٢٦ سپتامبر٢٠١٩، محمودعباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی به هنگام سخنرانی خود درمجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک قول میداد که پس از بازگشتش به کشور، درکرانه باختری، نوارغزه وبیت المقدس شرقی برای اولین بار پس از سال ٢٠٠۵ (انتخاب رئیس تشکیلات خودگردان) وسال ٢٠٠٦ (انتخابات پارلمانی) انتخابات برگزارخواهد کرد. طی سه ماه گذشته اوبارها قول داده است که بزودی تاریخ این انتخابات را تعیین کرده و حکم مربوط به چگونگی برگزاری آنها را ابلاغ خواهد کرد. اما هیچ اثری از پایبندی به این قول ها به چشم نمی خورد. سئوال محوری این است که این تاخیرحاصل چیست : مقاصد واقعی حماس در برابر این پیشنهاد، شرایطی که اسرائیل بی تردید برای عملی شدن آن تعیین خواهد کرد ویا تمایل محمودعباس برای زنده نگاه داشتن توهمی که به او اجازه دهد تا پس از پانزده سال ماندن برسرقدرت، مشروعیت ازدست رفته را باز یابد .
قول برگزاری انتخابات، درجامعه فلسطین، که ازاقتدارگرائی وضعف رهبرانش ونیزفساد حاکم به ستوه آمده، با استقبال روبرو شده وامیدهای تازه ای به بارآورده است. انتظاراصلی این جامعه، بر سر کار آمدن نسل نوینی ازرهبران سیاسی میباشد. درمصاحبه با Orient XXI، صائب عریقات، دبیرکل کمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین، که طی چندین دهه مسئولیت های سیاسی برعهده داشته وازنامزدی خود در انتخابات مطمئن نیست، اطمینان میدهد که ازاین پس «تغییر» عامل محرکه اوخواهد بود.
برای مصطفی برغوتی، دبیرکل « ابتکارعمل ملی برای فلسطین»، این انتخابات « ضرورتی مطلق» برای پایان دادن به ده سال انکار دموکراسی برای فلسطینیان محسوب میشوند. حنان عشراوی، عضوکمیته اجرائی سازمان آزادی بخش فلسطین، که Orient XXI درقطربا او ملاقات کرد، نیزبه این امیدواری دل بسته است. به نظراو، این تنها راه حل ممکن برای بازسازی اعتماد میان تشکیلات خودگردان وسازمان آزادی بخش فلسطین است که نوسازی وقوت گیری آنان را بدنبال خواهد داشت.
این عوامل به اضافه تداوم مستعمره سازی سرزمین های فلسطینی وانواع گوناگون ظلم های اسرائیل برعلیه مردمان آن ونیزاحساس به حال خود رها شدنشان از سوی جامعه بین المللی باعث میشوند که این انتخابات برای فلسطینیان همچون شکلی از مقاومت و روند بقاء به نظرآیند.
حنان عشراوی تاکید میکند که « از این پس، مردم سالاری نه یک هوس بلکه ضرورتی مطلق است. انتخابات باید برگزار شوند». او اضافه میکند که، درتحلیل نهائی، تنها اهرمی که فلسطینیان باید آنرا دردست گیرند، نوسازی ساختار سیاسی داخلی میباشد. او معتقد است که « احساس تنهائی فلسطینیان، بحران جهان عرب وکشورهای غربی وادامه سیاست اشغالگرانه اسرائیل واقعیت های ضد منافع فلسطینی ها هستند اما آنان توان تاثیرگذاری براین جریانات را ندارند. اما برعکس، آنها باید “خانه فلسطین” را بهتر سازمان دهی کنند چرا که از این پس برای همه روشن شده که راه حل دو دولت توسط اسرائیل نابود شده است».
«ریا کاری دموکراسی ها (کشورهای غربی)»
کشورهای غربی قاعدتا باید ازهر روند انتخاباتی حمایت کنند. اما آنها، بی شک با یادآوری اینکه خواه بدلیل تحلیل نادرست ویا فقدان شهامت سیاسی، پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی سال ٢٠٠٦ را مردود دانستند، تاکنون دراین باره اظهارنظربسیاری نکرده اند. حنان عشراوی از«ریا کاری دموکراسی ها (کشورهای غربی)» سخن میگوید که فقط وقتی ازنظرخواهی مردمی استقبال میکنند که نتایج آن با دیدگاه ومنافع خاص آنان همخوانی داشته باشد.
