از میان ۳ کشور «مغرب» مرکزی، به نظر می آید که تونس کم ترین توانایی مانوور درباره جنگ اوکراین را دارد. این کشور با دادن رأی موافق به قطعنامه محکوم کردن کاربرد زور در اوکراین (۲ مارس)، در ابتدا در اردوگاه غرب قرارگرفت. تصمیمی که در محافل دیپلوماتیک کشور، که عادت به گفتگو درباره مواضع خود دارند، از اتفاق نظر برخوردار نبود. یکی از وزیران پیشین که ترجیح می داد به این قطعنامه رأی ممتنع داده شود یا مانند مراکش اصلا رأی داده نشود، می گوید: «باید صبر می شد و چنان که کشورهای دیگر آفریقایی کردند سیاست تعلل و انتظار درپیش گرفته می شد. ما هم در جانبداری از روسیه و هم از غرب زیان خواهیم کرد». اما مشکلات مالی و اقتصادی ای که از سال ۲۰۱۱ انباشته شده، و البته بی اعتمادی سیاسی ناشی از قدرت نمایی رئیس جمهوری قیس سعید در ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۱، در تعلل و دودلی تونس نقش دارد. این شکنندگی راه را برای فشارهای خارجی می گشاید و به شایعات درباره مداخله های این یا آن پایتخت دامن می زند.
دوبار رأی دادن بر ضد روسیه ؟ برای بسیاری از تونسی ها، دلیل این امر مذاکرات با صندوق بین المللی پول (FMI) در شرایطی است که کشور حتی برای تأمین هزینه های پایان ماه خود مشکل دارد. ایالات متحده با این وسیله تونس را در اردوگاه خود نگهداشته است. در ماه سپتامبر سال گذشته، ند پرایس، مسئول وزارت امور خارجه آمریکا از رئیس جمهوری قیس سعید خواست که دست به اصلاحات «شفاف و فراگیر» بزند. در ۲۷ آوریل، پس از آن که آنتونی بلینکن در سفر خود به «مغرب» عامدا از سفر به تونس خودداری کرد، واشنگتن سیاست خود را پررنگ تر کرد. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد: «ایالات متحده عمیقا از تصمیم رئیس جمهوری تونس در بازسازی یکجانبه مراجع عالی مستقل انتخابات تونس نگران است» و افزود که آمریکا «بی وقفه اهمیت حفظ استقلال اصول نهادهای دموکراتیک و تضمین بازگشت تونس به شیوه اداره دموکراتیک را اعلام کرده است». با آشنایی به میزان نفوذ ایالات متحده در شورای مدیریت صندوق بین المللی پول (FMI)، می توان به آسانی درک کرد که چرا قدرت حاکم بر تونس ترجیح داده درمورد پرونده روسیه و اوکراین به نفع غرب موضع بگیرد.
نامه جعلی حقیقی قیس سعید
بنابراین، عدم شرکت تونس در رأی گیری قطعنامه مربوط به تصمیم تعلیق حضور روسیه در شورای حقوق بشر سازمان ملل را چگونه می توان توضیح داد؟ در اینجا نیز ردّ پای فشارهای خارجی دیده می شود. از روس ها اثری نیست زیرا مسئولان آن علاقه چندانی به تونس نشان نمی دهند، اما همسایه الجزایری اهمیت دارد زیرا رئیس جمهوری قیس سعید از نظر مالی روی آن حساب می کند. برای الجزایر واداشتن تونس به درپیش گرفتن موضعی متعادل تر به معنای داشتن نفوذ در منطقه و شیوه ای برای افزایش اعتبار خود دربرابر مسکو است. در نیمه ماه مارس، شبکه های اجتماعی تونس متن یک نامه دستنویس قیس سعید خطاب به همتای الجزایری اش عبدالمجید تبون را منتشر کردند که درخواست می کرد نزد روس ها به نفع تونس وساطت نموده و توضیح دهد که این کشور چاره ای جز دادن رأی موافق به قطعنامه ۲ مارس نداشته و این اجبار ناشی از فشارهای غربی ها و رفتار «زورمدارانه» صندوق بین المللی پول بوده است. کاخ ریاست جمهوری تونس بلافاصله این نامه را جعلی اعلام کرد و خواستار آن شد که تحقیقی درمورد این تجاوز به امنیت ملی انجام شود. یک وزیر سابق نامه را «یقینا جعلی» خواند اما کمی بعد گفت که «آمیخته ای از جعلی و حقیقی» است: درک امکان دستکاری در نامه دشوار نیست چرا که دارای این نفع آشکار است که پیامی به افکار عمومی تونس و پایتخت های خارجی از جمله الجزیره و مسکو می دهد که تونس میل دارد به شیوه ای دیگر رفتار کند اما نمی تواند از زیر بار فشارهای غرب خلاص شود. در انتظار این امر، مقامات رسمی تأکید می کنند که قیس سعید بزودی به مسکو خواهد رفت. کی؟ هنوز تاریخی اعلام نشده ولی سفیر تونس در مسکو اعلام کرده که این سفر «به مناسبت مشارکت پیش بینی شده یک فضانورد تونسی در یک برنامه فضایی روسیه در ایستگاه فضایی بین المللی خواهد بود».
