یادداشت های غزه ۵۵

«برای ما، هر روز ۷ اکتبر است»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

در این تصویر، یک تانک نظامی را مشاهده می‌کنیم که در حال شلیک است. دود و شعله‌های آتش به شدت از دهانهٔ توپ تانک بیرون می‌آید و فضای اطراف را پر از دود کرده است. چند نفر نظامی در مقابل تانک ایستاده‌اند و به وضوح مشغول انجام وظایف خود هستند. محیط پیرامون نیز به نظر می‌رسد که تحت تأثیر فعالیت‌های نظامی قرار دارد، با نمایی غبارآلود و درهم‌ریخته.

دوشنبه، ۷ اکتبر ۲۰۲۴

۳۶۵ روز کشتار و قتل عام، امروز نخستین سالگرد جنگ است. ۳۶۵ روز «اسرائیلی سازی» و سلاخی. این یک سال به اندازه ۱۰ سال به ما گذشت. نه فقط از این رو که در یک سال به اندازه ۱۰ سال پیر شدیم، بلکه از این رو که از نظر زمان و فضا، هیچ کس این ۱۲ ماه را مانند ما زندگی نکرده است.

امروز، همه از ۷ اکتبر برمبنای آنچه که در اسرائیل رخ داد حرف می زنند. یک روزنامه نگار از من پرسید: «آیا متوجه بزرگی درامی که ساکنان غزه عامل آن بوده اند هستی؟ ۱۲۰۰ تنی که کشته شده اند ؟». من از خود پرسیدم چگونه می توان این پرسش را از کسی کرد که در غزه زندگی می کند. البته که من می توانم انچه که اسرائیلی ها حس می کنند را درک کنم، چون من آن را هر روز زندگی می کنم و حتی امروز هم حس می کنم. برای آنها- جز درمورد گروگان های اسرائیلی و خانواده هایشان-، ۷ اکتبر در ساعت ۱۰ صبح آن روز پایان یافته، اما من نه تنها تا به حال در حال زندگی کردن در ۷ اکتبر هستم، بلکه آن را بسیار پیش از آن هم زندگی کرده بودم.

پیش از من، والدین و اجداد من هم همه این را از سال ۱۹۴۸ تجربه کرده بودند. زمانی که شبه نظامی های اسرائیلی به دیر یاسین و بسیاری از روستاهای دیگر و شهرهای حیفا، جافا و چندین شهر دیگر حمله کرده و صدها هزار فلسطینی را اخراج کردند. ما این را «نکبه» یا فاجعه نامیدیم. من نمی توانم آنچه که اکنون برسر مردم نوار غزه آمده را با پدر و مادر بزرگ های خود مقایسه کنم چون در سال ۱۹۴۸ تعداد کشته شده ها خیلی بیشتر بوده و نیز فاجعه همچنان ادامه یافته یعنی اسرائیل ایجاد شده و ما ناگزیر از ترک سرزمین خود شدیم و بعد خاک فلسطین تقسیم و تجزیه شد.

آیا آنها به راستی فکر می کنند این ماجرا از ۷ اکتبر آغاز شده ؟

به پرسش ساده لوحانه روزنامه نگار پاسخ دادم: «البته که درک می کنم اسرائیلی ها چه حسی دارند، اما آیا آنها هم وضعیت زندگی ما را درک می کنند و می دانند رئیس جمهوری و نخست وزیرشان چه برسر ما می آورند ؟».

آیا مردم اسرائیل از این «غزه کشی» و وضعیت آخرالزمانی ای که یک سال است انجام می شود آگاهی دارند ؟ در نوار غزه، آنها در کنار زندانی که ارتش شان ساخته و دربرابر ۲.۱ میلیون تنی که که تحریم ها و بمباران های روزمره را تحمل می کنند، جشن برپا می کنند. گفته می شود که اسرائیلی ها دارند انتقام ۷ اکتبر را می گیرند و اسرائیل حق دارد دربرابر حماس از خود دفاع کند، اما حماس پیش از ۷ اکتبر چه کرده بود ؟ در سال های ۲۰۰۹، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ یعنی تعرض های پیشین اسرائیل به غزه، چه کرده بود ؟

