نظرلطف آميزبنيامين نتانياهوبه راست افراطي اروپا

در اروپا ناظر پروبال يافتن راستي افراطي هستيم که حتي در اتريش و لهستان به قدرت هم رسيده اند. بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل تصميم گرفته، با نام مبارزه عليه اسلام گرايي، به اين جنبش نزديک شده و حتي بر يهودستيزي آنها چشم ببندد.

همه چيز در ٥ دسامبر ٢٠١٠ آغاز شد. در آن روز، هيات نمايندگي مهمي به تل آويو رسيد؛ اين هيات شامل حدود ٣٠ تن از رهبران اتحاد حزب هاي اروپايي براي آزادي و حقوق مدني بود. نام اين تشکل نشان نمي دهد ولي اين سازمان يک رشته از حزب هاي راست افراطي را گردآورده است... اين نخستين بار پس از ايجاد حکومت اسرائيل بود که اين کشور از يک چنين ملغمه اي از رهبران، از جمله گيرت ويلدرز هلندي، فيليپ دوينتر بلژيکي و هاينز کريستين استراش، جانشين يورگ هايدر پذيرايي مي کرد.

اين نئو فاشيست هايي که غالبا منکر هولوکاست و حتي دلتنگ ازبين رفتن رايش سوم هستند در اسرائيل چه مي کردند؟ آنها در همايشي سازماندهي شده توسط جناح راست حزب ليکود شرکت مي کردند که مختص مبارزه عليه تروريسم بود. به رغم ويژگي غيررسمي اين اقدام، اويگدور ليبرمن، وزير فوق ملي گراي امور خارجه به مدتي طولاني با ويلدرز به شدت اسلام ستيز گفتگو کرد و او نيز لطف او را با ديدار رسمي از شهرک هاي ساخته شده در ساحل غربي رود اردن جبران نمود. بنابر گزارش آژانس فرانس پرس (AFP)، مردي که روياي ممنوع کردن قرآن در هلند را درسردارد «عليه بازپس دادن زمين هاي مناطق اشغالي دربرابر صلح با فلسطيني ها سخن گفت و پيشنهاد مستقرشدن “داوطلبانه” فلسطيني ها در اردن را مطرح کرد» و بعد از شهرک سازي ها در ساحل غربي رود اردن دفاع نمود: «دژهاي کوچک آزادي، مبارزان با نيروهاي ايدئولوژيکي که نه تنها براي اسرائيل بلکه همه دنياي غرب حق زندگي در صلح، شأن انساني و آزادي را انکار مي کنند» (١).

همه چيز روشن است؛ جناح هاي راست و راست افراطي اسرائيل در «جنگ صليبي» خود عليه فلسطيني ها براي هرگونه اتحاد، حتي غير طبيعي ترين آن ، آمادگي دارند. اين گام نخست در ٨ سال پيش با گام هايي ديگر دنبال شد. چنان که اکنون لاس زدن بنيامين نتانياهو با متحدان و يا رقباي اسرائيلي اش با همه آن چيزي که در اروپا تحت عنوان عوام گرا شناخته مي شود(در درجه اول ميراث داران فاشيسم ) شکل تعلق خاطري پردوام يافته است . و اين حتي هنگامي که موضوعات ظلمت بار مورد علاقه مشترک به زحمت يهودستيزي شان را مخفي مي کند. اين روابط خطرناک درخور آن است که شناخته شود بويژه از آنرو که برخي از رسانه ها در فرانسه، درمانده ومستاصل ، در مورد آن سکوت اختيار کرده اند.

