آیا جو بایدن جرات بازگشت به توافق هسته ای ایران را خواهد داشت؟

جو بایدن در ٢٠ ژانویه ٢٠٢١ ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده خواهد گرفت. از جمله مسائل مهم در سیاست خارجی ، مسئله روابط با تهران است. آیا واشنگتن بازگشت به توافق هسته ای را انتخاب خواهد کرد ؟ آیا او می تواند فشار اسرائیل و عربستان را دور بزند ؟ یک امر مسلم به نظر می رسد: هیچ چیز اساسی نباید در پرونده فلسطین تغییر کند ، زیرا همسویی کاخ سفید با تل آویو عنصر ثابت سیاست خارجی آمریکا است.

Gage Skidmore, 2019/Wikimedia Commons

در اوایل ماه دسامبر ، توماس فریدمن ، ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز ، از مصاحبه خود با جو بایدن ، رئیس جمهور آینده ایالات متحده خبر داد. بایدن در مورد مسائل داخلی بسیار صحبت کرد، امری طبیعی رودرو با ویرانه ای که دونالد ترامپ به عنوان میراث باقی می گذارد. او همچنین به موضوعات بین المللی می پردازد و دو اولویت خود را برجسته می کند. اولین مورد مربوط به روابط کشورش با چین است. به طور خلاصه ، این موضوعی عظیم است و بایدن می خواهد به خودش در برخورد با آن وقت بدهد. مورد دوم از نظر وی یک موضوع فوری است: در جریان قرار گرفتن وضعیت کنونی پرونده هسته ایران .

بایدن قصد دارد بی بحث و جدل درباره مفاد برجام (برنامه جامع اقدام مشترک JCPOA ) ، بدون هیچ تردیدی به آن برگردد. این توافق که در سال ٢٠١٥ توسط ایالات متحده و پنج کشور (فرانسه ، آلمان ، انگلستان ، روسیه و چین ) با ایران منعقد شد ، با محدود کردن و تحت کنترل بین المللی قرار دادن تولید مواد شکاف پذیر ، می خواست با استفاده نظامی از آن مقابله می کنند. توافقی که در ١٥ سال آینده مانع تولید سلاح های اتمی در ایران می شد و در عوض لغو تدریجی تحریم های اقتصادی بین المللی علیه ایرانیان را به همراه داشت . ترامپ با تقبیح این توافق از آن خارج شد و تحریم های مالی بی سابقه ای را علیه اعمال کرد. امری که باعث شادی رهبران اسرائیل و سلطنت های خلیج فارس شد.

اولویت ، بازگشت به توافق

در ابتدا ، بایدن ، بصورتی سربسته ، ایده بازگشت به این توافق را منوط به تعدادی پیش شرط کرد. در ١٦ سپتامبر در بحبوحه مبارزه انتخابی اش اعلام کرد که تهران باید اولین قدم را بردارد و به « مفاد توافق احترام بگذارد».گویا این ایالات متحده نبوده که از برجام خارج شده است. اما بویژه بایدن می خواست در عین حال درباره تمدید مدت زمان ممنوعیت های اعمال شده برای تولید اورانیوم غنی شده و محدودیت شدید موشک های بالستیک با ایرانی ها مذاکره کند. اما شش هفته بعد ، به نظر می رسد او لحن سخنان خود را تغییر داده است. بایدن حاضر نیست ایران را وادار به مذاکره در مورد مسئله موشک کند ، اما اولویت اصلی بازیابی اعتماد دو جانبه و اطمینان به حرف آمریکا است - اطمینانی که او می داند در ایران به شدت آسیب دیده است.

اگرچه او این را صریح نمی گوید ، اما می داند اگرچه رویكردهای نزدیکی با تهران بصورتی سرپوشیده در حال انجام است ، اما هیچ مذاكره جدی بدون اینكه ایالات متحده نخست نشان دهد که خواهان بازگشت به توافق سال ٢٠١٥ است ، آغاز نخواهد شد. فقط حرف کافی نیست، اقداماتی باید انجام شود ، با لغو موثر تحریم ها. بایدن به فریدمن ، که او را ترغیب می کند با تهران رفتاری سخت تر داشته باشد ، صریحاً پاسخ می دهد: « ببینید ، در مورد موشک های بالستیک و به ویژه مجموعه ای از کارهایی که [ایرانی ها انجام می دهند] که بی ثبات کننده منطقه است ، چیزهای زیادی گفته می شود. اما بهترین راه برای دستیابی به نوعی ثبات در این منطقه ، مذاکره در مورد مسئله هسته ای است. » زیرا وی معتقد است كه اگر ایران به بمب A دست یابد - و در صورت عدم توافق ، چنین خواهد شد - خطر گسترش سلاح های هسته ای بسیار هولناک خواهد شد. « و آخرین لعن و نفرینی که ما در این بخش از جهان به آن نیاز داریم ، گسترش ظرفیت هسته ای است».

