توفان اجتماعی به دنبال بحران پولی در سوریه و لبنان

در سوریه همانند لبنان، از آغاز ماه ژوئن نرخ برابری ارز سقوطی مداوم داشته است. مردم از فروپاشی اقتصاد وحشت کرده اند و تظاهرات اعتراضی علیه گرانی در دو کشور فزونی گرفته است. لااقل سه دلیل برای توضیح این وضعیت می توان برشمرد: تحریم های جدید امریکا علیه سوریه، پیوند این کشور با اقتصاد ویران شده لبنان و یک بحران سیاسی عریان در بالاترین سطوح رژیم اسد.

چند هفته اي است که بادي جنون آميز بر بازار ارز در سوريه مي وزد. لير سوريه در سقوطي بي سابقه زندگي روزمره ميليونها نفر را تهديدي مي کند و موجب تظاهراتي عليه گشنگي و رژيم شده است. اين وضعيت نه سال جنگ داخلي را تحت شعاع قرار داده که تنها نتيجه آن حفظ بشار اسد در راس قدرت بوده است.در لبنان، کشور همسايه اي که نظام اقتصادي و سياسي متفاوتي دارد، سقوط نرخ برابري لير لبنان، شرائطي مشابه وضعيت برادر بزرگ پديد آورده است.

هرچند اين اولين بار نيست که از آغاز جنگ در سال ٢٠١١ پول سوريه ارزش خود را از دست داده ، اما کاهش ارزش پنجاه درصدي در طي يک روز سابقه نداشته است. سقوط آن در آغاز ماه ژوئن ٢٠٢٠ آغاز شد و به سقف برابري ٢٠٠٠ و سپس ٣٠٠٠ لير براي يک دلار رسيد و باعث وحشت مردم شد. در آستانه آغاز جنگ يک دلار امريکا برابر با ٤٧ لير سوريه بود. در طي جنگ اسکناس سبز ارزشي ده برابر اين نرخ پيدا کرد بدون آنکه به مرز ١٠٠٠ لير برسد. گذر از اين نرخ ديگر عادي شده و وضعيت اقتصادي هر چه بيشتر وخيم ترمي شود و اين امر علي رغم آنکه « بازگشت صلح » ، که کسي به آن باور ندارد، اعلام شده و پيروزي بر جهادگراها با حمايت روسيه و ايران، رژيمي در حال سقوط را نجات داده است. اما اين «صلح» گروگان هسته هاي مقاومت در مناطق مختلف و از جمله در شمال غربي در همسايگي ترکيه و ثروت هائي (کشاورزي، نفتي) است که بخش بزرگي از آن در اختيار دولت قرار نمي گيرد.

« از جنايت چه کسي سود مي برد ؟ »

از اغاز ماه ژوئن سقوط ارزش پول باعث افزايش ٤٠ درصدي دلار شد و بدين ترتيب از ماه ژانويه بهاي آن سه براير گرديد. برابري آن در ٣ ژوئن کمي بيش از ٢٠٠٠ لير سوريه براي هر دلار بود و چند روز بعد به ٣٣٠٠ لير رسيد. پنجشنبه ١١ ژوئن بهاي دلار کمي کاهش يافت و به ٢٥٠٠ لير رسيد. چگونه مي توان اين رشد بهاي دلار را توضيح داد در حالي که بانک مرکزي از مدتها پيش اعلام کرده بود که براي کاهش قيمت دلار در بازار وارد مي شود. نداشتن دلار ؟ يکي از تجار مهم که نمي خواهد نامش اعلام شود مي گويد : « از جنايت چه کسي سود مي برد ؟ سالهاست که يک مافيا ( مافياي رژيم که تنها مافيائي است که اجازه فعاليت دارد) از آکروباسي قيمت ارز استفاده مي کند و سود هنگفتي مي برد».

