جنگ اوکراین

اسرائیل- روسیه و زد و بندهای دوستانه

گفته های وزیر امور خارجه روسیه درمورد این که هیتلر مانند ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین «خون یهودی» داشته، موجی از اعتراض در اسرائیل برانگیخت. با این حال، بحران ایجاد شده به همان اندازه که غیرمنتظره بود، به سرعت هم فروکش کرد و استحکام روابط بین دو پایتخت را نشان داد.

ناگهان آتش نزاع بالا گرفت و مسکو بود که آن را آغاز کرد. موضوع در اول ماه مه ۲۰۲۰ آغاز شد. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی ایتالیایی، درمورد اراده «نازی زدایی» از اوکراین – که ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری آن نیز یهودی است-، به یک پرسش چنین پاسخ داد که می توان درعین حال هم یهودی و هم نازی بود: «این که زلنسکی یهودی باشد چه چیز را تغییر می دهد ؟ خود آدولف هیتلر هم خون یهودی داشت» و افزود: «یهودیان آگاه به خوبی می دانند که سرسخت ترین ضدیهودها معمولا یهودی هستند». این گفته ها در اسرائیل و جوامع یهودی دنیا فریادهایی خشم آلود برانگیخت. این موضوع مبتنی بر این نظریه توطئه که هیتلر یهودی بوده، از فردای پایان جنگ جهانی دوم به طور منظم توسط گروه های راست افراطی نشر یافت. درمورد «یهودیان یهودستیز» نیز این جعل با این هدف منتشر می شود که خود قربانیان کشتار یهودیان را مسئول ازبین رفتنشان معرفی کند.

در اسرائیل، رئیس جمهوری اسحاق هرزوگ، با «دروغ های وحشتناک» خواندن گفته های لاوروف «که بوی یهودستیزی می دهد» او را زیر مهمیز انتقاد گرفت و خواهان پس گرفتن حرف هایش شد اما این را هم گفت که باور نمی کند که این مناقشه بین دو کشور بتواند «به روابط فیمابین آسیب برساند». یاییر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل گفته های لاوروف را «غیرقابل بخشش و توهین آمیز» خواند و با خشم گفت: «ما برای حفظ حسن روابط با روسیه همه کار می کنیم، اما هرچیزی حدی دارد و این بار از حد گذشته است (۱)». می توان هراس اسرائیل از این که نتواند موضع «بی طرفی»ای که از زمان آغاز اشغال اوکراین توسط ارتش روسیه داشته را حدس زد.

بی طرفی محتاطانه درمورد جنگ اوکراین

به علاوه، در اولین روزهای پس از گفته های لاوروف، نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل با امید به این که بتواند بحران به وجود آمده بین دو کشور را ازبین ببرد، واکنشی نشان نداد. اما مسکو باز به شدت بحران افزود و در ۳ ماه مه وزارت امور خارجه روسیه گفته های لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل را «برخلاف تاریخ» و «تا حدی زیاد بیانگر این که چرا دولت کنونی اسرائیل از حکومت نئونازی کی یف حمایت می کند» دانست. فردای آن روز، یک گروه موسوم به رایبار، که به کرملن خیلی نزدیک است، برای چنگ و دندان نشان دادن بیشتر در صفحه سامانه تلگرام خود فهرستی از ۲۰ اسرائیلی متهم به «مزدور» ارتش اوکراین بودن را منتشر کرد. دراین فهرست نام، تاریخ تولد و شماره گذرنامه این افراد قید شده بود! بیشتر این افراد نگهبان های امنیتی کنسولگری اسرائیل و چند تن دیگر نیز کارکنان «آژانس یهود» (سازمانی که به ویژه درمورد مهاجرت یهودیان به اسرائیل کار می کند) هستند. یک شبکه تلویزیونی روسیه این «اطلاعات» را بازپخش کرد.

اسرائیل پس از آغاز جنگ کوشیده بین طرفین موضعی «متعادل» داشته باشد. به قطعنامه سازمان ملل متحد درمورد عقب نشینی فوری نیروهای روسی از اوکراین، و نیز قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره تعلیق عضویت روسیه از شورای حقوق بشر این سازمان رأی داده اما برای حفظ روابط خود با مسکو از تحویل اسلحه به کی یف خودداری کرده و تحریم های اِعمال شده علیه روسیه را نیز رعایت نکرده بود ولی ناگهان اوضاع بهم ریخت. این درحالی بود که این نخستین بار پس از آغاز این جنگ نیست که روسیه و اسرائیل یکدیگر را به باد تهمت می گیرند. در آغاز ماه آوریل، یاییر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل از انجام «جنایات جنگی» توسط روسیه در اوکراین خبر داد. وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که این امر «ترفندی برای بهره گیری از وضعیت اوکراین جهت منحرف کردن توجه جامعه بین المللی از درگیری قدیمی و حل نشده اسرائیل با فلسطین است» (۲).

