نزدیک به ۱۵۰ سال پیش، در ۲۵ ژوئن ۱۸۷۶، ائتلافی از جنگجویان قبایل «سو»( sioux) و «شای آن»( cheyennes)، که «سیتینگ بول»( Sitting Bull) و «کریزی هورس»( Crazy Horse) در رأس آنها بودند، توانستند هنگ هفتم سواره نظام ارتش آمریکا را فریب داده و آنها را به سوی تنگه ای موسوم به «لیتل بیگ هورن» (Little Big Horn)، در ایالت مونتانا واقع در شمال غربی ایالات متحده بکشانند. این هنگ تحت فرمان سرهنگ دوم جرج آرمسترانگ کاستر بود که به نژاد پرستی استعماری شدید نسبت به کسانی شهرت داشت که انها را «سرخ پوستان» (Indiens) می نامید و درواقع مردم بومی بودند. در آن واقعه کاستر جان خود را از دست داد و بدون درنظر گرفتن مجروحان، ۴۰ درصد از افرادش هم کشته شدند.
یک پیروزی برای بومیان
این یکی از موارد خیلی کمیاب «پیروزی»هایی بود که بومیان توانستند در جریان «تسخیر غرب» که علیه آنها توسط دولت آمریکا انجام می شد به دست آورند. این تسخیر همراه با سلب مالکیت نظام مند زمین ها و املاک بومیان بود. سلب مالکیتی که هدف آن راندن بومیان به مناطقی حفاظت شده بود. مانند مناطقی که بعدها دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی برای محصور کردن سیاه پوستان ایجاد کرد. کاستر با داشتن این فکر که «سرخپوستان» وحشی و موجوداتی فرومایه و ناتوانند، وارد تنگه شد. او از دیدن سازماندهی قبایل «سو» و «شای آن» و سلاح هایی که در اختیار داشتند، تدارکات جنگ و تجهیزاتشان شگفت زده شد. نبرد بیش از ۳۶ ساعت طول نکشید، اما شکست کامل آمریکایی ها را غافلگیر و تقریبا گیج کرد.
این شکست بر فرهنگ آمریکایی اثر عمیق گذاشت. تعداد بسیار زیادی رُمان، نمایشنامه و فیلم درمورد این رویداد ساخته شد. در طول ۱۰۰ سال (از ۱۸۷۶ تا ۱۹۷۶)، کاستر نماد قهرمان آمریکایی دربرابر بومیان وحشی بود. اما، پس از ساخته شدن فیلم «بزرگ مرد کوچک» (Little Big Man) (۱۹۷۶) و فیلم ها و آثار دیگر وضعیت تغییر یافت و رئیس قبیله سرخپوستی در فرهنگ آمریکایی به عنوان قهرمانی درآمد که از هدف به حق خود دفاع می کند. با این حال، پیروزی بومیان در «لیتل بیگ هورن» در آنچه که استعمارگران اروپایی به آنها وعده می دادند چیزی را تغییر نداد. تناسب کلی نیروها بسیار به ضرر آنها بود. دولت آمریکا و ارتش آن «کمیسیون تحقیق»های متعددی تشکیل دادند تا دریابند آن شکست نظامی چگونه رخ داده، ولی تصرف «غرب» توسط مهاجمان با شدتی بیش از پیش ادامه یافت.
اکنون نیز در اسرائیل صداهای پرشماری خواهان تشکیل «کمیسیون تحقیق» برای مجازات مقصران «شکست تحقیرآمیز و فاجعه بار امنیتی» ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هستند. در تلویزیون، امواج شبکه های رادیویی و مطبوعات، نمایندگان مردم و انواع کارشناسان انتقادهای تلخ و تند فراوانی می کنند. یکی هشدار می دهد که برای آن که دیگر چنین فاجعه ای تکرار نشود، باید «هزاران تن» در غزه کشته شوند. یکی دیگر توضیح ی دهد که تا زمانی که فلسطینی ها در غزه بمانند، هیچ راه حلی وجود نخواهد داشت. یعنی این که باید همه آنها را اخراج کرد. دان هارل، مقام دوم پیشین ستاد ارتش اسرائیل در شبکه ۱۳ تلویزیون می گوید: «از این پس، یا به آنجا می رویم، یا کاری در اینجا نداریم». خلاصه این که شکست موجب پدیدآمدن احساسات تلافی جویی و انتقام گیری شده است. این نغمه ای آشنا است که اسرائیل همیشه با فلسطینی ها خیلی مهربان بوده است. بهت زدگی تقریبا همگانی شهروندان هم مانند همانی است که آمریکایی ها پس از «لیتل بیگ هورن» دچار آن شده بودند. اما، چه کسی تصور می کرد که آن وحشیان بی فرهنگ، تا این حد قادر به فریب دادن ما باشند !
