یادداشت های غزه (۳۸)

«گویی نمی توان هم فلسطینی و هم روزنامه نگار بود»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

در این تصویر، دو زن در حال پیاده‌روی در کنار دیواری هستند که روی آن یک نقاشی بزرگ از یک زن به تصویر کشیده شده است. زن نقاشی شده دارای چهره‌ای جدی و نگاه مستقیمی به بیننده است. او کلاه جلوی سرش را به شکل نمادین به نشانه خبرنگاری به رنگ آبی دارد. در پس‌زمینه، ساختمان‌ها و کوچه‌ها به صورت هنری و با رنگ‌های ملایم به تصویر درآمده‌اند. همچنین در پایین نقاشی، نوشته‌ای به عربی دیده می‌شود که به معنای «حقیقت» است. محیط دور و بر حس زندگی شهری و فرهنگی را منتقل می‌کند.

جمعه ۲۱ ژوئن ۲۰۲۴

شنبه گذشته، نخستین روز امتحانات پایان دوره متوسطه در فلسطین، اعم از ساحل غربی رود اردن و نوار غزه بود اما امسال نوار غزه در این امتحانات حضور ندارد. گفته می شود که ۳۹ هزار دانش آموز نمی توانند این امتحانات را بگذرانند و در نتیجه یک سال از عمر خود را از دست می دهند و حتی این را نیز نمی دانند که سال آینده چه پیش خواهد آمد. یکی از این ۳۹ هزار تنی که امید و زندگی شان در حالت تعلیق است، آیت خواهر زاده همسرم صباح است. او در رویای گذراندن این امتحانات بود تا درپی آن بتواند به رویای بزرگ تر تحصیلات دانشگاهی دست یابد. او می خواهد روزنامه نگار شود و طرفدار شیرین ابوعاقله گزارشگر شبکه الجزیره بود که در ۱۱ ماه مه ۲۰۲۲ توسط اسرائیلی ها در جنین کشته شد. شیرین در سراسر دنیا شناخته شده و بسیار محبوب بود. او همه جنگ ها و یورش های اسرائیل در فلسطین را پوشش خبری می داد. چهره و صدای فرشته وار او همراه روزمره مردم فلسطین بود. آیت می خواهد مانند او باشد و کار او را دنبال کند.

در نوار غزه، روزنامه نگاری حرفه ای خطرناک است. از زمان آغاز جنگ بیش از ۱۰۰ روزنامه نگار غزه به وسیله ارتش اسرائیل کشته شده اند و غالب آنها قتل هدفمند بوده است. با این حال آنها به کار خود ادامه می دهند. آنچه که بر تنش این کار می افزاید، چیزهایی است که به طور مرتب در رسانه های غربی شنیده می شود که «دانستن این که در غزه چه می گذرد دشوار است چون روزنامه نگاران غربی به آن دسترسی ندارند». این تحقیر استعماری ناراحت کننده است: گویی نمی توان هم فلسطینی و هم روزنامه نگار بود. آژانس های بزرگ خبری بین المللی مانند آژانس خبری فرانسه (AFP) یا رویترز، به خوبی در اینجا حضور دارند و روزنامه نگاران محلی، یعنی فلسطینی آنها را نمایندگی می کنند!

«می خواهم شرح دهم که زندگی مان چگونه تغییر کرده است»

حرفه روزنامه نگاری با آن که خطرناک است، از منزلت برخوردار است. در اینجا، جوان ها می خواهند پزشک شوند تا مردم را درمان کنند، سیاستمدار شوند تا از موجودیت فلسطین دفاع نمایند، یا روزنامه نگار شوند تا وضعیت ما را برای دنیا شرح دهند. آیت هم می خواهد راه مرا در پیش بگیرد. می خواهد مانند من، زبان های خارجی را بیاموزد تا بتواند از عربی به این زبان ها ترجمه کند. به من می گوید که به شدت ناامید است چون چند سال در انتظار امتحانات نهایی دوره متوسطه بوده و اکنون نمی داند که این ترک تحصیل اجباری چه مدت به درازا خواهد کشید. جنگ او را پخته کرده است. می گوید: «این جنگ چیزهای زیادی به من آموخته است».

«من خجالتی بودم و غالب اوقات جرئت حرف زدن با مردم را نداشتم. اما با جابجایی صدها هزار تن که در زیر چادر زندگی می کنند، با عده زیادی از مردم مختلف آشنا شده و با آنها آزادانه گفتگو کردم. خجول بودنم ازبین رفت، دیگر از حرف زدن با کسانی که نمی شناسم ترس ندارم. در کنار هم زندگی می کنیم و داستان های خود را برای هم شرح می دهیم. می خواهم همه اینها را شرح دهم و بگویم که زندگی مان چگونه تغییر یافته است. کنجکاوم بدانم که چگونه از پس این تجربه ها بر می آیم».

