از سر گرفته شدن جنگ سرد در خلیج فارس

قطر میان امارات متحده عربی وعربستان سعودی · سه شنبه شب ٢٣ مه، قطر اعلام کرد که خبرگزاری رسمی این کشور(قنا) (Qatar News Agency, QNA) توسط افراد ناشناسی هک شده ویک بیانیه دروغین منتسب به امیر قطر درآن پخش شده است. دراین بیانیه گفته شده بود که تميم بن حمد آل ثانی ضمن یک سخنرانی درباره موضوعات حساس مختلف، چند کشور همسایه خلیج فارس را مورد اتهام قرار داده است. این اظهارات بی درنگ توسط رسانه های سعودی واماراتی بازپخش شده وهیاهوی بسیاری در منطقه ای ایجاد کردند که جنگ تبلیغاتی شدیدی درآن در جریان است

Immeuble de la Qatar News Agency, un jour de brume à Doha.

پس از بحرانی طولانی- چندین کشور خلیج فارس حتی سفرای خود را از دوحه فرا خواندند- دراواخر٢٠١٤، روابط میان قطر وهمسایگانش بهبود یافته بود. اما، یک ماجرای نامفهوم هک شدن خبرگزاری رسمی قطر، این مصالحه شکننده را مورد تهدید قرار داده است. این ماجرا، که نکته بی اهمیتی نیست، بخوبی نشان میدهد که روابط در درون شورای همکاری خلیج (فارس)، برخلاف تعارفات معمول برادری، تا چه حد شکننده است.

در شب میان سه شنبه ٢٣ وچهارشنبه ٢٤ مه، قنا درسایت اینترنتش بیانیه ای منتشرکرد که حاوی سخنرانی چند ساعت پیش امیردرمراسم اعطای مدارک تحصیلی بود. دراین سخنرانی، او ظاهرا درمورد برخی از رهبران قضاوت تحقیرآمیزی داشته و بویژه ترامپ را بخاطرمسائل قضائیش مورد تمسخرقرار داده است. اودرمورد روابط با کشورهای خلیج فارس ظاهرا تاکید کرده است که پایگاه نظامی آمریکا درالعدید کشورش را « از جاه طلبی منفی بعضی ازهمسایه ها» درامان نگاه میدارد. وسرانجام، ضمن همین سخنرانی، او حماس را«نماینده قانونی خلق فلسطین» خوانده وروابط با اسرائیل را«عالی» توصیف کرده است.

برای اثبات صحت این اظهارات، حساب توئیتری قنا چند دقیقه بعد سه پیام منتشر کرد که لحن آنها ازمیانه روی خاص زبان دیپلوماتیک فاصله بسیار داشت. اولین پیام حاوی خبری ازسوی وزارت امورخارجه بود که براساس آن، امیریک نشست خبری برگذارخواهد کرد تا طی آن پرده از توطئه ای برعلیه خلق قطر بردارد. دومین پیام وجود این توطئه را تائید میکرد و عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، بحرین ومصر را مسئولین آن میدانست. آخرین پیام حاکی ازآن بود که قطرسفرای خویش دراین پنج کشوررا فرا خواهد خواند و سفرای این کشورها بیست وچهار ساعت وقت دارند که دوحه را ترک کنند. بلافاصله پس ازآن، چندین رسانه بزرگ سعودی واماراتی این اخباررا بارها و بارها منتشر کردند. همزمان، شبکه های تلویزیون العربیه (دوبی) واسکای نیوزعربی (ابوظبی) به تحرک درآمده وجدول برنامه هایشان را با یکدیگر تطبیق دادند تا جروبحث برسراین اخباردرشبکه های اجتماعی را حداکثرکنند. درتوئیتر، هزاران پیام، همچون سیلی ناگهانی، پدیدارشدند تا دوروئی قطررا اثبات کنند ونشان دهند که چگونه دیدگاه سیاسی وموضع نظری این کشوربه منافع کشورهای عرب ومخصوصا کشورهای حوزه خلیج (فارس) صدمه ای جدی وارد میاورد. سرانجام، همچون نشانه دیگری ازتخریب روابط دوجانبه، امارات متحده پخش شبکه تلویزیون الجزیره در خاک خودش را ممنوع کرد و سایت وکاربرد همراه آن را فیلترکرد. جواب قطر دیری نپائید. اداره مخابرات دولت با پخش بیانیه ای کوشید تا ازگسترش منازعه جلوگیری کند. درآن گفته میشد که «خبرگزاری قطر توسط افراد ناشناسی هک شده ویک بیانیه دروغین منتسب به امیر قطر درآن پخش شده است». وزیرامورخارجه نیز در پیامی سخنان منتسب به امیررا انکارکرد وقول میداد که «تمامی اقدامات لازم برای پیگیری ومحاکمه هکرهائی که سایت خبرگزاری قطررا هک کرده اند انجام خواهند شد».