هنوز برای تنظیم ترازنامه ای از آنچه که در ۷ اکتبر رخ داد خیلی زود است، اما می توان چند نکته را به طور خلاصه ذکر کرد.
شکست تحقیرآمیز دستگاه های اطلاعاتی
عملیات گسترده ای که تحت رهبری «حماس» انجام شد، نمی توانست بدون تدارکات چند ماهه – یا حتی چند ساله- باشد. دراین عملیات، چندین صد تن از جوانان فلسطینی در حین انجام عملیات در خارج از غزه کشته شدند. این در حالی است که نه «شین بت» [سازمان امنیت اسرائیل] و نه دستگاه اطلاعاتی نظامی نتوانستند به انجام چنین عملیاتی شک کنند. آموس هارل، خبرنگار نظامی روزنامه «هاآرتض» از ۲۶ سال پیش، می نویسد (۱): «در لحظه حیاتی، ما هیچ نمی دانستیم».
هیچ چیز، نه توانایی مشهور کنترل سایبری مردم فلسطین (که شین بت هر روز می داند که رهبران حماس در صبحانه چه نوع قهوه یا چای می نوشند)، نه «دیوارهای حفاظتی» ساخته شده توسط اسرائیل برای محصور نگهداشتن فلسطینی ها در یک زندان فضای باز در غزه یا مکان های تحت نظر پشت ایست های بازرسی در ساحل غربی رود اردن، نه «همکار»های رسوخ داده شده در انواع سازمان ها و گروه های سیاسی فلسطینی و در نهایت نه برتری نظامی غیرقابل قیاس ارتش اسرائیل نتوانست باعث شود که اسرائیلی ها از آنچه که تکوین می یافت آگاهی یابند. در شب پیش از حمله، اسرائیل پنجاهمین سالگرد آغاز جنگ اکتبر ۱۹۷۳ توسط مصر و سوریه را برگزار کرد که طی آن، ارتش اسرائیل که کاملا غافلگیر شده بود، در ۳ روز اول در حال عقب نشینی بود.
امروز اسرائیلی ها، چنان که در سال ۱۹۷۳ کردند، بر شکست تحقیرآمیز و فاجعه بار دستگاه های اطلاعاتی خود متمرکز شده اند. این شکست که غیرقابل انکار است چیزی بیش از یک شکست «فنی» یا «عملیاتی» است. این شکست در درجه اول سیاسی و حتی فرهنگی است. محمد ضیف، رئیس تیپ عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، در بیانیه ای که به مناسبت انجام عملیات قرائت کرد، این نکته را بدون ابهام گفت. خلاصه، اشغال سرزمین های فلسطینی، وضع را روز به روز بدتر می کند. شمار فلسطینی هایی که هر روز توسط ارتش یا شهرک نشینان یهودی کشته می شوند بی وقفه افزایش می یابد. وضعیت حبس زندانیان فلسطینی به وسیله ایتامار بن گویر*، وزیر فاشیست جدید پلیس اسرائیل وخیم شده است. گفتگوها درباره «مبادله بشردوستانه» بین حماس و اسرائیل – یعنی مبادله زندانیان فلسطینی و سربازان اسرائیلی- چنان که رهبر شاخه نظامی حماس می گوید، متوقف شده است:
«اشغالگری باید از بین برود. (...) زمانی که اشغالگری بی مجازات می ماند سپری شده است (۲)».
