آتش افروزي در انبار باروت کشمير هند

٤ اوت ٢٠١٩، يک فرمان رياست جمهوري ماده ٣٧٠ قانون اساسي هند، که بر روي کاغذ خودمختاري گسترده اي به کشمير مي داد و به ويژه به آن امکان مي داد بر قانون هاي مجلس هند در قلمرو خود اعتبار بخشد، را لغو کرد . اين تصميم چند روز پيش از جشن ملي هند توسط نارندا مودي، نخست وزير گرفته شد و به روياي ديرين ملي گرايان هندو در «حزب بهاراتيا جاناتا» جامه عمل پوشاند.
کريستف ژفرلو، نويسنده کتاب «هند مودي، ملي گرايي عوامانه و مردم سالاري قومي» (نشر فايار، ٢٠١٩) که مدير پژوهش علوم سياسي و متخصص هند و پاکستان است پذيرفته که براي اوريان ٢١ زمينه و دليل هاي اين اِعمال زور را رمزگشايي کند.

کشمير، اميرنشين پيشين (١) و جزيي از امپراتوري بريتانيا در هند، منطقه کوهستاني وسيعي است که در قلب هيماليا واقع شده است. اين منطقه در غرب با پاکستان، درشرق با چين و در جنوب با هند همجوار است. بخش هندي کشمير، ايالت «جامو- و- کشمير» ٩٢٤٣٧ کيلومتر مربع مساحت دارد و جمعيت آن نزديک به ١٢.٥ ميليون است که معادل ١ درصد از کل جمعيت هند است. بخش پاکستاني، مرکب از «کشمير آزاد» و «گيلگيت بالتيستان» («قلمرو شمالي» پيشين) هم ٨٦ هزار کيلومتر مربع مساحت و نزديک به ٦.٤ ميليون جمعيت دارد. درسال ١٩٦٣، پاکستان بخشي از قلمرو خود را به چين واگذارکرد که هنوز امروز هند نسبت به آن ادعاي مالکيت دارد. چين هم که در جنگ با هند درسال ١٩٦٢، «آکساي چين» و دره «شاکسگام» را تصرف کرده بود، خواهان بازپس گيري بخشي در شمال شرقي کشمير هند است که مردمش به زبان تبتي سخن مي گويند و مذهب بودايي دارند. (نقشه زير را ببينيد).

تقسيم کشمير درسال ١٩٤٧، هنگام ازبين رفتن راجه نشين بريتانيايي، پس از جدايي پاکستان با اکثريت مسلمان از هند، که اکثريت هندو داشت انجام شد. مهاراجه «جامو – و- کشمير» که مذهب هندو داشت، پس از مدتي ترديد به هند پيوست، درحالي که اکثريت جمعيت آن مسلمان بودند. ازاينجا حمله هاي جنگجويان قبيله اي که از پاکستان مي آمدند و باعث درگيري بين دو حکومت مي شدند، آغاز شد.

پس از برقراري صلح در ژانويه ١٩٤٩، کشمير زيرنظر سازمان ملل متحد به دو بخش تقسيم شد، ٣٧ درصد از قلمرو آن نصيب پاکستان و ٦٣ درصد سهم هند شد. خط آتش بسي ٧٧٠ کيلومتري بين دو کشور ايجاد شد که «خط کنترل» نام گرفت بدون آن که به عنوان يک مرز بين المللي شناخته شود. اين تقسيم غير رسمي – اگرنه حقوقي – که در آن هردو طرف بخشي از کشمير را که ازدست داده اند مطالبه مي کنند، عاملي براي اختلاف و درگيري بين هند و پاکستان شده که درمدت ٧٢ سال دههاهزار کشته، بيشتر غيرنظامي، به جا گذاشته است.

Carte administrative du Cachemire
CIA/Library of Congress. Traduit en français via CIA World FactbooK.

