بحران اوکراین

انتخاب غیرممکن ترکیه بین اوکراین و روسیه

تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، فقط یک تجاوز ساده نیست، بلکه آغاز رودررویی جدید و بی سابقه اروپایی ها پس از پایان جنگ سرد است. این جنگ به همه کشورهایی که در همسایگی روسیه و اوکراین واقع شده اند مستقیما مربوط می شود. از جمله این کشورها ترکیه است که با هر دو طرف روابطی قوی دارد.

بیشتر تحلیل گران به خصلت منازعه آمیز و جنگجویانه تاریخ روابط ترکیه و روسیه اهمیتی بیش از حد می دهند. آنها با تاکید بر اینکه روابط بین دو کشور همیشه تنش آلود بوده ، حتی زمانی که این روابط بهبود می یافته است ، مانند چند سال اخیر، آنرا چندان جدی نمی گرفته اند. ما که زندانی نوع نگاهمان به گذشته روابط غالبا منازعه آمیز ترکیه و روسیه هستیم، نمی توانیم درحدی که باید و شاید، ارزیابی خوب و درست از نزدیکی این دو کشور داشته باشیم(۱).

البته، امپراتوری های تزارها و سلطان ها همواره با هم درگیری نظامی داشته اند که همیشه هم نتیجه این درگیری ها به نفع امپراتوری تزارها بوده است. این نیز درست است که در دوره های پس از امپراتوری ها – به استثنای توافقی کوتاه مدت بین لنین و مصطفی کمال [آتاتورک] در سال های دهه ۱۹۲۰-، بخصوص در دوران سخت جنگ سرد که مسکو و آنکارا در اردوگاه های مقابل یکدیگر قرارداشتند، روابط پیچیده بوده است. پس از پایان این دوران – و نه چنان که شماری از تحلیل گران می گویند در چند سال اخیر- است که روابط بین دو کشور متعادل تر و مبادلاتی در همه زمینه ها برقرار شده که راه را برای ایجاد مرحله ای آرام تر گشوده است. حتی با آن که رقابت های بین این دو در دریای سیاه، قفقاز و آسیای مرکزی وجود داشته و دارد، این رقابت به خوبی مدیریت شده و هیچ وقت منجر به بروز یک بحران عمده بین این دو کشور بزرگ نشده است (۲).

به شکلی غریب، در سرزمین های جدید مورد منازعه دو کشور- سوریه و لیبی – و نه در مناطق پیشین رقابت (بالکان، قفقاز و آسیای مرکزی)است که تنش در روابط بیشتر بوده است. در این دو کشور ویران شده براثر «بهارهای عرب»، آنکارا و مسکوبه صورت نظامی در جبهه های مخالف یکدیگر قرار گرفته اند. به رغم همه اینها، آنها توانسته اند روابطی ایجاد کنند که آن را می توان «همکاری رقابتی» یا «رقابت در همکاری» توصیف کرد و رهبران دو کشور حتی در لحظه های دشوار ارتباط خود را حفظ کرده اند. این حسن روابط تا حدی است که در حال حاضر می توان آن را، برحسب موضوع مورد نظر، روابطی خوب و بد محسوب کرد.

از جمله موضوع های موجب نزدیکی روابط این است که بیشترین تعداد گردشگرانی که از ترکیه دیدار می کنند روس ها هستند و ترکیه سرمایه گذاری های مهمی در زمینه ساختمان و عمران (BTP) کرده است. از این مهم تر، ترکیه از روسیه خواسته که برایش یک مرکز هسته ای غیرنظامی بسازد که کارهای آن به خوبی پیشرفت کرده است. در زمینه سوخت و نیرو، ۳۵ درصد از گاز مورد نیاز ترکیه از سوی روسیه تأمین می شود. در سطح نظامی، با آن که ترکیه عضو «ناتو» است، از روسیه سامانه دفاع ضد موشکی S400 را با وجود ناخشنودی «ناتو» خریده که این موجب شده ناتو این کار را محکوم کند و آنکارا با اخراج شدن از برنامه ساخت هواپیمای جدید F35 «تنبیه» شده است.