بن بست برنامه توافق با عربستان سعودی
همین چند روز پیش، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از دیدارهایش با محمد بن سلمان (MBS) ولیعهد عربستان سعودی و جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، با تکبر بر توافق با عربستان سعودی، که قطعی به نظر می رسید، تأکید کرد. این توافق می باید اگر نه ظرف چند روز، دست بالا طی چند ماه انجام می شد. محمد بن سلمان کم و بیش این امر را تأیید کرد و اطمینان داد که: «اورشلیم و ریاض هر روز به یکدیگر نزدیک تر می شوند (۳)». حرف هائي که مایه ای ندارد. نتانیاهو دیدار خود از ایالات متحده را به عنوان بزرگ ترین موفقیت سیاسی خود معرفی می کرد. درمورد فلسطینی ها ؟ آنها به این دیدارها دعوت نشده بودند. سرنوشت آنها بین واشنگتن، ریاض و اورشلیم تعیین می شود. به آنها پول داده می شود و باید به همین قانع باشند. چه کار دیگری می توانند بکنند ؟
این برنامه مسخره و بی معنی متکی بر این باور است که دیگر از «مسئله فلسطین» گذر شده و به صورت موضوعی بی نتیجه درآمده است. پیام فرستاده شده توسط حماس و نیروهایش در ۷ اکتبر واضح است: «اسرائیل، ایالات متحده و عربستان سعودی می توانند هر برنامه ای که بخواهند را طراحی کنند، اما بدون درنظر گرفتن مطالبات، یا حتی ساده تر، موجودیت فلسطینی ها، هیچ کاری انجام نخواهد شد». البته، آنها از نظر سیاسی و نیز اجتماعی بی اندازه ضعیف شده اند و عملیات «توفان الاقصی» - نام پر طنینی که توسط تیپ عزالدین قسام به آن داده شده-، تغییری محسوس در وضعیت موجود ایجاد نمی کند و حتی می تواند آن را بدتر سازد.
از هم اکنون، بخش آشکارا فاشیست دولت اسرائیل، که وزیرانی چون بن گویر و بزالل اسموتریچ تجسم آن هستند، باد در بادبان خود دارند و می توانند تصمیم هایی رادیکال تر علیه فلسطینی ها بگیرند ولی ۷ اکتبر به اسرائیلی ها نشان داد که نمی توانند از خود در مقابل «بومی» هایشان محافظت کنند و حتی تحمیل بدترین مصیب ها به آنها هم نمی تواند به تسلیم واداردشان.
چند و چون فردا ؟
حمله حماس نشان می دهد که بلندترین دیوارها و محکم ترین تسلیحات زرهی درهم شکستنی است، ولی باید در آینده نزدیک منتظر یک پاسخ شدید و شاید بی سابقه از جانب ارتش اسرائیل بود. چنان که می دانیم، پس از شکست عملیات نظامی «جنگ ۳۳ روزه» سال ۲۰۰۶ در لبنان، ارتش اسرائیل «دکترین ضاحیه» را در پیش گرفت که مبتنی بر ویرانی گسترده زیرساخت ها و خانه ها در مناطق غیرنظامی بود. این امر راهبردی ممتاز برای «بازدارندگی» ایجاد می کرد. ارتش اسرائیل در تهاجم های نظامی پیشین خود به غزه، هربار در حد گسترده به غیر نظامیان فلسطینی حمله کرده است. در اینجا هم، اسرائیل دستکم در وهله اول از حمایت امریکا و اروپا استفاده می کند چنان که هم اکنون کرده است. تصویرهای پیکرهای غیرنظامیان اسرائیلی که با خونسردی در خانه های خود توسط نیروهای حماس کشته شده اند، در خدمت این حمایت است.
گسترش جنگ به جبهه های دیگر را نمی توان منتفی دانست. برای اسرائیل، دشوارتر از همه قیام فلسطینی ها در ساحل غربی رود اردن است. تا بحال، نشانی از این خیزش دیده نمی شود، اما هیچ چیز نیز حاکی از این نیست که رخ نخواهد داد. به همین ترتیب، حزب الله می تواند برای نخستین بار در درگیری ای که مستقیما به آن مربوط نمی شود مداخله کند. درمورد توانایی آسیب رسانی، به ویژه در یک جنگ موشکی یقین وجود دارد، ولی درمورد میزان واقعی توانایی اسرائیل اطمینان کمتری می توان داشت. اما «می توان فرض کرد که انگشت رهبر حزب الله امروز روی ماشه باشد» (۴) و رهبران اسرائیل پیش از این پیام هایی برای این که حزب الله خود را از معرکه دور نگهدارد برای حکومت ایران فرستاده اند. در عین حال، همه اسرائیلی ها از گشوده شدن «جبهه شمال» بیم دارند. خاطره حملات غیرمنتظره به پرتاب موشک های جنبش لبنان در شمال اسرائیل در سال ۲۰۰۶ همچنان زنده است و نظامی ها می دانند که به رغم بمباران ها ی نظام مند محموله های سلاح ارسالی برای حزب الله، این تشکل به شدت زرادخانه خود را تقویت کرد و بهبود بخشیده است.
