در پشت سرِ روند رشدِ نظريه هاي برتري نژادي سفيدپوستان که البته به محافل استعماري بسيار فعال در اسرائيل محدود است، با گسترش پديده اي روبرو هستيم که عبارت است از ايده ي حفظ خلوص نژادي. به يقين، چنين ايده اي به تمايل ژرفِ ماندن در «ميانِ خود» به مثابه ايده آل واقعي زندگي ارتباط دارد. روز ٩ فوريه ٢٠١٦، نتانياهو از « طرح چندساله اي براي کشيدن ديواري امنيتي به دور اسرائيل » پرده برداشت.
او که از استقبال بسيار مساعد افکار عمومي کشور از چنين ايده اي آگاه بود، مي گويد: «عاقبت، دولت اسرائيل، به آن صورتي که مورد نظر من است، کاملا محصور خواهد بود. به من خواهند گفت: اين درست همان چيزي ست که مي خواهيد، يعني که از ويلا محافظت کنيد ؟ پاسخ مثبت است. در محيطي که ما زندگي مي کنيم، بايد از خود در مقابل حيوانات وحشي محافظت کنيم. (١)» استعاره «ويلائي در يک جنگل» يعني دولت اسرائيلِ در محاصره ي جانوران وحشي را قبلا ايهود باراک، نخست وزير پيشين اسرائيل (از حزب کارگر) در تابستان سال ٢٠٠٠، پس از شکست مذاکرات صلح کمپ ديويد بر زبان آورده بود.
ازدواج با يک دختر نروژي ؟
اين مفهوم، منشاء گوشه گيري انحصاري نسبت به حضور ديگران است. اين احساس ممکن است به گرايش نژادپرستانه منجر شود که دليل آن، فقط نياز به داشتن امنيت نبوده و اغلب از تمايلات مذهبي و حتي از مشتقات گره خوردگي عرفان و ناسيوناليسم الهام گرفته است. در دين يهودي، به آن صورتي که در اسرائيل بدان عمل مي شود، و قدرت حاکم، خاخامي بسيار سنت گرا را مامور اداره همه امور زندگي خانواده کرده (تولد، ازدواج، طلاق، مرگ، و غيره) و ازدواج مدني از نظر قانوني به رسميت شناخته نمي شود، «ازدواج هاي مختلط»، يعني ازدواج بين يهودي و غير يهودي غير ممکن است.
اين ممنوعيت که در ابتدا فرماني الهياتي بود، غالبا با بيان نژادپرستي کم و بيش آشکار همراه است. از جمله، هنگامي که در ژانويه ٢٠١٤، رابطه خصوصي يئير نتانياهو، پسر نخست وزير با ساندرا لِيکانگر، دانشجوي نروژي برملا شد، فورا موجي از واکنش هاي شديد طرفداران يهوديت ناب را برانگيخت. نيسيم زِئِو، نماينده حزب اولترا-ارتدکسِ شاس در مجلس، به روزنامه جِروزالِم پست اظهار داشت: «هر يهودي که بخواهد ريشه هايش را حفظ کند، مايل است که پسرش با يک دختر يهودي ازدواج کند. [بنيامين نتانياهو] به عنوان نخست وزير اسرائيل و نيز خلق يهود موظف است مسئوليت ملي اش را نشان داده و از ارزش هاي آن در چارچوب خانواده خودش دفاع کند(٢)». حتي در درون حزب ليکود، اين ارتباط دردسر ايجاد مي کرد. بسياري يادآوري کردند که اگر خداي ناکرده، پسر نخست وزير با اين دختر نروژِي، کودکي هم مي داشت، آن ها يهودي نمي بودند، زيرا يهوديت از طريق مادر منتقل مي شود. دست کم براي کساني که متاسفانه زياد هم هستند و به اين مهملات بيولوژيکي-فرهنگي اعتقاد دارند، وضع چنين است. در مورد نروژ چه خواهند گفت اگر، مقامات مسيحي و نمايندگان مجلسش از عشق پسر نخست وزير با يک دختر دانشجوي يهودي رنجيده خاطر شده باشند ؟ آن ها نژاد پرست هستند، مگر نه ؟
در هر صورت، ازدواج با يک عرب ممنوع !