ايالتي نسبتا توسعه يافته

ژان ميشل مورل: دليل هاي اعلام شده توسط نخست وزير نارندا مودي، که در ماه مه با زحمت تجديد انتخاب شد، براي توجيه اين که کشمير هند، تقسيم شده به دو بخش «جامو- و- کشمير» و «لاداخ» همه اختيار خودگرداني خود را ازدست بدهد و بخشي از قلمرو هند متحد شود چيست؟

کريستف ژفرلو: استدلال اصلي دولت هند درمورد سطح توسعه (يا چنان که مي گويند، توسعه نيافتگي) «جامو- و-کشمير» است. به نظر دولت لغو مواد ٣٧٠ و ٣٥-A ي قانون اساسي (که به ويژه مانع از آن مي شود که غيرکشميري ها بتوانند در آنجا ملک خريداري کنند، اين هدف را دنبال مي کند که جذب سرمايه از بقيه هند را تسهيل کند و به ويژه به سرمايه گذاران امکان دهد که در اين ايالت زمين و ملک خريداري کنند.

ژان ميشل مورل: به دليل منابع آبي هيماليا، کشمير براي شمال هند برق توليد مي کند و وضعيت اقليمي مساعد آن براي کشت مواد غذايي مناسب است. اما به راستي وضعيت اقتصادي و اجتماعي آن چگونه است ؟ نارندرا مودي مدعي شده که چنگ اندازي دهلي نو موقعيتي براي توسعه کشمير خواهد بود. اين درست است ؟

کريستف ژفرلو: نمودارهاي توسعه انساني «جامو- و- کشمير» نشان مي دهد که درواقع توسعه اين ايالت کمتر از ميزان متوسط توسعه در هند است. به علاوه، ژان دِرِز اقتصاددان نشان داده که ماده ٣٧٠ قانون اساسي با دادن اختياري گسترده تر به اين ايالت امکان داده که دست به انجام اصلاحات کشاورزي مهم تري از بقيه هند (به استثناي کرالا) بزند و عاملي براي ايجاد برابري باشد. درواقع، «جامو- و- کشمير» در زمينه اميد به زندگي، مرگ و مير کودکان، آموزش دختران، شمار افراد زير خط فقر، سوء تغذيه و غيره دستاورد هاي بيشتري نسبت به ايالت گجرات دارد (که مودي مدعي است ايالت مدل است و در سال هاي ٢٠٠١ تا ٢٠١٤ برآن حکم رانده است).

استدلال تروريسم

ژان ميشل مورل: در هند، کشاورزان بدهي زيادي دارند و مي بايد با خشکسالي مقابله کنند. نابرابري ها و نيز فقدان شغل براي نسل هاي جديد شديد است. آيا نخست وزير، که به وعده هاي سال ٢٠١٤ خود عمل نکرده، درسال ٢٠١٩ به وعده اش درمورد ايجاد ١٠ ميليون شغل عمل خواهد کرد ؟ يا اين که مي کوشد با تحريک احساسات ملي گرايانه هندوها، توجه افکار عمومي را منحرف کند؟

کريستف ژفرلو: درواقع، قصد منحرف کردن توجه عموم از وضعيت بد اقتصادي هند، بخشي از توضيح دراين مورد است و دليل هاي ديگري ازجمله زمان بندي هم وجود دارد: نخست اين که، قدرت به تازگي مستقر شده مي تواند روي تازگي مشروعيت خود براي گرفتن جسورانه ترين تصميم ها موج سواري کند. سپس، انتخابات منطقه اي مي بايد دستکم سه سال پس از اظهار «قانون رياست جمهوري» سازماندهي مي شد. با توسل به اين قانون دهلي نو دولت «سريناگار» (٢) را خلع، مجلس «جامو- و- کشمير» را منحل کرد و کنترل اين ايالت را در ژوئن ٢٠١٨ به دست گرفت. اگربتوان به اظهارات کميسيون انتخاباتي، که مي خواست انتخابات اين ايالت هرچه سريع تر برگزارشود، اعتماد کرد، حتي بسيار زودتر از ٣ سال اين انتخابات بايد برگزار شود.

با آن که ايالت داراي يک مجلس منتخب و درحال کار بود، دهلي نو فقط به تائيد فرماندار (که اخيرا توسط مودي منصوب شده) اکتفا کرد، درحالي که مي بايست نظر مجلس ايالتي را براي لغو ماده ٣٧٠ قانون اساسي جويا مي شد. با توجه به اين واقعيت که دولت هند تنها با موافقت فرماندار کشمير عمل کرده، مي بايد تصميمش، مانند خود اصلاح قانون اساسي، به تصويب دادگاه عالي برسد. اما، مي توان شرط بندي کرد که قاضي هاي اين دادگاه با کندي به اين مسئله دشوار رسيدگي کنند.