اما، روابط ترکیه- روسیه با موانعی نیز رودررو بوده است (۳). ترکیه با نوعی محاصره روبرو است. از زمان الحاق کریمه، شمار کشتی های روسیه در دریای سیاه افزایش یافته و این کشور در سطحی گسترده تر فضای دریایی را کنترل می کند. در سوریه، ترک ها در تماس مستقیم با روس ها هستند. دو کشور به رغم توافق های نسبی خود، همچنان از راه حل هایی متضاد حمایت می کنند. آنکارا به موضع ضد بشار اسد خود ادامه می دهد ولی بقای رژیم اسد در گرو کمک مسکو است. در لیبی هم دو کشور مواضعی متفاوت دارند. روسیه متحد نزدیک مارشال خلیفه حفتر است که ترکیه به شدت با او مخالف است و ترکیه از دولت قانونی و مشروع لیبی که مورد تأیید سازمان ملل متحد است حمایت می کند. رقابت در قره باغ علیا موجب حمایت بی چون و چرای ترکیه از جمهوری آذربایجان شده، درحالی که سیاست روسیه نسبت به باکو کمتر لطف آمیز است.

درمورد مسئله اوکراین، رفتار ترکیه احتیاط آمیزتر است. برای در ک چرائی آن باید کمی درمورد روابط بین آنکارا و کی یف به عقب برگشت.

همسایه ای چنین ارزشمند

برای روشن کردن انتخابی که آنکارا در درگیری روسیه- اوکراین خواهد یا نخواهد کرد، درک این نکته ضرورت بسیار دارد که از نظر ترک ها اوکراین جایگاهی ویژه و نقشی بسیار ارزشمند دارد. ترکیه در وضعیت ژئوپولیتیکی خیلی قطب بندی شده ، روابط بسیار پیچیده ای با بیشتر همسایگان خود دارد، اوکراین تنها کشوری است که با آن هیچ اختلافی ندارد. به علاوه، حتی با آن که سابقه روابط دو کشور بیش از ۳۰ سال – زمان دستیابی اوکراین به استقلال – نیست، اما درواقع پیشینه پیوندهای آنها قدیمی تر است. از نظر ترک ها، اوکراین شامل کریمه نیز هست که این شبه جزیره مقر خانات تاتار (۴) بوده که مدتی طولانی وابسته و خراج گذار امپراتوری عثمانی بوده اند. بخشی از جمعیت ترکیه اصلیت تاتار دارند که از جمله آنها نخست وزیر پیشین احمد داوود اوغلو است. این امر به جنبه احساساتی روابط بین دو کشور می افزاید. سرانجام، برای ترکیه اوکراین از نظر موقعیت جغرفیایی اش مفید است زیرا همراه با گرجستان و ارمنستان منطقه حایلی را با روسیه تشکیل می دهند و این امر دربرابر کشوری مانند روسیه که همسایه ای شرور است که با اکثر کشورهای همسایه اش درگیری دارد، کم اهمیت نیست.

اما، اهمیت اوکراین فقط به خاطر جنبه ژئوپولیتیک آن نیست. گردشگران اوکراینی در ردیف ۵ کشوری هستند که به طور منظم بیشترین دیدار را از ترکیه می کنند. به علاوه، اوکراین به عنوان یک غول کشاورزی بخشی از نیاز ترکیه به گندم را تأمین می کند. سرانجام و به ویژه، در زمینه ای سیاسی که ترکیه نه به «دشمن تاریخی» خود روسیه و نه به شرکای غربی سنتی خود – که آنها را به فقدان همبستگی متهم می کند- اطمینان دارد، اوکراین متحدی ارزشمند است. در بخش حساس تسلیحات، اوکراین سلاح های ترکیه به ویژه پهپادهای آن را می خرد و به آنکارا امکان می دهد که با تحریم نظامی تحمیل شده توسط متحدان «ناتو» (۵) مقابله کند. درواقع، غربی ها که از نقض حقوق بشر، سیاست مداخله گرانه در کشورهای همسایه و روابط ترکیه با روسیه ناراضی هستند، دیگر انواع فناوری های پیشرفته ضروری برای ساخت پهپادها، تانک های جدید و هواپیماهای جنگی را در اختیار آن نمی گذارند. بنابراین، ازنظر آنکارا حفظ روابط با کی یف به کاستن از اثرات این تحریم ها کمک می کند.

