ددمنشي سرکوب تظاهرکنندگان درعراق در دوران اخير بي سابقه و يادآور روزهاي تيره تر در رژيم صدام حسين، پيش از سال ٢٠٠٣ است. ترازنامه به شکلي باورنکردني سنگين و حاکي از ٣٠٠ کشته و هزاران مجروح است که پس از ٤٠ روز راهپيمايي، و نه رودررويي نظامي، به بار آمده است.
در شبکه هاي اجتماعي عراقي ها از خود مي پرسندچرا، پس از اين همه خونريزي، دولت عادل عبدالمهدي استعفا نداده و هيچ مقامي مسئول اِعمال خشونت عليه معترضان شناخته نشده است. آيا خون قرباني ها اينقدر بي ارزش است ؟
به نوبه خود، به نظرمي آيد که دولت وحزب هاي در قدرت دربرابر معترضان دچار وحشتي نامعقول شده اند. معترضاني که به صورت خودجوش از جواناني تشکيل شده که بدون هرگونه وابستگي سياسي، مذهبي يا قومي اعلام شده هستند. درواقع، اين نسلي است که در محيطي پرورش يافته که قرار بوده در آن حقوق بشر توسط حکومت محترم شمرده شود.
يک «انقلاب اکتبر» جديد
خاستگاه جنبش معترضان محله هاي مردمي بغداد است که اکثريت ساکنان آنها شيعه هستند و مقر رهبران اين قوم است که پس از سال ٢٠٠٣ به پيروان خود آموزش هاي سياسي داده اند. حزب هاي درقدرت روي اين حساب مي کردند که اعتراض ها محدود به جوانان نخبه، تحصيل کرده و شهري خواهد بود و به محله هاي فقر کشيده نمي شود. درحالي که جوان هاي محروم نيز مانند ديگران با همان سرکوب بي سابقه روبرو شدند. مقاومت صلح آميز آنها مانع از آن شده که قدرت حاکم با خشونتي بيشتر واکنش نشان دهد، درحالي که آنها چيزي جز کناره گيري دولت نمي خواستند.
برخي موج اعتراض ها را خيزش بدنه جامعه شيعيان عليه نخبگان در قدرتشان تحليل مي کنند. درميان ٣٠٠ کشته و ١٥ هزار مجروح، اکثريت بزرگي از قرباني ها شيعياني هستند که پيشتر به صورت داوطلب عليه «سازمان حکومت اسلامي» (داعش) سلاح به دست گرفته و در اکتبر ٢٠١٨ [درمتن ٢٠١٩] عراق را آزاد کرده بودند. با اين همه، مشارکت اکثريتي منطقه هاي شيعه در اعتراض ها به معناي انفعال در ديگر بخش هاي مردم نيست، زيرا شمار زيادي از گروه هاي جوانان سني يا اقليت ها هم از شهرستان هاي خود، که پيشتر در تصرف داعش بود، آمده اند تا در بغداد در آنچه که آن را «انقلاب اکتبر» مي نامند مشارکت کنند.
هنگامي که جوان ها براي درخواست اصلاحات و مبارزه عليه فساد به خيابان ها آمدند، سلاح نداشتند و هيچ نشانه خشونت آميزي حمل نمي کردند. اما حکومت خيلي زود به رويشان اسلحه کشيد تا جنبش را ازبين ببرد. بايد به ياد داشت که جوانان نيمي از جمعيت ٤٠ ميليوني عراق را تشکيل مي دهند. انبوهي از مردمي که با دريافتن ويراني کشورشان درسال هاي اخير، به پاخاسته اند. آنها موتور اعتراض ها هستند و مي گويند: «ما نمي خواهيم اشتباه هاي پدران و مادران خود را تکرار نموده و دربرابر قدرت حاکم سر خم کنيم».
«دولت تک تيراندازها»
دو روز اول اکتبر، همه مجروحان از تظاهرکنندگني بودند که از مبدايي ناشناخته به پاهايشان شليک شده بود. از روز سوم وضعيت وخيم تر شد و به مجروحان از ناحيه سر يا سينه تيراندازي مي شد که غالب آنها مرگبار بود. منشأ اين گلوله ها همچنان ناشناخته بود زيرا حتي در منطقه هايي که هيچ اثري از حضور نيروهاي امنيتي نبود نيز تظاهرکنندگان ازپا درمي آمدند.