دوگونگي گفتار ويکتور اوربان

بيشتر ناظران مي دانند که نخست وزير اسرائيل در ١٦ ژوييه ٢٠١٧ چه مي کرده است: او با شيفتگي به سخنان امانوئل ماکرون گوش مي کرد که در مراسم يادبود هفتاد و پنجمين سال هجوم ول ديو مي گفت: «ما هرگز دربرابر ضد صهيونيسم تسليم نخواهيم شد زيرا شکل بازسازي شده يهودستيزي است». اما، بسياري نمي دانند که فرداي آن روز او کجا بوده است: در بوداپست براي تمجيد از همتاي مجارستاني خود ويکتور اوربان. و اين درحالي بود که اين فرد چند هفته پيش از آن شخصي به نام ميلکوس هورتي ناگيبانا را «دولتمرد استثنايي» توصيف کرده بود. او که از سال ١٩٢٠ مرد نيرومند پادشاهي مجارستان بود، در نهايت به همکاري با نازي هاي آلماني پرداخت و قوانيني ضد يهود به تصويب رساند و سرانجام – درعين وانمود کردن اين که با فرستادن يهوديان به اردوگاه هاي نازي ها مخالف است – حدود ٤٣٠ هزار يهودي مجارستاني را به آدولف آيشمن تحويل داد که بيشتر آنها به محض رسيدن به آشويتس به اتاق هاي گاز فرستاده شدند. اين تمجيد از يک جنايتکار عليه بشريت مانع از آن نشد که فرد نخست مجارستان، در بازديدي که به نوبه خود از بيت المقدس در ژوييه ٢٠١٨ کرد به ميزبان خود قول «يک سياست عدم تحمل کامل دربرابر يهودستيزي» را بدهد. درآن زمان سه ماه از انتخاب اوربان در انتخاباتي که تمرکز آن برروي مخالفت با جرج سوروس ميلياردر مردم گرا بود مي گذشت. به نظر نخست وزير «دسيسه» سازماندهي استقرار يک ميليون پناهجو درسال در اتحاديه اروپا – ناشي از انديشه «جهان گراي» ثروتمند يهودي اي بود که آشکارا «تيول دار قدرت پول» در همه جا از بروکسل تا واشنگتن بود .

اين يهودستيزي به زحمت پنهان شده تنها نقطه مشترک بين بوداپست و ورشو نيست: در هردو پايتخت، محافظه کاران خواهان چيزي هستند که اتين باليبار آن را «غيرليبراليسم» ناميده است. ملي گرايي و حمايت گري با بدگماني اروپايي و کاتوليک مسلکي محافظه کار جور در مي آيد.

آزادي گفتار يهودستيزانه در لهستان

درکرانه هاي رود ويستول نيز، حزب «حقوق و عدالت» (PIS) لهستان که توسط برادران کازينسکي بنيانگذاري شده پس از بازگشت به قدرت درسال ٢٠١٥ بي وقفه مي کوشد چند دستاورد دموکراتيک، سياسي و اجتماعي لهستان پس از کمونيسم را ازبين ببرد: قدرت اجرايي به زيان قوه قانونگذاري افزايش يافته، بر رسانه ها چنگ انداخته شده، دادگستري تحت فرمان درآمده، قانون ضد سقط جنين سخت تر شده، ازدواج همجنس گرايان و نيز حق انتخاب زمان مرگ (اوتانازي) رد شده و وعده برگزاري يک همه پرسي درمورد مجازات اعدام انجام نشده است. همه اينها موجب اين نمي شود که رهبران اسرائيل دست از داشتن روابط با لهستان بکشند. حتي زماني که اين رهبران، بدون بيم از تند و تيز کردن يهودستيزي عميق ريشه دار در اين کشور، قانوني براي جرم شناختن انتقاد از همکاري با نازي هاي رايش سوم تدوين مي کنند [اين روابط ادامه مي يابد]. در اين لايحه قانوني تا سه سال زندان براي همه اشخاص مقصر درمورد « دادن نسبت مسئوليت يا مسئوليت مشترک جنايات انجام شده توسط رايش سوم آلمان (...) به رغم واقعيت ها يا ديگر جنايات عليه صلح و بشريت» پيش بيني شده است. (لو موند، اول فوريه ٢٠١٨).

يک بزک کاري قانون براي نتانياهو کافي بود تا همتاي خود ماتئوسز موراويسکي را در يک بيانيه مشترک تطهير کند. چيزي که يهودا باوئر، يکي از تاريخ دان هاي اصلي اسرائيلي «شواه» (فيلم مستندي تهيه شده درباره هولوکاست درسال ١٩٥٨ به کارگرداني کلود لانزمن) آن را «خيانت احمقانه، ناداني و بي اخلاقي تحريف حقيقت تاريخي درمورد عملکرد لهستان در هولوکاست» توصيف کرده است. اين اتهام زني ، به طور خلاصه، از متن مشترکي انتقاد مي کرد که لهستاني ها را به عنوان قهرمان يا قرباني معرفي مي نمود و مشارکت انبوه آنها در جنايات عليه يهوديان را ناچيز مي شمرد.