درحالی که تونس برای ایجاد تعادل در بودجه خود به توافق با صندوق بین المللی پول مطلقا نیاز دارد، رویدادهای اقتصادی ناشی از جنگ بین روسیه و اوکراین هم کم اهمیت نیست. درمورد تونس هم مانند الجزایر و مراکش کفه ترازو به سمت مسکو سنگینی می کند که مواد سوختی و محصولات پتروشیمی مورد نیاز را به تونس می دهد درحالی که محصول اساسی اوکراین غلات است. با تعلیق واردات گندم از دریای سیاه، مقامات تونسی نخست به عنوان جایگزین روی هند حساب کردند اما در این کشور گرمای هوا بخشی از محصول را از بین برده است. اروپا و فرانسه می توانند یک راه حل برای تأمین غلات مورد نیاز باشند و این امر خطر شورش های ناشی از کمبود نان، مانند سال های دهه ۲۰۰۰، که مقامات تونسی از آن بیم دارند را دور می کند. باید دید که آیا این تحویل نیازها همراه با شرط های سیاسی و الزاماتی برای مشارکت در اِعمال تحریم ها علیه روسیه خواهد بود.
چشم اندازی که چندان مورد پسند بخش گردشگری نیست که در طول دو سال همه گیری کووید-۱۹ به شدت صدمه خورد و اکنون بیم از آن دارد که اگر بسته بودن مرز زمینی به موقع برطرف نشود، یک میلیون گردشگر الجزایری که عادت به گذراندن تعطیلات در تونس دارند، نتوانند در تابستان به این کشور بیایند. همین بیم درمورد گردشگران روسی نیز وجود دارد. تا پایان ماه آوریل، هتل داران هنوز امیدوار بودند که بتوانند در فصل تابستان ۶۰۰ هزار تن از این گردشگران را جلب کنند، اما تحریم روسیه از استفاده از شبکه پرداخت «موسسه جهانی بین بانکی ارتباطات مالی» (SWIFT) (۱) این کار را دشوار کرده و تونس باید بتواند از نظام پرداخت با کارت «میر» (۲) که توسط بانک مرکزی روسیه اداره می شود، استفاده کند. این کار خطر تخلف از تحریم های اِعمال شده بر مسکو، توسط اتحادیه اروپا و به ویژه ایالات متحده را دربر دارد.
