«ایندپندنت عربی» واقعا مستقل است ؟

یورش سعودی ها برای کنترل روزنامه های عرب زبان وانگلیسی. · هنگامی که یک سایت عرب زبان در کهکشان روزنامه معتبری چون ایندپندنت ظاهر میشود، میتوان انتظار داشت که کیفیت و دقت حرفه ای آنرا به همراه داشته باشد. درحقیقت، ما در برابر یک کارزار تبلیغاتی رژیم عربستان سعودی هستیم که از فقدان حقانیت رنج می برد.

حاصل معجونی از مخلوط کردن ثروت سعودی ها، که به احتمال فراوان ناشی از منابع دولتی است، با یک روزنامه نگار جوان، که « مجذوب» بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی میباشد ویک روزنامه نگار کار کشته لبنانی، عضو حزب نیروهای لبنانی [حزب متشکل ازگروه های شبه نظامی سابق مسیحی به رهبری سمیرجعجع] که مدت مدیدی مشاوررهبر این حزب بوده است وسپس سایت های اخبارآمریکائی درعراق اشغال شده را براه انداخته است، چه چیزی میتواند باشد ؟ به این معجون، یک روزنامه نگارمصری سرسپرده به قدرت در حکومت، ویرایش گرانی همچون ولید فارس، مشاور مبارزه انتخاباتی دونالد ترامپ ویا نوه سرنگون شده ایران را اضافه کنید. سپس همه این مواد را دریک ظرف دیجیتالی که نام یک روزنامه مشهور بریتانیائی را یدک میشود خوب بهم زنید : نتیجه؟ ایندپندنت عربی [ ایندپندنت عربیه The Independent Arabia].

اینجا صحبت از سایت عرب زبان روزنامه مشهور ایندپندنت است که درآغاز سال ٢٠١٩ براه انداخته شد و حقوق آن متعلق به میلیاردر سعودی سلطان محمد عبولجدایل میباشد، کسی که مظنون به داشتن روابط نزدیک با موسسات مالی دولتی عربستان سعودی است (١).

صرف نظر از جر وبحثی که مالکیت رسانه ها ومطبوعات بریتانیا توسط سعودی ها براه انداخته است، آیا میتوان تصور کرد که با توجه به ترکیب پیشتر ذکر شده مدیریت آن، این روزنامه بریتانیائی بتواند ماهیت بنیادین خود را حفظ کند ؟ بعبارت دیگر، آیا ایندپندنت عربیه میتواند، همانطور که نامش وعده میدهد [ایندپندنت یعنی مستقل] واقعا مستقل باشد ؟ این سئوالات در وحله اول توسط روزنامه گاردین، که با در نظر گرفتن روابط سایت های جدیدا براه انداخته شده با عربستان سعودی نسبت به جهت گیری سیاسی آنان ابراز تردید میکرد، پیش کشیده شدند. درمقاله ای، سایت Middle East Eye از « نگرانی در باره مستقل بودن روزنامه» پس از واگذاری یک سوم سهامش به سرمایه گذار سعودی صحبت میکرد.

سئوال دیگری که مطرح میشود اینست که عربستان سعودی با وجود در اختیار داشتن ده ها وصد ها رسانه به زبان های مختلف چرا بازهم درجستجوی خرید یک ارگان مطبوعاتی جدید است ؟ وعلت این تهاجم برای تصاحب رسانه های بریتانیائی، که باعث نگرانی روزافزون دولت شده است، چیست ؟ ایندپندنت اولین رسانه غربی نیست که با گروه سعودی به توافق رسیده است. شرکت بلومبرگ سال گذشته قراردادی ده ساله با Saudi Research and Marketing Group ( گروه پژوهش وبازاریابی سعودی) برای پخش شبکه های تلویزیونی بلومبرگ و اسکای نیوز به زبان عربی امضاء کرد. روزنامه گاردین همچنین گزارش میدهد که وزیرفرهنگ بریتانیا تحقیق در باره منابع مالی سایت های بریتانیائی که با مشارکت سرمایه گذار سعودی سلطان محمد عبولجدایل تاسیس شده اند را مد نظر قرار داده است. استدلال برضرورت این پیگیری، وجود روابط نزدیک فرد مذکوربا بنیاد های مالی قدرت سلطنتی میباشد. تصمیم نهائی در این باره به پایان ماه ژوئن ٢٠١٩ موکول شده بود.

