يافتن نشاني دشوار است، ساختماني مخروبه، اما با رسيدن به طبقه آخر چشم انداز تمام نماي کوه هاي البرز بي نظير است. در اين دفتر مشرف بر آلودگي خيابان ها است که محمد رضا آزالي، ٣١ ساله شرکت «تکراسا» که يک رسانه مختص رويدادهاي رقومي در ايران است را تاسيس کرده است. محمدرضا عرصه وب ٢.٠ را بهتر از هرکس ديگر مي شناسد. او با لبخندي شيطنت آميز که در ريشش محو مي شود مي گويد: «تاسيس يک موسسه در اينجا فوق العاده است! کافي است که فقط ايده خوبي بيابي، درحالي که در اروپا يا ايالات متحده همه چيز از پيش وجود دارد».
«تکراسا» ٣ تن را در استخدام دارد و در تحريريه اش نيز ٢٠ تن کار مي کنند. براي موسسه اي که کمتر از ٤ سال از تاسيس آن مي گذرد، يک موفقيت، اگرچه کوچک، است. به رغم اين خوش بيني ظاهري، محمدرضا تلخکام است. به نظر او، وضعيت موسسه هاي نوپاي ايراني حکايت يک موقعيت از دست رفته است:«متوجهيد، در منطقه ١٠٠ ميليون تن فارسي حرف مي زنند. امکانات بالقوه باورنکردني است. زيرساخت و بازار وجود دارد... آنچه کم است يک جرقه است».
اين جرقه که مي توانست موجب رونق اين بخش شود، نزديک بود که در ژوئيه ٢٠١٥ زده شود. امضاي توافق هسته اي (برجام) در وين بين اتحاديه اروپا، ايالات متحده و جمهوري اسلامي مي بايست عصري جديد از رونق و شبه ثبات براي جمهوري اسلامي پديد مي آورد، که در اثر چند دهه انزواي اقتصادي دچار خفقان شده بود. با اين توافق تاريخي، ايران اميدوار بود بتواند سرمايه هاي خارجي را جذب کند تا در صنعت رقومي نوزايش سرمايه گذاري کنند.
بازار انحصاري ٨٠ ميليوني
ممنوعيت هايي که در زمان دولت هاي بوش و اوباما براي موسسه هاي آمريکايي درمورد کارکردن در ايران به وجود آمده بود، به صورتي متناقض موجب سربرآوردن موسسه هاي نوپاي ايراني شد: اينها مي توانستند بدون رقابت خارجي توسعه يابند و شروع به استفاده از خدمات عرضه شده توسط اپليکيشن هاي «سيليکون ولي» کردند. مشابه هاي ايراني «اوبر»، «آمازون» و «يي بي» با توافق ضمني حسن روحاني رئيس جمهوري به وجود آمد. او از زمان انتخاب خود در سال ٢٠١٣، پنج ميليارد دلار (٤.٥ ميليارد يورو) براي توسعه زيرساخت هاي فناوري و اينترنت «٤G» اختصاص داده بود. بنابر گفته «موسسه سنجش اطلاعات ايران»، که وابسته به دولت است، بيش از ٧٢ درصد از خانه هاي ايران درسال ٢٠١٨ به اينترنت دسترسي داشته اند که اين ميزان درسال ٢٠١٣ حدود ٢١ درصد بوده است. امروز ايران ٦٥٠٠ موسسه نوپا دارد که بيشتر آنها در تهران هستند. بنابر گفته کارشناسان، بخش رقومي حدود ١ درصد از توليد ناخالص داخلي (PIB) کشور را تشکيل مي دهد و ٤٥ هزار تن در آن شاغل هستند.
دولت حتي براي موسسه هاي نوپاي رقومي معافيت هاي مالياتي قائل شده است. همچنين، اين موسسه ها از اعتبار با نرخ بهره ترجيحي نيز استفاده مي کنند. سياستي همخوان با برنامه اقتصادي ليبرالي که روحاني برمبناي آن انتخاب شده است. هدف از اين برنامه کاستن از وابستگي کشور به صادرات نفت و ايجاد موقعيت براي جوان هايي است که نرخ بيکاري آنها بين ٢٥ و ٣٠ درصد در نوسان است. ايجاد کنندگان اين موسسه ها مي توانستند روي يک بازار انحصاري ٨٠ ميليوني، که بيش از نيمي از آنها کمتر از ٣٠ سال دارند و جوانان شهري کاربر فناوري هستند، و افراد تحصيل کرده در خارج که شروع به بازگشت به ايران کرده بودند حساب کنند. وضعيت اقتصادي فوق العاده اي که به پديده موسسه هاي نوپا امکان رونق داد.