اتحادیه اروپا بی تردید کاملا موافق برگزاری انتخابات میباشد وهرآنچه که قادراست، از جمله در اختیار گذاشتن ناظران وکمک های فنی ومالی برای پیشبرد روند انتخاباتی، را پیشنهاد خواهد کرد. اما اتحادیه اروپا، همچون سال ٢٠٠٦، به زحمت میتواند بپذیرد که احتمالا یک حزب اسلام گرا فاتح یک روند انتخاباتی دموکراتیک باشد.
هانا ناصر، مسئول کمیسیون مرکزی انتخابات، پس از اعلام امکان برگزاری آن ، دررفت وآمد دیپلوماتیک دائمی میان تشکیلات خودگردان ودسته های مختلف سیاسی فلسطینی وهمچنین حماس درنوارغزه بوده است تا بتواند مبانی توافق برسرسازمان دهی انتخابات را پایه ریزی کند. حماس، که به هنگام انتخابات ریاست جمهوری در سال های ١٩٩٦ و٢٠٠۵ ازمعرفی کاندیدا خوداری کرده وخواستاربایکوت آنها شده بود، این بارعدم مخالفت خویش با اصل برگزاری انتخابات را فورا اعلام کرد.
شرایط حماس
اما بیان امکان توافق برسرقوانین مشارکت درمبارزات انتحاباتی وحضورواقعی سیاسی درآن دوچیزمتفاوتند. محمود عباس بدنبال منافع خویش است وحماس نیزدرپی دست یابی به اهداف خود میباشد. شرایط حماس برای مشارکت در انتخابات حاکی از بدگمانی آنهاست. جنبش اسلامی موافق برگزاری انتخابات است اما اصرار دارد که به موازات آن نشستی ملی سازمان دهی شود که درجریان آن شرایط مشارکت این سازمان وانتخاب یک شخصیت تراز اول فلسطینی بعنوان کاندیدا به بحث گذاشته شوند. حماس خواهان آن نیست که این فرد لزوما عضو این سازمان باشد اما برضرورت قبول برنامه مقاومتش توسط او پافشاری خواهد کرد.
عباس به نظر نمی رسد که در جستجوی این اجماع ملی، که بنظراو غیرقابل دسترسی است، باشد. مصطفی برغوتی میگوید که او تقاضای حماس را درک میکند. اواضافه میکند که « بدون این اجماع، تفرقه میان فلسطینی ها ادامه خواهد یافت وانتخابات دموکراتیک نخواهند بود».
پیروزی مجدد حماس در انتخابات پارلمانی یکبار دیگر مسئله توانائی آن برای اداره دولت وهماهنگی امنیتی با اسرائیل را مطرح خواهد کرد. درصورت شکست، این سازمان برای مدت مدیدی ازنهادهای تصمیم گیری سیاسی بیرون رانده خواهد شد. اضافه براین، شکست حماس درانتخابات، مسئله جنگ افزارهای نیروهای امنیتی، که این سازمان دراختیار دارد، را نیزپیش خواهد کشید. سازمان فتح پیروزمند انتخابات بی تردید براینکه این تجهیزات باید زیرکنترل تشکیلات خودگردان باشند پافشاری خواهد نمود. بنابراین، بی هیچ تعجبی، کسان بسیاری اراده واقعی جنبش اسلامی برای قبول یک روند انتخاباتی و مشارکت درآنرا به زیر سئوال می برند. حنان عشراوی بیانیه های حماس را مورد قضاوت قرار نمی دهد وبه این گفته بسندیده میکند که در دوران پیش ازفرمان برگزاری انتخابات « حرف های بی پایه» بسیاری وجود دارند.
مورد منازعه ساز بیت المقدس شرقی
به هنگام انتخابات سال های ١٩٩٦، ٢٠٠۵ و٢٠٠٦، اسرائیل مانع ازمشارکت اهالی بیت المقدس شرقی درآنها نشده بود. اما کاندیدا ها حق برگزاری میتینگ های انتخاباتی در آنجا را نداشتند. محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان از اسرائیل تقاضا کرده است که یک بار دیگر امکان برگزاری انتخابات در بخش شرقی شهررا داشته باشد. دولت اسرائیل هنوز تصمیم خود را اعلام نکرده است. دولت اسرائیل فقط وقتی که مطمئن شود نتیجه این انتخابات برسرکارآمدن مسئولین جدیدی خواهد بود که موافق یک صلح کامل با شرایط اسرائیل باشند، احتمالا برگزاری انتخابات را اجازه خواهد داد.