من نمی فهمم: مردم – و به ویژه درباره غربی ها حرف می زنم-، آیا به عمد همه تاریخ فلسطین را نادیده می گیرند ؟ آیا فکر می کنند که این ماجرا واقعا در ۷ اکتبر آغاز شده است ؟ مدت ها پیش، یکی از مشهورترین ژنرال های اسرائیل آنچه که بنا بود ۶۳ سال بعد رخ دهد را پیش بینی کرد. در ۲۹ آوریل ۱۹۵۶، موشه دایان، که در آن زمان رئیس ستاد ارتش اسرائیل بود، در مراسم گرامیداشت یک نگهبان کیبوتص که در نهال اوز توسط فلسطینی های غزه کشته شده بود سخنرانی کرد. این کیبوتص یکی از محل هایی بود که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هم به آن حمله شد. موشه دایان گفت: «قاتلان امروز را سرزنش نکنیم. چرا باید نسبت به نفرت عمیقی که به ما دارند دچار خشم شویم ؟ اکنون ۸ سال است که آنها در اردوگاه های پناهندگان در غزه می پوسند و ما دربرابر چشم هایشان زمین ها و روستاهایی که آنها و پدرانشان در انها می زیسته اند را تصرف کرده ایم». دایان با این گفته می خواست نشان دهد که آنچه که با خشونت به دست می آید، باید با خشونت هم حفظ شود.

اسرائیل نقش ها را وارونه کرده

رهبران غربی می گویند که روسیه اوکراین را اشغال کرده ، اما اینجا نقش روسیه را اسرائیل بازی می کند و فلسطین است که اشغال شده است. اسرائیل پس از پیشنهاد سازمان ملل متحد درمورد تقسیم خاک فلسطین بین دوکشور ایجاد شد. آما آیا امروز کسی می تواند به من بگوید که مرزهای اسرائیل در کجا است ؟ آیا از نظر حقوق بین المللی چنین مرزهایی وجود دارد ؟ آنچه اسرائیل کرده و می کند اشغال و استعمارگری است و اشغال شده ها و تحت استعمار قرار گرفته ها حق دارند که، حتی با ابزار مقاومت مسلحانه، از خود دفاع کنند. این دقیقا همان چیزی است که در اوکراین رخ می دهد.

همه غرب برای حمایت از اوکراین بسیج شده است. در مورد ما وضع کاملا برعکس است. اسرائیل نقش ها را وارونه کرده و همه چیز، اعم از خانه ها، درختان، زمین های کشاورزی و اماکن باستانی نوار غزه را به آتش کشیده و تخریب نموده است. من نمی توانم بینوایی و وحشتی که ۳۶۵ روز است که ما در آن زندگی می کنیم را برای شما شرح دهم. در آوارها همواره تعدادی کشته شده هست، همیشه افراد ناپدید شده هست، آیا آنها زنده هستند ؟ آیا مرده اند ؟

هزاران مجروح و قطع عضو شده وجود دارند که دیگر نمی توانند زندگی عادی داشته باشند. ۱.۷ میلیون تن از زمین و خانه خود جابجا و به جنوب رانده شده اند، جایی که ارتش اسرائیل آن را «منطقه امن» المواصی می نامد ولی مرتب به بهانه تعقیب یک عضو حماس – که اسرائیل می خواهد آن را از بین ببرد- بمباران می شوند.

نتانیاهو همه نوار غزه از شمال به جنوب و شرق به غرب را بمباران کرده است. اگر او به راستی می خواست گروگان ها را آزاد کند، بمباران نمی کرد زیرا خوب می داند که آنها در میان مردم غزه بسرمی برند. او به مردم خود دروغ می گوید چون خیلی خوب می داند که پایان جنگ به منزله پایان کار سیاسی اش است. اما اسرائیلی ها می خواهند یک مشکل سیاسی را با سلاح حل کنند. راه حل خیلی ساده این است که تشکیل حکومت فلسطین را پذیرفته و از مناطق اشغالی یعنی از جولان تا جنوب لبنان عقب نشینی کنند تا مردم اسرائیل بتوانند در صلح زندگی کنند. اما نتانیاهو صلح نمی خواهد و این را به دروغ می گوید. از دید او، همه فلسطین خاک اسرائیل است و برای حل این مسئله، اگر میزان زور کافی نباشد، باید بازهم زور بیشتر به کار برد. این کاری است که در غزه می کند: تحمیل ۳۶۵ روز سوء تغذیه، قحطی، بیماری، فشار و آزار و افسردگی و تحقیر.

فتوای نتانیاهو

اما، چیزی که مرا بیش از همه متأثر می کند، فقدان انسانیت است. هنگامی که «غرب» آنچه که در اوکراین و جاهای دیگر دنیا می گذرد را می بیند و زمانی که به اسرائیلی ها از منطقه غزه حمله می شود، رهبران غربی فورا متوجه جنبه انسانی قضیه می شوند، اما وقتی که موضوع مربوط به فلسطین و به خصوص غزه است، انسانیت آنها نسبی می شود.

آنچه که در ۷ اکتبر رخ داد، از نظر انسانی همه دنیا را متأثر کرد. اما هنگامی که «غربی ها» تصویرهای کودکان تکه پاره شده غزه، خانه های ویران شده، پدران کشته شده در خیابان، مردانی که با پرچم سفید از خانه خارج شدند و به سویشان تیراندازی شد را می بینند، همه اینها در میان رهبران و بخش های عمده ای از مردمان غرب شفقتی انسانی برنمی انگیزد.