مسلم است هر وقت که يک پسر يا دختر يهودي قصد ازدواج با يک عرب دارد، اوضاع شلوغ مي شود. در اسرائيل، فکر مي کنند که عربيت، پديده ي خيانت به نژاد را به شدت وخيم تر مي کند. هنگامي که در سال ٢٠١٨، تساهي هِلَوي، خواننده و هنرپيشه اسرائيلي اعلام کرد که پس از چهار سال زندگي مشترک با شريک زندگي اش لوسي هريش، روزنامه نگار و مجري فلسطيني مسلمان تلويزيون، «ازدواج» ساختگي (به علت ممنوع بودن آن در اسرائيل) مي کند، جنجال بزرگي در اسرائيل ايجاد شد. آريه دِريف وزير کشور وقت اخطار کرد. او در راديوي ارتش اعلام کرد: «اين ازدواج کار خوبي نيست. فرزندان شما، به خاطر وضعيت شان دچار مشکل خواهند شد. » سپس او به خانم هريش پيشنهاد کرد که به يهوديت گِرَوَد. اورِن هازان، نماينده مجلس از حزب ليکود خواست که دولت ازدواج بين جامعه هاي [مذهبي] مختلف را به رسميت نشناسد. او در تويتي نوشت: «لوسي، اين مسئله خصوصي نيست. اما شما بايد بدانيد که تساهي برادر من است، خلق يهود برادران من هستند. مرگ بر اختلاط !» و او سپس هلوي را متهم به «اسلاميزه شدن» کرد.
افراد ديگري نظير يئير لاپيد (نماينده مجلس)، يا نفتالي بِنِت، وزير مذهبي در مورد رد چنين ازدواج هائي اظهار نظر کردند. سلمان مصالحه، نماينده فلسطيني مجلس، «نژادپرستي» اين تفسير ها را نکوهش کرده و گفت چنين سخناني مشمئزکننده است. او به کليه مدافعان خلوص يهوديت يادآوري کرد که در کشورهاي اسلامي، زنان از ازدواج با غيرمسلمانان اکيدا منع شده اند و اگر مردان از چنين اجازه اي برخوردارند، اين کار در عمل (دوفاکتو) ممنوع است. او نتيجه گرفت که «افرادي چون لاپيد، بنت و نظاير آن ها از هم پالکي هاي شان در کشور هاي مسلمان متفاوت نيستند». (٣)
همواره، حفظ خلوص يهوديت پيامدهائي نيز دارد. تظاهر بسيار جنون آميز اين ايدئولوژي در دولت اسرائيل به آن صورتي که اين دولت در آمده ، ظهور يک مکتب علمي است که قصد دارد «ژنتيک يهودي» را به مثابه اول و آخرِ توجيه صهيونيسم يعني «حق تاريخي» يهوديان به بازگشت به سرزمين نياکان و وضعيت منحصر به فرد اين ملت تلقي کند – از وضعيت منحصر به فرد، بايد مفهوم استثنائي يعني برگزيده را فهميد. ١٣ ژانويه ٢٠١٤، در تل آويو درباره موضوع «يهوديان و نژاد: ژنتيک، تاريخ و فرهنگ»، سميناري دانشگاهي برگزار گرديد. دانشگاهيان بحث و جدل فراواني کردند و برخي وجود يک «نژاد» يهودي را معتبر دانستند. برخي ديگر قاطعانه با آن مخالفت کردند. اما خودِ عنوان اين کنفرانس، احساس نامطلوبي ايجاد مي کند: «آيا نژادها، تاريخي دارند ؟»، «آيا ژنتيک مي تواند تعيين کند که چه کسي يهودي ست ؟» و غيره ...
«آيا مي توان از طريق آزمايش ژنتيکي، يهوديت راتشخيص داد؟»
در اين مورد، در ميان آنگلوساکسون ها که بر همه دانشگاه هاي اسرائيل نفوذ دارند، کمي دستپاچگي ديده مي شود، و واژه «نژاد» معناي دو گانه اي دارد: بدون زير سوال بردن وحدتِ نژاد انساني، اين واژه همچنين گروه هاي انساني را نيز متمايز مي کند. به ويژه به خاطر رنگ پوست، بدون اين که الزاما بُعد نژادپرستانه را نيز به آن اضافه کند. در طول اين سمينار، سخنرانان متعددي از اصطلاح «هويت نژادي يهودي» استفاده کردند و کار آن ها موجب شد که مو بر تن بسياري از حاضران سيخ شود. در نقطه تلاقي زيست شناسي (بيولوژِي)، جمعيت شناسي و جغرافيا، کارشناسان «ژنتيک اهالي» به منزله ي نوک کمان اين موج هستند و رله هاي آن ها در اسرائيل، بيش از پيش فعال تر شده اند. در اسرائيل و ايالات متحده، موسسات دانشگاهي وجود دارند که به پژوهش در مورد «ژن يهودي» مي پردازند، يعني در مورد ساختار ژنتيکي که فقط به يهوديان تعلق دارد و آن ها قصد تدوين اين تز را نيز دارند. براي مثال، پرفسور آمريکائي، هاري اوسترِر، مسئول آزمايشگاه ژنتيک در دانشکده پزشکي دانشگاه خصوصي يشيوا در نيويورک با انتشار جزوه اي با عنوان « ميراث، تاريخ ژنتيکي خلق يهود » در سال ٢٠١٢، جنجال بزرگي برپا کرد (٤). در اين کتاب، اوسترر از پديده اي به نام « اساس ژنتيک يهوديت » سخن مي گويد. عنوان هاي شش فصل کتاب، به تنهائي گويا هستند: به ترتيب، «با حالت يهودي»، «موسسان»، «شجره نامه»، «قبيله ها»، «کاراکترها»، و بالاخره «هويت». در مجله «نيويورک ريويو آو بوک»، اين کتاب با انتقاد پژوهشگر مشهور دانشگاه هاروارد، ريچارد ليونتين مواجه شد که از سر تا ته آن را رد مي کرد.