وقتی که یک روزنامه بریتانیائی وجدانش را به فروش میگذارد

اما پیش از اینکه وارد جزئیات شویم، نگاهی به روند این داد و ستد بیاندازیم. پس از تعلیق نسخه کاغذی روزنامه ایندپندنت درسال ٢٠١٦ واعلام تبدیل آن به روزنامه ای دیجیتالی، مالک آن شرکت ASA Media مجوز روزنامه را به گروه Johnston Press فروخت. این گروه به نوبه خویش یک سوم سهام آنرا به میلیاردر سعودی سلطان محمد عبولجدایل واگذار کرد. اندکی پس از آن، خبردار شدیم که Saudi Research and Marketing Group ( گروه پژوهش وبازاریابی سعودی)، که بویژه مالک روزنامه طرفدار دولت الشرق الاوسط هم هست، حق انتشار روزنامه دیجیتالی به چهار زبان عربی، ترکی، فارسی واردو را کسب کرده است (٢).

چرا ایندپندنت ؟ پاسخ، بی تردید اساسا نیازمندی به اعتبار سیاسی و رسانه ای میباشد. داستان روابط پادشاهی وهابیت با رسانه ها ئی که مالک آن بوده ویا منابع مالی در اختیار آنان میگذارد، دراذهان بسیاری از خوانندگان مطبوعات تصویر پا برجائی ایجاد کرده است که براساس آن، این رسانه ها پیش از هرچیز ابزار تبلیغاتی هستند تا امکانات خبر رسانی و فرسنگ ها دوراز تقاضای مردم برای دست یابی به اطلاعاتی مستقل میباشند. باید گفت که متاسفانه این پدیده خاص مطبوعات سعودی نیست ودر طی دهه گذشته، تمام رسانه های عرب، به جز مواردی استثنائی، دردام آن گرفتار شده اند واضافه بر آن، قطبی شدن منطقه مابین محورهای طرفدار آمریکا وطرفدار ایران به آن شدت بخشیده است.

خط مشی تصاحب رسانه ها برای پادشاهی سعودی چیز جدیدی نیست چرا که ازهمان زمان سالهای ١٩٦٠ این کشور مبالغ عظیمی از دلارهای نفتی خود را در این بخش سرمایه گذاری کرده است. درواقع، مطبوعات عرب مدت زمان مدیدی وبویژه طی سه دهه اخیر از شکوفائی کشورهای نفت خیز، مخصوصا عربستان سعودی وقطر، بهره برده اند. ازسال های ٩٠-١٩٨٠ به بعد وبه موازات شکل گرفتن یک سیاست خارجی جاه طلبانه که هدفش داشتن نقشی تعیین کننده درهدایت اموردیگر کشورهای عربی میباشد، اشتیاق سعودی ها برای تصاحب رسانه ها ی عرب ویا سرمایه گذاری درآنها (مخصوصا در مصر ولبنان) افزایش یافته است.

براساس کدامین معیارهای حرفه ای ؟

این رسانه ها، با سرفرود آوردن در برابردستورالعمل های دولت هائی که معیارهای حرفه ای برایشان اهمیت چندانی نداشت، بتدریج اعتبار خود را از دست دادند. روزنامه هائی همچون الشرق الاوسط گرچه هنوزخوانندگان سنتی خود را حفظ کرده اند اما دیگر مقبول جوانان، بیشترمتمایل به رسانه های دیجیتالی و هدف اصلی دولت واقعی عربستان سعودی یعنی ولیعهد آن محمد بن سلمان، نیستند.

