مسابقه سرعت نظامي در سوريه

براي نخستين بار پس از آغاز درگيري در سوريه، بشار اسد و متحدانش به چندين تهاجم همزمان در کل قلمرو سوريه دست زده و به چندين شهر و استان راهبردي حمله کرده اند. هدف از اين حملات دستيابي به مناطق بيشتر براي دست بالا داشتن در مذاکرات است.

23 décembre 2016. — Char d’une unité de déminage de l’armée russe à Alep.
Ministère de la défense de la fédération de Russie.

چند هفته است که سوريه به شکلي هشداردهنده دستخوش خشونتي شده که عامل آن بمباران هاي گسترده و بي سابقه هواپيماهاي روسي و سوري، در پشتيباني از نيروهاي زميني در ٤ گوشه کشور است. در دير الزور، حما، حمص، غوطه شرقي و ادلب از نيمه سپتامبر آسمان سوريه با حملات هوايي روشن مي شود. اين درحالي است که شمار کشته شدگان و آوارگان بي وقفه افزايش مي يابد.

ژولين ترون، کارشناس سياسي متخصص در ژئوپوليتيک درگيري ها مي گويد: «وزش باد به نفع رژيم سوريه است و مي خواهد از آن حداکثر بهره را ببرد. شورش تا حد زيادي فروکش کرده و عمده ترين نيروهاي آن افراطي ترين عناصر هستند. انتظار نمي رود که هيچ حمايتي از آنها از سوي جامعه بين المللي بشود. اقدام احرارالشام (١) در گردآوردن نيروهاي موجه درميدان و عرصه ديپلوماتيک به موفقيت مورد انتظار دست نيافت. از سوي ديگر، اروپايي ها از معرکه غايبند و آمريکايي ها نيز به نداشتن ديدگاهي راهبردي در راس مديريت خود مبتلا هستند».

به نظر امانوئل دوپويي، رييس انستيتو چشم انداز امنيت در اروپا (IPSE): «به نظر مي آيد که اکنون دمشق مي خواهد از آخرين خط مستقيم در تسخير سرزمين هاي مورد منازعه براي دستيابي بهتر به منافع خود در مذاکرات بهره ببرد. پيروزي هاي اخير گواه آن است که شتاب پيشروي در ميدان بيشتر به سود مسکو و متحدان آن است تا جنبش هايي که از سوي واشنگتن حمايت مي شوند».

ازسرگيري مذاکرات

درواقع، نبردهاي کنوني براي ازسرگيري مذاکرات در آستانه قزاقستان انجام مي شود. اين مذاکرات که زيرنظر روسيه، ايران و ترکيه انجام مي گيرد، براي چندمين بار بين نمايندگان رژيم سوريه و اپوزيسيون «قابل تحمل» جهت دستيابي به راه حلي است که مي بايد تا پايان سال جاري در ژنو تحت نظارت سازمان ملل متحد مطرح شود.

تا آن زمان، هريک از طرفين مي کوشد حداکثر امتيازها را در عرصه نبرد به دست آورد. درپس حملات موازي و رقابت آميز عليه «سازمان حکومت اسلامي» (داعش) در ديرالزور، که يکي توسط دمشق و ديگري به وسيله اتحاد کردها و غربي ها انجام مي شود، مبارزه اي براي کسب نفوذ در دو اردوگاه وجود دارد که سرنخ هاي آن در دست مسکو و واشنگتن است.

امانوئل دوپويي مي گويد: «آزادسازي قلمرو داعش توسط اين يا آن اردوگاه بي گمان به افزايش نفوذ آن در روند مذاکرات خواهد انجاميد. روسيه و ايران مي کوشند تا حد ممکن غربي ها را از روند ايجاد ثبات دور نگهدارند».

ازسوي ديگر، ترکيه هم در پا گذاردن به ميدان درنگ نکرده است. هفته گذشته اين کشور اعلام کرد که در شمال سوريه عملياتي انجام مي دهد که پس از «سپر فرات» است که در فاصله ماه هاي اوت ٢٠١٦ و مارس ٢٠١٧ عليه داعش و براي جلوگيري از پيشروي در مسير فرات «واحدهاي مدافع خلق» (YPG کرد) انجام شد که آنکارا از آنها دل خوشي ندارد. بنابر اعلام «ديدبان حقوق بشر سوريه» (OSDH)، محموله هاي نظامي قابل توجهي از تاريخ ٨ سپتامبر وارد خاک سوريه شده تا در حواشي استان ادلب موضع بگيرد. درحال حاضر، عمليات محدود به استقرار پاسگاه هاي ديدباني براي ايجاد يک منطقه «امن» در اين استان برمبناي توافق انجام شده در ٤ مه بين روسيه، ترکيه و ايران است. هدف ديگر اين امر نيز منصرف ساختن «واحدهاي مدافع خلق» (YPG) از پيشروي بيشتر در شمال سوريه است.

