از ایتالیای فاشیست تا حکومت معمر قذافی

چرا لیبی حتی یک یهودی ندارد

درحالی که یهودیان لیبی، با امید پایان یافتن تبعیض ها، با آغوش باز از اشغالگری ایتالیا استقبال کردند، به قدرت رسیدن بنیتو موسولینی در رُم وضعیت را تغییر داد. با آن که در آغاز با یهودیان لیبیایی رفتاری مشابه با مسلمانان، و حتی بهتر از همکیشان ایتالیایی شان می شد، این وضعیت و نیز شادمانی دست یافتن به استقلال، زمان چندانی نپائید. این روایتی از یک روند نابودسازی است.

دیگر حتی یک یهودی هم در لیبی وجود ندارد. آخرین فرد، اسمرالدا مقانی بود که به گفته میشل بارد، مدیر موسسه تعاونی آمریکایی- اسرائیلی، در فوریه ۲۰۲۲ در تریپولی درگذشت. یهودیان لیبی، به طور سنتی در طرابلس، برقه و فزان ساکن بودند. شمار آنها در زمان مستعمره شدن لیبی توسط ایتالیا در سال ۱۹۱۱ به ۳۰ هزار تن می رسید که قربانی موج هایی از سرکوب از ایتالیای فاشیست گرفته تا حکومت معمر قذافی شدند. بخش بزرگی از کسانی که از کشتارهای دوران جنگ جهانی دوم جان بدر بردند پس از سال ۱۹۴۸ به اسرائیل رفتند و بخشی دیگر نیز به اروپا گریختند.

با این حال، ردپای حضور آنها از قرن چهارم پیش از میلاد در لیبی وجود دارد. در کاوش های باستان شناسی رمی ها، آثاری از کنیسه ها دیده شده است. موسی رحمانی، نویسنده توضیح می دهد که: «در سال ۱۱۵ میلادی، جوامع بخوبی سازماندهی شده یهودی در آپولونیا، پتلومائیس یا شمال برنیس، که فاصله زیادی با مرز مصر ندارد، وجود داشته است» (۱). از قرن هفتم میلادی، این جوامع مانند همه همکیشان خود در دنیای عرب- مسلمان، طبق مقررات خاص اسلامی برای اهل ذمه زندگی می کردند که آنان را به پرداخت جزیه در برابر برخورداری از حمایت قدرت مرکزی اسلامی وامی داشت. در پایان این دوره، زمانی که عثمانی ها قدرت خود را گسترش دادند، جامعه یهودی از رونق برخوردار بود. این وضع به ویژه در قرن هجدهم وجود داشت که سوداگران یهودی ایتالیایی اهل لیورنو به لیبی آمدند. اما، یهودیان بومی، در مقایسه با آنها که از ایتالیا آمده بودند، در تنگدستی زندگی می کردند: «در همه شهرهای لیبی، یهودیان در محله هایی خاص زندگی می کردند که “هارا” (hara) نامیده می شد. در جبل جریان و تغریدی که در آن ۳۰۰ یهودی وجود داشت. آنها تا زمان تبعید خود در سال ۱۹۵۱ در غار زندگی می کردند»(۲).

قرن نوزدهم منشأ تغییراتی در امپراتوری عثمانی بود و ضربه نهایی و کاری را قدرت های غربی به آن وارد کردند. درپی انجام دو اصلاحات بزرگ در سال های ۱۸۳۹ و ۱۸۵۶، یهودیان موفق به کسب موقعیت « ملت(عثمانی) » (ملة ) شدند که چنان که ژرژ بن سوسن تاریخ دان می گوید، بدون اثر واقعی بر زندگی روزمره بوده زیرا وضعیت فرودستی یهودیان همچنان وجود داشته است: «وضعیت جدیدی جایگزین نظام حمایت اسلامی و پرداخت جزیه شد. هر جامعه ای قوانین مذهبی، قضات، نظام اجتماعی و آموزشی خود را در یک چهارچوب سازمانی عمل گرا و برخوردار از بیشترین آزادی ها داشت»(۳).