ژان ميشل مورل: تروريسم در کانون کارزار انتخاباتي مودي به عنوان نامزد نخست وزيري بود. او به دستاويز سوء قصدي که موجب کشته شدن ٤٠ شبه نظامي در «پولواما» در فوريه ٢٠١٩ شد، به نخست وزيري رسيد و اعلام کرد که نسبت به تروريست هايي که به زعم او در همه جاي کشمير پراکنده اند، بيرحم خواهد بود. در چنين زمينه اي از خشونت، وضعيت نيروها و توانايي هاي جنبش اسلامي «جيش محمد» چه خواهد بود؟ آيا، چنان که هند ادعا مي کند، اين نيروها در «بالاکوت»، شهري در شمال شرقي پاکستان مستقر هستند و از مدارا (و حتي حمايت) پاکستان بهره مي برند ؟

کريستف ژفرو: تعيين محل اردوگاه هاي آموزشي «جيش محمد» دشوار است. اما هيچ ترديدي نيست که اين سازمان و نيروهاي ديگر، مانند «لشکر طيبه) کوشيده اند که در هند استقرار يابند و در آنجا نيروهايي از جهادگران کشميري را آموزش داده اند. عامل سوء قصد انتحاري «پولواما» نيز زاده اين منطقه بود. ماجراي او بسيار جالب توجه است. عديل احمد دار، ٢٢ ساله، يک سال پيش از سوء قصد به جنبش پيوسته بود و روند راديکال شدن او، به گفته خانواده اش، ناشي از دستگيري هاي مکرر توسط پليس و حتي ضرب و جرح بوده است. بايد توجه داشت که علاوه بر پليس، ارتش هند نيز که شهرتي ناخوشايند در کشمير دارد، به ويژه با توسل به يک قانون قديمي (و جبارانه)، «اختيارات ويژه نيروهاي مسلح» عمل مي کند که آن را دربرابر بسياري از سوء استفاده ها از قدرت محافظت مي کند.

بي تفاوتي بين المللي

ژان ميشل مورل: عمران خان، نخست وزير پاکستان بدون توضيح دقيق تر اعلام کرده که پاکستان درمورد اين قضيه از کشميري ها حمايت مي کند و، با کمک چين، خواستار تشکيل نشست شوراي امنيت سازمان ملل شد. اما از آنجا که نه روس ها، که متحد هند هستند، و نه اروپايي ها با اين درخواست همراه نشدند، اين نشست برگزار نشد. به همين ترتيب، کشورهاي مسلمان – به استثناي ايران، با آن که دوست بزرگ هند است -، سکوت اختيار کردند. چگونه مي توان اين بي خيالي و بي تفاوتي را توضيح داد؟

کريستف ژفرو: اين ناشي از گرايشي رايج است: ديگر کسي به نام حقوق بشر، چندان به دفاع از اقليت ها نمي پردازد. چه کسي – جز ترکيه – اردوگاه هاي بازپروري اي که چيني ها براي يک ميليون مسلمان «اويغور» ساخته اند را محکوم کرده يا هنوز مي کند ؟ چه کسي از پشتون هاي پاکستان دفاع مي کند ؟ نه عربستان سعودي، نه امارات متحده عربي و نه غربي ها واقعا از چيزي مانند سرنوشت «روهينگياها» متاثر نمي شوند. اگر ايران درمورد کشمير موضع گيري کرده، بي ترديد به اين خاطر است که هند تسليم تحريم هاي آمريکا شده و واردات نفت از ايران را متوقف کرده است. تهران ازاين خيانت هند بيشتر به اين خاطر برآشفته شده که اين کشور روبه سوي عربستان سعودي آورده تا کسري درآمد خود را جبران نمايد.

ژان ميشل مورو: اين نخستين درگيري هند و پاکستان در منطقه هاي تحت کنترلشان نيست و هند در منطقه تحت کنترل خود ٧٥٠ هزار نيرو مستقر کرده است. هردو کشور داراي بمب اتمي هستند. آيا هند گامي مکمل نيز در «راهبرد ايجاد تنش» با خطر برقراري «تعادل وحشت» دراين منطقه از جهان برداشته است ؟

