یادداشت های روزانه غزه (۱۵)

«با آن که دیگر چیزی باقی نمانده، می خواهیم به شمال غزه بازگردیم»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را ترک نماید و اکنون به طور مشترک با یک خانواده دیگر، در آپارتمان ۲ اتاق خوابه ای سکونت دارد. او رویداد های روزانه خود و غزه ای های رفح، که در این منطقه بینوا و پرجمعیت گیرافتاده اند را برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

یکشنبه ۷ آوریل ۲۰۲۴

امروز یک تماس تلفنی با دوستم شاهین – پدر دودو، دختری که درباره اش با شما صحبت کرده ام- داشتم. او همراه با خانواده اش در شهر غزه، که مانند همه مناطق شمالی دستخوش قحطی است، زندگی می کند. خیلی خوشحال بود و می خواست خبر خوبی به من بدهد: برای نخستین بار کامیون ها از طریق پایانه اسرائیلی عِرِز وارد بخش شمالی نوار غزه شده است. یک کامیون نفت سفید و دو کامیون دارو. شاهین گفت: «تو در یک گفتگو گفتی که احتمالا وضعیت درپی کشته شدن ۶ امدادگر بین المللی، به ویژه در عرصه خدمات انسانی کمی تغییر می یابد».

شاهین فکر می کند که اینها سرآغاز کمک های انسان دوستانه ای است که به شمال نوار غزه و شهر غزه وارد می شود. او افزود: «آیا تو به اظهارات کابینه جنگی اسرائیل که می گوید تعداد کامیون ها را به ۵۰۰ در هر روز افزایش می دهد باور داری؟ آیا اردن هم به جای پرتاب تحقیرآمیز کمک ها با چتر نجات ، کامیون هایی خواهد فرستاد؟

از تلفن او خیلی خوشحال شدم چون خوشبین ترم می کرد. در واقع، به نظر می آید که رسیدن این نخستین کامیون ها تأییدی بر آنچه که ما اخیرا به هم می گفتیم باشد. درعین حال، نمی خواستم به او بگویم که درمورد اسرائیلی ها، عدت داریم ببینیم که فاصله ای بین حرف و عملشان وجود دارد و گاه نیز فقط حرف است و عملی در کار نیست. اما این بار، فکر می کنم که فقط وعده نیست. شاید کمک ها سریع نرسد و بلافاصله ۵۰۰ کامیون در روز نشود، اما فکر می کنم که چیزی رخ خواهد داد. به هر حال، دوستم شاهین از گفتگویمان خوشحال بود و من طبق معمول روحیه اش را بالا بردم.

«میوه، مدت ها است که این کلمه را نشنیده ام»

شاهین تلفن را به دودو داد. او خوشحال بود و گفت: «عمو رامی، آیا فکر می کنی باز هم کنسرو و گوشت خواهیم خورد؟ شنیده ام که در رفح مرغ وجود دارد. آیا ما هم می توانیم مرغ بخوریم؟».

پاسخ مثبت دادم. البته که می تواند مرغ و میوه بخورد. او گفت: «میوه، خیلی وقت است که این کلمه را نشنیده ام. سبزی هم همین طور. خیلی وقت است وجود ندارد. پس از ان که تو برایم چند گوجه فرنگی و قوطی کنسرو گوشت فرستادی». به او اطمینان دادم که: «نگران نباش، اگر مواد غذایی به شمال نیاید، مثل بار گذشته برایت خواهم فرستاد و این بار میوه و مرغ هم خواهی داشت. در رفح سیب پیدا می شود. مطمئنم که در شهر غزه هم پیدا می کنید».

او غرق شادی شد. صدای خنده اش را شنیدم: «اگر راست باشد جشن می گیریم و ترا هم دعوت می کنیم. امیدوارم که بتوانیم در آخرین افطار ماه رمضان و پیش از عید فطر آنها را با هم بخوریم». به دودو گفتم که من نیز امیدوارم عید فطر را با انها جشن بگیرم و همه این مشکلات پایان یابد. هردو خیلی خوشحال بودیم. من خنده اش را خیلی دوست دارم. شادی راه یافته به قلب دودو، به لطف شهید شدن اعضای سازمان غیر دولتی «آشپزخانه مرکزی جهانی» (WCK) است. آری، می گویم «به لطف» زیرا شاید زندگی ۲.۳ میلیون انسان ساکن غزه را تغییر دهد.

من مطالب مربوط به نرم افزار هدف گیری توسط هوش مصنوعی، که ارتش اسرائیل برای کشتن ما از انها استفاده می کند را دنبال کردم. ما این را در رفح می دانیم چون حتی در این شرایط وحشتناک، می توانیم به طور مرتب به اینترنت دسترسی داشته و مطالب سایت های اسرائیلی مخالف با کشتار فلسطینی ها را بخوانیم. پیشنهاد می کنم که اظهارات ۶ افسری که روی این نرم افزار کار کرده اند را بخوانید و ببینید که از کارشان متأسف نیستند. به عکس، می گویند که این کار باعث سرعت بخشیدن به جنگ می شود و بمباران ها را تسریع می کند. هوش مصنوعی اسامی افراد بسیاری که باید کشته شوند را در اختیار آنها می گذارد و چنان که می گویند، باید بمب های «هوشمند» و دقیق را برای کشتن رهبران مهم حماس حفظ کرد. برای هدف های «کمتر مهم» می توان از بمب های «کم هوش تر» استفاده کرد که درعین حال بسیاری از افراد حول و حوش هدف را هم می کشد. نظامی ها قبول دارند که برای کشتن هر رزمنده «تلفات جانبی» ۱۵ یا ۲۰ غیر نظامی وجود دارد.