منافع اقتصادي و توافق روسيه – عربستان سعودي

در اين نمايشي که بازيگران متعدد دارد، منافع اقتصادي نيز وجود دارد. ديرالزور يکي از دو منطقه نفتي اصلي سوريه است. براي رژيم اين کشور اين منطقه اهميت عمده دارد. توليد نفت در اين منطقه افت شديد داشته و از ٣٧٧ هزار بشکه در روز در آغاز درگيري ها، به ٢٨ هزار بشکه در پايان سال ٢٠١٣ رسيده است. از آن پس، دمشق هرماه به طور متوسط ٣ ميليون بشکه نفت وارد مي کند که ٨.١ ميليون بشکه آن از ايران است. تسخير استان هم مرز با عراق راهي موازي به بازار کشور همسايه مي گشايد و به اين ترتيب در کوشش هاي بازسازي و احياي اقتصادي جايگاه مي يابد. اين امر ابزار ديگري براي «بازپس گيري» کشور و مشروعيت قدرت حاکم است.

تهاجم سه گانه کنوني، که ادلب و غوطه شرقي را نيز دربرمي گيرد، به گفته رييس انستيتو چشم انداز امنيت اروپا (IPSE): «اين را نيز تاييد مي کند که همه طرف هاي درگير، از جمله ايالات متحده و “نيروهاي دموکراتيک سوريه” (FDS) (٢)، مي کوشند تا بيشترين حد ممکن آرامش برقرارکنند تا زمينه براي مرحله مذاکرات آماده شود. به ويژه آن که مناطق بازپس گرفته شده از داعش سرشار از منابع نفتي است».

مسئله برسر چيزي فراتر از جنگ و حتي مرزهاي سوريه است. مسکو و رياض به بازسازي پس از پايان درگيري ها چشم دوخته اند و درضمن مي خواهند جلوي سقوط بهاي نفت که به طور جدي به اقتصادشان لطمه مي زند را بگيرند. ديدار سلمان بن عبدالعزيز السعود پادشاه عربستان سعودي از روسيه در تاريخ ٥ اکتبر ٢٠١٧ دراين چهارچوب بود که پس از سال ها تنش و سردي در روابط ديپلوماتيک بين دو کشور انجام شد. ولاديمير پوتين و مهمانش تصميم گرفتند که بهاي نفت را تا سال ٢٠١٨ تعديل و تنظيم کنند و توافقي اقتصادي که ٣ ميليارد دلار برآورد شده امضا کردند. امانوئل دوپويي تصريح مي کند که: «مسئله ٣٠٠ ميليارد يورويي که به برآورد سازمان ملل متحد براي بازسازي سوريه لازم است نيز مطرح شد».

راندن داعش از آخرين پايگاه

درعرصه درگيري، اين امر تبديل به شتاب بخشيدن به سرعت بازپس گيري مناطق تحت تصرف داعش و گروه هاي شورشي شده است. به گفته فابريس بالاش، جغرافي دان و متخصص درگيري سوريه، درطول ٥ ماه اخير رژيم سوريه «دستاوردهاي سرزميني خود را دوبرابر کرده است». امري که از آغاز درگيري ها سابقه نداشته است. در ١٠ روز گذشته [٨ تا ١٨ اکتبر]، مناطق حما و حمص تقريبا به طور کامل از عناصر باقيمانده داعش «پاکسازي» شده و رژيم بقيه آنها را رودرروي جنگجويان تحريرالشام (٣) قرار داده است. به موازات اين امر، ارتش سوريه و متحدان آن به سوي ديرالزور که به گفته «ديدبان حقوق بشر سوريه» بين ٢٩ سپتامبر و ٤ اکتبر بيش از ١٢٠٠ بار بمباران شده پيشروي مي کنند. اگرچه با مقاومت سرسختانه داعش در اين استان کليدي و نيز در صحرا (باديه) روبرو هستند. به اين ترتيب، پس از يک پيشرفت سريع در شهر ميادين، در محوري که به ابوکمال در نزديکي مرز عراق منتهي مي شود، نيروهاي وفادار به رژيم سوريه ٤٨ ساعت بعد به عقب رانده شدند و ناگزير مواضع خود را تغيير دادند. آنها سپس تحت فرماندهي نيروهاي روسيه به يک حمله شديد و بزرگ دست زدند که به ايشان امکان داد پايتخت نظامي داعش که به آن «ولايت الخير» نام داده را محاصره و سپس تصرف کنند. نيروهاي مقاومت داعش با يک نيروي کمکي ١٠٠٠ نفري از هنگ موسوم به «کاراديش» از مبدا عراق و متشکل از جهادگران ازبک، تاجيک، آذري و ترکمن دربرابر آنها مقاومت مي کردند.

