دونالد ترامپ، قتل جمال خاشقجي و... ايران

“Le monde est un endroit très dangereux !” · «دنيا جاي خيلي خطرناکي است!». چند نکته درباره اظهارات دونالد ترامپ درمورد قتل جمال خاشقجي؛ درحالي که محمد بن سلمان وليعهد عربستان سعدي قصد دارد در پايان ماه نوامبر براي شرکت در نشست گروه ٢٠ به بوئنوس آيرس آرژانتين برود.

دونالد ترامپ، رئيس جمهوري آمريکا بيانيه اي درمورد قتل جمال خاشقجي، روزنامه نگار منتشر کرده است. عيب کار اين بيانيه از آنجا بيشتر مي شود که نشريه واشنگتن پست پيشتر اطلاعاتي افشاء کرده بود که به موجب آنها سي آي اي (CIA) به دست داشتن محمد بن سلمان (MBS) وليعهد سعودي در اين جنايت باور داشت و اين امر همه اطلاعات منتشر شده توسط ترکيه را نيز تائيد مي کرد. متن بيانيه آقاي ترامپ براي خود حکايتي است. درمورد چگونگي توصيف آن جاي ترديد است: وقاحت، پررويي، پشت کردن به حقيقت، ولي يک چيز يقين است؛ اين موردي ماندگار در تاريخ ديپلوماسي خواهد بود.

نخست به عنوان بيانيه بپردازيم: «دنيا جاي خيلي خطرناکي است!» از همان آغاز با نيت تغيير جاي مسئله که نه قتل وحشيانه خاشقجي، بلکه... ايران است انجام شده. به علاوه، انتقادهاي تند و تيز رئيس جمهوري آمريکا نيز عليه اين کشور است: «ايران مسئول يک جنگ خونين نيابتي در يمن عليه عربستان سعودي است، مي کوشد تلاش هاي شکننده عراق براي برقراري دموکراسي را بي اثر کند، از گروه تروريست حزب الله در لبنان حمايت مي کند، از بشار اسد ديکتاتور در سوريه (که ميليون ها تن از شهروندان خود را کشته) پشتيباني مي نمايد و بسياري کارهاي ديگر [انجام داده است]. بر همين روال، [حکومت] ايران تعداد زيادي آمريکايي و بي گناهان ديگر را در خاور ميانه کشته، آشکارا و با صداي بلند فرياد مي زند: “مرگ بر آمريکا!” و “مرگ بر اسرائيل!” و “نخستين حامي تروريسم درجهان” است».

مي توان واقعيت هايي را يادآوري کرد که به نظر مي آيد رئيس جمهوري آمريکا فراموش کرده است: که عربستان سعودي بود که جنگ عليه يمن را آغاز کرد؛ که مداخله نظامي آمريکا در عراق بود که اين کشور را دچار بي ثباتي کرد؛ که اگر ايراني ها آمريکايي ها را کشته اند، آمريکايي ها نيز جنگي دائمي عليه اين کشور به راه انداخته اند؛ که اين تنها آمريکا و اسرائيل هستند که ايران را «نخستين حامي تروريسم در دنيا» مي دانند و... اما ما مي دانيم که رئيس جمهوري آمريکا نه کارشناس تاريخ منطقه است و نه يک متخصص ژئوپوليتيک. با اين همه مي توان بر روي يک نکته تاکيد کرد: در زماني که ترامپ مي کوشد دنياي عرب و اسرائيل را عليه ايران، به عنوان کشوري که نماد «شّر» است بسيج کند، به دشواري مي تواند با تائيد سياست سعودي «برتري اخلاقي» خود نسبت به دشمن را نشان دهد. اين درحالي است که او مي داند که مي تواند روي محافل نزديک به اسرائيل در واشنگتن و دولت تل آويو که از دوماه پيش با قاطعيت از محمد بن سلمان پشتيباني کرده اند حساب کند.

اين درحالي است که او اين کار را در سراسر بيانيه مي کند و برخلاف همه شواهد، تاکيد مي کند که عربستان سعودي «درصورتي که ايراني ها بپذيرند که يمن را ترک کنند با ميل از اين کشور عقب نشيني خواهد کرد». مکثي طولاني بر روي اين دروغ ضروري است. شرح شيوه اي که عربستان سعودي و متحدانش اين جنگ تجاوزگرانه را آغاز کردند و موجب ويراني کشور، هدف قرارگرفتن غيرنظاميان و به قحطي کشاندن مردم شدند ضرورتي ندارد. گفتن اين نيز فايده اي ندارد که دخالت واقعي ولي محدود ايراني ها در جنگ يمن درپاسخ به اين مداخله نظامي و به خواست حوثي هايي بود که در جستجوي يک متحد بودند.

ولي ترامپ خود را «واقع بين» و نگران منافع اقتصادي ايالات متحده نشان مي دهد. او براين امر تاکيد مي ورزد که عربستان سعودي، پس از ديدار سال ٢٠١٧ وي از آن کشور، پذيرفته که ٤٥٠ ميليارد دلار (٣٩٥ ميليارد يورو) محصولات آمريکايي بخرد که ١١٠ ميليارد دلار (٩٦ ميليارد يورو) آن تسليحات نظامي است. اما در همه اين ارقام اغراق شده و مطبوعات آمريکا بارها اين امر را نشان داده اند. اين رقم شامل قراردادهايي است که در زمان رياست جمهوري اوباما به عنوان يک توافق ساده امضاء شده بوده است. همچنين، ترامپ درمورد تعداد شغل هايي که از اين ممر براي ايالات متحده ايجاد مي شود نيز اغراق مي کند و تا يک ميليون شغل پيش مي رود درصورتي که کل صنايع تسليحاتي آمريکا شامل ٤٠٠ هزار شغل است. خبري جعلي چنان که خود ترامپ مي گويد. حتي اگر اين ارقام درست باشد، آيا حمايت بي قيد و شرط از رياض را توجيه مي کند؟