بلاتکلیفی قهرمانانه

بنابراین، اوکراین و روسیه، هریک به روش خود، حتی برای محصولی ابتدایی مانند نان، برای ترکیه مهم هستند و ترکیه گندم مورد نیاز خود را از هر دو کشور وارد می کند. در چنین شرایطی، ترکیه رودررو با یک بلاتکلیفی و انتخاب خیلی دشوار قرار می گیرد. درحالی که کشور با شرکای سنتی خود (اروپا و ایالات متحده) در وضعیتی ناگوار قرار دارد و در حرکتی قمارآمیز، در سیاست خارجی به سوی شرق روآورده و با روسیه، چین و ایران و کشورهای دیگری لاس می زند که از نظر دموکراسی نمونه های درخشانی نیستند، بحران اوکراین می تواند کشورهای غربی را وادار به این کند که ترکیه را در جمع خود پذیرا شوند. جایگزین این امر برای ترکیه، به ویژه درصورت پیروزی روسیه، این است که به عکس، با دیدن این که غرب قادر به دفاع از متحدان خود نیست، گرایش به شرق خود را تشدید کند.

اما درواقع، نتیجه جنگ هرچه که باشد، رهبران ترکیه احتمالا راه سومی را بر می گزینند که ادامه راهی است که هم اکنون می روند، یعنی با پرش از موانع، سیاست بی طرفی کشور که نزدیک به دو دهه است درپیش گرفته اند را ادامه می دهند.

نخستین اقدامات دولت رجب طیب اردوغان می تواند به فرض اول اعتبار دهد. درواقع، ترکیه که بنابر عهدنامه «مونترو» سال ۱۹۳۶ نگهبان تنگه های بوسفور و داردانل است و تردد در این تنگه ها را در زمان صلح و جنگ زیر نظر دارد، هم اکنون در منطقه نزدیک به تنگه ها «وضعیت جنگی» اعلام کرده است. هدف از این کار این است که از نظر حقوقی بتواند مانع تردد کشتی های جنگی روسی شود، که این امر نوعی حمایت نظامی از اوکراین است و می تواند به عنوان نشانه ای از نزدیکی با غربی ها تلقی شود. به علاوه باید توجه داشت که حمایت ترکیه از اوکراین تا حدی زیاد پیش از اشغال اوکراین توسط روسیه بوده است. آنکارا با درپیش گرفتن سیاست فروش سلاح – عمدتا پهپاد- به اوکراین به نوعی همکاری نظامی با آن دست زد. با آن که استفاده از این پهپادها تعادل نیروها را – چنان که در لیبی و قره باغ دیده شد- بهم نمی زند، اما بهرحال کمکی مهم برای ارتش اوکراین است که ازنظر توانایی نظامی در رده ای ضعیف تر از دستگاه سنگین نظامی روسیه قرار دارد.

با این همه، به چندین دلیل نباید چنین برداشت کرد که حمایت ترکیه از اوکراین موجب تقویت پیوندهایش با غرب خواهد شد. حمایت ترکیه از اوکراین به معنی پیوستن این کشور به شیوه ای است که «غرب» بحران اوکراین را مدیریت می کند ، ولی به معنی این که همه سوء تفاهم ها با غرب ازبین رفته نیست. درواقع، با آن که ترکیه بی وقفه بر تعهد خود نسبت به حفظ تمامیت ارضی اوکراین تأکید می کند و با تاتارهای کریمه – که الحاق شبه جزیره به روسیه را رد می کنند – ابراز همبستگی می نماید، این کار به این معنی نیست که به گفتمان هوادار غرب اوکراینی ها می پیوندد. این زیاده روی در گرایش به غرب حتی برای قدرت حاکم کنونی ترکیه ناراحت کننده است. به ویژه این که، انگیزه های جدایی بین ترکیه و متحدان غربی شدیدتر از آن است که تنها با طرفداری از اوکراین حل و فصل شود: انحراف ترکیه به سوی اقتدارگرایی، سیاست آن در سوریه، حمایت اخیرش از جمهوری آذربایجان در مسئله قره باغ علیا و البته، سیاست نزدیکی به روسیه از جمله این دلیل ها است.