در هفته دوم ماه اکتبر داعش موفق شد بسياري از مواضع خود بين غرب ديرالزور و جنوب شرقي حمص، از جمله شهر قرياطاحين (نزديک حمص) را با وارد کردن تلفات سنگين به نيروهاي ارتش سوريه و متحدانش بازپس بگيرد. به گفته «ديدبان حقوق بشر سوريه»، ٦٥٩ جنگجو از نيروهاي دوطرف بين ٢٨ سپتامبر و ١٢ اکتبر در صحراي ديرالزور کشته شده اند که ٢٧١ تن از آنها سربازان و شبه نظاميان هوادار بشار اسد و از جمله ٢٦ عضو حزب الله لبنان بوده اند. ضد حمله انجام شده در ميادين بين ٩ و ١٢ اکتبر نيز ٦٠ کشته در ميان نيروهاي وفادار به بشار اسد بجا گذاشته است.

جهادگران در غرب استان از جنگ عليه نيروهاي دموکراتيک سوريه (FDS) و ائتلاف غربي در شمال شهر عقب نشيني کرده اند تا بتوانند براي نيروهاي خود در شرق کمک بفرستند. اين امر مانع از پيشروي رژيم سوريه نشده و به گفته فابريس بالاش «نيروهاي رژيم سوريه اکنون سه چهارم شهر ديرالزور و ٢٥ درصد استانی به همين نام را در تصرف خود دارند».

داعش که در راهبرد دفاعي خود دچار خطا شده، برشمار حملات انتحاري و خودروهاي انفجاري به شدت افزوده است. حدود ٢٠ غيرنظامي در ١٢ اکتبر در بخش ابوفاس کشته شده اند. اين جايي است که کساني که از ديرالزور مي گريزند گردهم مي آيند تا به آنها اجازه پيوستن به اردوگاه ها داده شود.

پاکسازي دمشق و اطراف آن

به موازات حمله انجام شده عليه ديرالزور، رژيم و متحدان روس و ايراني آن حملات خود عليه غوطه شرقي را نيز از پايان سپتامبر، پس از دو ماه آرامش، چندبرابر کرده اند تا گروه هاي شورشي فيلاق عبدالرحمن، ارتش آزاد سوريه، جيش الاسلام (سلفي) و تحريرالشام را پس بزنند. حملات عمدتا شهر دوما و نيز ناحيه تين تارما و جبر را هدف گرفته و آنها را به ترتيب ٦٠ و ٨٥ درصد ويران کرده است.

غوطه شرقي که در ١٥ کيلومتري دمشق واقع شده و از سال ٢٠١٣ تحت محاصره است، هنوز حدود ٤٠٠ هزار سکنه دارد. اين آخرين پايگاه بزرگ شورش در اطراف پايتخت است که پس از سقوط ژوئن گذشته آخرين محله ها در شرق دمشق وجود داشته است. نيروهاي رژيم به طور موازي دست به نبرد با گروه هايي درجنوب غربي دمشق، از جمله جيش اسود الشرقيه، نيروهاي احمد العبدو و ارتش آزاد سوريه که اکنون خنثي شده اند زده اند.

نيروي هوايي سوريه که همچنان در پايتخت و اطراف آن و نيز جنوب دمشق فعال است از ١٣ اکتبر – براي نخستين بار پس از ٦ سال – دست به حمله عليه مواضع داعش و گروه هاي اسلامي، به ويژه در منطقه حجرالاسود زده است.

ادلب زير آتش

استان ادلب که در آن گروه هاي اسلامي از جمله فتح الشام ، احرارالشام و جنبش نورالدين الزنکي جمع شده اند از سوی روسيه و ايران مورد هدف قراردارد.

ادلب که در سال ٢٠١٥ توسط شورشگران تصرف شد، پس از رقه دومين استاني است که کاملا از کنترل رژيم سوريه خارج شده است. به دليل برخي ويژگي هاي خاص اين استان - از جمله وسعت آن که بيش از ٦ هزار کيلومتر مربع است – و کثرت شمار رزمندگان، بازپس گيري آن مي تواند دشوار باشد. شمار اين افراد ٥٠ هزار تن برآورد شده که بسياري از آنها کساني هستند که حلب شرقي و مناطق ديگر بازپس گرفته شده براساس توافق هاي انجام شده را ترک کرده اند.

