرایی و تمایل به تفریح و فراغت، برخی از اوقات موجب می شود تا نسل جوان نسبت به سیاست بی علاقگی نشان دهد.

تحولات جمعیتی نیز پیامد های سیاسی متناقضی را موجب می شود. علیرغم تلاش های رژیم در یک دهه ی گذشته برای تشویق زاد و ولد، به منظور مبارزه با پیری جامعه، نرخ تولد همچنان رو به کاهش است. در حالی که بسیاری از جوانان از ارزش های انقلاب اسلامی فاصله گرفته و نظام مذهبی ارتجاعی را به چالش می کشند، « قدیمی ها» بیشتر به تغییرات تدریجی تمایل دارند و ثبات سیاسی و پیشرفت های اقتصادی را به تحولات رادیکال ترجیح می دهند. به نظر عباس کاظمی جامعه شناس، بسیاری از بزرگسالان میانسال با نسل جوانی که در تظاهرات شرکت می کند، همزاد پنداری دارد. اما تعهدات خانوادگی و حرفه ای آنها را از پیوستن به آنها باز می دارد.

کلید تغییر سیاسی در ایران عمدتآ در توانایی بسیج آنچه که حمید رضا جلایی پور « اکثریت خاموش» می نامد، نهفته است. این جامعه شناس ایرانی ارزیابی می کند که این بخش از جامعه حدود ۷۰ در صد از ایرانی ها را در بر می گیرد (۴). این « اکثریت خاموش از سیاست سرکوب گرانه ی رژیم حمایت نمیکند و در آرزوهای جوانان برای آزادی بیشتر شریک است. در عین حال موضع این بخش مهم از جامعه با مواضع گروههای رادیکال، به ویژه آنهایی که در خارج از کشور اقامت دارند، و از سرنگونی رژیم از طریق اعمال خشونت حمایت می کنند، متفاوت است. به گفته ی حمید رضا جلایی پور، بیشتر معترضان سال ۲۰۲۲ را جوانان طبقه ی متوسط بین ۱۵ تا ۲۵ ساله تشکیل می دادند. تلاش های مقامات برای متقاعد کردن افکار عمومی، مبنی بر این که جنبش اعتراضی با حمایت غرب و با هدف سرنگونی رژیم سازمان دهی شده است، نا کار آمد بود، زیرا اکثریت مردم از مشارکت در یک اقدام انقلابی و توسل به خشونت سر باز زدند.

چشم انداز تحول در ایران، همچنین به توانایی ایجاد جنبش جمعی « فراگیر» بستگی دارد، چیزی که می تواند بخش های وسیعی از مردم با منافع خاص و حتی متناقض را در بر گیرد. در واقع یکی از نقاط ضعف اصلی موج اخیر اعتراضات، عدم حضور گروه های مهم اجتماعی، به ویژه کارگران و کارکنان بخش خدمات بود، آنها از شرکت در تظاهراتی که عمدتآ توسط نوجوانان و دانشجویان هدایت می شد، خودداری کردند. در حالی که به چالش کشیدن رژیم مستلزم بسیج تمام گروههای مختلف جامعه است. در این بسیج همگانی می باید کارگران و باز نشستگان که باز سازی و احیای اقتصاد و برابری اجتماعی را در اولویت قرار می دهند، در کنار گروههایی همچون دانشجویان ، که در خط مقدم مبارزه برای دفاع ار آزادی های مدنی و سیاسی هستند، شرکت داشته باشند.

کشوری پیچیده و متنوع

ایران مانند هر جامعه ی انسانی دیگری، از جمعیت های متنوعی تشکیل شده ، که افرادی با اعتقادات عمیقآ مذهبی و دیگرانی با بینش غیر مذهبی (سکولار)، را در بر می گیرد. این گروه ها حامیان، منتقدان و مخالفان رژیم ، دانشجویان جوانی که به ارزش های لیبرال گرایش دارند و جوانانی که طرفدار جبهه گیری سرسختانه و مقاومت در برابر غربی ها هستند، را شامل می شود. همچنین طبقات متوسط شهری را که خواستار تغییر هستند، در کنار افرادی از طبقات متوسط و فرودست که به سنت ها دلبستگی دارند و وضعیت موجود را به خشونت انقلابی ترجیح می دهند، گرد هم می آورد.

تنوع اجتماعی که از مشخصات جامعه ی ایران محسوب می شود، مستلزم در نظر گرفتن تکثر دیدگاه های سیاسی، بینش های ایدئولوژیک، ارزش ها و آرمان های ایرانیان است. یک شهروند این کشور می تواند در ماه رمضان روزه بگیرد و در بزرگداشت روز کورش کبیر نیز شرکت کند. با وجود مخالف بودن با حجاب اجباری، در همان حال روسری اسلامی را نماد مذهبی، فرهنگی و ملی به شمار آورد. ایرانی ها قادرند همزمان بر علیه حکومت دست به اعتراض بزنند و در عین حال پیروزی تیم فوتبال کشورشان را جشن بگیرند. نا رضایتی خود را نسبت به کمک هایی که از سوی تهران به سوریه ارسال می شود ابراز کنند و همزمان تحریم های اعمال شده از طرف آمریکا را محکوم کنند. آنها همچنین می توانند درعین مخالفت با موضع گیری های رژیم در ارتباط با شعار نابودی اسرائیل، مخالف سیاست دولت اسرائیل باشند. به همین دلیل است که تحلیل بیش از حد ساده گرایانه ی جامعه ی ایران، با نا دیده گرفتن تنوع و همدلی آنها، می تواند به تحلیل های نادرستی منتهی شود، که اغلب به اتخاذ راهبردهای نا موفق منجر می شود.