تمرکز بر انتخابات ترکیه

نزدیکی موهوم آنکارا و دمشق

ترکیه که در درگیری سوریه بازیگری عمده بوده، در سال ۲۰۱۱ روابط دیپلوماتیک خود با این کشور را قطع کرد. از آن تاریخ، دو کشور بدترین روابط را با یکدیگر دارند. با این حال، مدت کمی است که ترکیه درپی یافتن امکانی برای عادی سازی روابط است اما در سر راه انجام این کار موانع متعددی وجود دارد و اطمینانی هم نیست که پیروزی احتمالی اپوزیسیون در انتخابات ۱۴ مه ۲۰۲۳، برای برطرف کردن این موانع کافی باشد. این در حالی است که لیگ عرب، پس از ۱۱ سال باردیگر سوریه را به عضویت پذیرفته است.

در این تصویر تعدادی تانک دیده می‌شود که در یک خط قرار گرفته‌اند. تانک‌ها به نظر می‌رسد به گونه‌ای آماده‌سازی شده‌اند و برخی از آن‌ها با پوشش‌هایی پوشیده شده‌اند. در پس‌زمینه، چند نفر در حال فعالیت هستند و دود از نقطه‌ای در دوردست به هوا برمی‌خیزد. مناظر طبیعی مانند تپه‌ها و آسمان ابری نیز در تصویر قابل مشاهده است. این صحنه می‌تواند به یک عملیات نظامی یا تمرینات نظامی اشاره داشته باشد.

در دسامبر ۲۰۲۲، وزیران دفاع ترکیه و سوریه دیداری رسمی در مسکو داشتند. در اوت ۲۰۲۲، مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه اذعان کرد که با همتای سوری خود تبادل نظرهایی داشته است. به موازات اینها، شخص رجب طیب اردوغان هم گفت که در روابط بین حکومت ها و در سیاست، قطع نشدن رشته گفتگو اهمیت دارد و خودداری از گفتگو کردن بی معنا است. در سطحی گسترده تر، آنکارا در جریان ترمیم روابط خود با بسیاری از کشورها مانند مصر، امارات متحده عربی، ارمنستان و حتی اسراییل پا پیش گذاشت. بعداز آن، منطقی بود که سوریه هم به فهرست این کشورها افزوده شود، به ویژه این که هردو کشور در اثر زلزله مصیبت بار ۷ فوریه ۲۰۲۳ سوگوار بودند. بازگشت سوریه به کشورهای عضو لیگ عرب این تصمیم را تسهیل کرد. با این حال می توان از خود پرسید که آیا نشانه های امکان عادی سازی روابط ترکیه- سوریه بخاطر کارزار انتخاباتی با نتیجه ای نامعلوم نیست ؟

تمرکز بر انتخابات ترکیه

توهم های از دست رفته درباره «بهار سوریه»

روابط بین ترکیه و سوریه که در گذشته مناقشه آمیز بود، از سال ۱۹۹۸ هنگامی چرخشی مثبت یافت که رژیم دمشق تسلیم تهدیدها و چانه زنی های ترک ها شد و حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) و رییس آن عبدالله اوجالان را از خاک خود بیرون کرد. در آن زمان، با جانشین پدر شدن بشار اسد در ۱۰ ژوییه ۲۰۰۰ و به قدرت رسیدن اردوغان در سال ۲۰۰۳، عصر جدیدی در روابط دو کشور آغاز شد. روابط دوجانبه بهبود یافت زیرا به نظر می آمد که دو کشور منافعی مشترک دارند. این منافع مشترک تا حدی بود که حتی تصمیم به ایجاد یک فضای انجام مبادله آزاد موسوم به «شامگن» (Shamgen) گرفتند که «شام» آن عبارت از نامی بود که فاتحان عرب در قرون وسطی به سوریه بزرگ، یعنی سرزمین های کنونی سوریه، لبنان، اردن، اسراییل و فلسطین به اضافه بخشی از جنوب شرقی ترکیه کنونی داده بودند و اشاره به عهدنامه مبادله آزاد اروپایی موسوم به «شنگن» (Schengen) داشت.