رکود ناشي از تحريم هاي آمريکا
اما، اين رشد با به قدرت رسيدن دونالد ترامپ از بين رفت. در نوامبر ٢٠١٨، رئيس جمهوري آمريکا تحريم هايي که در سال ٢٠١٦ درپي توافق هسته اي برداشته شده بود را ازنو برقرار کرد. راهبرد آمريکا در وارد کردن «فشار حداکثري» براي منزوي کردن حکومت ايران، موسسه هاي غربي را به ترک کشور وادار کرد و به صادرات نفت لطمه زد. امروز، کشور درحالت رکود است ، ارزش ريال روز به روز کم مي شود و تورم به رکورد ٤٠ درصدي رسيده است. در سپتامبر ٢٠١٩، ايالات متحده اِعمال تحريم هاي تازه اي را در پاسخ به ايجاد تنش ها در درياي عمان و حمله به مراکز نفتي سعودي، اعلام کرد. اين تحريم ها که دونالد ترامپ آنها را «جدي ترين تحريم هايي که تاکنون عليه يک کشور اِعمال شده» توصيف کرده، براي بسياري از ايراني ها در حکم تير خلاص بود. اين پيش از اعلام افزايش بهاي بنزين در ١٤ نوامبر گذشته بود که جنبش شورشي گسترده اي در سراسر کشور پديد آورد.
لنا وفايي ٣٢ سال دارد. اين تحريم ها به زندگي روزمره او به عنوان کارآفرين لطمه مي زند. او پس از تحصيل در کانادا و نيويورک، ٣ سال پيش به ايران بازگشت تا «پياده» را ايجاد کند. «پياده» اپليکيشني است که با توجه به موقعيت جغرافيايي فرد، به او نزديک ترين امکانات تفريحي را با اظهارنظر افراد شرکت کننده عرضه مي کند. او توضيح مي دهد که از مدل «Yelp» آمريکايي اقتباس کرده است. ٤٥ کارمند «پياده» که نيمي از آنها زن هستند، در دو طبقه يک ساختمان قديمي هنر تزئيني کار مي کنند. آنها در حالي که سيگار بر لب دارند، در مبل هاي راحتي لم داده اند و رايانه ها بر روي زانوانشان است، خطوط رمز را بررسي مي کنند. اين محل با چنين خصوصياتي مي تواند متعلق به هر موسسه نوپاي آمريکايي باشد. لنا آه کشان مي گويد: «تحريم ها به دو صورت بر کار ما اثر مي گذارد. از راه ايجاد هراس عمومي و کاهش سطح زندگي، ايراني ها از تفريحات کمتري استفاده مي کنند و اين موجب مي شود که ما مشتري هايمان را ازدست بدهيم و به ويژه، نمي توانيم از مخزن هاي داده ها و نرم افزارهاي آمريکايي استفاده کنيم».
دور زدن سانسور
تحريم ها که از سوئي موجب حذف هرگونه رقابت بين المللي مي شود، کار و زندگي کارآفرينان را نيز دشوار و پيچيده مي کند. درواقع، از ترس تخطي از قانون، موسسه هاي آمريکايي فناوري هاي موجود خود را دراختيار ايران نمي گذارند. ازاين رو، لنا به سامانه تبليغي ارزشمند «گوگل ادز» يا «گوگل آناليتيک» که ابزاري براي سنجش ميزان مراجعه به يک تارنما در زمان معين است و خدمات «کلاود» اين غول آمريکايي دسترسي ندارد. او مي گويد: «يکباره، زندگي مان صرف حفظ پايگاه هاي داده هايمان مي شود... حق اين را نيز نداريم که از «وان سيگنال»، سيستمي که امکان مي دهد روي صفحه کاربر اطلاعيه هايي فرستاده شود، استفاده کنيم.