کريستف ژفرلو: به نظرمن، تصميم هند چندان برپايه روابطي که اين کشور با پاکستان دارد گرفته نشده است. اين تصميم بيانگر ايدئولوژي ملي گرايي هندو است که منادي آن «حزب بهاراتيا جاناتا» (BJP) است و پيش از آن، نياي آن «جانا سانگ» خودمختاري اي که «جامو- و- کشمير» از سال هاي دهه ١٩٥٠ از آن برخوردار بود را رد کرده بود. به نظر اين جريان زندگي سياسي هند، خودمختاري «جامو- و- کشمير» عاملي براي جدايي طلبي است، درحالي که از ديد تدوين کنندگان قانون اساسي هند، شيوه اي براي ازبين بردن درگيري بوده است. اين امر درصورتي مي توانست صادق باشد که دهلي نو به راستي شرايط قانون اساسي براي دادن خودمختاري گسترده به «جامو- و- کشمير» را محقق مي ساخت. اما چنين امري ابدا تحقق نيافته است: قدرت مرکزي همواره نسبت به حزب «کنفرانس ملي» که حزب اصلي کشمير است، و نسبت به پاکستان تمايل دارد، بدگمان بوده است. اين امر منتج به محبوس کردن شيخ عبدالله، رئيس اين حزب شد که ازسال ١٩٥٤ آغاز شد انجاميد و پس از تقلب در انتخاباتي که دستکم تاسال ١٩٧٧ بود ادامه يافت. سپس، اينديرا گاندي پسر او فاروق عبدالله را در سال ١٩٨٤ عزل کرد و جانشينان او نيز به «قانون فرماندار» متوسل شدند که مترادف تحت کنترل گرفتن ايالت کشمير توسط دهلي نو و تقلب هاي ديگر در انتخابات ١٩٨٧ بود. شورش هاي ناشي از اين امر در سال هاي پاياني دهه ١٩٨٠ راهي بزرگ براي پاکستان گشود.

هندوها، «پسران زمين»

ژان ميشل مورل: عمران خان از عملکرد «نازي» وار حزب «بهاراتيا جاناتا» انتقاد کرده که ريشه آن در «داوطلبان ملي گرا» و جنبش راست افراطي و مسئول کشته شدن مهاتما گاندي ست. نخست وزير پاکستان اين فرض را مطرح کرده که اراده اي براي ازبين بردن مسلمان هاي هند و استفاده از پاکستان به عنوان «فضاي حياتي» وجود دارد که اين « فضاي حياتي» دستاويز نظام هيتلري براي تصرف اروپاي شرقي بود. نظر شما درباره اين انتقاد صريح و تند، با توجه به اين که هند را يک «مردم سالاري قومي» در دوران مودي توصيف کرده ايد چيست؟

کريستف ژفرو: براي ملي گرايان هندو، جامعه آنها تجسم هند و چکيده فرهنگ آن، نه تنها به اين خاطر که هندوها ٨٠ درصد جمعيت هستند، بلکه همچنين به اين خاطر است که آنها «فرزندان زمين» هستند. با چنين باوري، آنها خواهان اين هستند که از هند يک دولت- ملت واحد به هزينه ازدست رفتن چندفرهنگي و فدراليسم بسازند. به اين ترتيب، خودگرداني اي که تنها منطقه داراي اکثريت مسلمان درهند از آن برخوردار بود هدف حمله ايشان است. از اين خودگرداني تاحدي کاسته شد که نه فقط ماده ٣٧٠ قانون اساسي هند از مفهوم خود تهي شد، بلکه ايالت «جامو- و- کشمير» تبديل به يک «قلمرو اتحاد» شد. براي انجام اين کار توسط دهلي نو قدرت زيادي به پليس (که تا آن زمان تحت نظر سريناگار و جامو بود) داده شد. اما آنها هدف هاي ديگري دارند. براين روال، آنها قصد دارند که زبان هندو را به زيان چند زباني رسمي، به صورت زبان ملي درآورند و اين بار، موجب شورش ايالت هاي مجاور جنوبي و حتي شرقي شوند.