اضافه براین، وقتی پیش آمدهای مختلفی نظیرقتل وحشیانه جمال خاشقجی درکنسولگری عربستان سعودی دراستانبول درسال گذشته، دستگیری وزندانی کردن شاهزاده ها وبازرگانان سعودی درهتل ریتز ریاض وباج خواهی از آنان، افتضاح آدم ربائی در رابطه با نخست وزیر لبنان سعد حریری و وادار کردنش به استعفا در پایتخت عربستان سعودی وتصویر فاجعه باری که این آدم ربائی درمنطقه ودر عرصه بین المللی بر جای نهاد، را مد نظر قرار دهیم، آنگاه براحتی میتوان اشتیاق سعودی ها برای تصاحب ایندپندنت، روزنامه ای غربی با شهرت حرفه ای قابل ملاحظه، را درک کرد. این قضیه، مخصوصا با توجه به نحوه تفکر سعودی ها که فکر میکنند همه چیز را میتوان با پول خرید، منطقی بنظر میرسد.

این قضاوت توسط یک کارشناس ارتباطاتی سعودی، که نخواسته نامش فاش شود، اندکی تعدیل میشود چرا که بنا برگفته او، طرح مالکیت ایندپندنت « خیلی پیش تراز قتل خاشقجی شکل گرفته بود. ریاض ضرورت تماس با جهان عرب به شیوه ای نوین وبا واسطه ابزارهای جدید رسانه ای را احساس میکرد. آنها میخواستند درچارچوب معیارهای حرفه ای بین المللی یک سایت خبررسانی معتبر، متنوع، بی طرف تر و ملایم تری ایجاد کنند. این سایت می توانست با تکیه برتخصص روزنامه بریتانیائی به اکتشاف بازارهای جدید ارتباطات سیاسی بپردازد. ایندپندنت اعلام کرده بود که این روزنامه برمحتوا وظاهر چهارنسخه عربی، فارسی، ترک واردو نظارت خواهد کرد». او سپس اضافه میکند که « خود زبانهای انتخاب شده نشانه هائی ازبازار های مورد توجه عربستان سعودی برای گسترش نفوذ خود را بر ملا میسازند».

از این رو، بجاست که این سئوال پرسیده شود : اراده سعودی ها، که ادعای ارتقاء کیفیت مطبوعات درجهت منافع خوانندگان را ندارند، برای کسب یک بکارت رسانه ای جدید هدف جلوه بخشیدن به تبلیغات سیاسی آنان را دنبال نمی کند ؟ بعبارت دیگر، آیا منظور نهائی آنان دستکاری کردن افکارعمومی درمنطقه ای که خواستارنقش سیاسی مهم تری درآن هستند، با « جهت دادن» رندانه تری به آن نیست ؟

هیئت تحریریه ای جانبدار

عدوان الاحمری روزنامه نگار جوانیست که فعالیت حرفه ای خویش را ازسال ٢٠٠٢ درالوطن آغاز کرده وسپس به الحیات و بعدا به الشرق الاوسط پیوست. اوهمچنین بعنوان خبرنگارمحلی برای شبکه تلویزیونی Orbit، که از ریاض پخش میشود، وشبکه تلویزیونی Rotana Khalijiya، متعلق به شاهزاده الولید بن طلال، کارکرده است. درمحافل روزنامه نگاری از او بعنوان «سخنگوی محمد بن سلمان» یاد میشود چرا که او یکی از آتشین ترین حامیان ولیعهد عربستان سعودی بوده وهیچ فرصتی برای ستایش دستاوردهای او، حتی بی اهمیت ترین آنان، در حساب توئیتری خویش را از دست نمی دهد.