علاوه بر این ، بایدن پیشنهاد می کند که سریع عمل شود. هیچ چیز به اندازه چند اقدام جدی نمی تواند تهران را به نیت خیر دولت جدید متقاعد کند. فریدمن تحت تأثیر قرار می گیرد و می پرسد آیا اینکار خطرناک نیست ؟ بایدن به او می گوید این تحریم ها برداشته می شود و در صورت لزوم می توان آن را بازگرداند. به عبارت دیگر ، بیائید با لغو آنها شروع کنیم و اگر مذاکره بد پیش رفت ، همیشه وقت برای بازگرداندن آنها وجود دارد. او قصد دارد به جلو حرکت کند ، حتی اگر « کار دشواری باشد». بایدن به زودی باید جزئیات پرونده ایران را ، آنچنان که ترامپ برای وی به ارث گذاشته ، دریابد. یک هفته قبل از مصاحبه ، در تاریخ ٢٧ نوامبر ، یک کماندوی احتمالا اسرائیلی محسن فخری زاده، پدر تحقیقات هسته ای نظامی ایران ، را ترور کرد. بایدن در مصاحبه خود درباره این رویداد حرفی نمی زند. اما او می داند که ، پنج روز قبل از قتل او، مایک پمپئو ، وزیر امور خارجه دونالد ترامپ ، با یار قدرتمند خود ، محمد بن سلمان (معروف به MBS) ، در عربستان سعودی ، به همراه بنیامین نتانیاهو دیدار کرد. یک جلسه «مخفی» که فوراً فاش شد ...

با انجام این ترور ، نتانیاهو یا قصد داشت به بایدن نشان دهد که همچنان مصمم است که هرگونه مذاکره با ایران را خدشه دار کند و یا اسرائیل این اقدام را به درخواست صریح ترامپ انجام داد. در هر دو صورت ، این عمل فقط به این منظور نبوده است كه به ایرانیان نشان دهد كه اسرائیل قادر به کشتن محافظت شده ترین شخصیت آنهاست ، بلكه بیشتر برای ایجاد هرج و مرج با هدف خرابكاری در سیاست ایران بوده است تا رئیس جمهور جدید آمریكا نتواند آنطور که مایل است روابط خود را با تهران توسعه دهد. در حالی که بایدن در مورد این قتل سکوت کرد ، چندین نفر از نزدیکان وی گفتاری بسیار خشن داشتند. بن رودز ، معاون مشاور امنیتی سابق اوباما ، در توئیتی نوشت كه وی این كار را « اقدامی خشم آور برای تضعیف دیپلماسی دولت آمریكا در قبال ایران» می داند. جان برنان ، مدیر سابق سیا ، آن را « تروریسم دولتی» خواند.

مانورهای دونالد ترامپ

آیا ترامپ و نزدیکان اسرائیلی وی هنوز می توانند هدف بایدن در باره ایران را پیش از برمسند قدرت نشستن وی طی هفته های آینده خنثی کنند ؟ غیرقابل تصور به نظر می رسد. همانطور که مارک فیتزپاتریک ، افسر سابق منع گسترش سلاح های هسته ای در وزارت امور خارجه آمریکا گفت: « دلیل ترور فخری زاده جلوگیری از پتانسیل هسته ای ایران نبود ، بلکه ایجاد مانع در راه دیپلماسی دولت آینده بود». اما رابرت مالی ، رئیس گروه بین المللی بحران ، اعتقادی به اثر بخشی نهایی این روش ندارد. وی گفت که ترامپ و نتانیاهو قادر به «کشتن دیپلماسی» نخواهند بود. در واقع ، تا به امروز ایران هیچ عکس العملی نسبت به قتل دانشمند خود نشان نداده است.