شانه به شانه بودن طرفین جنگ
درحالی که دولت های «مغرب» از موضع گیری آشکار به نفع روسیه یا اوکراین و حامیان غربی آن خودداری می کنند، به نظر می آید که افکار عمومی دراین مورد تردید و تعلل کمتری دارد. جز چند مورد مشخص استثنا، حمایت عمومی از کی یف معدود است. غالبا حمایت عمومی از دو طرف جنگ شانه به شانه است. به همین ترتیب، استدلال رعایت حقوق بین المللی نیز طرفدار چندانی ندارد. گفتمان های شنیداری یا نوشتاری بیشتر مبتنی بر انتقاد از «یک بام و دو هوا» است. چرا باید تحت تأثیر اشغال اوکراین قرارگرفت درحالی که اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ هرگز توسط جامعه بین المللی محکوم نشده و عاملان آن یعنی جرج دبلیو بوش و محافظه کاران نو هرگز به محاکمه کشیده نشده اند ؟ درمورد فلسطینی ها چه می توان گفت که حقوقشان به طور مداوم توسط اشغالگران اسرائیلی پایمال می شود؟ در «مغرب» همانند «مشرق» مردم حافظه دراز مدت دارند. وعده های توخالی جرج بوش پدر که نوید یک «نظم نوین جهانی» را پس از شکست عراق در نخستین جنگ خلیج [فارس] می داد فراموش نشده و استفاده از یک قطعنامه سازمان ملل متحد برای سقوط حکومت معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ هم از یاد نرفته است.
روسیه آراسته به همه فضیلت ها
جنگ اوکراین یک نمودار است. نموداری که افکار عمومی عرب هایی را نشان می دهد که کینه خود نسبت به «غرب»ی که می خواهد درس بدهد و گفتمانی دوگانه دارد را پنهان نمی کند. از جمله این را که از پناهندگان اوکراینی با آغوش باز استقبال می شود، درحالی که پناهندگان سوری، افغان، کرد و سومالیایی رانده و حتی برخی از پناهندگان روآندایی پس فرستاده می شوند. البته، نظر سنجی اگر نگوییم اصلا وجود ندارد، بسیار معدود است، اما انتشار آنچه که به زبان عربی یا فرانسه در شبکه های اصلی اجتماعی به ویژه فیسبوک و توییتر نشر یا به اشتراک گذارده می شود، گاه جای شک باقی نمی گذارد. نظری که برمبنای آن روسیه با «نازی ها» می جنگد، غالبا برای توجیه اشغال اوکراین مورد استفاده قرار می گیرد. استدلال های تاریخی ولادیمیر پوتین درمورد این که اوکراین هرگز وجود نداشته نیز بازتاب می یابد. روسیه ناگهان آراسته به همه فضیلت ها می شود. به این ترتیب است که جنایت های ارتش آن در دو جنگ در چچنی، سرزمین مسلمان، به فراموشی سپرده شده یا به عنوان مبارزه لازم علیه جهادگری قلمداد می شود.
به علاوه، همین استدلال را درمورد وضعیت سوریه می توان یافت که پیش از هرچیز مسئولیت را متوجه اروپایی ها و آمریکایی ها می داند. جنایات جنگی ارتکابی ارتش روسیه در بوتچا ؟ ساخته و پرداخته رسانه های غربی است که پیشتر درمورد دروغگویی درباره وضعیت در حلب با متهم کردن روسیه به همه بدکاری ها مقصر هستند... مسئول هرج و مرج کنونی ؟ در سوریه و در اوکراین تنها مقصر «ناتو» است که در سایه سرِنخ ها را در دست دارد و روسیه را وادار به مداخله کاملا مشروع برای دفاع از خود کرده است. هیچ گاه فراموش نمی شود که «ناتو» لیبی را ویران، دچار تفرقه و تقسیم و طعمه تاخت و تاز شبه نظامیان و گروه ها کرد. یک کاربر اینترنتی که بی وقفه خواهان پیروزی پوتین بر «غرب استمارگر» است می گوید: «هنگامی که در جایی جنگ درمی گیرد، من بررسی می کنم که آیا “ناتو” در آن مداخله داشته است، اگر چنین باشد، بی درنگ از اردوگاه مخالف حمایت می کنم». خلاف این استدلال نیز وجود دارد. روشنفکران رسانه ای فرانسه مانند برنارد- هانری لِوی به این متهم می شوند که اردوی بد را انتخاب کرده اند و همواره به تحرکات «ناتو» مشروعیت می بخشند.