اين تاجر واردات را متوقف کرده و هيچ محصولي را تا بهتر و يا بدتر شدن وضعيت نمي فروشد . صنعتگران، خرده و عمده فروشان و داروخانه ها نيز فعلا کرکره ها را پائين کشيده اند چون نمي توانند اجناس شان را قيمت گذاري کنند و هم چنين براي اعتراش به دولت در مورد وضعيت بهم ريخته بازار.

آنتوان يک ميان سال دمشقي که از ده سال پيش به دليل نبود کار به اجبار باز نشسته شده است با نارحتي مي گويد:« از امروز به فردا قيمت قهوه اي که هرروز با دوستانم مي خوردم از ٣٣٠ به ٥٠٠ لير اقزايش يافت و عده اي ديکر نيامدند تا با هم از اين ساعات دلپذير صبح لذت ببريم. آسمان، ابرها تنها لذتي است که برايمان مانده است». يک دوست پاريسي ديگر که پدرش مدير مدرسه در حلب است ناباورانه مي گويد:« قيمت يک سيب ٥٠٠ و يک کاهو ١٠ هزار لير شده. فکرش را بکن. اين معادل نصف حقوق پدر من است». در گزارش ١١ ژوئن واشنگتن پست يک دمشقي مي گويد :« حتي پياز هم گران شده و قيمت شير در فاصله چند روز سه برابر شد». دمشقي ديگري از خريد سيگار به سه قيمت مختلف در عرض ٢٤ ساعت مي گويد:« در طول روز يکشنبه يک پاکت سيگار ١٤٠٠ لير و عصر همان روز ٢٢٠٠ لير فروخته مي شد. فرداي آنروز قيمت اش ٣٠٠٠ لير شده بود»

براي آرام کردن نارضايتي ها، رئيس جمهور اسد روز ١١ ژوئن آقاي عماد خميس ، نخست وزيري که از ژوئن ٢٠١٦ در اين مقام بود را با وزير منابع آبي، آقاي حسين عرنوس جايگزين کرد. او دولت را تا انتخاباتي که براي تاريخ ١٩ ژوئيه پيش بيني شده است هدايت مي کند. در هر صورت نقش دولت بيشتر ظاهري است و قدرت واقعي در دست بشار اسد و نزديکانش مي باشد.

آنش سوزي هاي عجيب محصولات و مزارع کشاورزي

براساس نظر « برنامه جهاني غذا»، « بيش از دو سوم سوريه اي ها در فقر بسر مي برند و نرخ بيکاري ٥٠ درصد در کل و ٨٠ درصد براي جوانان است». اين نهاد سازماني ملل « در ماه سپتامبر کمک خوراکي به ٤ و نيم ميليون نفر رسانده است». بار هم بر طبق نظر « برنامه جهاني غذا» قيمت مواد خوراکي بين ماه مه ٢٠١٩ و مه ٢٠٢٠ ، ١١٥ درصد به دليل سقوط لير افزايش داشته است.

مزاح زندگي آنکه فصل کشاورزي امسال به دليل باران هاي فراوان، بسيار خوب ارزيابي مي شد. با اين وجود اين دومين سالي است که آنش سوزي هاي عمدي محصولات را از بين مي برد و باعث افزايش قيمت ها و سقوط لير مي شود. اين اتش سوزي ها يک معما هستند از جمله براي ساکنين محلي و کشاورزلن و به شايعات دامن مي زنند. گروهي رژيم و بعضي شورشيان را متهم مي کنند. کسان ديگري دست روسيه را پشت آنها مي بينند چرا که اضافه توليد گندم در روسيه به دنبال بازار حتي در سوريه است. امسال براساس آمار رسمي جهاني ، روسيه براي اولين بار بزرگترين توليد کننده گندم جهان شد.