ژان ميشل مورل: هند همچنين ماده ٣٥A قانون اساسي را نيز لغو کرده است. اين ماده خريد زمين براي غير کشميري ها را ممنوع مي کرد. اين تصميم زخمي کهنه مربوط به سال هاي دهه ١٩٦٠ را تازه کرده و موجب شده کشميري هاي هندو، که در دره شاناگار ساکن بودند، براثر تهديد کشميري هاي مسلمان دستخوش هيجان شوند. اين هندوهاي برهمن (٣) ترغيب شدند که به کشمير بازگردند و ايالت به آنها ٣٠ هزار يورو و نيز شغل هايي در دستگاه دولتي داد. اما آنچه که کشميري هاي مسلمان را نگران مي کند ايجاد «مجتمع» هايي از اين برهمن ها است. آيا اين تنها مسئله يک جابجايي جمعيت است يا کوششي براي «مجتمع سازي» به شيوه اي است که چين با «هان»ها در شين جيانگ مي کند؟

کريستف ژفرو: آري، کشميري ها نگران مستعمره شدن «جامو- و- کشمير» نه تنها توسط برهمن هاي بودايي که فرار کرده اند، بلکه همچنين توسط هندي هاي ايالت هاي ديگر هستند. آنها به ويژه ازاين مي ترسند که خريد زمين ها توسط بساز و بفروش هايي که مي توانند خانه هاي دوم و حتي مجتمع هاي گردشگري دراين بخش از هند که غالبا «بهشت روي زمين» توصيف مي شود (نه فقط به خاطر زيبايي بلکه همچنين براي آب و هواي معتدل در اين دوران گرم شدن کره زمين) بسازند. اما چيزهاي ديگري هم درميان است. از جنبه جمعيتي «جامو- و- کشمير» درمرزهاي جديدش، که «لاداخ» از آن جدا شده، شکل يک قلمرو اتحاد تازه را دارد و ديگر نمي تواند روي اکثريت راي دهندگان مسلمانش حساب کند. نه فقط به خاطر اين که شمار زيادي از هندوها در آن زندگي مي کنند، بلکه به خاطر اين نيز که حق راي مسلمان هايي که پس از تقسيم سال ١٩٤٧ به آن آمده اند، در حال سلب شدن است.

بالاگرفتن اسلام هراسي

ژان ميشل مورو: براي نتيجه گيري، در کشوري مانند هند که مي کوشد«طلاق» را زير سئوال ببرد و مودي درپي آن است که اين سنت مسلمان ها را سست کند، چگونه مي توان توضيح داد که در آسيا مسلمان ها، اعم از برمه اي مانند روهينگياها يا چيني مثل اويغورها، کشميري ها مورد تبعيضي اين چنين يا تعقيب و آزار و حتي قوم کشي قرارگيرند؟

کريستف ژفرو: بالاگرفتن اسلام هراسي عامل توضيح گر بزرگي براي اين دگرگوني است: به زور تبليغات، پخش نمونه ها و اطلاعات نادرست (به ويژه توسط رسانه هاي اجتماعي)، مسلمان ها متحمل روندي غيرانساني شده اند، نسل کشي هاي گذشته، اعم از «شوآه» يا «روآندا» به ما نشان داده که اِعمال خشونت هاي گسترده نسبت به اقليت ها همواره پس از مرحله اي از غيرانسان وانمود کردن آنها است که جنايت ها را عادي و حتي مشروع مي نماياند.

با اين حال، تحليل نبايد در همين جا متوقف شود. چرا اکنون مسلمان ها قرباني اسلام هراسي هستند؟ يقينا به دليل بسيج سياسي اي که باورمنداني به راه مي اندازند که تاکنون افراطي و ازاين رو منزوي به نظر مي آمدند. دليل ديگري نيز هست: مسلمان ها به خاطر راهبرد عربستان سعودي در حمايت از بنيادگرايان و همراه با آن، جهش اسلام گرايي به اين تبليغات دامن زده اند. در آسياي جنوبي، اين دو پديده باهم، اثر زيان آور داشته، نخست در پاکستان و بعد در هند گروه هاي جهادگر مستقر در پاکستان همسايه (که غالبا در دوران جنگ افغانستان با شوروي به دنيا آمده اند)، از سال هاي دهه ١٩٩٠ سوء قصدها را چندبرابر کرده اند. حمله هاي انجام شده در مومباي (بمبئي) در سال ٢٠٠٨، براي اين که فقط يک نمونه مشخص ذکر شود، زخمي عميق ايجاد کرده که ملي گراهاي هندو مي توانند روي آن «موج سواري» کنند.

١- امیر نشینان یا راج بریتانیا تحت کنترل مستقیم انگلیسی ها بودند و بر هرکدام از آنها یک امیر حاکم. تنها ٢٢ امیرنشین و از جمله «جامو- و- کشمير» دارای یک دولت بودند