ایتالیا، امیدی برای دستیابی به آزادی

هنگامی که ایتالیایی ها لیبی را اشغال کردند، دریافتند که یهودیان از آنها با آغاوش باز استقبال می کنند. در آن زمان ۲۰ هزار یهودی در طرابلس، ۶ هزار در بنغازی و ۴ هزار تن در بقیه کشور زندگی می کردند. آندره مارتل، سیاست شناس و جغرافی دان توضیح می دهد که: «یهودیان پناهنده شده در کشتی های ایتالیایی، هدف های تیراندازی توپ ها را نشان داده و واحدهایی که از کشتی پیاده می شدند را راهنمایی می کردند. برخی دیگر از آنها هم به کارهایی مانند ترجمه یا تأمین تدارکات می پرداختند»(۴). این همکاری با اشغالگران باعث ایجاد حس خشم و غیظ مسلمانان شد.

البته، یهودیان اهل طرابلس در سال های پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم شروع به «ایتالیایی شدن» کرده بودند. به نوشته روزنامه صدای طرابلس که نخستین روزنامه به زبان ایتالیایی بود که در سال ۱۹۰۹ توسط یکی از یهودیان تأسیس شده بود، مطبوعات استعماری از آنجا که «ایتالیا در سال های ۱۸۶۱ تا ۱۹۳۸، نمونه هایی از کامل ترین برنامه های جذب یهودیان را اجرا کرده بود، تصرف لیبی را برای همبستگی با همکیشان خود که آنها نیز در طلب آزادی بودند تأئید کردند» (۵). آنچه می ماند این بود که بین یهودی استعمارگر و یهودی استعمار شده یک شکاف بزرگ فرهنگی وجود داشت، زیرا اولی احساس برتری فرهنگی می کرد، درحالی که دومی به سنت های خود وابستگی خاص داشت. همبستگی سطحی بود. به علاوه، «غربی شدن» تنها بخش کوچکی از کسانی که در لیبی زندگی می کردند را دربر می گرفت که تعداد آنها از چند صد تن فراتر نمی رفت، درحالی که اکثریت آنها درمورد حفظ هویت یهودی خود بسیار سخت گیر بودند.

اروپایی و فاشیست شدن

در پایان سال ۱۹۲۲، قدرت فاشیستی پاگرفته در رم زمام امور را در دست گرفت و مستعمره را به ۴ بخش تقسیم نمود. ایتالیایی سازی اجباری یهودیان لیبی آغاز شد. نخستین مورد الزام آنها به باز کردن مدارس و کسب و کارها در روز شنبه و بستن آنها در روز یکشنبه بود. متخلفان ناگزیر از پرداخت جریمه های سنگین، از دست دادن جواز کار یا حتی محکوم به زندان می شدند. «بحران شنبه» باعث تبعید یهودیان به تونس که تحت قیمومیت فرانسه بود شد. پس از آن هم اوضاع تغییر مثبتی نکرد.

درحالی که تنش های بین یهودیان و عرب ها در فلسطین تشدید می شد، پیترو بادوگلیو، فرماندار لیبی اخلال گران هر دو جامعه را در طرابلس در ملاء عام تازیانه زد. این با وجود تغییر جهت ها در سال ۱۹۳۴ رخ داد. با وخیم شدن وضعیت، ایتالو بالبو (یکی از ۴ بانی راهپیمایی به سوی رم که منجر به قدرت بنیتو موسیلینی شد) به تریپولی فرستاده شد.

بالبو که به سمت فرماندار لیبی گماشته شده بود، مثل موسولینی دیدگاه منفی درمورد یهودی گری نداشت. در دوران حکمرانی او، وضعیت یهودیان بهتر شد. او کارهای بزرگی در زمینه مدرن سازی لیبی انجام داد. از جمله این کارها «ایجاد یک شبکه کامل جاده ای بود که به منزله ستون فقرات لیبی بود و مرزهای تونس و مصر را بهم متصل می کرد و در سال ۱۹۳۷ توسط موسولینی افتتاح شد» (۶). رهبر ایتالیا در این سفر از طرابلس هم دیدار کرد. به این مناسبت، او رسما وعده حمایت از یهودیان را داد. با آن که شورای فاشیسم، بالاترین مرجع قدرت حزب ملی فاشیست (PNF) چراغ سبز برای جداسازی نژادی ۵۱ هزار یهودی (۷) در ایتالیا را داده بود، جامعه یهودی در لیبی دست نخورده باقی ماند و با آن مانند مسلمانان رفتار شد. یک بام و دوهوایی که دوام نیافت.

از ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۸، دستگاه دوزخی نژادپرستی براه افتاد. کمتر از ۷ ماه بعد، در ژانویه ۱۹۳۹، رم به موجب فرمانی تصمیم گرفت که چهار منطقه لیبی بخش جدایی ناپذیر ایتالیا است. در نتیجه، حکومت برای مسلمانان هویت خاص ایتالیایی قائل شد ولی یهودیان از آن برخوردار نشدند. آنها به صورت نظام مند از همه مراجع در بخش دولتی و غیره کنار گذاشته شدند و در بخش خصوصی هم مقررات بیش از پیش سختگیرانه شد. چنان که ماری- آن ماتارد می نویسد: «فاشیسم [ایتالیائی] مراحلی که متحد آلمانی در ۵ سال انجام داده بود را در ۵ ماه پیاده کرد». خلاصه، ۱۹۳۸ سالی سیاه برای یهودیت ایتالیایی- لیبیایی بود. اما، بالبو اجرای قوانین نژادی را با این استدلال به تعویق انداخت که این کار در راه مدرن سازی مانع ایجاد می کند. این تعویق زیاد طول نکشید. در ژوئن ۱۹۴۰، بالبو به صورتی غم انگیز از بین رفت.

از یهودستیزی تا تبعید

طی یک روز، یهودیان لیبی زیر ضرب قانون یهودستیز فاشیستی قرار گرفتند. آنها مشمول قانون «محدودیت یهودی نژادان در لیبی» شدند که در ۱۷ دسامبر ۱۹۴۰ تصویب شد. ورود موسولینی به جنگ در کنار هیتلر وضعیت را بازهم کمی بدتر کرد. ۳ اردوگاه برای زندانی کردن یهودیان در صحرا تشکیل شد. یهودیان غیر لیبیایی به تونس تبعید یا در ایتالیا زندانی شدند. کار اجباری، که از ماه مه ۱۹۴۲ در ایتالیا برقرار شد، یک ماه بعد در لیبی هم اجرا گردید. بین ۴ تا ۵ هزار یهودی در شرایطی دهشتناک به اردوگاه ها فرستاده شدند. عده ای دیگر هم به ایتالیا اعزام شدند که در آنجا شمشیر داموکلس «راه حل نهایی» برفراز سرشان آویزان بود.

پس از انجام کودتا علیه موسولینی در ۲۴ ژوئیه ۱۹۴۳ و اشغال ایتالیا توسط ارتش آلمان، سرنوشت لیبیایی ها هم مانند دیگر یهودیان اروپایی رقم خورد که چیزی جز اعزام به اردوگاه های مرگ و کشته شدن نبود. در اکتبر همان سال، چند صد تن از آنها به اردوگاه اینسبروک فرستاده شدند. در فوریه ۱۹۴۴ هم ۲۰۰ تن به اردوگاه برگن- بلزن اعزام گردیدند. بین ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳، صدها یهودی از نو به تونس گریختند. این دومین موج بزرگ رفتن یهودیان به این کشور تحت قیمومیت فرانسه بود.

رودررویی بین متحدین (نیروهای محور) و متفقین در برقه وضعیت زندگی یهودیان لیبی را بدتر کرد. تردد نیروهای انگلیسی در جامعه یهودی شکاف ایجاد کرد زیرا آنها را به همکاری با دشمن متهم می کردند و مصادره و ضبط دارایی هایی صورت گرفت. حضور یک هنگ یهودی در نیروهای انگلیسی به این حس خشم وغیظ بیشتر دامن زد. این وضعیت ناگوار با رسیدن ارتش هشتم ژنرال برنار مونتگمری، فاتح نبرد العلمین، وخیم تر هم شد. شکست آلمان و ایتالیا در این نبرد ضربه ای مرگبار به نیروهای زرهی آلمانی زد که در اکتبر- نوامبر ۱۹۴۲ برای کمک به ارتش ایتالیا آمده بودند. طرابلس در ۲۳ ژانویه ۱۹۴۳ آزاد شد.