مسئله زندانیان و گروگان ها
سرانجام، نمی توان انجام عملیات تجدید اشغال قلمرو نوار غزه یا در برخی از نواحی ساحلی آن، توسط اسرائیل را منتفی دانست. اگرچه، این امر در ستاد ارتش اسرائیل با اکراه مواجه است. با این همه، فریادهای انتقام جویانه ای که در اسرائیل از هر سو شنیده می شود، زود به موانعی برمی خورد. اگر این بار تصویرهای نتایج بمباران های هوایی اسرائیل نسبت به مردم غزه بازهم مانند رودررویی های بهار ۲۰۲۱ غیرقابل دفاع باشد، پشتیبانی غرب از اسرائیل به سرعت از بین خواهد رفت و این درحالی است که حماس حدود ۱۰۰ تن نظامی و غیرنظامی را گروگان گرفته است. دامنه واکنش اسرائیل در غزه هرچه که باشد، این کشور با سردرگمی بسیار مهم تری از انچه که پیش از ۶ اکتبر ۲۰۲۳ وجود داشته رودررو است. بهای سیاسی برای آزادسازی ۱۰۰ زندانی، برابر با بهای آزادی یک تن نیست.
امروز در اسرائیل خشم و اضطراب ناشی از نابینایی دولت آن دیده می شود. ژنرال جیورا ایلاند، که به عنوان یک نظامی با مواضعی سنجیده شناخته شده، می گوید:
«باید [فلسطسنی ها] را محصور کرد. باید تا زمانی که گروگان ها را رها کنند، دستیابی آنها به آب و غذا را قطع کرد!».
با این همه، این بیم وجود دارد که در آینده اوضاع برای اسرائیلی ها چندان ساده نباشد. بامداد یکشنبه ۸ اکتبر، در شبکه تلویزیونی N12 ، مناظره ای بین افراد مختلف صورت گرفت. تنش محسوس بود. بیشتر حاضران خواهان این بودند که فورا تدابیری هرچه شدیدتر اتخاذ شود. بعد بحث بر روی گروگان ها متمرکز شد: آیا باید آنها را نجات داد یا فدا کرد ؟ دافنه لی یل، یک روزنامه نگار با نگرانی گفت: «در هیئت دولت هم همین بحث جریان دارد. اسموتریچ و بن گویر خواهان با خاک یکسان کردن غزه هستند و به گروگان ها توجهی ندارند» ژنرال آموس گیلاد، رئیس پیشین اطلاعات ارتش با هیجان فریاد زد:
«[این آدم ها] هرگز نجنگیده اند. آنها مسئول شکست های ما هستند. لبنان یک گروگان، گیلاد شالیت داشت، آیا تزاحال ** او را آزاد کرد ؟ شین بت او را یافت ؟ نه. در حالی که او در ۵ کیلومتری یکی از پادگان های ما بسر می برد. برای آزادسازی او ناگزیر از گفتگو شدیم. بنابراین، اکنون که دهها و دهها گروگان داریم، البته که باید مذاکره کنیم ! ماغزه را از نو اشغال نخواهیم کرد».
این گفتمانی است که معقول به نظر می رسد ولی امروز در اسرائیل گوش شنوای چندانی ندارد. اما این بحث عمق ناراحتی و نگرانی ای که اسرائیلی ها دچار آن هستند را نشان می دهد.
* مقاله « ایتمار بِن گویر، خیزِ یک فاشیست اسرائیلی به سوی قدرت» در اوریانت ۲۱ ، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲ https://orientxxi.info/magazine/article6120
** نیروی دفاعی اسرائیل متشکل از سه نیروی زمینی، هوائی و دریائی
۱- « Israel-Gaza War : A Catastrophic Failure That Will Send Political Shockwaves », Haaretz, Tel-Aviv, 8 octobre 2023. ۲- Déclaration de Mohamed Deïf, 7 octobre 2023.
۳- Entretien avec la chaîne Fox News, 20 septembre 2023.
۴- « Israel-Gaza War », op. cit.