بعد «بهارهای عرب» رخ داد. در سال ۲۰۱۱، هنگامی که دمشق دستخوش شورش شد، آنکارا در فکر متقاعد کردن بشار اسد به انجام اصلاحات اجتماعی و سیاسی بود. این ساده دلی با اِعمال خشونت های خونین توسط رژیم اسد، دود شد و به هوا رفت. اردوغان به اردوگاه لیگ عرب و غربی ها پیوست، با این تفاوت تقریبی که حمایتش از اپوزیسیون سوریه سیاسی، نظامی و تدارکاتی و کامل بود. این حمایت با امید به روی کار آمدن یک دولت دارای مشروعیت از راه انتخابات بود، که در جامعه چند قومی و چند مذهبی سوریه مردم بیشتری را نمایندگی کند. اما حمایت غیرکافی ترکیه و کمک سست – اگر نه بزدلانه- غربی ها، بخصوص دربرابر متحدانی چون روسیه و ایران و نیز حزب الله لبنان قرارداشت که شورش را به خاک و خون کشاند و انقلاب به عرصه ای از ویرانی و درگیری و جنگ داخلی، مذهبی تبدیل شد فضایی برای رودررویی بین چندین قدرت منطقه ای و بین المللی که هدف هایی متباین داشتند گردید.

سوریه باز برای ترکیه همانی شد که همواره بود: کابوسی از بی ثباتی در جنوب و دژ چریک های کرد تحت کنترل حزب کارگران کرد ترکیه (PKK)، سیل مهاجرت های نزدیک به ۴ میلیون پناهنده سوری، که ابتدا اقامتشان انسان دوستانه و موقت به نظر می رسید و بعد تبدیل به تبعیدی قطعی شد که وضعیت جمعیتی و اجتماعی ترکیه را تغییر داد. آنکارا به نام امنیت خود دست به ۴ مورد مداخله نظامی بزرگ و گسترده در سوریه زد و با کمک دست نشانده های خود یک نوار مرزی را اشغال نمود. به این ترتیب، شمار سوری هایی که در ترکیه زندگی می کردند و آنهایی که در مناطق اشغال شده توسط ارتش آن می زیستند، نزدیک به یک سوم کل جمعیت سوریه شد.

محدود نگهداشتن کردها

رییس جمهوری ترکیه، که معمار بهبود روابط دوجانبه بود و بشار اسد را «برادرم» خطاب می کرد، در اکتبر ۲۰۱۱ روابط کشور خود را با سوریه قطع کرد، ۱۲ سال بعد، اکنون می بیند که اسد همچنان بر مسند قدرت نشسته است. به نظر می رسد که اردوغان برای رهایی از این مخمصه ناگزیر از تغییر سیاست شده است. کسانی که تا دیروز از اپوزیسیون سوریه حمایت می کردند، مواضع خود را تغییر داده، واقعیت پذیر و عمل گراتر شده اند: عربستان سعودی در اول این صف است اما امارات متحده عربی هم به آن پیوسته و در ۶ ماه مه ۲۰۲۳ با پذیرش مجدد سوریه در لیگ عرب موافقت کرده اند. «غرب» که دغدغه تهدیدهای تروریستی سازمان حکومت اسلامی (داعش) را دارد هم حتی بدون آن که خواهان تعدیل رفتار «قصاب دمشق» شود، با تداوم قدرت او کنار آمده و اروپایی ها نیز در این مورد دچار اختلاف نظرند.

تنها چیزی که باقی می ماند این است که عکس اردوغان هم در این تصویر خانوادگی قرار گیرد. هدف ها و منافع ملی او از زمان نخستین مداخله نظامی در سال ۲۰۱۶ تغییر یافته است. دیگر موضوع سرنگون کردن اسد مطرح نیست. اکنون آنچه که برای آنکارا فوریت دارد، محدود نگهداشتن قدرت یافتن کردها در سوریه و جایگاهی است که PKK و متحدان منطقه ای آن به دست آورده اند، ولی اردوغان دو انگیزه بزرگ دیگر نیز دارد.