گرچه انتخاب او بعنوان سردبیرسایت عرب زبان برای اطرافیان محمد بن سلمان امری «طبیعی» به حساب میاید اما با توجه به ترکیب دیگراعضای هیئت تحریریه، جهت گیری سیاسی این سایت سئوال برانگیز میشود. ازجمله آنان میتوان به امجد اسکندرلبنانی، که به ریاست دفتر بیروت منصوب شده است، اشاره کرد. این عضو حزب نیروهای لبنانی، فعالیت خود را از سال ١٩٨٣ بعنوان خبرنگار مجله المسیرا، ارگان همین حزب، آغاز کرده وسپس به مدیریت آن گماشته میشود. درسال ١٩٨۵، او مجری برنامه رادیوی لبنان آزاد متعلق به این حزب شده وسپس همچون خبرنگاراعزامی، جنگ ایران وعراق را پوشش میدهد. پس از آن اومجری اخبارشبکه تلویزیونی LBC (که در سال ١٩٨۵ توسط همین حزب تشکیل شده است) میشود و بعدا در چارچوب قرارداد میان LBC وکمیته رسانه های عراقی، یکی ازدستگاه های اداری آمریکا درعراق، ماموریت هماهنگی راه اندازی رادیو عراق که آموزش وتحول خبرنگاران شبکه های Al-Irakiya, Radio Irak ودیگررسانه ها را بر عهده میگیرد.

نمونه دیگر، روزنامه نگار مصری مونا مدکور میباشد که برای بسیاری از روزنامه ها وسایت های شیخ نشین های خلیج فارس کارکرده است. او که مسئولیت دفترقاهره را به عهده گرفته، «روزنامه نگار شیخ نشین ها درقاهره» خوانده میشود و همه میدانند که روابط نزدیکی با دستگاه حکومتی دارد.

دفتر بیروت اساسا روزنامه نگاران عضو نیروهای لبنانی و یا نزدیکان به این حزب را استخدام کرده ودر بهترین حالت چند پست هم به افراد نزدیک به ائتلاف ١۴ مارس، با روابط نزدیک با عربستان سعودی، واگذارمیکند و کارکنان فنی را از میان کسانی که برای مطبوعات شیخ نشین ها کار کرده اند انتخاب میکند. بی طرفی رسانه ای دراین شرایط، بویژه با توجه به قطبی شدن سیاسی وعقیدتی شدید منطقه وجدال میان مطبوعات ایرانی ومتحدینش از یکسو و آمریکا وشیخ نشینان متحد آن از سوی دیگر، سخت تر میشود.

گرچه فرد آگاهی از امور داخلی سایت عرب زبان میگفت که آنها « سعی میکنند تا حد امکان» معیارهای حرفه ای را رعایت کرده ونسبتا بی طرف بمانند اما بنظر میرسد که این کوشش ها تنها در مواردی مثل الجزایر است که پادشاهی سعودی حساسیت چندانی نشان نمی دهد. درواقع، این بی طرفی انتخابی حاکی از فقدان کامل عینیت در سایر موارد است. بعنوان مثال، درمورد سودان ناظر جانبداری سایت ازشورای نظامی، که شدیدا به قدرت حاکم سعودی وابسته است، بودیم. واین درحالیکه روبرت فیسک در نسخه انگلیسی زبان ایندپندنت ازحمایت عربستان سعودی وامارات از این دار ودسته نظامی، مسئول قتل عام تظاهرکنندگانی که دست به سیتینگ زده بودند، به شدت انتقاد میکرد.