آیت به ویژه در انتظار گذراندن امتحان زبان عربی بود که شامل یک آزمون کتبی است. او قصد داشت تجربه خود از جنگ را بنویسد. برای او، این نخستین مقاله زندگی روزنامه نگاری اش بود. تصور می کرد که حمله به نوار غزه، مانند گذشته حداکثر ۲ یا ۳ ماه طول می کشد و پس از آن می تواند امتحانات خود را بگذراند.

او می خواست به تحصیلات دانشگاهی در رشته زبان های خارجی، به خصوص انگلیسی، که برایش بسیار مهم است ادامه دهد. در اینترنت بسیاری از کارهای مرا در شبکه های تلویزیونی فرانسوی دیده بود و می خواست همین کار را انجام دهد. به من گفت: «می خواهم به زبان دیگری حرف بزنم تا نه فقط در دنیای عرب، بلکه در غرب هم مردم بدانند ما چگونه زندگی می کنیم». متاسفانه، امروز رویاهای آیت، برای یک سال یا شاید بیشتر، به تعویق افتاده است. دستکم یک سال توقف آموزش برای ۳۹ هزار دانش آموز در نوار غزه، و بعد ؟ همه زیرساخت های آموزشی مانند مدرسه ها و دانشگاه ها ویران شده است.

برگزاری امتحانات فلسطینی در مصر

وزارت آموزش تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله، که پس از به قدرت رسیدن حماس در نوار غزه هم همچنان مسئول آموزش در این منطقه است، سعی می کند ترتیبی دهد تا دانش آموزانی که پس از جنگ همراه با خانواده های خود به مصر رفته اند، بتوانند در آنجا امتحان بدهند. حدود هزار تن از این دانش آموزان در مصر پناهنده اند. آنها خواهند توانست امتحانات خود را با معیارهای فلسطینی در قاهره بگذرانند. این کار پیشتر درمورد مدارس فلسطینی در قطر یا ترکیه انجام شده است. اکثر این دانش آموزان نوار غزه را در ماه های نوامبر، دسامبر و حتی ژانویه ترک کرده اند که گذرگاه رفح هنوز گاه و بیگاه باز بود. آنها تماس خود با مدرسه هایشان را از دست دادند اما توانستند به صورت آنلاین عقب افتادگی خود را جبران نمایند. اگرچه می دانیم که آموزش آنلاین برای گذراندن امتحان کارآمدی چندانی ندارد. وزارت آموزش فلسطین به آنها پیشنهاد کرده که امتحانات را در دو مقطع بگذرانند: بخشی اکنون و بخش دیگر در ماه های ژوئیه یا اوت.

من البته برای این دانش اموزان خوشحالم و می دانم که ممتحن ها کمی بیشتر ارفاق خواهند کرد. اما این فقط مربوط به هزار دانش آموز از میان ۳۹ هزار تن است. آیت که از جمله این هزار تن نیست می گوید: «متاسفانه من و خانواده ام امکان پرداخت ۵ هزار دلار برای هر نفر فقط برای گذراندن امتحان را نداشتیم. برای همه این دانش آموزان آرزوی موفقیت دارم اما فکر می کنم که این یک بی عدالتی است که آنهایی که پول دارند به تحصیلاخود ادامه دهند و ما در زیر چادر و بدون اینترنت باشیم».

هنگامی که در این باره حرف می زد برق اشک را در چشمانش دیدم. او می بیند که به تدریج رویاهایش در حال محو شدن است.

جنگ تنها کشته، مجروح، معلول و قطع عضو شده بجا نمی گذارد. انبوهی از اندوه، خسارت، محنت و مشقت، امیدهای ازدست رفته، رویاهای بربادرفته و شادی و خوشبختی های نابود شده هم هست. از دست دادن امید زندگی، مانند از دست دادن یک فرزند و مثل این است که خود آدم بمیرد. ازدست رفتنی بی بازگشت است. آیت نمی داند که آیا می تواند روزی رویای خود را از سر بگیرد ولی امیدوار است که روزی بتواند روزنامه نگار خوبی شود و راه شیرین ابوعاقله را ادامه دهد تا بتواند به طور کلی از فلسطین و به ویژه از موضوع مورد علاقه خود یعنی سیاست سخن بگوید.