به طور غير مسئولانه، خيانت نخست وزير اسرائيل تا حد چرخش عليه يهوديان لهستان پيش رفت: او اعلام کرد که اثر قانون تدوين شده «آزادي بيان يهود ستيزانه بي سابقه تا سال ١٩٨٩» بوده است. (لوموند، ٢٠ آوريل ٢٠١٨). اين تمجيد نماينده لوموند در ورشو برپايه يک رشته حقايق نگران کننده است: انحراف رسانه اي، کاريکاتورسازي در مطبوعات، هذيان در اينترنت، فشارهاي وزارتي روي موزه پولن، کارزارهاي نفرت پراکني عليه مدير موزه آشويتس- بيرکانائو و عليه مرکز پژوهش برضد پيشداوري ها. اين مرکز اعلام کرده: «آشکارا زبان تنفرانگيزي شايع شده که در گفتمان عمومي لهستان رواج مي يابد. اين امر از زمان بحران مهاجرتي ٢٠١٥ آغاز شد. از آن پس، صداهاي يهودستيزانه مانند حرف هاي ضد مسلمان ها و خارجي ستيزي بلند شده است».

«معامله»اي با تجديدنظر طلبان اروپايي

مورد ليتواني از لهستان نيز دردناک تر است: بنابراعلام منابع گوناگون، ميزان يهوديان از بين رفته در زمان جنگ ٩٥ يا ٩٧ درصد بوده است. بيشتر آنها در سال ١٩٤١ و غالبا توسط واحدهاي همکاري ليتواني کشته شدند – بخشي از آنها حتي پيش از رسيدن گروه هاي کشتار نازي ها دسته جمعي به قتل رسيدند. نتانياهو نمي تواند اين را نداند: خانواده اش پيش از کشتار دسته جمعي ليتواني را ترک کرد. با اين حال، هنگام ديدار از ويلنيوس [پايتخت ليتواني] درپايان ماه اوت ٢٠١٨، او به تمجيد از «تلاش هاي» همتاي خود، سوليوس اسکورنليس در زمينه برگزاري يادمان «شواه» پرداخت. ابراهيم زوروف از مرکز سيمون وايزنتال مي گويد: «هرگز از جانب اسرائيل واکنشي درمورد عدم توجه و هماهنگي نسبت به شواه نشان داده نشد. هيچ چيزي نبود، هيچ. ليتوانيايي ها مي توانند هرچه مي خواهند بگويند، مي توانند از کساني که يهوديان را کشته اند تجليل کنند». (تايمز اسرائيل، ٢٤ اوت ٢٠١٨). به اين شرط، بايد تصريح کرد، که مانند لتونيايي ها و استونيايي ها نقش وکلاي تل آويو در اتحاديه اروپا را بازي کنند.

معامله اين چنين است. به علاوه، نتانياهو پيش از پرواز به سوي ويلنيوس به آن اعتراف کرد: «من آرزو مي کنم بتوانم در روابط نه هميشه دوستانه اتحاديه اروپا با اسرائيل تعادل برقرار کنم». (فيگارو، ٢٣ اوت ٢٠١٨) و شيوه کار خود را چنين توصيف کرد: «من اين کار را با برقراري تماس هايي با تعدادي از کشورهاي اتحاديه اروپا، کشورهاي اروپاي شرقي و اکنون کشورهاي بالت والبته کشورهاي ديگر انجام مي دهم». مي بايست انزواي ديپلماتيک حکومت اسرائيل، که رفتار راديکال دولت او آن را، جز براي دونالد تراپ، غيرقابل تعامل کرده کاهش يابد. درکانون اين راهبرد گروه وايزگراد، که اکنون توسط دست راستي هاي عوام گرا اداره مي شود (لهستان، مجارستان و جمهوري چک) يا چپ (اسلوواکي) قراردارد و اسرائيل براي اِعمال نفوذ در سياست خاور نزديکي بروکسل، که اکنون خيلي کم نسبت به تل آويو انتقاد آميز است، حساب مي کند.