ما از زهیرا حرب، استادیاررشته روزنامه نگاری بین المللی در دانشگاه لندن خواستیم که انتشارات نسخه عرب زبان ایندپندنت را برای مدتی دنبال کند. نتیجه گیری او اینست که « هرازچند وقت، سایت مقاله ای منتشر میکند که جالب توجه است وبزحمت خواندنش میارزد بعنوان مثال گزارش آنان در باره وقایع نوارغزه. اما بطور کلی، گرایش برای اتخاذ مواضع سعودی ها در باره موضوعات مورد مطالعه به خوبی روشن است. گرچه بعنوان مثال این گرایش درمقایسه با شبکه تلویزیونی العربیه کمتربه چشم میخورد ولی با وجود این قابل لمس است». زهیرا حرب همچنین به « هم سوئی کامل محتوای ستون “اظهار نظرها” با مواضع سعودی ها، بویژه در نوشته های ولید فارس (٣) که از واشینگتن ارسال میشوند» اشاره میکند. او، هنگامی که صحبت از مقایسه نسخه عربی وانگلیسی ایندپندنت میشود، توضیح میدهد که « نسخه عربی ازنقطه نظرظاهری تا حدی شبیه نسخه انگلیسی میباشد اما محتوای آنان کاملا متفاوت هستند. این تفاوت به خصوص وقتی آشکارمیشود که مضمون سیاسی نوشته ها در ارتباط با کشورها ویا دولت هائی است که برنامه و اظهارات آنان به گفتمان سیاسی سعودی ها نزدیک میباشند».

ایندپندنت عربی کارش را با انتشار مصاحبه ای با سفیر پیشین عربستان سعودی در واشینگتن، بندر بن سلطان، آغاز کرد، مصاحبه ای در پنج بخش بسیار طولانی که هریک شامل ۵٠ هزار کلمه میشد. اظهار نظرهای طنزآمیز کاربران در شبکه های اجتماعی به این نکته اشاره کرده اند که روزنامه نگارمصاحبه کننده بدون بحثی واقعی در باره هذیان گوئی های میهمان خود، داشتن «گوشی شنوا» را واقعا به اثبات رسانده است. دیگرناظران معتقدند که با چنین آغازی، سایت خواسته است جهت گیری خود را به نمایش گذاشته و بفهماند که بندرنقش بسیار مهمی در سیاست کنونی عربستان و مخصوصا سیاست خارجی آن ودرارتباط با آمریکائی ها دارد.

دشمن کیست ؟ ایران

اما بهترین شاهد چگونگی عملکرد سایت، نحوه برخورد آن با مسائل مربوط به ایران است. دراین مورد بررسی دقیق گفتمان آن ضروری نیست، نگاهی گذرا کفایت میکند. درواقع، از همان آغاز، سایت مرتبا مصاحبه با مخالفین ایرانی رژیم، از جمله شیرین عبادی وکیل دادگستری و رئیس جمهور پیشین بنی صدر، را منتشر میکند وهیچ کوششی برای ایجاد تعادل از طریق گفتگو با شخصیت های اردوی فرارو انجام نداده است. درهمین راستا، آنان به کرات مقالات نوه آخرین شاه ایران، نور پهلوی، خطاب به زنان ایران را درسایت خود منعکس کرده اند. از افرادی همچون ولید فارس نیزمرتبا برای نوشتن درستون « اظهار نظر ها» دعوت میشود.

وسرانجام، ایندپندنت عربی، درمقاله اصلی خود در باره حمله به نفتکش ها در تنگه هرمز ویا سه گرد هم آئی اخیر در مکه درپایان ماه مه، هیچ تردیدی درباره اینکه آنان ایران را دشمن اصلی به حساب میاورند باقی نگذاشته است.