باوجوداين، پرفسور استرر در برخي محافل دانشگاهي اسرائيل، نظير بيمارستان دانشگاهي رامبام رقيب پيدا کرده است.
در حيفا، در جريان تهيه ي گزارشي در سال ٢٠١٤، با ژيل آتزمون، پژوهشگر ژنتيک آن بيمارستان ديداري کرديم. او اظهار داشت: «ثابت شده است که مي توان از طريق آزمايش هاي ژنتيکي، يهوديت را مشخص کرد» (گوئي تاريخ کفايت نمي کرد). او محتاطانه ايده ي «ژن يهودي مجزا» را رد مي کرد ولي مي افزود «اين گفته به اين معنا نيست که علم آن را نخواهد يافت، پژوهش ها پيشرفت مي کنند» (٥). برعکس، به عقيده او «ژن ها امکان مي دهند که به صورتي دقيق تر، تاريخ مداوم خلق يهودي را در ارتباط با ژن هاي آن ها و فِنوتيپ* (مجموعه خصوصيت هاي مشترک آن را) بازسازي کرد». آيا اين جمعيت، در مدت ٢٥ قرن، از نظر ژنتيکي «همسان» (هُموژن) مانده اند ؟
اين پژوهشگر مي پذيرد که در کشورهاي پيرامون مديترانه، در طي قرن ها، به ويژه بين سده ي اول و چهارم ميلادي و حتي پس از آن، بسياري به يهوديت گرويده اند. او مي افزايد، «اما اين امر نمايانگر از بين بردن گرايش غالب نبود». يهوديان به دليل پيامدهاي آزارها و تمايل بعدي آن ها نسبت به عزلت و گوشه گيري جهت حفاظت از خود، امکان يافته اند تا «هويت ژنتيکي» خودشان را همچنان حفظ کنند.
ناسيوناليست هائي که با نقاب برچهره پيش مي روند
اگر بگوئيم که اين نظريه ها، اعتراض هاي زيادي را برانگيخته اند، اغراق نکرده ايم، پيش از همه، در بين متخصص هاي ژنتيک و حتي بيشتر از آن ها در ميان مورخان. مورخان، چه اولتراناسيوناليست و چه پيشرو، تقريبا همه بدون استثناء شديدا مخالف اين « بازسازي» هستند. باوجود اين، اِوا ژِبلونکا، پژوهشگر اسرائيلي، يکي از دو نويسنده ي کتاب «تحول در چهار بُعد»، (٦) طرفدار قاطع استفاده از ژنتيک در علوم انساني، با استفاده اي که پژوهشگران از «ژن يهودي» مي کنند، قاطعانه مخالف است. او آن ها را «ناسيوناليست»هائي مي خواند که با «نقاب برچهره به پيش مي روند» و فقط تلاش مي کنند که آن چه را که باور دارند، ثابت کنند: يعني اين که وجود خلق سه هزارساله تغييري نکرده و در نتيجه منحصر به فرد است. او ادامه مي دهد که اين نکته، پوچ و ابلهانه است. همان قدر احمقانه است که فکر کني «گول ها» نياکان فرانسوي هاي کنوني بودند. اما نظريه اي ابلهانه که هر روز طرفداران جديدي در اسرائيل و به ويژه در بين اولتراناسيوناليست هاي عرفاني پيدا مي کند.