برخي از تظاهرکنندگان روش کار تک تيراندازها را براي من شرح داده اند. آنها گاه ازپشت به تظاهر کنندگان تيراندازي مي کردند گويي مي خواهند آنها را تمسخر نموده و از تحقير آنها لذت ببرند. زماني که تظاهرکنندگان مي خواستند به کسي که تيرخورده و به زمين افتاده نزديک شوند، تيراندازها آنها را زير آتش مي گرفتند تا مانع از نجات فرد تيرخورده شوند و او در محل جان دهد. شامگاه ٣ اکتبر، سازمان «نظارت عراقي بر حقوق بشر» اعلام کرد که فردي را رديابي کرده که در ميدان هاي طيران و تحرير، که هردو نزديک به مرکز پايتخت است، به تظاهر کنندگان تيراندازي مي کرده است. درحالي که دولت عادل عبدالمهدي اين اطلاعات را تکذيب مي کرد، به شمار قرباني ها افزوده مي شد.
«تيرانداز ناشناس» در مدت ٤ يا ٥ روز دهها قرباني درميان تظاهرکنندگان بجا گذاشت. گزارش هاي بيمارستان ها و پزشکاني که ما توانستيم با آنها صحبت کنيم نشان مي دهد که تيرهايي که سر يا سينه را هدف گرفته بود آشکارا با قصد کشتن بوده است. همچنين، پزشکان مورد هايي از جراحت گردن ناشي از گلوله هايي با کاليبر بزرگ تر از مسلسل کلاشنيکف يا سلاح هاي سبکي که معمولا نيروهاي امنيتي عراق از آنها استفاده مي کنند را گزارش کرده اند.
مقام هاي عراقي سرانجام پذيرفتند که يک تک تيرانداز وجود داشته ولي آنها نتوانسته اند به موقع او را دستگير کنند و فرار کرده است. آنها مدعي شدند که اين فرد کساني از نيروهاي انتظامي را کشته، اما نتوانستند اين ادعا را با کمترين عکس يا اطلاعاتي درمورد تشييع جنازه يا چادرهاي عزاداري ناپديدشدگان اثبات کنند. سن قرباني ها بين ١٨ تا ٣٥ سال بوده شمار اندکي از آنها هم، بنابر معيارهاي «کنوانسيون بين المللي حقوق کودک» که درسال ١٩٨٩ به تصويب رسيده ومي گويد «هرکس که کمتر ١٨ سال داشته باشد کودک به حساب مي آيد»، کودک بوده اند.
بديهي است که مقام هاي عراقي با هدف قراردادن عامدانه تظاهرکنندگان، قصد در نطفه خفه کردن جنبش را داشته اند. جوانان تظاهرکننده که به رغم تيره و تار بودن وضعيت، از شوخ طبعي بي بهره نيستند، به استهزاي عادل عبدالمهدي پرداختند و دولت او را «دولت تک تيرانداز» لقب دادند و اين نکته را به ريشخند گرفتند که اين تک تيرانداز است که تصميم مي گيرد و نه دولت عادل عبدالمهدي.
فشار بدون پذيرش مسئوليت
درآن زمان، کساني گروه هاي شيعه مسلح را به داشتن مسئوليت درتيراندازي تک تيراندازها و مستقر کردن آنها بر پشت بام ساختمان هاي مشرف به ميدان متهم کردند. خود مقام هاي دولتي نيز متهم به تسهيل دسترسي تيراندازها به ساختمان هاي مسکوني يا خالي هستند. به ويژه ساختماني که پيشتر يک رستوران ترک متروک دربالاي آن بوده که بر ميدان تحرير و «منطقه سبز» بغداد مشرف است که محله اي است که وزارت خانه ها و سفارت خانه ها در آن است.
تک تيرانداز تنها عامل جراحت هاي مرگبار نيست. از ابزارهاي ديگري نيز عليه تظاهرکنندگان توسط دولت استفاده شده است. دولتي که رئيس آن پيشتر به خاطر آرامش و مهرباني خود شناخته شده بود و در گذشته هرگز در چنين سرکوب خونباري دخيل نبوده است.