اوکراین که از زمان کسب استقلال، همواره درحال نزدیکی به اتحادیه اروپا یا داشتن روابط تنش آلود با مسکو بوده، درمورد «مغرب» یا به صورت کلی تر دنیای عرب – جز درمورد جاذبه ای که دوبی و مجتمع گردشگری شرم الشیخ در صحرای سینا برای اتباعش داشته -، موضع گیری نکرده است. روسیه پوتین به نوبه خود حریفی مناسب برای «غرب»ی است که به آن انتقادهای زیادی وارد است. چه اهمیتی دارد که روسیه هم مانند سلفش اتحاد شوروی هیچ راه حلی در چنته ندارد. این نیز چه اهمیتی دارد که «شیوه زندگی روسی»(« Russian way of life ») جذابیت چندانی ندارد حتی اگر صدها دانشجوی مغربی به دلیل عدم امکان تحصیل در دیگر دانشگاه ها، در دانشگاه های روسیه تحصیل می کنند. آنچه مهم است، چنان که یک روزنامه نگار رادیو تونس در ۲۳ مارس می گوید، این است که «غرب» دربرابر خود حریفی با صلابت داشته باشد که قادر به رودررویی باشد.
فراخوانی خلاف جریان
گفتمان رهبران ۳ کشور «مغرب» درپی برهم زدن این برداشت نیست. در ورای سیاست واقعی، اثری از خود را به جای مردم اوکراین گذاشتن نیست و به ویژه، اشغالگری روسیه هرگز به روشنی محکوم نشده بلکه به عکس احساس پشتیبانی از روسیه تقویت می شود. در چنین شرایطی، دفاع از مردم اوکراین کار آسانی نیست. از نیمه ماه آوریل، فراخوان عده زیادی از روزنامه نگاران و روشنفکران عرب به زبان های مختلف منتشر شده و خواهان «حمایت بدون حسابگری و انتقاد از اوکراینی ها» (۳) شده است. در این فراخوان نوشته شده: «ما به مسئولیت های قدرت های کوچک و بزرگ غربی در تخریب دنیا قایلیم. ما از جنگ هایی که این قدرت ها برای تداوم سلطه خود به مناطقی گسترده ازجمله منطقه ما براه انداخته اند انتقاد و دفاع آنها از دیکتاتورهای غیرقابل دفاع بخاطر منافعشان را محکوم کرده ایم. ما به استفاده گزینشی آنها از ارزش هایی که مدعی پایبندی به آنها هستند آگاهیم. ارزش هایی که بر مبنای آنها در دروازه های خود پناهجویانی که از “جنوب” می آیند را در کام مرگ رها می کنند و از پناهجویان “خودی” با آغوش باز استقبال می نمایند. اما ما نبرد را اشتباه نمی گیریم. همه کسانی که خواهان آزادی هستند، به حقوق شهروندان در گزینش رهبران خود باور دارند و استبداد را محکوم می کنند، امروز باید درکنار اوکراینی ها قرار گیرند. از آزادی در همه جا باید دفاع شود (۴)».
در شبکه های اجتماعی از این متن انتقادهای زیادی شد. برخی از این منتقدان تا جایی پیش رفتند که آن را هواداری آشکار از «ناتو» خواندند. علی بن سعد، دانشگاهی و یکی از این منتقدان می گوید: «این متن خلاف جریان افکار عمومی است که اکثریت آن با روسیه همراه است» و می افزاید: «این به معنی احساس مسئولیت کردن است ».
۱- نهادی بلژیکی که در مقیاس جهانی در زمینه پرداخت های بین بانکی فعالیت می کند. در حال حاضر خدمات و پیام رسانی انتقال بین بانکی استاندارد شده در بیش از ۲۰۵ کشور را ارائه می دهد و ارزش تراکنش روزانه آن تریلیون ها دلار است.
۲- سیستم پرداخت کارتی که توسط بانک مرکزی فدراسیون روسیه اداره می شود. در ابتدا برای استفاده ملی پیش بینی شده بود و پس از تحریم ها به یک کارت بین المللی تبدیل شد.
۳- نویسنده این مقاله این فراخوان را امضا کرده است اما جزو نگارندگان آن نیست
۴- « Ne nous trompons pas de combat ! Il faut soutenir les Ukrainiens sans calcul ni réserve », Le Monde, 18 avril 2022.