اسرائیل همواره میتواند اصل برگزاری انتخابات فلسطینی دربخش شرقی بیت المقدس را مغایر نفس قراردادهای صلح سال ١٩٩٠ وبویژه معاهده موقت ٢٨ سپتامبر١٩٩۵ قلمداد کند. با اشاره به حماس، یوسی بیلین یکی ازمسئولین سیاسی پیشین چپ اسرائیل، که امروزه ناپدید شده و نمی توان آنرا به همدستی با دولت کنونی اسرائیل متهم کرد، خواهان آن است که «افراد وگروه هائی که درتروریسم نقش داشته اند ازمشارکت در انتخابات فلسطینی منع شوند». او نیز به معاهده موقت سال ١٩٩۵ متوسل میشود.
مصطفی برغوتی مطمئن است که اسرائیل « هیچ سودی دربرقراری مردم سالاری در فلسطین ندارد». صائب عریقات براین نظر است که ممانعت ازبرگزاری انتخابات دربخش شرقی بیت المقدس توسط اسرائیل « مشکل عمده ای» ایجاد خواهد کرد که میتواند به لغو کامل انتخابات منجرشود. گفته های او انعکاسی از سخنان نخست وزیرش محمد اشتیه است که به نظراو رد انتخابات دربیت المقدس شرقی از سوی اسرائیل «برای فلسطینی ها قابل قبول نخواهد بود» وبطور ضمنی به مفهوم آنست که بدین دلیل، تشکیلات خودگردان فلسطین چاره ای جز لغو انتخابات پیش بینی شده ندارد.
تهدید لغو انتخابات، از سوی بسیاری از تحلیل گران همچون زمینه سازی رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برای عدم پایبندی به تعهدات خویش برای برگزاری انتخابات تلقی میشود. برای آنها، هدف این خیمه شب بازی، تلاش رهبر تشکیلات خودگردان برای تن ندادن به آرای مردمی ودردست نگاه داشتن قدرت است. طارق باکونی ازاعضای گروه بحران بین المللی (International Crisis Group) تردیدی ندارد که رای « در بیت المقدس شرقی، بهترین بهانه ای است که ریاست تشکیلات خودگردان در اختیار دارد [...]. بدین ترتیب، مسئولیت لغو انتخابات به دوش اسرائیل خواهد افتاد».
موسی ابو مرزوق، عضو دفتر سیاسی حماس هم بر این عقیده است. شکی نیست که به تاخیر انداختن فرمان سازمان دهی انتخابات ومحول کردن آن به تصمیم اسرائیل « در واقع به این مفهوم است که چنین فرمانی احتمالا هیچگاه صادر نخواهد شد». درعمل ودر انتظار چراغ سبز اسرائیل، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از امضای فرمان مورد انتظار برگزاری انتخابات، تعیین تاریخ آن وآغاز روند مبارزات انتخاباتی طفره میرود.
« او اینجاست، او آنجاست»
ازانتخابات صحبت کردن به مثابه یادآوری ازغایب حاضر آن نیزمیباشد، کسی که دودهه پیش برای اوآینده ملی فلسطینی درخشانی پیش بینی میشد. اوزمانی «چشم وچراغ» یاسرعرفات وسپس رقیب سرسخت او شد. افراد بسیاری از امکان مشارکت او در انتخابات آینده، انتخابات مورد بحث کنونی ویا بعدتر، سخن میگویند. نام او حتی در نظرسنجی های فلسطینی ها نیز به چشم میخورد. ٨ تا ١٠ درصد مردم به او اطمینان میکنند. محمود دهلان، اززمانی که نوارغزه را بدنبال پیروزی حماس در انتخابات سال ٢٠٠٦ ترک کرد وازوقتی که محمود عباس او را با سوء ظن توطئه برعلیه خود از کرانه باختری بیرون راند، تمام اوقات درهمه جا، درقاهره، درابوظبی، جائی که رسما اقامت دارد، درعربستان سعودی، درمونته نگرو، که احتمالا ازملیت آن نیز برخوردارست، در صربستان، در بروکسل، در لیبی وغیره ظاهرا دیده شده است.