البته بازگشت به روابط کمتر تشنج آمیز ایران و آمریکا همچنان نامشخص است. اسرائیلی ها ، سعودی ها و طرفداران ترامپ در ایالات متحده از هر خرابکاری در راه گشایش در روابط واشنگتن و تهران فروگذار نکرده اند. آنها می دانند که در خود ایران ، رئیس جمهور حسن روحانی ، که به مدت چهار سال در برابر تهمت «مهره» واشنگتن بودن خویشتنداری می کرد ، امروز ضعیف شده است. و اینکه بایدن ، در مورد خطر ایرانی ها ، با افکار عمومی خودش مشکل خواهد داشت. جو بایدن با پیروزی دو دموکرات در انتخابات ٥ ژانویه سنا در جورجیا، در مجلس سنا به اکثریت دست می یابد. این امر پیش بردن کار در بسیاری از موضوعات را برای وی آسان می کند. اما در مورد مسئله ایران داده ها برای بایدن عمیقا تغییر نمی کند زیرا کنگره رغبتی به هرگونه توافق هسته ای با ایران ندارد.

رهبران ایران از سوی دیگر افزایش فشار بر بایدن را آغاز کرده اند. در ٤ ژانویه ، آنها از سرگیری تولید اورانیوم ٢٠٪ غنی شده را اعلام کردند که طبق توافقنامه سال ٢٠١٥ می بایست آن را کنار بگذارند. اینکار بمعنی فرستادن این پیام است: اگر واشنگتن قصد بازگشت به توافق نامه را دارد ، باید تعهدات ملموس را به عهده گیرد.از طرف دیگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران قرار است در تاریخ ١٨ ژوئن ٢٠٢١ برگزار شود.. اگر رهبر انقلاب ، علی خامنه ای که مرجع اصلی قدرت است، نامزدی را تائید کند که موضعی خصمانه برای مذاکره دارد، تمایل جو بایدن برای رسیدن به توافقنامه گسترده ای با تهران ممکن است به سرعت لغو شود. با این حال این نظر سید حسین موسویان نیست. این دیپلمات ارشد پیشین ایران ، نزدیک به هاشمی رفسنجانی ، رئیس جمهور سابق (١٩٩٧-١٩٩٩) ، که سخنگوی هیئت ایرانی در اولین مذاکرات با غرب ، از ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٥ بود. اکنون استاد دانشگاه پرینستون است. ، او معتقد است که یک محافظه کار تا چند ماه دیگر به ریاست جمهوری ایران انتخاب می شود ، اما این به خواسته های خامنه ای ، علی رغم پیش داوری هایش ، برای بازگشت به میز مذاکره پایان نخواهد داد.

موسویان خطوط مذاکرات گسترده ای که می تواند جو بایدن و ایرانیان را راضی کند، چنین تعیین می کند . در مقاله ای برای Middle East Eye ، او می نویسد: از همان ماه های نخست حضور رئیس جمهور جدید در کاخ سفید ، تهران باید شاهد بازگشت واقعی به مفاد توافقنامه ٢٠١٥ و در نتیجه لغو تحریم ها باشد. اگر این اتفاق بیفتد ، بقیه مذاکرات می تواند بر روی درخواست های آمریکا برای گسترش دامنه توافق متمرکز شود. در این صورت ، با بده و بستانی به سود هر دو طرف ، درست آنست که واشنگتن نیز حرکتی ظریف انجام دهد: مثل حذف سپاه پاسداران از لیست سازمان های تروریستی و یا توقف تحریم ها علیه بعضی از مسئولین ایرانی.

سپس ، دیر یا زود ، مسئله موشک های بالستیک مطرح می شود. غربی ها می خواهند تهران از انباشتن آنها دست بردارد. موسویان می گوید ، برای ایران این مشکل باید با «رویکردی چندجانبه» حل شود. وی یادآوری می کند که عربستان سعودی دارای موشک های چینی زیادی با برد بیش از ٥٠٠٠ کیلومتر است و اسرائیل صدها کلاهک هسته ای و ٥٠٠٠ موشک جریکو برای حمل آنها دارد. در نتیجه این کشورها و کشورهای دیگر باید به مذاکرات چند جانبه دعوت شوند. به طور خلاصه ، شرط اولیه ایران بسیار ساده است. اگر اسرائیل ، عربستان و سایر نیروهای منطقه ای تعداد موشک های خود را کم و یا محدود کنند ، تهران نیز همین کار را خواهد کرد. اگر آنها از این کار امتناع کنند ، چرا ایران باید در برابر آن سر تعظیم فرود آورد ؟ امکانات غربی ها برای مذاکره صفر نیست ، اما محدود است. با این حال ، در زمان آغاز مذاکرات هسته ای (که تقریباً پانزده سال به طول انجامید) نیز محدود بود.