کنترل مجدد سایت نه ساعت طول کشید ووزیر امور خارجه شیخ محمد بن عبدالرحمان حمله رایانه ای را «جنایت الکترونیکی» خواند ومجددا قول داد که مسئولین این حمله به دادگاه های با صلاحیت ارجاع خواهند شد. او، به همراه مسئولین روزنامه های محلی قطری که با الجزیره مصاحبه میکردند، با اشاره ضمنی به رسانه های منطقه که به مسئله ای به قول اوتخطئه آمیزچنان بازتابی دادند، از فقدان اصول اخلاقی خبرنگاری درمیان آنها انتقاد کرد.

یک زمان بندی شگفت انگیز

این خبر دروغین، با هدف به دام انداختن دوحه، درست چند روزپس ازسفر دونالد ترامپ به ریاض پخش میشود و احتمالا منشاء وتوضیح این واقعه را در آنجا باید جستجو کرد. درواقع، درامریکا، چندی پیش از سفر رئیس جمهور، شاهد باران بی وقفه پیامهایی بودیم که قطررا بعنوان دولت کمک مالی به تروریسم معرفی میکردند. منشاء اکثراین اتهامات، که در برخی رسانه های امریکائی مرتبا تکرارمیشوند، شبکه هایی هستند که برای امارات (واسرائیل)، که مغایرتش با دوحه به وسواسی بیمارگونه تبدیل شده است، کارمیکنند. برای اهریمن جلوه دادن همسایه اش، ابوظبی اخیرا میلیونها دلار به خبرگزاری ها وبرخی ازرهبران افکارعمومی پرداخت کرده است وبدینگونه درواشینگتن بعنوان ول خرجترین کشور خارجی برای کسب حمایت شناخته میشود.

اما زمان بندی و روند حوادث جای شکی نسبت به منشاء واهداف این عملیات باقی نمی گذارند. همان روزی که تهاجم رایانه ای اتفاق افتاد، جلسه ای بین میانجی ها وچندین روشنفکر، موئلفین دهها مقاله انتقادی برای نشان دادن دوروئی قطر، در امریکا تشکیل شده بود. چند دقیقه پس ازانتشاراخبار نادرست، شبکه های تلویزیونی العربیه و اسکای نیوز برنامه های خود را تغییر دادند واین مسئله را درصدرخبرهای خویش گنجاندند. نیمه شب، خبرنگاران، مدعوین، چه بطور مستقیم وچه از طریق تماس از راه دور، همگی حا ضربودند و به برخی ازآنها حتی دوساعت قبل ازماجرا هشدار داده شده بود که آماده باشند. البته در طول صحبت ها هیچ اهمیتی به انکارهای پی در پی مقامات رسمی قطر داده نمیشد. اظهارنظرها همگی یکسان بودند : این ماجرا، ریاکاری قطر را اثبات میکرد، نزدیکیش با اسرائیل خیانتی نسبت به ملت عرب بود و مصالحه اش با ایران خشم برانگیز بود ومیبایستی هشداری برای همسایگانش در حوزه خلیج (فارس) و مخصوصا عربستان سعودی باشد. بر موضوع مصالحه با ایران، با توجه به حساسیت شدید سعودی ها دراین رابطه، تاکید فراوانی میشد. وبرای بهترنشان دادن انحراف دوحه، تلویزیون سعودی الاخباریه خلاصه ای از سخنرانی امیر قطردرمجمع عمومی سازمان ملل را پخش میکرد که ضمن آن اوگفته بود که «ایران کشور مهمی است وروایط دوجانبه ما مداوما درحال توسعه وتکامل هستند». بی آنکه تاریخ این سخنرانی ذکر شود (سپتامبر ٢٠١٥)، هدف از نشان دادن این خلاصه ، که فرصت طلبانه دوباره کشف میشد، تاکید براین مسئله بود که برخلاف جریان واهمه گرای ضد ایرانی رایج در ریاض و سخنرانی تهاجمی چند روزپیش ترامپ که ایران را متهم به «کمک مالی به تروریست ها وآموزش آنان» میکرد، نمیتوان به قطربه عنوان متحدی قابل اعتماد در نبرد حیاتی جبهه تسنع تکیه کرد. درتفکرطرا حان آن، هدف این عملیات دوگانه بود. دروحله اول میبایستی، با نشان دادن تزلزل قطردررویاروئی با ایران، رابطه محکم میان ملک سلمان ودوحه را گسیخت. وهمزمان با آن، سیاست راهبردی عادی سازی روابط میان واشینگتن ودوحه را، بویژه پس ازاعاده اعتبار قطرتوسط دولت ترامپ وتشویق آن برای ادامه مبارزه با کمک مالی به تروریسم، به شکست کشاند.