بيشتر اعضاي نيروهاي ضدشورش نارنجک هاي گاز اشک آور خود را از فاصله خيلي نزديک به تظاهر کنندگان پرتاب کرده و اين کار را به صورت افقي انجام داده اند که سبب شده به بدن تظاهرکنندگان به ويژه سر و سينه اصابت نموده و شمار زيادي قرباني به بار آورد. از جمله قربانيان شناخته شده صفا عصاري است. نظامياني که ما توانستيم با آنها گفتگو کنيم تاکيد کردند که مقررات عملياتي عراق در زمينه تظاهرات فاصله مشخصي را براي پرتاب نارنجک گاز اشک آور مشخص نکرده اما توصيه مي کند که دستکم ٢٥٠ متر فاصله رعايت شود و پرتاب هوايي و غير مستقيم باشد. اين درحالي است که، همه ويديوهايي که ضبط شده نشان مي دهد که گاز اشک آور از فاصله خيلي نزديک، بين ٣ و ٧٠ متر، پرتاب شده است.
سخنان علي خامنه اي
سخنان نجاح الشمري، وزير دفاع در ١٤ نوامبر، مبني براين که گاز اشک آورهاي اصابت کرده به بدن يا سر قربانيان از جنسي بوده که بدون اطلاع مقام هاي کشور وارد شده و برد دستگاهي که آنها را پرتاب کرده ٧٥ تا ١٠٠ متر بوده، عدم رعايت حداقل فاصله را تائيد مي کند. به اين ترتيب، وزيردفاع مدعي شد که گروه هايي غيرمرتبط با دولت عراق مي کوشند جنبش اعتراضي را خاموش کنند. گروه هايي که به راحتي مي توان فهميد که به ايران وابستگي دارند. اين درحالي است که علي خامنه اي، رهبر جمهوري اسلامي در سخنان متعددي نسبت به هدف هاي جنبش ابراز ترديد کرده و آن را فتنه و شورش ناميده است.
درفرداي سخنان وزير دفاع، اين وزارت خانه بيانيه اي براي «روشن کردن» گفته هاي وزير منتشر و تصريح کرد که «منظور وزير دفاع از طرف ثالثي که به روي تظاهرکنندگان مسالمت جو و نيروهاي امنيتي تيراندازي کرده، گروه هايي است که سلاح و نارنجک هاي دودزا به دست آورده و از آنها عليه شهروندان ما، اعم از تظاهرکننده و نيروهاي انتظامي، استفاده مي کنند».
اين درحالي است که تجزيه و تحليل عکس ها و برخي از صحنه هاي ويديوها نشان مي دهد که لباسي که برخي از عوامل نزديک به نيروهاي امنيتي رسمي به تن دارند غيرمعمول است. اين لباس ها عيب و نقص هاي گوناگوني داشت: رنگ و شکل کفش ها متفاوت بود، جليقه ضد گلوله برتن نداشتند و فاقد نشانه هاي معمول نيروهاي انتظامي بودند.
در زماني که تظاهرکنندگان سد و مانع هايي در زير پل الجمهوريه، که ميدان تحرير را به «منطقه سبز» مرتبط مي کند مي ساختند، پليس رودخانه دجله با ورود غيرمنتظره به قايق هايشان آنها را غافلگير کرد: دو يا سه عضو نيروهاي ضد شورش يا نيروهايي با هويت نامشخص از فاصله خيلي نزديک شليک مي کردند، گويي که پليس رودخانه وسيله اي مکمل براي کشتن تظاهرکنندگان است.
«روزبخير آدمکش ها»
ساختمان متروک رستوران ترک در وسط ميدان تحرير، که براي تيراندازي به سوي تظاهرکنندگان استفاده مي شد، سرانجام به دست معترضان افتاد. اين ساختمان به صورت يک پاسگاه ديدباني درآمد که امکان مي داد تردد نيروهاي ضد شورشي که مي توانستند از پل الجمهوريه به سوي تظاهرکنندگان شليک کنند، زيرنظر گرفته شود.