«ارزیابی مجدد» رابطه با ریاض ؟

بی شک ، پاسخ سعودی و اسرائیلی به چنین خواستی رد قطعی آن خواهد بود. اما با این کار ، ایرانیان یک شکاف اضافی دیگر بین دولت بایدن و دو متحد منطقه ای آن ایجاد می کنند. در همین راستا ، به محض پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ، حفره ای شروع به شکل گرفتن کرد. نتانیاهو و محمد بن سلمان با اشتیاق و گرمی کمی از او استقبال کردند. آموس هارل ، ستون نویس نظامی روزنامه هاآرتص ، می نویسد: از آن زمان ، نتانیاهو « با نزدیک شدن بایدن به کاخ سفید جو را عمداً داغ کرده است». اسرائیل با توافق قاهره ، یک زیردریایی را از طریق کانال سوئز به سمت خلیج فارس فرستاد. و نتانیاهو ، در حضور دانشجویان مدرسه خلبانی ارتش ، به آنها اطمینان داد که تحت هر شرایطی اسرائیل از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری خواهد کرد.

از طرف دیگر ، بایدن ستایشگر بزرگ اتحادی نبود که ترامپ در خاورمیانه بوجود آورد. اتحادی که سلطنت های خلیج فارس (و همچنین مصر) را با محوریت ایالات متحده و اسرائیل در یک جبهه ضد ایرانی گردآورد. وی بصورتی ضمنی گفت که در زمان به قدرت رسیدن در کاخ سفید ، ممکن است رابطه خود با ریاض را « ارزیابی مجدد» کند. و مهمتر از همه اینکه او از کنگره می خواهد به حمایت مالی از مداخله عربستان در جنگ یمن پایان دهد. در مورد رابطه با اسرائیل ، بایدن در پشت ظاهر دوستی استوار ، شاهد بود که باراک اوباما چگونه توسط نتانیاهو با موفقیت تحقیر شده است. او می داند که اگر از یک توافق جدید با ایران دفاع کند ، باید با خصومت اسرائیل، حتی شاید بیش از اوباما ، روبرو شود. اسرائیلی ها ، با اکثریت قریب به اتفاق طبقه سیاسی آن، یتیمان دونالد ترامپ هستند. نظرسنجی های انجام شده قبل از انتخابات ایالات متحده نشان داد که یهودیان اسرائیلی ٧٧٪ از ترامپ حمایت می کنند (تنها ٢٢٪ از بایدن طرفداری می کنند). پس از انتخاب بایدن ، نتانیاهو گفت « هیچگونه بازگشتی به توافق هسته ای قبلی» با ایران قابل قبول نیست. بدین ترتیب از همان ابتدای کار شکل گیری حفره واضح است.

در صورت مصمم بودن به بازگشت به توافق با تهران، جو بایدن باید با اسرائیلی ها مقابله کند. آیا او مایل به این کار است ؟ در صورت لزوم ، چه چیزی باید به اسرائیل اهدا کند تا رضایت آنرا جلب کند ؟ بایدن از سنت حزب خود ، دموکرات ها، پیروی می کند که در طول تاریخ نزدیک ترین حزب به اسرائیل در ایالات متحده بوده است ، پیش از آن که اتحادی در حد ذوب طرفین در یکدیگر بین جناح راست جمهوری خواه آمریکایی و رادیکال ، اعم از انجیلی یا ناسیونالیست ، با راست افراطی استعمارگر اسرائیلی ، شکل بگیرد. هر دو این جریان های سیاسی به شدت در کشور خود رشد می کنند. اسلاف دموکرات بایدن ، بیل کلینتون و باراک اوباما ، تلاش کردند تا درگیری اسرائیل و فلسطین را حل کنند ، اما موفقیتی حاصل نشد. این به دلیل کمبود تلاش نیست. در هر دو مورد ، اسرائیل با امتناع از پذیرفتن وجود دولت فلسطین در تمام سرزمینی که از زمان جنگ ژوئن ١٩٦٧ اشغال کرده است ، مانع از هرگونه توافق شد و هر دو رئیس جمهور دموکرات ، ترجیح دادند که با اسرائیلی ها مقابله نکنند. آیا بایدن می تواند درک کند که پس از این ناکامی ها ، و با توجه به سیاست مداوم تصرف و جابجایی سرزمین های فلسطین که به طور سیستماتیک توسط اسرائیلی ها انجام می شود ، «مذاکره» برای همزیستی و « زندگی صلح آمیز در کنار هم» بین دو طرفی که در تمام زمینه ها به طور فوق العاده ای نابرابر ند، تبدیل به یک سراب موهوم شده است ؟ مانترائی* بدون محتوی که فقط حفظ وضع موجود ، یعنی ادامه اشغال نظامی و استعمار را تضمین می کند ؟