با اين حال، به نظر مي آيد که دمشق، مسکو و تهران پس از تصرف ديرالزور مصمم به بازپس گيري اين مقر شورشيان هستند و اين درحالي است که اتحاد نيروهاي دموکراتيک سوريه (FDS) و ايالات متحده درحال بيرون راندن داعش از پايتخت آن يعني رقه است. اين حمله سوم براي بشار اسد اهميت زيادي دارد. شهر ادلب و استان آن با قرارگرفتن در نيمه راه حلب و لطاقيه و نيز قرارداشتن روي محوري که حما را به سندجاک دالکساندرت در ترکيه مربوط مي کند يک چهارراه جغرافيايي است. فزون براين، بازپس گيري آن به رژيم سوريه امکان مي دهد که مجموعه قلمرو غربي خود را بازسازي کند.

ديپلوماسي و «مناطق امن»

با اين حال، عاملي بزرگ وجود دارد که مي تواند موجب برخوردي ديگر بين نيروهاي رقيب، از جمله مسکو و واشنگتن شود و بر مذاکرات آينده اثر بگذارد: «مناطق امن». نبردهاي کنوني در ٢ منطقه از ٤ منطقه اي رخ مي دهد که در ٤ مه ٢٠١٧ درباره آنها توافق شده است. اين دو منطقه ادلب و غوطه شرقي است. دو منطقه مورد توافق ديگر استان حمص، که در هفته هاي گذشته زيرحمله هاي شديد بوده و نيز منطقه اي در جنوب غربي کشور است که به استان هاي درعا و قنيطره منتهي مي شود. با اين حال، حتي در درعا نيروي هوايي سوريه در روزهاي اخير دست به بمباران هايي در غرب و شمال شرقي استان زده است. اين درحالي است که بنابر توافق، نيروهاي وفادار رژيم و نيز گروه هاي شورشي مي بايد از استفاده از هرگونه سلاح ازجمله هوايي دست بردارند.

امانوئل دوپويي تصريح مي کند که: «خطر بزرگي وجود دارد که اصل “مناطق امن” توافق شده درپي مذاکرات دشوار توسط واشنگتن و مسکو به باد فنا رود. بايد يادآورشد که در ژوئن ٢٠١٧، يک هواپيماي سوري توسط يک اف ١٨ آمريکايي در شرق رود فرات ساقط شد و روس ها همچنان نيروهاي دموکراتيک سوريه (FDS) را تهديد مي کنند (...). اين درحالي است که تنها همين توافق هاي به زحمت به دست آمده است که مي تواند مبناي مذاکرات سياسي شود».

با اين اوصاف، برخي امکان از کنترل خارج شدن اوضاع را چندان زياد نمي دانند. به نظر ژولين ترون: «اين به ويژه يک توافق تقسيم حیطه نفوذ بود که هدف آن اجتناب از برخورد نيروهاي آشتي ناپذير است. تازماني که رژيم و متحدانش با نيروهاي آنکارا يا نيروهاي ويژه آمريکايي برخورد نداشته باشند، خطر چنداني براي انحراف از توافق وجود ندارد».

چندين هزار کشته

در انتظار پايان نبردها و ازسرگيري روند ديپلوماتيک در ژنو، ميزان تلفات انساني بي وقفه سنگين تر مي شود. بنابر اعلام «ديدبان حقوق بشر سوريه» (OSDH)، تنها در ماه سپتامبر بيش از ٣٠ هزار غيرنظامي و نظامي کشته شده اند و اين ماه مرگبارترين ماه سال جاري بوده است. رامي عبدالرحمن مدير اين سازمان تصريح مي کند که: «اين خطر هست که ميزان تلفات در ماه اکتبر از اين هم بيشتر شود». تنها در فاصله ١٠ تا ١٣ اکتبر، ٦١٠ غيرنظامي در کل مناطق نبردها کشته شده اند و «بيش از ١٥٠ هزار تن فقط در استان ديرالزور آواره شده اند. در دو سوم مناطق حمله توسط روس ها و يک سوم توسط ائتلاف غربي انجام شده است».

در ٥ اکتبر، کميته بين المللي صليب سرخ ( CICR) به شدت ابراز «نگراني» کرده و اعلام نمود که نبردها از ماه ژانويه «به حدي بي سابقه» رسيده است. به گفته صليب سرخ: «به طور کلي، اين بالاترين نقطه اوج خشونت پس از نبرد حلب درسال ٢٠١٦ است». روبرت مارديني، مدير بخش خاورنزديک و ميانه اين سازمان با تاسف مي گويد: «پيروزي به هر قيمت فقط برخلاف قانون نيست، این امر بویژه از آنرو غيرقابل قبول است که به بهاي جان اين همه افراد غيرنظامي تمام می شود».

پس از دوسال بازپس گيري تدريجي، به گفته فابريس بالاش اکنون رژيم سوريه کنترل «٥١ درصد از قلمرو خود را دردست دارد. اين درحالي است که پيش از مداخله روسيه اين رقم ١٧ درصد بود و ٦٥ درصد از جمعيت ساکن در مناطق درگيري اي هستند که بازپس گرفته شده است».