نزدیکی با ترکیه

این واقعه، بی تردید، روابط میان اعضای شورای همکاری خلیج (فارس) را بهبود نخواهد بخشید اما درعین حال این اطمینان وجود ندارد که شهرت امارات متحده دردربار سعودی بهتر شده باشد. ماهیت برنامه ریزی شده این عملیات برای بسیاری ازناظران محرز است اما استفاده از چنین شیوه هائی برای لطمه زدن به حیثیت رهبر یک کشور، که ملک سلمان با او روابط خوبی دارد، نمیتواند باعث ایجاد سوءظن نشود. درچشم اندازی وسیعتر، این خط مشی سیاسی امارات است که بنظر میرسد بسوی تناقض هرچه بیشتر با سیاست دفاعی عربستان پیش میرود واین قضایا ممکن است همچون نماد افراط گرائی امارات تعبیر شود. درحالیکه سلمان، برای دست یابی به عمق استراتژیک بیشتردر برابرایران، به انعطاف ناپذیری سلف خویش در رابطه با اخوان المسلمین پشت کرده است وهمکاری با نیروهای ناشی از این فرقه را استحکام می بخشد، رهبران ابوظبی وبویژه قدرتمند ترین آنان، محمد بن زاید النهیان، درجهتی متفاوت پیش میروند. آنها در برابر هرشکلی ازعادی سازی روابط با منظومه اخوان المسلمین وپدرخوانده های محلی آنها مقاومت کرده وبا حمایت دولت مصر برای سرنگونی تمامی دست اندرکاران متنفذ مدعی اسلام سیاسی، چه درعرصه مالی وچه درعرصه تبلیغاتی، تلاش بسیاری میکنند.

پافشاری در استمرار جوی تبلیغاتی مملو از اطلاعات نادرست در باره قطر، یادآور راهبردی است که رسانه های اماراتی تابستان گذشته، با پخش اتهامات بی پایه در مورد کودتای نافرجام ترکیه، درپیش گرفتند. برخی محافل ورسانه های ابوظبی درارتباط با همفکران گولن، با هدف دلسرد کردن طرفداران اردوگان وافزایش شانس پیروزی کودتا، به این شایعه دامن میزدند که اواز آلمان تقاضای پناهندگی کرده است.

اجتناب از طوفانی جدید ؟

برای درک بهترانگیزه محمد بن زاید النهیان درقاطعیتش در برابر قطر، سرانجام باید تغییرشرایط در سایر کشورهای عربی را نیز درنظرگرفت. پس از شکست «بهار عربی»، دوامیرنشین دریمن، سوریه، لیبی ومصردرگیرجنگی وکالتی هستند. برخلاف ابوظبی، که مخالف هرگونه حرکت مردمی برای به سئوال کشیدن نظم مستقربود و سریعا پرچمدار«ضد انقلاب» شد، قطر(بویژه دردوران امیرحماد بن خلیفه التهانی) به سوی سیاست همراهی با دگرگونی تاریخی که در جهت منافعش بود سوق یافت. جنگ امواج که هم اکنون شاهد آن هستیم، چیزدیگری بجز نمایش مجدد این اختلاف عمیق نیست - مخصوصا که الجزیره، چند روز پیش، از تحرکات ابوظبی برای گسترش منطقه نفوذ خویش درجنوب یمن (که نیروهای نظامی ابوظبی پس ازارتش سعودی دومین بخش عمده ائتلاف عربی را تشکیل میدهند) صراحتا انتقاد کرد ومقامات قطری آنرا کوششی برای کودتا خواندند.

این ماجرا ازسوی دیگر میتواند موضع حامیان پاسخی سخت تر به سیاه نمائی دائم قطر(Qatar bashing) دردوحه راقوی تر کند. اززمان بقدرت رسیدن تميم بن حمد آل ثانی، برعکس فعالیت گرائی شدید پدرش، گرایش عمومی بیشتر جستجوی آرامش بود. مقامات قطردر مقابله با افراط گرائی دست اندر کاران منطقه شاید تنها به تشدید امنیت سایت های حساس بسنده نکنند. مگر اینکه وزیر امور خارجه کویت، که فورا از سوی امیر مورد استقبال قرار گرفت، بتواند مانع از بروز طوفان نوینی شود. درواقع، خانواده سلطنتی الصباح با وجود پیوند مستحکمش با ریاض، همیشه، حتی درحساس ترین مقطع «بحران سفارتخانه ها» در ٢٠١٤، به انزوا کشیدن قطر را رد کرده است. تردیدی نیست که خانواده سلطنتی کویت تلاش خواهد کرد که چالش های بزرگ منطقه ای، ازرکودعراق گرفته تا هرج و مرج در سوریه وکاهش قیمت نفت، فدای ملاحظات فرعی نشوند.