رستوران ترک مزبور در سال ٢٠٠٣، هنگام بمباران هاي آمريکا، در جنگ ايالات متحده عليه کشور رها شده و از آن پس به بهانه اين که آلوده به تشعشع است متروک مانده بود.در واقع اين ساختمان هرگز آلودگي نداشته است. اين مطلب را وزارت بهداشت عراق در ٣١ اکتبر گذشته تائيد کرد. با متروک ماندن آن از سال ٢٠٠٣، ازسوي هرکس اعم از خصوصي يا دولتي ، دولت هاي متعدد خواسته بودند از اين که استفاده از آن به عنوان پاسگاه ديدباني رفت و آمدهاي مسنولان رسمي به «منطقه سبز» استفاده شود اجتناب کنند.
تظاهر کنندگان به اين ساختمان جان بخشيدند. آنها آن را مرمت کرده، جريان برق را در طبقه هايش راه انداختند و برخي جاها را نقاشي کردند، پرچم بزرگ عراق را روي ديوار داخلي رستوران نقاشي کردند و تشک هايي براي کساني که مي خواستند شب را در آنجا بگذرانند آوردند. آنها حتي محل هاي کنترلي در هرطبقه ايجاد کردند تا از نفوذ افراد مشکوک، که برخي اطلاعات خبر از وجود آنها مي داد اجتناب کنند و ساختمان را کاملا بستند.
جوانان از بالاي اين ساختمان نيروهاي مستقر در پائين پل الجمهوريه را خطاب کرده و با شوخي هاي عوامانه آنها را تمسخر مي کردند. هر روز صبح، به وسيله بلندگو به اين نيروها «روزبخير آدمکش ها» مي گفتند. يک روز، به صورتي کاملا استهزا آميز، ترانه خواننده عراقي، مجيد المهندس با شعري فوق العاده رمانتيک پخش شد: «روزبخير عشق من، روزت سراسر شادماني، با ياسمن و بادام باد... بايد بيدار شد، فيروز مي خواند » (١).
هنر عليه سرکوب
ديوارهاي ميدان تحرير و تونلي به همين نام، که پيشتر خاکستري و تيره بود، امروز نقش و نگارهايي بلندبالا و رنگارنگ دارد. تصوير قربانيان ازجمله صفا عصاري از آنها آويخته شده است. اين ديوارها توسط هنرمنداني جوان يا به سادگي تازه کار نقاشي شده است. اين کاربرد خلاقيت هنري يکي از وسيله هايي است که جوانان با آن با واقعيت سخت سرکوب مقابله مي کنند. به اين ترتيب، آنها اين ساختمان که به رغم بودجه هاي کلان بازسازي، از ١٦ سال پيش متروک مانده بود را دگرگون کرده اند.
از آنجا که رسانه هاي حزب هاي در قدرت و نيز دولت به کارزاري براي ازبين بردن اعتبار و تخريب شخصيت تظاهرکنندگان دست زده اند، معترضان نيز ابزار ارتباطي خود را ساخته اند. گروهي از نويسندگان و هواداران نشريه اي ٨ صفحه اي به نام «توک توک» که با وسيله هاي اندکي که در اختيار دارند، در ٢٠٠٠ نسخه چاپ مي شود منتشر مي کنند تا اعتراض هاي ميدان تحرير را بازتاب دهد. به همين روال، راديويي محلي نيز به راه انداخته اند تا اطلاعات مربوط به جنبش اعتراضي را پخش کند.
خلاقيت جوانان هردم زمينه هاي تازه اي مي يابد. علاوه بر هنر گرافيکي که خلق مي کنند، کنسرت هايي بدون اعلام قبلي نيز برگزار مي گنندکه در آنها دختران و پسران ترانه هاي احساساتي و سرودهاي ميهن دوستانه را درهم مي آميزند. به اين ترتيب، گيتار، عود و داربوکا به گلوله هاي واقعي و نارنجک هاي گاز اشک آوري که از خارج مي آيد پاسخ مي دهد.
١- فيروز خواننده معروف لبناني است که به دليل صداي شفافش که يادآور خيزش روز است « صبحگاه » نام گرفته . ام کلثوم در مقابل بدليل صداي مخمليش « شامگاه» خوانده مي شود.