پایان اشغال فلسطین

آیا بایدن می تواند بفهمد که آنچه اکنون مطرح است «صلح» نیست بلکه پایان اشغال فلسطینی ها است؟ این مسئله را درک کند که فلسطینی ها اسلحه دیگری غیر از موجودیت خود ندارند ، وقتی اسرائیلی ها ، با مصونیت از مجازات ، در یک ذهنیت استعماری گیر افتاده اند که مانع از تصور هرگونه چشم انداز دیگری جز سلطه ابدی بر مردم دیگر می شود ؟ به طور خلاصه ، آیا بایدن می تواند درک کند که هیچ دلیلی وجود ندارد که اسرائیلی ها به میل خود در فرایندی شرکت کنند که هم ایده سازش و هم برابری حقوق را برای کسانی که تحت ستم شان قرار دارند، پیش می برد ؟ برای اینکه به آن تن دهند ، باید مجبور شان کرد. در غیر این صورت ، آنها تکان نخواهند خورد و با ادعای اینکه فلسطینی ها خواهان صلح نیستند در مسیر هر گونه توافقی خرابکاری خواهند کرد ، و موازی با این کار آنچه از خومختاری فلسطینی ها باقی مانده است را تکه تکه می کنند.

آیا بایدن از این واقعیت آگاه است ؟ آیا او آماده تغییر آن است ؟ بسیار بعید بنطر می رسد. اطرافیان وی ، در جریان مبارزات انتخاباتی ، مرتب تکرار کرده اند كه او تحت هیچ شرایطی حمایت نظامی آمریكا از اسرائیل (٣.٨ میلیارد دلار سالانه - یا ٣.١ میلیارد یورو- تجهیزات نظامی به همراه لغو بدهی ها) را قطع نخواهد كرد.. پیتر بینارت ، کارشناس سیاسی و سردبیر یک مجله مترقی یهودی ، می نویسد: «در این صورت ، دلیل کمی برای [نتانیاهو] برای تجدید نظر در رفتار فعلی خود وجود دارد. [...] امری نگران کننده و حتی ترسناک».

تاکنون سیگنال هایی که بایدن ارسال کرده است چندان اطمینان بخش نیستند. اگر چه او گفته است كه نمایندگی آمریكا در فلسطین و دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن ، كه هر دو توسط ترامپ بسته شده بودند را مجدداً باز خواهد كرد و به کمک مالی آمریكا به UNRWA ، آژانس پناهندگان سازمان ملل ، مجددا ادامه خواهد داد. اما او همچنین خواستار حفظ سفارت آمریکا در اورشلیم شده و بخصوص تاکید کمی بر موضوع اسرائیل و فلسطین کرده است. باید گفت که رتبه این مسئله در طی یک دهه ، در لیست اولویت های سیاست های بین المللی آمریکا کاهش یافته است.

انتخابی جسورانه برای وزارت امور خارجه

سرانجام ، با انتصاب آنتونی بلینکن به وزارت امور خارجه ، بایدن به سختی می توانست بیش از این برای اسرائیلی ها خوشایند باشد. تسیپی لیونی ، وزیر خارجه سابق دولت راست میانه آریل شارون ، گفت که این انتخاب «بهترین در میان ممکن ها» برای اسرائیل است. دور گلد ، یک ایدئولوگ استعمارگرای راست گرای بسیار نزدیک به نتانیاهو گفت که با این انتخاب «اطمینان خاطر» پیدا کرده است. پس از بیل کلینتون ، که راست اسرائیلی او را طرد کرد و باراک اوباما که از وی متنفر بود ، اکنون جو بایدن با انتخاب بلیکن ، برای آنها دارای درکی خیرخواه تر بنظر می آید. بلینكن نه تنها جابجائی سفارت آمریكا به اورشلیم توسط ترامپ را تحسین كرد ، بلکه همچنین اظهار داشت كه او طرفدار « حفظ توافق نامه های عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس [...]» است « برای فشار به این کشورها تا بازیگران سازنده تری در تلاشهای صلح اسرائیل و فلسطین باشند ». این «عادی سازی» روابط بین اسرائیل و سلطنت های منطقه ، از جمله بر اساس ایده اسرائیلی «صلح اقتصادی» با فلسطینی ها بنا شده است تا آنها را متقاعد کند که از همه خواسته های سیاسی خود صرف نظر کنند.

