یادداشت های غزه (۵۹)

«جرئت نمی کنند عبارت “نسل کشی” را برزبان آورند»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

این تصویر یک دیوارنگاری بزرگ را نشان می‌دهد که چهار نفر را به تصویر کشیده است. این افراد در لباس‌های مخصوص خبرنگاری قرار دارند و با ظاهری جدی و ثابت ایستاده‌اند. در پس‌زمینه، ویرانه‌هایی دیده می‌شود که نشان‌دهنده‌ی یک حادثه یا بحران است. یکی از افرادی که در تصویر قرار دارد، لباس مخصوص "پرس" (خبرنگار) به تن دارد و همگی به دوربین نگاه می‌کنند. در جلوی دیوارنگاری، فردی در حال عبور است. این تصویر به نظر می‌رسد که به اهمیت کار خبرنگاران در پوشش اخبار بحران‌ها اشاره دارد.

۲۹ اکتبر ۲۰۲۴

نکته مثبت جایزه «بایو» (Bayeux)، که من با دست یافتن به افتخار دریافت آن از پاداشی ۳ گانه برخوردار شدم، این است که نگاه رسانه ها را متحول کرد. یک روزنامه نگار فلسطینی به افتخار دریافت این جایزه نائل شد و این به مفهوم آن است که شاید می توان فلسطینی و روزنامه نگار بود. اما برای بسیاری از رسانه ها، بدگمانی همچنان ادامه دارد. البته، روزنامه نگاران فلسطینی وجود دارند، اما در غزه تحت کنترل و سانسور حماس هستند، این طور نیست ؟ آنها نمی توانند واقعیت را بیان کنند چون، چنان که همه می دانند، مرعوب و مورد تهدید حماس هستند.

من نمی دانم این اصرار بر این که به هرآنچه روزنامه نگاران فلسطینی می گویند با تردید برخورد شود، از کجا ناشی می شود. آنها فقط در صورتی روزنامه نگار واقعی هستند که از حماس انتقاد، یا بهتر از آن، به آن توهین کنند.

هربار که با من مصاحبه می شود، همین پرسش مطرح می گردد: «شما سانسور می شوید. نه ؟ نمی توانید هرچه می خواهید را بنویسید یا به تصویر بکشید ؟». وقتی من پاسخ منفی می دهم، غالبا پذیرفته نمی شود چون با آنچه می خواهند بشنوند مطابقت ندارد. پاسخ خوب این است که حتما از حماس بد گفته شود. این یک بام و دو هوا واقعا عجیب و بسیار بدتر از سانسور است.

سانسور ؟ درجاهای دیگر هم هست

آری، پیش از جنگ حماس می کوشید روزنامه نگاران را سانسور کند. مشکلاتی وجود داشت که خود من هم تجربه کرده بودم. گاه به خاطر حماس کار را قطع کرده بودم. اما از آغاز این جنگ، دیگر در اینجا سانسوری نیست، اما در جاهای دیگر هست. در کرانه باختری رود اردن، تشکیلات خودگردان فلسطین می کوشد مطبوعات را سانسور کند. در اسرائیل، سانسور نظامی وجود دارد و حرف زدن درباره برخی از موضوع ها مانند ارتش و عملیات آن ممنوع است. در سرزمین های فلسطینی سانسور اسرائیل در همه جا وجود دارد ولی به جزییات نمی پردازد. گزارش های شبکه الجزیره مورد پسند اسرائیل نبود، سربازان به دفاتر آن در رام الله در قلمرو فلسطین حمله کردند و آنها را بستند، چنان که دفاتر آن در اسرائیل را بسته اند. ورود روزنامه نگاران خارجی به غزه، جز در موارد معدود که سوار یک خودروی زرهی می شوند، ممنوع است. آیا اینها سانسور نیست ؟

سانسور اسرائیلی گاه به شکل تندتر، با گلوله، پهپاد یا بمب اِعمال می شود. تا به حال ۱۷۲ روزنامه نگار فلسطینی از آغاز جنگ کشته شده اند و تعدادی از آنها در حال انجام حرفه خود هدف قرار گرفته اند. دفاتر بسیاری از نهادهای مطبوعاتی بمباران شده است. از این جمله می توان از خبرگزاری های بین المللی مانند آژانس فرانس پرس (AFP) و رویترز نام برد.

این درحالی است که هرگز از یک روزنامه نگار اسرائیلی پرسیده نمی شود که آیا می تواند درمورد همه موضوع ها یا منابع خود حرف بزند. روزنامه نگار اسرائیلی همیشه حقیقت را می گوید، در حالی که روزنامه نگار فلسطینی، حتی اگر پذیرفته شود که روزنامه نگار است، نمی تواند حقیقت را بگوید چون زیر فشار و تهدید حماس است !