در درجه اول، برای نخستین بار از ۲۰ سال پیش، او متوجه بروز نوسان در نظرسنجی های انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شده که در ۱۴ مه ۲۰۲۳ برگزار می شود. مشکلات اقتصادی انباشته شده به نارضایتی های عمومی دامن زده است. ناکارآمدی خدمات امدادی زلزله، با آن که با تلاش و سخت کوشی انجام شده هم به این نارضایتی ها افزوده و باعث شده که رییس جمهوری ترکیه به سیاست کاهش تنش با همسایگان، از جمله سوریه، روآورد.

بار سنگین پناهنده ها

از قضا مسئله بسیار دشوار جذب یا بازپس فرستادن نزدیک به ۵ میلیون پناهنده، که نزدیک به ۴ میلیون تن از آنها از سوریه هستند، در انتخابات پیش رو نقشی تعیین کننده ایفا می کند. در حال حاضر ترکیه کشوری است که بیشترین تعداد پناهنده در دنیا را دارد و این انبوه جمعیت آواره و محروم وزن اقتصادی، سیاسی و جمعیتی زیادی دارد که اپوزیسیون اردوغان را به تحرک وامی دارد. تا آنجا که به سوریه مربوط می شود، پناهندگان موقت انسان دوستانه به صورت بحرانی اقتصادی در آمده و افکار عمومی ترکیه آنها را مسئول نابسامانی اوضاع خود می داند. آنها که از «حمایت» اردوغان برخوردارند ناگزیر فشاری دوگانه را تحمل می کنند: هم باعث نارضایتی عمومی شده اند و هم هدف انتقادها در مورد سیاست های مستبدانه آنکارا هستند .

بازپس فرستادن پناهندگان به سوریه، اعم از این که به زور یا به صورت داوطلبانه باشد، ایده راهبردی مرکزی بسیاری از حزب های اپوزیسیون است. این حزب ها به درجاتی مختلف، تحت تأثیر نیروهای مردمی فوق ملی گرا و ضد پناهنده قرار دارند. از این جمله، امید اوزداغ، رییس یک حزب دست راستی است که توصیه می کند پناهندگان سوری فورا به کشورشان بازگردانده شوند. او مدام دروغ هایی درباره جرایم انجام شده توسط پناهندگان پخش می کند یا درباره هزینه اقتصادی آنها برای جامعه سخن می گوید. بنابراین، فکر امکان عادی سازی روابط دوجانبه ناشی از این تاکتیک انتخاباتی است تا بهانه را از دست اپوزیسیون بگیرد که بیشتر حزب های آن هرگز قطع روابط با سوریه را تأیید نکرده بودند.

کشیده شدن ترکیه به درگیری

در ابتدای اعتراضات مردمی سوریه بین ماه های مارس و سپتامبر ۲۰۱۱، ترکیه دربرابر فشارهای بین المللی مقاومت و بر اصول عدم مداخله میراث مصطفی کمال آتاتورک که مخالف مداخله در کشورهای همسایه، به ویژه کشورهای عربی بود پافشاری کرد. اکنون، واقعیت های میدانی، تشدید درگیری، عوارض شوم اقتصادی، تعدد حملات انجام شده در خاک خود، آنکارا را به عملکرد مستقیم واداشته و تقریبا آخرین بازیگر، اعم از حکومتی یا غیرآن، است که امنیتش از آن اثر نپذیرفته است. روسیه، ایران، حزب الله لبنان و PKK از این جمله اند. حتی «غربی ها»، با آن که از صحنه عملیات سوریه دورند، برای شکست دادن داعش، که نیروی خود را از هرج و مرج حاکم بر سوریه می گیرد، در این مورد مداخله می کنند.