همین امر در مورد نظامی های اسرائیلی هم صادق است. ارتش اسرائیل می داند که ۴۵ درصد از مردم غزه کمتر از ۱۶ سال دارند. اینها کودک هستند. به رغم اینها به روی آنها بمب می ریزد.

همه اینها توضیحی روشن دارد. از آغاز، نتانیاهو آن را در یک سخنرانی بیان کرد: «ما با “عمالیق ها” رودررو هستیم». اشاره او به قوم «عمالیق»ی است که به گفته تورات عبری ها را آزار داده اند. نتانیاهو و اسرائیلی ها از یک جنگ مذهبی حرف می زنند. تورات به وضوح می گوید که باید « عمالیق »ها را نابود کرد: «آنها را در امان نخواهی گذاشت، همه را از مرد و زن و کودک و نوزاد و گاو و گوسفند و شتر و خر خواهی کشت». این دقیقا چیزی است که در غزه رخ داده است. ما در حکم « عمالیق »های آنها هستیم و آنها زنان و کودکان و والدین ما را کشته و وسیله های حمل و نقلمان را از بین برده اند. دلیل این «غزه کشی» هم فتوای نتانیاهو علیه « عمالیق»ها است. او به سربازان فرمان می دهد که بیرحمانه عمل کنند و آنها چنین می کنند. ولی همه اینها برای وارونه کردن نقش ها است. برای این است که فلسطینی ها اشغالگر و اسرائیلی ها اشغال شده وانمود شوند.

مرزهای نامشخص اسرائیل

چرا اسرائیل «حق دفاع از خود را دارد». از ۳۶۵ روز پیش در سراسر دنیا تظاهراتی به هواداری از غزه برگزار شده است. چرا رهبران کاری انجام نداده اند ؟ آیا آنها کودک ندارند ؟ نمی توانند خود را جای پدری که فرزندش را از دست داده بگذارند ؟ جای فرزندی که پدرش کشته شده بگذارند ؟ من این انسانیت یک بام و دو هوا را درک نمی کنم. فقط یک انسانیت وجود دارد. انسان بودن فقط دربرابر همنوعان نیست بلکه نسبت به هر موجود زنده، سگ ها و حیوانات هم هست. از حقوق حیوانات حرف زده می شود، ولی نوبت به فلسطینی ها که می رسد، ما از هیچ حقی برخوردار نیستیم. تنها حقمان کشته شدن آن هم بدون گفتن یک کلمه، بدون نشان دادن واکنش و مقاومت است. ما فقط موجودی هستیم که زندگی می کند، می خورد و می میرد و هنگامی که اسرائیلی ها می خواهند ما را بکشند، خوب، کار درستی می کنند، چون «حق دارند از خود دفاع کنند».

در تبلیغات رسانه ای «غرب» همه چیز وارونه نشان داده می شود. نتانیاهو درباره آنچه که به گفته او در ۷ اکتبر رخ داده از کودکان سربریده شده، تجاوز و حتی جشنواره مشهور موسیقی – به نوشته روزنامه هاآرتض بالگردهای اسرائیلی شرکت کنندگان را هدف قرار داده بودند- دروغ گفته است. همیشه همین طور است، وقتی که موضوع بر سر غزه یا فلسطین باشد، باید تردید کرد. بعدا، تحقیقات دروغ های بسیاری را نشان داد. برای اجتناب از کشتار و درد و رنج اسرائیلی ها، راه حل ساده ای وجود دارد و آن صلح است. صلحی که در گذشته هم انجام شده و به خوبی عمل کرده است. اما، راست افراطی و نتانیاهو صلح نمی خواستند و توافق های اسلو را از بین بردند، چون برای آنها مردم فلسطینی که بتوانند در کنار اسرائیل زندگی کنند وجود ندارد و مرزهای اسرائیل همچنان نامشخص است.

من می خواهم که همه اینها یعنی ۳۶۵ روز تحقیر، که هر روز در آن کودکان دیگری یتیم شده و افراد بیشتری قطع عضو می شوند، ۳۶۵ روزی که نهر خون روان بوده پایان یابد. هربار که از من این پرسش می شود که: این یک سال را چگونه گذراندی ؟ کلمه هایی مناسب برای پاسخ دادن نمی یابم. حتی واژه «دوزخ» نمی تواند آنچه که ما از سر گذرانده ایم را وصف کند. چیزهایی بوده که هرگز دیده نشده بود. امیدوارم که بشریت به خود تکانی بدهد. انسان می باید بی عدالتی را ببیند. جهان کی تکان خواهد خورد ؟ نمی دانم، اما یقین دارم که عدالت روزی برقرار و انسانیت پیروز خواهد شد.