سانسور در همه جا حتی فرانسه وجود دارد. وقتی من این را یک بار در یک برنامه گفتم، مجری با من مخالفت کرد. یک ضرب المثل عربی می گوید که شتر کوهان خود را نمی بیند. با این حال، من به یاد می آورم که در رادیوی دولتی فرانسه، فردی به خاطر شوخی کردن با نتانیاهو از کار اخراج شده بود (۱). یک روزنامه نگار دیگر، در یک شبکه تلویزیونی هم نزدیک بود به خاطر این که در برخورد با یک سخنگوی ارتش اسرائیل (۲) با نرمش برخورد نکرده بود، از کار اخراج شود. ظاهرا نمی بایست از این سخنگو موضوع های ناراحت کننده پرسیده می شد. ( آری، درغزه حتی در وسط تخریب ها و کشتارها ما گاه به گاه ارتباط اینترنتی داریم و می دانیم که در دنیا چه می گذرد). طرح پرسش های ناراحت کننده، کار روزنامه نگار است، اما روشن است که این کار با یک افسر اسرائیلی نباید انجام شود.

درعوض، درمورد فلسطینی ها باید در همه چیز تردید کرد، به ویژه وقتی که پای غزه در میان باشد. باید درمورد همه ارقام، تعداد کشته شده ها، مجروحان و جابجا شده ها تردید کرد، اما ارقام و اطلاعات منتشر شده توسط ارتش اسرائیل بدون بررسی نقل می شود.

هر روز می توان کودکان سربریده شده غزه را دید

این درحالی است که ما در سال های دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نیستیم. به رغم سانسور، با شبکه های اجتماعی می توان همه چیز را دید. کسانی از حماس انتقاد و کسانی دیگر از آن حمایت می کنند. همه تصاویر کشتارها و سلاخی های انجام شده توسط اسرائیل چنان وحشیانه است که تلویزیون ها نمی توانند آنها را نشان دهند، ولی این تصاویر در شبکه های اجتماعی و تلفن های همراه دیده می شود. رسانه های غربی جرئت حرف زدن از «نسل کشی» را ندارند، اما بسیاری از مردم در سراسر دنیا این عبارت را در شبکه های اجتماعی می نویسند.

وقتی که یک نظامی اسرائیلی ادعا کرد که ۴۰ نوزاد در ۷ اکتبر سربریده شده اند، این خبر جعلی مدتی با انزجار توسط دهها رسانه ای که آن را باور کرده ولی ندیده بودند (۳) بازنشر شد. کودکان غزه سربریده شده، دو نیمه شده و تکه پاره شده را می توان هر روز دید ولی مردم می گویند که اینها صحنه سازی «پالیوود» (۴) یا تولید شده توسط هوش مصنوعی است. البته، من درمورد همه روزنامه نگاران حرف نمی زنم. می دانم که کسانی هستند که کار خود را می کنند و خبرها را راستی آزمایی می کنند. همچنین، می دانم که روزنامه نگاران دیگری هستند که این کارها را نمی کنند. ما درحال تحمل یک جنگ رسانه ای هستیم که واقعیت را وارونه می کند و «مغز مردم» را چنان که در اینجا گفته می شود «می پزد». این جنگ رسانه ای درحال تغییر دادن وجدان مردمی است که مسئله فلسطین را نمی دانند و حتی نمی دانند که در آن اشغالگری رخ داده است.

به ضرب داشتن هزاران شبکه رادیو و تلویزیون که تبلیغات اسرائیلی را پخش می کنند، اطلاعاتی که به مردم می رسد فقط از دیدگاه اسرائیلی است. نام قربانیان در اسرائیل اعلام و خانواده هایشان نشان داده می شوند. در غزه ما فقط اغداد و ارقام هستیم و نه موجوداتی انسانی که هریک ماجرا، بلندپروازی، رویاها و زندگی خود را دارد. با همین ارقام هم با تردید برخورد می شود. جنگ رسانه ای قدرتمندتر از بمباران ها است.

با بمب ها، تعداد کشته شده ها و میزان تخریب دیده می شود. در جنگ رسانه ای، تغییر روحیه مردم دیده نمی شود. این امری مسری است. غربی ها می بینند که ما در حال مردن هستیم، اما جرئت نمی کنند عبارت «نسل کشی» را بر زبان آورند. در میان «فلسطینی ها قربانیان غیرنظامی هست». آیا این خودسانسوری نیست ؟ چه وقت حقیقت چنان که هست گفته می شود ؟ اکتفا کردن به تبلیغات اسرائیلی چه زمانی متوقف می گردد ؟ اگر این کار از روی جانبداری ایدیولوژیک باشد، آفرین، کار خوب انجام شده است. اما این که کسانی خودسانسوری می کنند، کار خیلی بدی است. بدتر از سانسور است. نتیجه این جنگ رسانه ای این می شود که از قربانی تجاوزگر می سازد.