«کشور ما اين جنايت را تائيد نمي کند»

اين پرمعنا است که در همان روزي که ترامپ اين اظهارات را مي کرد «ديدبان حقوق بشر» طي بيانيه اي افشاء کرد که سعودي هايي که اخيرا بازداشت شده اند شکنجه تحت شکنجه قرار گرفته اند. کاري که در عربستان سعودي امري رايج است. همه اينها تا زماني که عربستان سعودي «متحد ما» عليه ايران - کشوري که رئيس جمهوري آمريکا تصميم گرفته عليه آن اعلان جنگ کند – است اهميتي ندارد. چنان که رئيس جمهوري فرانکلن روزولت درباره آناستاسيو سوموزا، ديکتاتور نيکاراگوئه مي گفت: «ممکن است او يک مادر ج... باشد، اما مادر ج... خودمان است» و حمايت ايالات متحده از رژيم شاه نيز از ياد نرفته است.

در چنين چشم اندازي است که ترامپ جنايت عليه خاشقجي را تحليل مي کند: «کشور ما آن را تاييد نمي کند». تاييد نمي کند؟ براي محکوم کردن عبارت ضعيفي است و درپي آن اتهامات رياض عليه خاشقجي را تکرار مي کند که «دشمن حکومت» و «عضو اخوان المسلمين» بوده است. دروغ هايي که براي بي اهيت نشان دادن جنايت گفته مي شود و مسئوليت اين جنايت به عهده کيست؟ اينجا ديگر رعايت اخلاق به اوج مي رسد: «سلطان سلمان و وليعهد محمد بن سلمان قويا برنامه ريزي و اجراي قتل آقاي خاشقجي را تائيد کرده اند. دستگاه هاي امنيتي ما همه اطلاعات را بررسي مي کنند. به خوبي اين احتمال هست که اين رويداد غم انگيز با آگاهي وليعهد انجام شده باشد و شايد هم اين طور نباشد!».

اين گفته به خاطر آن است که ترامپ نمي تواند منکر آنچه شود که در مطبوعات ايالات متحده درز پيدا کرده است: سي آي اي به مسئوليت محمد بن سلمان باور دارد ولي رئيس جمهوري آمريکا آن را مسئله اي مي داند که نبايد روابط با عربستان سعودي را تهديد کند: «آنها در مبارزه خيلي مهم ما عليه ايران متحدي بزرگ بوده اند. ايالات متحده قصد دارد براي دفاع از منافع کشورمان شريک ناگسستني عربستان سعودي، اسرائيل و ديگر متحدان در منطقه باقي بماند. هدف عمده ما حذف کامل تهديد تروريسم درسراسر دنيا است» و ترامپ به اين بسنده خواهد کرد که چند کارمند دون پايه معرفي شده توسط رياض که جرمشان پيروي از دستورات بوده مجازات شوند.

محمد بن سلمان در نشست گروه ٢٠

آيا کنگره آمريکا از اين تائيد مطلق رئيس جمهوري از پادشاهي سعودي پيروي خواهد کرد؟ ترامپ از پيش هرگونه پيشنهادي که «با امنيت و ايمني کامل آمريکا تجانس نداشته باشد» را رد کرده و مي افزايد؛ به ويژه آن که عربستان سعودي کاملا پذيراي «پائين نگهداشتن قيمت نفت در سطح معقول» بوده و نتيجه مي گيرد که: «من قصد دارم مراقب باشم در دنيايي که خيلي خطرناک است، ايالات متحده از منافع خود دفاع کند و با قدرت با کشورهايي که مي خواهند به ما آسيب بزنند مقابله کند. به عبارت ساده، اين مفهوم “نخست آمريکا” است!». اما، آيا حتي از ديدگاه رئال پوليتيکي که لاف آن زده مي شود، اين محاسبه درست است؟ محمد بن سلمان در چند سالي که قدرت را در دست دارد، جنگي فاجعه بار در يمن به راه انداخته؛ با قطر بحران ايجاد کرده؛ نخست وزير لبنان را ربوده و صدها تن از مسئولان سعودي را به جرم اين که کاملا به او وفادار نبوده اند بازداشت کرده ( و بي ترديد مورد بدرفتاري جسماني قرارداده) و درحد گسترده به بازداشت همه مخالفان پرداخته است. آيا اين شاهزاده آشفته حال و حيران به راستي متحدي قابل اعتماد براي ايالات متحده است؟ در ايالات متحده بسياري، از جمله در محافل نظامي و اطلاعاتي، دراين مورد ترديد دارند.

پس از اين بيانيه ترامپ، مي بايد با دقت متوجه واکنش دولت هاي اروپايي بود. درحالي که بسياري از کشورها قصد خود درمورد توقف تحويل سلاح به عربستان سعودي را اعلام کرده اند، فرانسه به اين کار ادامه مي دهد، درحالي که همه چيز حاکي از آن است که اين سلاح ها در جنگ عليه يمن به کار مي رود. به نظر مي آيد که پاريس از هم اکنون آماده ورق زدن صفحه و ادامه مشارکت با کشوري است که سياست آن آتش افروزي در منطقه است. نخستين آزمون اين امر نشست گروه ٢٠ در بوئنوس آيرس آرژانتين (٣٠ نوامبر و اول دسامبر) است که وليعهد سعودي پس از حمايت مطلق ترامپ اعلام کرده که در آن شرکت خواهد کرد. آيا امانوئل ماکرون مي پذيرد که دست او را بفشارد؟