برخلاف بخشی از حزب دموکرات که به طور فزاینده ای خود را از «پیوند تزلزل ناپذیر» با اسرائیل آزاد می کند ، بلینکن تجسم موضع سنتی این حزب در مورد مسئله اسرائیل و فلسطین است. این نگرش همیشه برای طرفداران استعمار مفید بوده و مصونیت از مجازات را برای آنها تضمین می کند. در واقع ، در طول مبارزات انتخاباتی بایدن ، بلینکن بارها و بارها در گردهم آئی های یهودیان آمریکا در مورد «تعهد تزلزل ناپذیر» خود نسبت به اسرائیل اطمینان داد. و افزود ، در صورت اختلاف نظر با رهبران اسرائیل ، بایدن «عمیقا به لزوم حفظ اختلافات میان دوستان در پشت درهای بسته اعتقاد دارد.». این بلینکن نخواهد بود که با اسرائیل مانند هر کشور «دوست» دیگری مانند عربستان سعودی رفتار می کند. زیرا در همان زمان ، بلینکن همچنین اعلام کرد: «ما روابط خود با دولت عربستان را مجددا بررسی خواهیم کرد ، رئیس جمهور ترامپ به سیاست های فاجعه بار این کشور چک سفید داده است ، از جمله جنگ در یمن و همچنین قتل جمال خاشقچی و سرکوب مخالفان ».

پنج ماه برای تصمیم گیری

خلاصه آنکه بلینکن ، که در مرحله نهایی کردن توافق هسته ای با ایران در سال ٢٠١٥ نقش اصلی را ایفا کرد ، اطمینان می دهد یا می خواهد بقبولاندکه از نطر او هم می توان به تعامل مجدد با ایران رسید و هم منافع اسرائیل را همانطور که این کشور خواهان آنست حفظ کرد و هم به بن سلمان فشار آورد و او را کنترل کرد. به عبارت دیگر ، وی در ابتدا قصد دارد به كنگره آمریكا (که طرفدار بی قید و شرط اسرائیل ، دشمن عمیق تهران و همچنین ریاض است) اطمینان دهد. امری که می تواند یک سیاست ارتباطی بوجود باشد و نه یک دیپلماسی منسجم. مشکل اصلی که دولت بایدن باید با آن روبرو شود این است که به نظر می رسد اتحادی که ترامپ در خاورمیانه بین همه کسانی که مانند او به «اول کشور من» فکر می کنند ، بوجود آورده به مجموعه ای از منافع نسبتاً محکم تکیه دارد. این اتحاد، اسرائیل را، که خدمات زیادی برای ارائه به دوستان جدید خود دارد ، در کنار رژیم هائی گرد آورده است که «بهار عربی» نشان داد تا چه اندازه از قیام مردم خود وحشت دارند و درهای زیادی را برای واشنگتن برای فروش تجهیزات سابیری نظارت و کنترل برمردم گشود. این اتحاد همچنین منسجم تر و عملی تر از پروژه برقراری توازن قوا بین بازیگران های اصلی خاورمیانه به نظر می رسد.

با این حال تریتا پارسی ، تحلیلگر ایرانی ساكن ایالات متحده (رئیس سابق شورای ملی ایران و آمریكا) معتقد است که بایدن فقط پنج ماه تا انتخابات در ایران فرصت دارد تا روابط آمریكا و ایران را از میراث به جا مانده از ترامپ پاکسازی کند . او می گوید ، اگر او دست از این کار بکشد و یا اگر بازگشت به مذاکرات طولانی شود ، رابطه دو کشور « به طور جدی وخیم خواهد شد و احتمال جنگ به طور قابل توجهی افزایش می یابد».

* مانترا در آئین بودائی و هندو ... عبارت است مجموعه ای از کلمات . آوا هائی که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار می شود.