این بار به نظر می آید که اختلاف شدیدتر است. بی تردید جنگ لفظی روسیه ناشی از نارضایتی نسبت به «بی طرفی» اسرائیل است (که موجب ناراحتی واشنگتن نیز هست). درواقع، در محافل بزرگ، ازجمله امنیتی اسرائیل، این «بی طرفی» بیش از آن که سودمند باشد پر هزینه ارزیابی می شود. در ۳ ماه مه، نشریه هاآرتز نوشت که: «بسیاری از صاحبان صنایع تسلیحاتی اسرائیل، که سلاح به کشورهای مختلف صادر می کنند، از این ابراز نگرانی می کنند که زمانی که خریداران دریابند که اسرائیل از تأمین سلاح و سامانه های مخابراتی ایشان به دلیل ملاحظات سیاسی خودداری می کند دستخوش نارضایتی شوند» (۳). معنای این حرف این است که اسرائیل تاجر اسلحه ای است که ازنظر بازرگانی هیچ گاه به هویت سیاسی مشتریان خود توجه نمی کند. اگر درمورد اوکراین این قاعده را کنار بگذارد، ممکن است برخی از مشتریان خود را از دست بدهد.

بوی بد یهودستیزی

اما رئیس دولت به عملکرد خود وفادار مانده و حتی زمانی که جنگ لفظی روسیه به شدت بالاگرفته از «بی طرفی» حمایت می کند. پس از گفته های لاوروف، بسیاری از شبکه های تلویزیونی روسیه برنامه های یهودستیزانه خود را چندبرابر کرده و یهودیان را «مردمانی که در زمان های حساس میهن خود را ترک نموده و در اسرائیل مخفی می شوند» تا «در آنجا به نفرت پراکنی علیه روسیه بپردازند» (۴) معرفی و نام های خاص یهودیان را اعلام کرد.

وضع بدتر شد. مسکو از راه های مختلف پیام های رمزی برای اسرائیل فرستاد و فهماند که اجازه ای که به آن برای بمباران پایگاه های نظامی حکومت ایران در سوریه می دهد، می تواند بزودی لغو شود... ماریا زاخارووا، یک سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در ۴ ماه مه تأکید کرد که «مزدوران اسرائیلی با شبه نظامیان آزوف اوکراینی دست در دست یکدیگر دارند» (۵) و به دروغ منبع این خبر را آژانس فرانس پرس (AFP) اعلام کرد. این خبر دستکم دستکاری شده است. آزوف یک نیروی شبه نظامی ملی گرای افراطی اوکراینی است که توسط یک نئونازی به نام آندره یی بلیتسکی، رهبر پیشین گروه «میهن پرستان» اوکراین ایجاد شده و هدف آن «انجام مبارزه نهایی نژاد سفید برای بقا در برابر شبه انسان های نژاد سامی» (۶) است. در ژوئیه ۲۰۱۸، چهل انجمن بشردوستانه اسرائیلی توماری امضاء و از وزارت دفاع درخواست کردند که از تحویل سلاح به اوکراین، بخاطر این که بخشی از آن از نئونازی ها تشکیل شده، خودداری کند. از آن پس، آزوف به صورت یک تیپ مستقل از ارتش اوکراین درآمد.

درواقع، گروه های نژادپرست و نئونازی در اوکراین کم نیستند اما مشکل اینجا است که این گروه ها در روسیه هم، به مراتب بیشتر، وجود دارند و درکل از حکومت ولادیمیر پوتین و ایدیولوژی برتری روسیه بزرگ حمایت می کنند و آزوف بهانه ای است تا کل یک ملت را «نازی» توصیف نموده و تهاجم روسیه را به گفته خود «نازی زدایی» بنامند که این یک شامورتی بازی است.

مسئله سوریه

۴ ماه مه، یوسی ملمن، روزنامه نگار اسرائیلی نزدیک به «دستگاه های اطلاعاتی» ولی بسیار مورد احترام در روزنامه هاآرتز نوشت که روسیه و اسرائیل اکنون «وارد مسیری از برخورد و تصادم شده اند» که مسکو آن را آغاز کرده است. به نظر او علت اصلی در شرایط کنونی، این است که روسیه می خواهد روابط خود با ایران را تحکیم کند و این کار مستلزم سرد شدن روابط با اسرائیل است. روس ها بخصوص به شیوه هایی که حکومت ایران در ۴ دهه اخیر برای دور زدن تحریم های بین المللی به ابتکار آمریکا آموخته، بسیار علاقمند است. ملمن به عنوان نمونه بالاگرفتن تنش های بین روسیه و اسرائیل، شرح می دهد که یک قرار گفتگوی تلفنی بین بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل و سرگئی شوییگو همتای روسی او درمورد بمباران های اسرائیل در سوریه، بدون دادن توضیح ازسوی روسیه لغو شده است.

رأی موافق اسرائیل به تعلیق حضور روسیه در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز واکنشی خیلی تلخ در مسکو برانگیخت. به گفته ملمن، میخاییل بوگدانوف، مسئول سیاست خاورمیانه کرملن به سفیر اسرائیل در مسکو گفته است: «ما همواره در خاور نزدیک خود را با شما هماهنگ کرده ایم، شرم آور است که شما بخواهید به این امر پایان دهید» و نشان داده که رفتار روسیه با اسرائیل درمورد سوریه و فلسطین می تواند تغییر یابد.