در کشوري که ديوانگي حاکم است هر نوع فرضيه اي طرفداران خودش را دارد. در مورد سقوط ارزش لير دولت « دلال بازي » و تحريم هاي آينده امريکا را مسئول مي داند. درطي چند سال گذشته دولت درمان هاي متفاوتي را تحربه کرد که بيشتر موجب وحشت کاسبان و حتي مسئولان رژيم شد. بر اساس وبگاه اقتصادي Syria Report، اين اواخر در ٢ ژوئن، قيمت برابري رسمي لير براي سومين کاهش پيدا کرد و از ٧٠٠ در ماه فوريه، به ١٢٦٠ در ماه مه و سپس به ١٦٧٠ لير براي هر دلار رسيد. اين وبگاه اضافه مي کند که از ٨ ژوئن اکثر خودپرداز ها جز آنهائي که متعلق به دو بانک libanaise Audi Bank و Commercial Bank of Syria از کار افتاده اند.

بي اعتمادي نسبت به لير سکنان مناطق مرزي با ترکيه ( جائي که رژيم حضور ندارد) را برآن داشته که لير ترکيه استفاده کنند. قيمت يک بسته نان گرد در آنجا يک لير ترکيه است. ترکيه در اين مناطق درست مثل اينکه در سرزمين خويش است عمل مي کند درست مثل زماني که کشاورزان ترک مزارع گندم الجزيره (منطقه حاصلخيز سوريه) را درو مي کردند. سوريه بيش از هميشه کشوري از رمق افتاده است که نمي دانيم که آيا روزي يک پارچه مي شود. رئيس جمهور اسد در روياي اين يک پارچگي است که امکان کنترل هر گوشه اين کشور را به وي مي دهد.

پيامدهاي قانون «سزار»

بجز ورشکستگي دولت سه دليل براي سقوط لير مي توان برشمرد.
  قانون «سزار» که از ١٧ ژوئن عملي مي شود و تحريم هاي امريکا عليه سوريه را شديد تر مي کند.

  بحران اقتصادي لبنان ، کشور همسايه و شش مالي سوريه که در انجا نيز لير محلي ارزش اش را از دست مي دهد.

  و بالاخره يک نبرد در راس حکومت که در تاريخ پنجاه ساله رژيم بعثي بي سابقه است.

قانون « سزار» که توسط کنگره تصويب شده دولتها و موسساتي را مورد هدف قرار مي دهد که بطور مستقيم و يا غير مستقيم با سوريه مبادله تجاري دارند. هدف جلوگيري از بازگشت سوريه به صحنه جهاني و تنبيه اين کشور براي اعمال شکنجه است. علي رغم ناروشني بسياري از موادش ، گستردگي و پوشش بي سابقه اين قانون همه چيز را در سوريه و هم چنين در لبنان که راه زميني ارتباط اين کشور با بقيه کشورهاي عربي است، تحت تاثير قرار داده است.

اين تحريم هاي ضد اسد پيامد افشاي عکس هاي يک پليس نظامي سوريه هستند که در طول جنگ ترک خدمت کرده(براي مخفي ماندن نام واقعي اش او را سزار ناميده اند) و ٥٥ هزار کليشه را خارج کرده است. عکسهائي که در زندانهاي رژيم گرفته شده اند نشان دهنده اجسادي هستند که از گرسنگي ، بيماري و يا شکنجه مرده اند. اين عکس ها موجي از احساست در محافل بين المللي بوجود آوردند(١). اين قانون که در تاريخ ٢٠ دسامبر ٢٠١٩ به امضاي دونالد ترامپ رسيدهاست دربرگيرنده بخش هاي کليدي اقتصاد مانند ساخت و ساز، نفت و مالي هستند. بخش هائي که اکنون نيز از سوي امريکا و اروپا تحريم شده اند. اين بار نيز اين تحريم ها بيشتر مردم را شکننده تر خواهد کرد تا رژيم که بخوبي ياد گرفته چگونه آنها را دور بزند.