اشتياق نئوفاشيست ها

تل آويو در غرب هم تور خود را مي گستراند. هرقدر نئوفاشيست ها بيشتر پيشرفت مي کنند، بيشتر مورد توجه اسرائيل قرارمي گيرند و نتايجي محسوس به بار مي آيد. رهبر جوان حزب دست راستي ايتاليا با اشتياق از يک سفر درسال ٢٠١٦ به اسرائيل بازگشت. دوسال بعد، در آستانه انتخاباتي که او را به قدرت رساند، او مي گفت: «من براي نيروهاي مقاومت اسرائيل که در منطقه اي چنين دشوار زندگي مي کنند ارزش و احترامي عميق قايلم». (LPH Info، ٢٥ فوريه ٢٠١٨) و پيروزمندانه اعلام کرد که سياست ايتاليا درمورد اسرائيل در نهادهاي بين المللي را تغيير خواهد داد و در کمک مالي ايتاليا به نهادهايي مانند يونسکو «که دوست دارد به اسرائيل حمله کند» تجديدنظر خواهد کرد.

حتي يک رهبر راست افراطي سوييس مانند اسکار فريزينگر، مخترع «راي دادن» براي ممنوعيت ساخت مناره براي مسجدها درسال ٢٠٠٩ چنين شعرگونه مي سرايد که: «اگر اسرائيل از بين برود، ما پيشرو بودن خود را ازدست خواهيم داد. (...) تا زماني که تمرکز مسلمان ها بر روي اسرائيل است. نبرد براي ما سخت نخواهد بود. اما، به محض آن که اسرائيل از بين برود، آنها به قصد تصرف غرب پيش مي آيند». (٣).

پيروزي انتخاباتي حزب «جايگزين براي آلمان» (AFD) واکنش هايي متناقض در تل آويو برانگيخت، زيرا با آن که رهبر حزب، بئاتريکس استورش، هيچ موقعيتي را براي تصريح بر حمايت خود از اسرائيل در نبرد مشترک عليه اسلام گرايي (٤) از دست نداد، رهبران ديگر به انواع تحريکات پرداختند و بي عمل بودن حرف هاي او را نشان دادند. به اين ترتيب، الکساندر گولند، يکي از دو سخنگوي حزب توضيح داد که آلمان ها مي توانند از نبرد سربازهاي خود در زمان جنگ «مفتخر» بوده و از شيوه اي که جمهوري فدرال آلمان [غربي] (RFA) درپيش گرفت متاسف باشند. «بيم از داشتن مسئوليت در هولوکاست و داشتن روابط ويژه با اسرائيل».

رافي ايتان، وزير پيشين و رييس موساد، که به خاطر دستگيري و ربودن آيشمن شهرت يافته نيز در تمجيد از حزب «جايگزين براي آلمان» (AFD) کوتاهي نمي کند: «هريک ازما، در اسرائيل از تعامل شما با يهوديت قدرداني مي کنيم. من يقين دارم که اگر شما با قدرت، و مهم تر از آن، با واقع بيني کار کنيد، به جاي نمايندگي کردن “جايگزين براي آلمان” مي توانيد جايگزيني براي اروپا شويد». (تايمز اسرائيل، ٤ فوريه ٢٠١٨) و توصيه مي کند که بستن مرزها «در اسرع وقت براي جلوگيري از مهاجرت مسلمانان» انجام شود.

اتريش، دوزخ با حسن نيت ها سنگفرش شده

تنها «گردهمايي ملي» (RN) (جبهه ملي، FN پيشين)هنوز در اسرائيل «عنصر نامطلوب» است درحالي که دوست پسر مارين لوپن در اسرائيل اقامت گزيده است. اما، امانوئل ناشون، سخنگوي وزارت امور خارجه اسرائيل تاکيد مي کند: «با توجه به ايديولوژي و تاريخچه جبهه ملي، دولت اسرائيل تماسي با اين جبهه ندارد». (تايمز اسرائيل، ٤ فوريه ٢٠١٨). درعوض، مسئله داشتن روابط با حزب آزادي اتريش (FPO) در پشت صحنه انجام مي شود: يک نماينده فوق ملي گراي حزب ليکود، يهودا گليک حتي از رهبر حزبي ديدار کرد که نزديک بود به رياست جمهوري دست يابد و همکارانش را به گفتگو فرامي خواند.