من درک نمی کنم که یک انسان چگونه می تواند مردم را به این ترتیب بیرحمانه و بدون فکر کردن بکشد. شاید بخاطر جنبه فناوری ان باشد. فرد روبروی یک صفحه نمایش نشسته، در آنجا درگیری ای نیست و مردمی دیده نمی شوند. فقط عناصر یک بازی ویدیویی دیده می شود و جنبه انتقامجویی کورکورانه هم وجود دارد: آنها می خواهند همه را بکشند، چون فکر می کنند که همه ساکنان نوار غزه مسئول آنچه که در ۷ اکتبر رخ داده هستند.

به این ترتیب، ما برای آنها افرادی مهم و موجودات انسانی نیستیم. نظامی های دیگر که در مقاله ها از آنها نقل قول می شود می گویند که آنها نقش مهمی ندارند و دستگاه است که همه کارها را انجام می دهد: «ما فقط عامل اجرایی هستیم». توصیه می کنم این گواهی ها را بخوانید. می دانم که تکان خواهید خورد. اما، ما به کارهای این ارتش عادت داریم و بخوبی می دانیم که چگونه رفتار می کند.

تکنیک دیگری هم وجود دارد که عبارت از ردیابی یک خط نامریی در یک محله است. اگر کسی از این خط بگذرد، خیلی سریع هدف گرفته می شود. از بسیاری از این اعدام ها فیلم برداری شده است. مثل زنی که در کنار فرزند ۱۲ ساله اش کشته شد، یا مردی که به دنبال برادر محاصره شده اش رفت و خود نیز کشته شد.

تصور کنید که در زندانی هستید که زندانبان ها خطوطی نامریی ترسیم کرده اند. اگر شما از یکی از این خطوط عبور کنید، فورا مجازات می شود... یا می میرید. من نمی دانم آیا اسرائیلی ها از بازی «اسکوید گیم» (Squid Game) الهام گرفته اند یا نه، اما کارشان تقریبا همان است. به راستی غیر انسانی است.

«ما همه چیز را بازسازی خواهیم کرد»

یقین دارم که بالاخره روزی برخی بیدار خواهند شد. مانند آن جنگجویان شبه نظامی یهودی سال ۱۹۴۸ که امروز می گویند از شرکت در پاکسازی قومی گسترده فلسطینی ها متأسفند. من نمی دانم که آیا نظامی های اسرائیلی که امروز می خواهند ما را بکشند به این خاطر است که ما را وحشی یا جانور می دانند، یا این که به سادگی «فقط» می خواهند از دست ما خلاص شوند. اما می بینم که فشار زیادی روی نتانیاهو، چه از سوی خود اسرائیلی ها یا جامعه بین المللی وجود ندارد. جامعه بین المللی ای که برای نخستین بار بخاطر کشته شدن کارکنان WCK خواهان توقف جنگ است. کشورهای اروپایی خواهان برقراری آتش بس و ورود کمک های انسان دوستانه شده اند. برخی از کشورها که کمک های خود به UNRWA را قطع کرده بودند، آنها را ازسر گرفته اند. دنیا کم کم در حال بیدار شدن است. نمی دانم که این از روی حسابگری است یا واقعا بخاطر بیداری وجدان آنها است، اما آنها از این که تنها دیدگاه اسرائیل را بپذیرند دست برداشته اند.

آزاد کردن گروگان ها آخرین چیزی است که نتانیاهو به آن فکر می کند. او می خواهد که جنگ ادامه یابد چون پایان جنگ به منزله پایان زندگی سیاسی خودش است. اما، با دیدن وضعیت کنونی، فکر می کنم که در نهایت او به زودی آتش بس را خواهد پذیرفت. این شاید توقف کامل جنگ نباشد، اما دستکم یک آتش بس موقت خواهد بود. در چنین صورتی، این آتش بس های موقت تکرار می شود و این جنگ غیر انسانی، که در آن تنها غیرنظامی ها می میرند، متوقف می شود. جنگی که ۲.۳ میلیون تن را غرق بدبختی و تحقیر کرده است.

همچنین، امیدوارم که ما جابجا شده ها، به خانه هایمان بازگردیم. اگرچه در شهر غزه و بقیه نقاط شمال چیزی از زندگی باقی نمانده و ۷۰ تا ۷۵ درصد از خانه ها بمباران و تخریب شده است. اگرچه، آب، برق و نظام سلامت وجود ندارد و از بیمارستان الشفا هم جز لاشه ای بجا نمانده است. اما به رغم همه اینها، ما می خواهیم به خانه هایمان بازگردیم. حتی با آن که خانه ای وجود ندارد. چادرهایی برپا می کنیم ولی در خانه خود باقی می مانیم و این گونه دربدر نمی شویم. ما پیشتر دربرابر برنامه «انتقال» فلسطینی ها که اسرائیل قصد اجرای آن را داشت پیروز شده ایم و خواست آنها درباره اخراج فلسطینی ها از نوار غزه عملی نمی شود. ما همه چیز را از نو می سازیم. این نخستین بار نخواهد بود. ما ققنوس هستیم و همیشه از خاکستر خود برمی خیزیم.

زندگی ادامه خواهد یافت و همه در صلح خواهند زیست.