یادبود ازبین رفته

بین مهاجرت یهودیان ایتالیایی و بازگشت تبعیدشدگان به تونس، تعداد یهودیان در لیبی به ۳۶ هزار تن رسید. اما، آیا درد و رنجشان هم پایان یافته بود ؟ مطلقا نه. کشتار یهودیان در طرابلس در عصر مدرن یکی از خشونتبارترین کشتار های یهودیان در آفریقای شمالی بوده است (۸). ایجاد حکومت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و درگیری های پیامد آن به میزان تنش ها افزود. در ۱۲ ژوئن ۱۹۴۸ – در جریان نخستین جنگ اسرائیل و اعراب (۱۹۴۹-۱۹۴۸)-، شورش ضد یهودی خونینی در طرابلس و اطراف آن رخ داد (۹). در فردای این شورش، ۹۰ درصد از یهودیان لیبیایی به اسرائیل مهاجرت کردند. با این حال، این رویداد خونین مانع از آن نشد که هفته نامه محلی الطليعة در آغاز سال های دهه ۱۹۶۰ وضعیت را چنین تشریح کند: «یهودی دشمن بشریت است» (۱۰). با جنگ اسرائیل- عرب در سال ۱۹۶۷، نزدیک به ۳۵۰۰۰ تن راه تبعید را درپیش گرفتند.

هنگامی که قذافی در سپتامبر ۱۹۶۹ به قدرت رسید، لیبی بیش از ۵۰۰ یهودی نداشت. رهبر انقلاب لیبی تصمیم به زندانی کردن آنها گرفت و دارایی هایشان را نیز ملی کرد. در ۱۹۷۴، تنها ۲۰ یهودی باقی مانده بود که امروز آنها نیز از بین رفته اند. گورستان هایشان صاف و تسطیح شده است. ازبین بردن دارایی ها برای پاک کردن یادبود یهودیان لیبیایی بود. رهبر جمهوری عرب لیبی با وفادار ماندن به آنچه که گفته بود، موفق شد جامعه ای تک فرهنگی به وجود آورد که از گذشته تکثرگرای خود هیچ چیز به یاد نمی آورد.

۱- Moïse Rahmani, Réfugiés juifs des pays arabes, éditions Luc Pire, Bruxelles, p.115.

۲- اینها در حقیقت غار های تروگلودیت هستند و زیستگاه انحصاری یهودیان نبودند.

۳- Georges Bensoussan, Juifs en pays arabes, le grand déracinement 1850-1975, Taillandier, 2021, p.61.

۴- André Martel, La Libye 1835-1990, essai de géopolitique historique, PUF, 1991, p.151.

۵- همان منبع صفحه ۱۵۰

۶- François Burgat, André Laronde, La Libye, PUF, Paris, 1996, p.48

۷- سرشماری جمعیتی سال ۱۹۳۱،حضور ۴۷۸۲۵ یهودی را نشان می دهد. منابع یهودی آن را به ۵۱۹۵۰ افزایش می دهد

۸- از ۵ تا ۷ نوامبر ۱۹۴۵، بیش از ۱۴۰ یهودی در شورش های طرابلس و جوامع اطراف آن کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند. شورش های طرابلس نقطه عطفی در تاریخ یهودیان لیبی بود و باعث شد این جامعه بین سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۲ به طور دسته جمعی به اسرائیل مهاجرت کنند.

۹- این شورش ها منجر به کشته شدن ۱۳ تا ۱۴ یهودی و ۴ عرب و همچنین تخریب ۲۸۰ خانه یهودیان شد.

۱۰- Cité par Maurice Roumani, « The final exodus of the Libyan Jews in 1967 », Jewish Political Studies Review, XIX, 3/4, 2007, p. 84