«ايدئولوژي هيتلر صددرصد درست بود»
بدين ترتيب، نهاد خاخامي اسرائيل نسبت به سنجش يهوديتِ افراد موسوم به «مشکوک» دست به دامن ژنتيک شده است. نوح اسلِپکوف، تحليلگر اسرائيلي گوشزد مي کند که «با اين کار، با کشاندن [افراد] جهت انجام آزمايش هاي ژنتيکي، نهاد خاخامي اسرائيل در دام عِلم نژادي قرن نوزدهم مي افتد (٧)». کساني خواهند گفت که اين گرايش هاي دهشتناک، اين نظريه هاي مربوط به ايدئولوژي «صددرصد درستِ هيتلر» ، يعني نظريه هاي مربوط به «ژنتيک يهودي» ، «خلق-نژاد»، در اسرائيل در حاشيه مانده و البته راست هم گفته اند. (در همان فصل، کتاب قبلا گفتار خاخام گِئورا رادِل، مدير مدرسه نظامي مذهبي بنئي داويد را نقل مي کند که در آوريل ٢٠١٩ اعلام کرده بود «ايدئولوژي هيتلر صددرصد درست بود، منتهي طرف نادرست را هدف قرار داده بود»، يعني به معناي ديگر، هيتلر فقط هدف را اشتباه گرفته بود، و به جاي حمله به دشمنان واقعي يعني مسلمان ها و عرب ها، به يهوديان حمله کرده است). اما، اشتباه است اگرگسترش دائمي آن ها جدي گرفته نشود. در سال ١٩٦٧، هنگامي که اسرائيل ديوار ندبه را تسخير کرد، خاخام اعظم ارتش، شلومو گورِن در يک حالت هيجان عرفاني، فورا به انفجار گنبد مسجد صخره، از مکان هاي مقدس مسلمانان و ساختن معبد به جاي آن دعوت کرد.
موشه دايان فاتح جنگ، (او وزير دفاع بود) به سخره پاسخ داده بود: «خوب چه کسي به يک واتيکان يهودي نياز دارد ؟». پنجاه و سه سال بعد، طرفداران «بازسازي معبد»، حاشيه نشيناني نيستند که در گذشته مسخره شان مي کردند. در ميان آنان، نماينده مجلس، انجمن هاي پولدار متکي به منابع مالي سخاوتمند و مبلغان با نفوذ وجود دارند. حکومت اسرائيل، به طور رسمي به يکي از موسسات وابسته به اين جريان، «اِل-عاد» ماموريت داده تا در نزديکي محوطه مسجدها به کاوش هاي باستانشناسي بپردازد. کار خطائي خواهد بود اگر وزنه راست افراطي ، چه لائيک و چه عرفاني، در تحول اسرائيل ناديده گرفته شود.
ايده هاي اين جناح، به طور مستمر گسترش مي يابد. ابتدا همين جريان است که در اين نظريه هاي نژادپرستانه و نژادي، مبالغه مي کند. اگر در آينده، اين جريان به قدرت برسد (امري که از هم اکنون به آن چشم دوخته اند، بدون اين که امکانات اصلي اش را داشته باشند) همه خاورميانه با مخاطره ي تکه تکه شدن گيج کننده اي روبرو خواهد شد که از هم اکنون انسان از وحشت در برابر آن به خود مي لرزد.
پاورقي ها:
١- Barak Ravid, « Netanyahu : We’ll surround Israel with fences to defend ourselves against wild beasts », Haaretz, 9 février 2016.
٢- Gil Stern Hoffman et Shuly Wasserstrom, « MKs slam Netanyahu over his son dating a non-Jewish Norwegian woman », Jerusalem Post, 26 janvier 2014.
٣- Salman Masalha, « Outcry over Israeli-Arab intermarriage exposes the racist truth about Israel », Haaretz, 19 octobre 2018.
٤- Harry Ostrer, Legacy : A Genetic History of the Jewish People, Oxford University Press, Oxford, 2012.
٥- Sylvain Cypel, « À la poursuite du “gène juif” », Revue XXI, avril 2015.
٦- Eva Jablonka et Marion J. Lamb, Evolution in Four Dimensions : Genetic, Epigenetic, Behavioral, and Symbolic Variation in the History of Life, The MIT Press, Cambridge, 2005.
٧- Noah Slepkov, « Israel’s rabbis think genetic testing can “prove” Jewishness. They’re wrong », Haaretz, 29 avril 2019.
* فِنو تیپ Phénotype: در ژنتیک، به مجموعه مشخصه هائی که در یک ارگانیسم قابل مشاهده اند، فنوتیپ می گویند. گاهی کاربرد این واژه به یک مشخصه در سطح سلولی یا مولکولی محدود می شود. مانند خصوصیات بیوشیمیائی یا فیزیولوژیکی. در فارسی، به آن رُخ نمود یا رُخ مانه نیز می گویند.