فهرست نرم افزارهاي اساسي براي موسسه هاي نوپا که در ايران ممنوع است پايان ناپذير است. سامانه «گيت لب» که در دنياي فناوري بسيار محبوب است و تارنماهاي اينترنتي را درخود جا مي دهد، نرم افزار توسعه «آندرويد»، که برنامه نويسان از آن براي ايجاد اپليکيشن استفاده مي کنند و نيز نرم افزار «ادوب» براي ايجاد «پي دي اف» و شمار زيادي از برنامه هاي ضد ويروس از اين جمله اند.
در مارس ٢٠١٨، «اپل» دسترسي به فروشگاه اپليکيشن هاي خود (App Store) را براي ايراني ها مسدود کرد. در فوريه ٢٠١٩، حدود ١٠٠ اپليکيشن توسعه يافته در ايران حتي حذف شدند. ايراني هايي که مي خواهند بتوانند اپليکيشن ها را روي تلفن هاي هوشمند خود نصب کنند بايد از يک شبکه خصوصي مجازي (VPN)، يک مخزن واسط که امکان دور زدن سانسور با تغيير محل دستگاه از جايي که به آن متصل است را بدهد، استفاده کنند. لنا نتيجه گيري مي کند که: «اگر من خارجي بودم، در ايران سرمايه گذاري نمي کردم. بازار به خاطر تحريم ها روي نظام بانکي خيلي بي ثبات است و و حتي نمي توان به خارج پول فرستاد».
«نقطه تمرکز» آينده خاور نزديک
موسسه هاي نوپايي که قبلا ايجاد شده و رشدي قوي داشته اند، توانسته اند ضربه تحريم ها را تحمل کنند. موسسه اي که براي کارآفرينان جوان جنبه نمونه دارد «اسنپ» ناميده مي شود که در سطح کشور پيشرو حمل و نقل خودرويي با راننده (VTC) است. به عبارت ديگر، اين موسسه نسخه محلي «اوبر» است که خودروهاي آن در همه جاي تهران يافت مي شود. اين موسسه با هزاران کارمند، در محله هاي شمالي تهران مستقر است که جوان هاي مرفه در آنها زندگي مي کنند.
مهراد عبدالرزاق که کارمند «اسنپ» است مي گويد: «براي ما تحريم ها خبر خوبي است! نگراني از رقابت با “اوبر” را نداريم. امتياز ما اين است که بازار محلي را مي شناسيم. سال ها است که داده ها درمورد عادت هاي مصرف ايراني ها را ذخيره کرده ايم. اين به ما يک برتري قابل ملاحظه مي دهد». به عنوان نمونه اي از اين امتياز آشنايي با بازار محلي، «اسنپ» براي مشتريان زني که نمي خواهند راننده شان مرد باشد، خودرو با راننده زن مي فرستد.
«اسنپ» با دو ميليون جابجايي مسافر در روز، يکي از ٥ مهم ترين اپليکيشن هاي «حمل و نقل خودرويي با راننده» (VTC) در دنيا است. شايعه هايي وجود دارد که يک مهندس «اسنپ» پيشنهاد «اوبر» براي مديريت شعبه نيويورک را رد کرده تا شبکه خود در ايران را ايجاد کند. او مي گويد: «ما يک داستان موفقيت پس از انقلاب هستيم... يکي از موفقيت هاي کمياب».
به رغم توهم هاي برباد رفته و مشکلاتي که اين جوان ها با آنها روبرو هستند، بسياري به اين رويا آويخته اند که ببينند ايران «نقطه تمرکز» فناوري در خاور نزديک شود. مهشاد سبحاني، فارغ التحصيل يکي از دانشگاه هاي کانادا، درست پيش از تحريم هاي دونالد ترامپ در سال ٢٠١٨ به کشور بازگشت تا يک موسسه مالي مشارکتي تاسيس کند. او مي گويد: «در کشورهاي ديگر، دانشجويان به موسسه هاي بزرگ مشاوره اي مي پيوندند و در آنها کار مي کنند، اما در ايران گروه هاي بزرگ وجود ندارند. اين امر سبب مي شود که جوان ها براي خودشان شرکت درست کنند». مهشاد نيز مانند ديگر نخبگان فناوري سر خود را بالا نگه مي دارد. او سوگند مي خورد که از اين که از کار کردن در غرب به خاطر ايجاد شرکت خود در تهران صرفنظر کرده پشيمان نيست. او مي گويد: «روزي که تحريم ها برداشته شوند، ما آماده خواهيم بود».