گره گاه اختلاف درباره سوریه

در اختلافات بین ترکیه و غرب - به ویژه ایالات متحده – سوریه جایگاهی مهم دارد (۶). حضور نظامی ترکیه در برخی از مناطق این کشور و اقداماتی که برعلیه کسانی که آنها را گروه های تروریستی می خواند انجام می دهد، یعنی کردهای سوری زیر نفوذ حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) مشکل ساز است. درواقع، اینها همان نیروهایی هستند که غرب به درستی آنها را قهرمان مبارزه علیه «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) می داند. نتیجه جنگ اوکراین و موضع گیری ترکیه هرچه که باشد، آنکارا سیاست کوتاه مدت خود درمورد سوریه را تغییر نخواهد داد. حتی اگر در انتخابات آینده ترکیه اپوزیسیون پیروز شود، سیاست خارجی ای که درپیش می گیرد، به اندازه دولت کنونی مداخله گرانه خواهد بود.

با نگاه به عوامل مختلف، و با فرض اینکه وضعیت وخیم تر و تبدیل به یک درگیری همه جانبه نشود که مستقیما ترکیه را نیز دربر بگیرد، احتمال کمی وجود دارد که این کشور سیاست طرفداری از یکی از دو طرف را درپیش بگیرد. به نظر آنکارا، جنگ اوکراین بین روسیه و این کشور نیست، بلکه بین روسیه و غرب است. این در حالی است که ترکیه هم به غرب و هم روسیه وابسته و بدگمان و از سوی آنها آسیب پذیر است.

درمورد غرب، ترکیه هنوز و برای مدتی طولانی، نیاز به رابطه اقتصادی قوی و همکاری فناوری و صنعتی ای دارد که شرکای دیگرش به دشواری می توانند به آن عرضه کنند. با آن که ترکیه از نظر ژئوپولیتیک با غرب اختلاف نظر دارد، ولی از جانب آن احساس ترس نمی کند و متاسف است که غرب دغدغه های امنیتی اش را در منطقه آشفته و متلاطم خاورنزدیک به حد کافی درنظر نمی گیرد.

درمورد روسیه، ترکیه از امنیت خود ترس دارد.حتی در سوریه، آنکارا خود را خیلی آسیب پذیر حس می کند و با آن که روسیه به صورتی متناقض دغدغه های امنیتی ترکیه را بهتر از متحدان غربی اش درک می کند، اگر اختلاف شدیدی دو کشور را رودررو قرار دهد، مسکو بلافاصله می تواند قفل وضعیت را با حمله به این استان سوریه بازکند. پیشتر هم رودررویی هایی رخ داده که دستکم ۳۰ کشته در ارتش ترکیه بجا گذاشته است. در چنین حالتی، دو میلیون پناهجوی سوری به سوی ترکیه روانه می شوند که با افزوده شدن به ۴ میلیون پناهنده کنونی، قدرت حاکم را دربرابر افکار عمومی ای که به نظر نمی آید آماده پذیرش موج های تازه پناهندگان باشد، دچار مشکلی بزرگ خواهد کرد. دربرابر این مسئله سرزمینی- راهبردی، بهترین راه خروج از مشکل برای آنکارا ایفای نقش میانجی و کاری است که ترکیه درنظر دارد به آن بپردازد.

۱- Michael Reynolds, « Turkey and Russia : A Remarquable Rapprochement », warontherocks.com, 24 octobre 2019.

۲- Pavel Baev, « Turkey-Russia : Strategic Partners and Rivals », IFRI, 2021.

۳- Daria Isachekno, « Turkey and Russia. The logic of conflictual cooperation », German Institute for International and Security Affairs (Stiftung Wissenschaft und Politik, SWP), 2021.

۴- خانات یا خاقانات نهادی سیاسی‌است که یک خان یا خاقان در رأس آن باشد. خاستگاه این نهاد از قبایل جلگه اوراسیا می‌باشد.

۵- Guillaume Ptak, « What Is Driving Turkey’s Increasing Military Cooperation With Ukraine ? », thedefensepost.com, 25 janvier 2022.

۶- Cemil Doğaç İpek, Mehmet Çağatay Güler, « Turkey and Russia in Syrian war : Hostile friendship », Security and Defence, 27 juillet 2021.