ترجمه مقالات ایندپندنت انگلیسی بی شک دقیق وبی خدشه است اما معیارهای انتخاب این مقالات چیستند ؟ و دقیقا چه کسی این مقالات را برمی گزیند ؟ وبعنوان مثال، آیا خواننده عرب زبان میتواند امیدوار باشد که به ترجمه مقاله روبرت فیسک در باره کشتار در سودان ونقش عربستان سعودی وامارات درکنارشورای نظامی سودان، که قبلا آنرا ذکر کردیم ودر نسخه انگلیسی منتشر شد، دسترسی یابد ؟

نکته دیگر حائز اهمیت به هنگام بررسی سایت عرب زبان، مقایسه کیفیت ودرجه حرفه ای بودن مقالات ترجمه شده از انگلیسی وآنهائی که مستقیما به زبان عربی نوشته شده اند میباشد. تذکر برای رعایت حقوق مولف در پایان یک مقاله تشخیص مقالات ترجمه شده را ممکن میسازد. این مقایسه احساس تفاوت فاحش میان کیفیت نوشته های « همکاران»، که رسما همگی برای یک روزنامه کار میکنند، را قوت می بخشد. این مسئله همچنین نشان میدهد که کنترل سایت عرب زبان، که سایت انگلیسی قول آنرا داده بود، گرچه هنوز ظاهرا پا برجاست اما عملا رها شده است.

این امکان وجود دارد که «رها کردن» کنترل سایت عربی در ارتباط با جر وبحث کنونی دربریتانیا در مورد رسانه ها باشد. بعبارت دیگر، همانطورکه یکی از ناظران امور رسانه ها با کنایه میگفت، شاید دلیل این غفلت، تلاش برای درمعرض انتقاد قرار دادن عامدانه سایت عربی برای عدم رعایت معیارهای بریتانیائی درحیطه مطبوعات باشد، چیزی که دخالت قانونی برعلیه نسخه عربی را ممکن میسازد. آینده نشان خواهد داد.

جای تعجب است که بسیاری از همکاران روزنامه نگار در بیروت درپاسخ به سئوال ما میگفتند که هرگز چیزی در باره ایندپندنت عربی نشنیده اند. و آنهائی که آنرا مرور کرده بودند، سایت را «سطحی» ارزیابی میکردند. ودیگرانی که آنرا بدقت بررسی کرده بودند، معتقدند که این سایت تاکنون تحلیلی عمیق ویا مقاله ای با کیفیت بالا ارائه نکرده وتنها به انعکاس اخبار روزانه قناعت کرده است.

زهیرا حرب نیزنظر چندان متفاوتی ندارد. ما از او پرسیدیم که آیا ایندپندنت عربی، شش ماه پس از آغاز انتشارش، توانسته است ارزش اضافی واقعی درعرصه سایت های خبری عرب زبان تولید کند ؟ پاسخ او، بویژه با توجه به وفورسایت هائی که خوانندگان عرب زبان از آنان بازدید میکنند، به صراحت «نه» بود. تاکنون، بنا برنتایج نظر خواهی ها، بطور کلی هنوز سایت های شبکه های تلویزیونی عرب زبان ویا بی بی سی عربی هستند که بیش ازهمه بازدید میشوند.

١ روزنامه فاینشنال تایمز جزئیات واگذاری ٣٠ درصد سهام ایندپندنت و ایونینگ استاندارد به سرمایه گذار سعودی را منتشر کرده است. این روزنامه همچنین گزارش داده است که دولت بریتانیا به نام « مصلحت عمومی» با جدیت تلاش میکند که مانع این داد وستد شود. بنا براین گزارش، سلطان محمد عبولجدایل با NCB Capital، شاخه سرمایه گذاری بانک ملی تجارت سعودی، که دولت عربستان سعودی سهامدار اصلی آنست، درارتباط میباشد.

٢ براساس بیانیه ایندپندنت به تاریخ ٢٠ ژوئیه ٢٠١٨

٣ این دانشگاهی، پس از تصدی شغل مشاور امنیت ملی میت رومنی در سال ٢٠١٢، پست مشاور امور خارجی دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی سال ٢٠١٦ را اشغال کرده بود. او هم اکنون یکی از دو دبیر کل گروه پارلمانی ماوراء آتلانتیک وتحلیل گر مسائل امنیت ملی در شبکه تلویزیونی فاکس نیوز است.