فروپاشي موازي در لبنان

دليل دوم سقوط ارزدر سوريه بحران لبنان است که سيسم مالي و بانکي ان از اکتبر ٢٠١٩ فروپاشيده و مسبب تظاهرات خياباني و جايگزيني دولت شده است. اين بحران که دولت جديد را مجبور کرده از صندوق بين المللي پول تقاضاي کمک مالي کند، جلوي سقوط ارزش پول محلي را نگرفته است. نرخ برابري لير لبنان در ١١ ژوئن ٥٠٠٠ براي هر دلار بود.ممنوعيت بانک هاي لبناني به انتقال ارز به دليل نبود نقدينگي سيستم فوق ليبرالي را به بن بست کشاند که بويژه يک سوپاپ اطمينان براي صاحبان ثروت و تجار بزرگ سوريه اي(و نزديکان رژيم) بود که از آن براي تجارت و عمليات بانکي پر اهميت خود استفاده مي کردند و درعين حال از نرخ بهره دورقمي که بانک هاي کشور سدر پيشنهاد مي دادند، سود مي بردند. منبع مختلفي اخيرا ميزان سپرده سوريه اي ها در بانک هاي لبنان را ٢٠ ميليارد دلار ارزيابي کرده اند.

اين پيوند اقتصادي بين دو کشور تاحدي توضيح دهنده سقوط بي سابقه ارزش پول بصورتي موازي در دو کشور است. آنيس فاوير(Agnès Favier)، متخصص اقتصادي دو کشور ياداور مي کند که لير لبنان پيش از جنگ داخلي (١٩٧٥-١٩٩٠) نرخ برابر ١.٥ لير براي هر دلار داشت و يکي از مجکم ترين ارزهاي جهان بود. سپس نرخ برابري ١٥٠٠ لير براي هر دلار را تحربه کرد تا به وضعيت کنوني برسد.

بحران ميان اسد و پسردائي قدرتمندش

دليل سوم بحران ارزي نفاق و کشمکش ميان اسد و پسر دائي اش رامي مخلوف است که يکي از حاميان اصلي مالي اوست. مخلوف ثروتمند ترين فرد سوريه در راس مجموعه اي موسسات از جمله خدمات دهنده هيولاي تلفني، Syriatel است . اين « پايان تلخ يک رابطه» موجب شد که رامي مخلوف که گفته مي شود ٦٠ درصد اقتصاد کشور را در اختيار دارد، ممنوع الخروج شود و اموالش از سوي دولت مصادره شود بدون آنکه بدانيم معني اين مصادره چيست. اين فرد که در عين حال در ليست افرادي است که شامل تحريم هاي بين المللي مي شوند، بيست هزار شبه نظامي در اختيار دارد که براي دفاع از رژيم جنگيده اند. اين زمين ارزه در ميان خانواده در جکومت تاثيرات خود را بر توفاني گذاشت که بازار ارز را دربر گرفته است.

همسر رئيس جمهور ، اسما اسد نيز يک پاي دعوائي است که امواجش به شبکه هاي اجتماعي رسيده و بعضي ها با تکيه به مقالات انتقادي از شيوه حکومت کردن اسد که در رسانه هاي روسي منتشر شده ، پايان عمر حکومت اش را پيش بيني مي کنند. امري که از سوي مهم ترين متحد او بي اهميت نيست و اثرش را بر بازار ارز دارد.

تازه فقير شده ها خواستار کنار رفتن رئيس جمهور هستند. روزهاي اخير شعارهاي «بشار بيرون » ، « سوريه آزاد» در خيابان هاي دروز در منطقه سويدا در جنوب دمشق از سوي تظاهر کنندگان داده شد. اين منطقه از جنگ دور مانده است. در حالي که در شمال غربي کشور در شهر محاصره شده ادلب، تظاهرات گشنه با شورشيان اسلام گرائي که شهر را در کنترل دارند ، درگير شدند.

بيچاره سوريه. معمولا پس از يک جنگ بيرحمانه طولاني نوبيت بازسازي کشور مي رسد. اما سوريه قرباني جيوانات وحشي است که آنرا مي درند و درحالي که تحريم هاي بازسازي هائي را هدف قرار داده اند که چندين صد ميليارد ارزيابي شده است.

١-

Garance Le Caisne, Opération César, au cœur de la machine de guerre syrienne, Stock, 2015.