نخستین اشغال سرزمین های سوریه توسط ترکیه در ماه اوت ۲۰۱۶ به نام حفظ امنیت انجام شد. ترکیه در زمان های دورتر هم همین کار را در عراق انجام داده بود. امروز، مرز ترکیه- سوریه از دید آنکارا هنوز آرام نشده و وضعیت موجود مانع از عقب نشینی از نوار مرزی اشغال شده می شود. تشکل کرد تحت کنترل حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) نزدیک به حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) از این منطقه از سوریه به عنوان پشت جبهه استفاده می کند و خطر روانه شدن سیل پناهندگان جدید همواره وجود دارد. تداوم چنین زمینه ای این پرسش را پیش می آورد که آیا آشتی دو کشور به این روند پایان می دهد ؟ پاسخ به صورتی غیرقابل انکار منفی است. یک آشتی مشروط به عقب نشینی نیروهای اشغالگر ترک خیالی واهی است، چون هیچ گونه تضمین امنیتی ای دربر ندارد.

تا آنجا که به «مسئله کردها» مربوط می شود، از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۱ دمشق منطقه کردنشین خود را، بدون استفاده ابزاری علیه ترکیه، کنترل می کرد چنان که پیش از آن از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۸ هم همین کار را کرده بود. حمایت اردوغان از اپوزیسیون سوریه به همکاری بین حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) و رژیم سوریه دامن زد. بشار اسد به عنوان مقابله به مثل برخی از مناطق در طول مرز با ترکیه را رها کرد و عملا به PKK امکان بازگشت به آن را داد تا سلطه خود را بر همه حزب ها و جنبش های کرد تحمیل نماید. در عوض، حزب کارگران کرد ترکیه هم مانع از مشارکت حزب ها و روشنفکران کرد در شورش علیه بشار اسد شد.

اتحاد با ایالات متحده

یک دهه نیمه خودمختاری در این منطقه در رأس تشکل کرد حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) به PKK امکان داد که مواضع و اقتدار خود را تحکیم کند. به علاوه، PKK از حمایت مداوم «غرب» برای ایجاد مانع دربرابر از نو سربرآوردن داعش بهره می برد. درواقع، PKK هم از کمک مالی و تسلیحاتی غرب بهره می برد و هم دراثر هرج و مرج در سوریه آز این کشور به عنوان حیاط خلوت استفاده می کند. آیا اردوغان به ترغیب ولادیمیر پوتین با بشار اسد آشتی خواهد کرد ؟ پرسش اصلی همچنان این است که آیا این آشتی موجب کاهش قدرت PKK که از نظر آنکارا اهمیت زیاد دارد می شود؟ در این مورد هیچ اطمینانی نیست. در درجه اول، معلوم است که بشار اسد – حتی اگر اراده اش را داشته باشد-، توانایی این را ندارد که بتواند تشکل کردها را ازبین ببرد. این درحالی است که نیمه خودمختاری کردها از حمایت دولت های دیگر، در درجه اول ایالات متحده بهره می برد و اتحاد بین ایالات متحده و PKK برای آمریکا بسیار ارزشمند است.

دومین مانع بر سر راه دمشق درمورد پناهندگان سوری است. این مسئله هر شکلی که بخود بگیرد، چگونه می توان تصور کرد که برای ۴ میلیون پناهنده سوری پذیرفتنی باشد ؟ حتی در شکل بازگشت داوطلبانه، عده خیلی کمی خواهان بازگشت به سوریه خواهند بود. فزون براین، عادی سازی روابط مشروط به عقب نشینی نیروهای ترک و بازپس دادن مناطق اشغالی به رژیم سوریه است. در این بازپس دادن عده زیاد دیگری آواره و بی خانمان خواهند شد و اینها نیز برای اجتناب از افتادن به چنگ «قصاب دمشق» چاره ای جز پناه بردن به ترکیه نخواهند داشت.