ولی به رغم این «خشم های» دیپلوماتیک، ملمن به نقل از «کارشناسان» ناشناس کشور خود می گوید که مسکو «وضعیت اسرائیلی ها را درک می کند و می پذیرد». به عبارت دیگر، روسیه اجازه نخواهد داد که سوریه علیه نیروی هوایی اسرائیل از سامانه های ضدموشکی هوایی اس-۳۰۰ و اس-۴۰۰ استفاده کند. اما، او نتیجه گیری می کند که: «به همان صورتی که واشنگتن و کشورهای اروپایی نسبت به “بی طرفی تعجب برانگیز اسرائیل” ابراز ناخشنودی کرده اند، اکنون نوبت روس ها است که چنین کنند». این روزنامه نگار می گوید که باور رشدیابنده در اسرائیل در محافل سیاسی- امنیتی این است که اگر جنگ اوکراین به درازا کشد، اسرائیل نخواهد توانست برای همیشه به بی طرفی خود ادامه دهد.

با این همه، پایان این تنش شدید بین اسرائیل و روسیه تعجب برانگیز و سریع و دستکم به صورت فوری برخلاف نظریه «به سوی تصادم» بود. در ۵ ماه مه، نفتالی بنت، نخست وزیر اعلام کرد که در یک گفتگوی تلفنی، ولادیمیر پوتین بخاطر گفته های لاوروف عذرخواهی کرده است. او از این کار اعلام رضایت و تشکر نمود و با استفاده از برگزاری مراسم رژه نظامی ۹ ماه مه در مسکو، براهمیت نقش ارتش سرخ در شکست رایش سوم تأکید کرد. درمقابل پوتین نیز «بهترین آرزوهای» خود را برای آینده حکومت اسرائیل پیش از برگزاری مراسم سالگرد (۱۵ ماه مه ۱۹۴۸) ابراز نمود. خلاصه این که این رویداد دیپلوماتیک که برای هردو سود و زیان هایی داشت، فروکش می کند و روابط دو کشور بهبود می یابد. به علاوه، فردای آن روز، دمیتری پسکوف، یک سخنگوی کرملن به طور عمومی عذرخواهی کردن پوتین را تکذیب کرد و بنت هم واکنشی نشان نداد.

پاک کردن خطوط گسست سنتی

از این رویداد گذرا اما مهم چه نتایجی می توان گرفت ؟ نخست این که اگر در اوکراین نئونازی وجود دارد، ربطی به دولت آن ندارد، درحالی که یهودستیزی کاملا درمیان اطرافیان نزدیک ولادیمیر پوتین لانه کرده و در رسانه های روسی فعال است. این امر به هیچ وجه تعجب برانگیز نیست چون یهودستیزی همواره همراه با ایدیولوژی روسیه بزرگی بوده که پوتین جنگ خود را با آن توجیه می کند. سپس این که برای اسرائیل، حفظ رابطه سودآور با مسکو درمورد مسایل خاورنزدیک در شرایط حاضر، مهم تر از آنچه که پیشتر فکر می شد است و به ویژه، درس اصلی گرفته شده از رودررویی اخیر روسیه- اسرائیل این است که پاک کردن خطوط اتحاد و گسست های سنتی، مهم ترین عامل ظاهر شده در برنامه بین المللی است.

این امر از آن رو است که اسرائیل به عنوان «بهترین متحد» آمریکا در خاورنزدیک جلوه می کند و نمونه ای چشمگیر است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی که متحدان «تاریخی» واشنگتن در منطقه هستند، خود را از زیر فشار آمریکا بر اعضای «سازمان کشورهای تولیدکننده نفت» (اوپک) و اتحاد بین المللی تولیدکنندگان نفت برای به زانو درآوردن روسیه رها کرده اند. مصر از تحریم های غرب علیه مسکو پیروی نمی کند و ترکیه هم تجسم موضع گیری «متعادل» بین ایالات متحده و روسیه است.

خلاصه این که: از یک سو ترکیه می خواهد عضویت خود در ناتو را حفظ کند و به قطعنامه محکوم کردن آغاز به جنگ روسیه در اوکراین رأی مثبت می دهد و از سوی دیگر، از مشارکت در اِعمال تحریم های اقتصادی غربی ها خودداری می کند. مولود چاوش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در ۱۴ ماه مه گفت که کشورش «می خواهد در منطقه سیاستی متعادل داشته باشد».

«متعادل» مفهومی است که برای توصیف سیاستی به کار می رود که کسب سود خیلی آنی قطب نمای آن است. در خاور نزدیکی که احساسات بیش از پیش علیه آمریکایی برانگیخته شده که هر روز از توانایی تحمیل اراده اش – جز در حوزه «غرب»- کاسته می شود، نغمه غالب کنونی «اول منافع من»است. اتحاد و ضد اتحادها برپایه منافع شکل می گیرد. نفتالی بنت، محمد بن سلمان و رجب طیب اردوغان هر سه به این امر باور دارند.