اسرائيل به رغم امکان بدشدن روابط رسمي با جانشين يورگ هايدر، در ژوئن گذشته از سباستين کورز، صدراعظم اتريش که ائتلافي شامل نئونازي ها را اداره مي کند، براي ديدار از اسرائيل دعوت کرد. اين جوان تحريک کننده از يد واشم ديدار کرد و گفت: «من به عنوان صدراعظم اتريش اعلام مي کنم که کشورم و مردم آن بار سنگيني را به دوش مي کشند (...) ما اتريشي ها مي دانيم که درمورد تاريخ خود مسئوليت داريم» (لاکروآ، ٨ ژوئن ٢٠١٨). اين دروغ آشکار حتي باعث حادثه اي با راهنمايش که يک يهودي اتريشي الاصل بود شد. دربرابر دوربين هاي تلويزيون، دبورا هارتمن به سباستين کروز نشان داد که در حزب «آزادي اتريش» (FPO) هنوز سياستمداراني حضور دارند که «لازم است به آنها توضيح داده شود که “شوآه” چه بوده است». چه کسي بايد عذرخواهي کند؟ يادبود يدشم! زيرا، از زمان آغاز به کار، رييس دولت اعلام کرد که «[اومي خواسته] در برنامه خود به روابط دوجانبه با اسرائيل تعميق بخشد» (تايمز اسرائيل، ٢٢ ژوئن ٢٠١٨). اين حسن نيت ها – که همه مي دانند دوزخ با آن سنگ فرش شده – سبب شد که نتانياهو او را به مرتبه «دوست واقعي اسرائيل و ملت يهود» ارتقاء دهد.

«يابوتينسکي فاشيست شما»...

«با توجه به اين که آنها صهيونيست هستند، چه اهميتي دارد که يهودستيز باشند»: اين مي تواند خط قرمز «ترغيب» آشکار و حتي جلب توجه کننده اي باشد که نخست وزير اسرائيل در محافل عوام گرا و نئوفاشيست اروپايي به آن مي پردازد. اما اشتباه است که اين نمايش ها را ابراز يک «رئال پوليتيک» ساده بدانيم. درواقع نتانياهو با اين کار داده هاي توارثي شخصي و سياسي خود را نشان مي دهد. شخصي؛ زيرا پدر او بنزيون نتانياهو همواره در کنار رهبر تجديدنظر طلب، زيو يابوتينسکي مبارزه مي کرد و حتي زماني دستيار او بود. سياسي؛ چون سلف هاي ليکود: ايرگون، بتار و لحي با فاشيسم و نازيسم رابطه و دسيسه چيني هاي محرمانه داشتند.

به زور تکرار اين مطلب که مفتي بيت المقدس؛ امين الحسيني، به تنهايي به برلن رفت و دو هنگ اس اس (بوسنيايي) را ايجاد کرد، اين نتيجه به دست مي آيد که فراموش شود که سازمان لحي، چنان که بوده، درسال ١٩٤١ به رايش سوم پيشنهاد اتحاد داد و بتار و سپس ايرگون ازسال هاي دهه ١٩٢٠، از حمايت سياسي و مادي بنيتو موسيليني، که از يابوتينسکي تمجيد مي کرد، برخوردار بودند، دوچه معتقد بود: «براي اين که صهيونيسم موفق شود، بايد يک حکومت يهود با پرچم و زبان يهودي ايجاد شود. کسي که واقعا اين را مي فهمد، فاشيست شما يابوتينسکي است» (٥).

اينها کساني هستند که بي هيچ شرمي هرکس را که از سياست آنها انتقاد کند به يهودستيزي متهم مي کنند.

١- Dominique Vidal, « En Europe, le jeu des trois familles », Le Monde diplomatique, Paris, janvier 2011

٢- از سال ١٩٧٠، زيمون داتنر تاريخ دان براين نظر بود که در زمان جنگ جهاني دوم ٢٠٠ هزار يهودي به دست لهستاني ها کشته شدند.

٣- Cité par Olivier Moss, in Les Minarets de la discorde, sous la direction de Patrick Haenni et Stéphane Lathion, Religioscope-Infolio, 2009.

٤- خانم فون استورش حتي در پارلمان اروپا گروه «دوستان جوده ساماري» را تشکيل داده بود. اين را تارنماي «ليگ دفاع از يهوديان» (LDJ) در ٢٦ سپتامبر ٢٠١٧ پيروزمندانه اعلام کرد.

٥- Dominique Vidal, « Aux origines de la pensée de M. Nétanyahou », Le Monde diplomatique, novembre 1996.