سرانجام، به استثنای روسیه ی پوتین، که مدام برای آشتی به سوریه تحت حمایت و ترکیه ی شریک مقطعی خود فشار وارد می کند، هیچ یک از دیگر قدرت های خارجی واقعا خواهان آشتی دمشق و آنکارا نیستند. به طور آشکار، بزرگ ترین مانع در راه انجام این کار مخالفت صریح ایالات متحده است، زیرا از نظر واشنگتن این عادی سازی روابط، بیش از آن که موجب کاهش تنش شود،خطر دربر خواهد داشت. تجزیه و تحلیل آمریکایی ها برپایه عوارض منفی این کار برای متحدان کردشان است. هرگونه آشتی، به ویژه اگر با حمایت روس ها باشد، از امکان حفظ نیروهای مسلح آمریکا در سوریه خواهد کاست. این درحالی است که بدون کمک آمریکا، تشکل کردها به تنهایی قادر به مقاومت دربرابر حمله ترکیه، سوریه، یا هردو با هم – درصورت متحد شدن بشار اسد و اردوغان- نخواهد بود. به علاوه، اجازه دادن به یک متحد «ناتو» به آشتی کردن با یک دشمن و جنایتکار بین المللی تحت تعقیب جزایی که امید می رود بخاطر جنایات علیه بشریت محکوم شود، از نظر اخلاقی نادرست است. در نهایت، گذاشتن این که این آشتی تحت حمایت پوتین انجام شود، به منزله قائل شدن یک پیروزی دیپلوماتیک برای او است.

چالش برای اپوزیسیون

به شکلی متناقض، اگر اپوزیسیون به قدرت برسد، با چالش های دیگری نیز رودررو خواهد شد. اپوزیسیون درحالی که بخش بزرگی از آن مانند اردوغان کردها و PKK را یک تهدید موجودیتی می داند، آیا می تواند عقب نشینی نیروهای ترکیه از سوریه را بپذیرد؟ و اگر کمک کند که بشار اسد مجددا یک رهبر عادی شود درحالی که بخشی از جامعه بین المللی خواهان تعقیب جزایی او در دادگاه کیفری بین المللی (CPI)است، آیا این کار به ادعاهایش درمورد دفاع از دموکراسی و حقوق بشر لطمه نخواهد زد؟ سرانجام این که، آیا این امر موجب تسریع در بازگشت پناهندگان سوری (به رغم این که یک منبع بزرگ کار ارزان قیمت برای کارفرمایان ترک هستند) و بی اعتبار شدن گفته هایش درباره حکومت قانون نخواهد شد ؟

نتیجه رأی گیری ۱۴ مه هرچه که باشد، امکان مانوور سیاسی نخبگان ترکیه درمورد سوریه محدود و به شکل معکوس بی تناسب با سروصدایی است که در کارزار انتخاباتی ترکیه براه انداخته اند. تحرکات سیاستمداران بیش از آن که ناشی از سیاستی کاملا سنجیده برای دفاع از منافع دراز مدت ترکیه در منطقه باشد، تحت تأثیر محاسبات کوتاه مدت انتخاباتی است.

منابع

– Roberto Aliboni, « Will Turkey and Syria Reconcile? », Instituto Affari Internazionali, 24 octobre 2022 – Sam Dagher, « Syrian-Turkish Rapprochement », Konrad Adenauer Stiftung, janvier 2023
 Mehmet Emin Cengiz, « Turkey-Syrian Regime Talks: Is normalization a Real Possibility? », Al Sharq Strategic Research, février 2023
 Charles Lister, « Turkish-Syrian Re-engagement: Drivers, Limitations, and US Policy implications », Middle East Institute, janvier 2023 – Hussam al-Mahmoud, Khaled Al-Jeratli, Muhammed Fansa, « Obstacles, ceiling of expectations Turkey and Assad regime: Normalization on hot fire », Enab Baladi, janvier 2023
 Ömer Taspinar, « United States and the Prospects of Turkey-Syria Rapprochement », Emirates Policy Center, 31 janvier 2023