به او نقش داشتن درهمه چیز وهرگونه فسادی نسبت داده میشود که برخی از آنان میتوانند واقعیت داشته باشند. دهلان اتهاماتی نظیرتوصیه دادن به این وآن شاهزاده خلیج (فارس)، دامن زدن به جنگ داخلی در لیبی، همکاری با اسرائیل، توطئه برعلیه اخوان المسلمین، دست داشتن در«قتل» یاسرعرفات ویا زمینه سازی برای سقوط اردغان با توسل به کودتای سال ٢٠١٦ را یدک کشیده واز اینرو بنظربرخی «ابزارهمه کاره» در منطقه به حساب میاید. رئیس جمهور ترکیه هم برای سر او قیمت گذاشته است : ٧٠٠ هزار دلار(٦٢۴ هزار یورو) جایزه برای کسی که او را دستگیرکند. با توجه به همه اینها، روشن نیست که او چگونه میتواند درآینده ای نزدیک نقشی درمیان فلسطینیان ایفاء کند.
گرچه نقش ومحبوبیت مروان برغوتی، دبیرکل پیشین سازمان فتح ومسئول شبه نظامیان « تنظیم » ( برخاسته از سازمان فتح یاسرعرفات) قابل مقایسه با محمود دهلان نیست اما هردوی آنان نقطه مشترک واحدی دارند : نام آنان، هربارکه صحبتی از انتخابات شده ویا تصمیم به برگزاری آن گرفته میشود، از نو برسر زبان ها میافتد اما ازمشارکت آنان «ممانعت» میشود.
وقتی دهلان، مطرود شده ازسوی خودی ها، درتبعید به سر میبرد، برغوتی، به اتهام «تروریسم» وسوء ظن به اصطلاح رهبری دومین انتفاضه [ جنبش مردمی گسترده فلسطینی ها برعلیه اشغالگری وستم اسرائیل] از سال ٢٠٠٢ درزندان های اسرائیل است. درطی دو دهه اسطوره ای از او ساخته شده است. او «ماندلای فلسطین» محسوب شده وتنها اوست که درصورت آزاد شدن از پشتیبانی مردمی برای رهبری سازمان فتح وتشکیلات خودگردان فلسطین برخوردار میباشد. خود اسرائیل نیز، با نکشتن او به هنگام دستگیر شدنش وسخن گفتن گاهگاهی از امکان اینکه روزی اسرائیل میتواند با او به مذاکره بپردازد، در شکل گرفتن این اسطوره احتمالا نقش داشته است (١). تئوری بافی ذهنی ویا ضرورت داشتن رهبری درخوراین نام، آنهم زمانیکه فقدان آن در میان طیف سیاستمداران فلسطینی به شدت احساس میشود ؟
گرچه محبوبیت برغوتی با گذشت زمان کاهش نیافته است اما آن چیزهائی که اوبرای دست یابی به آنها دست به مبارزه زده بود، پس از زندانی شدنش در سال ٢٠٠٢ دگرگون شده اند. راه حل دودولت دیگرخاطره ای دوردست بیش نیست، امید بازگشت پناهندگان به سرزمین های خود، توسط اسرائیل وبا کمک رئیس جمهور آمریکا مدفون شده است وسرانجام تاسیس یک دولت فلسطینی درمحدوده مرزهای سال ١٩٦٧ به توهمی بی پایه بدل شده است . تصور پایان مستعمره سازی اسرائیل یک خیال پردازی دسته جمعی بوده وبه خوبی آگاهیم که دونالد ترامپ با آینده بیت المقدس همچون پایتخت دو دولت چه کرده است. برغوتی چاره دیگری جز دفاع از سایر ارزش هائی که بدان پایبند بوده است ندارد: مردم سالاری ودفاع از حقوق برابر زنان فلسطینی با مردان.
نیروی سوم نامحتمل
تاثیرسازمان آزادی بخش فلسطین بعنوان ساختاری سیاسی دربنا نهادن هویت ملی فلسطینی همواره مشهود بوده است. این تصویرگرچه کماکان دراذهان باقیست اما بدلیل از نفس افتادن روند صلح وسرعت گرفتن مستعمره سازی سرزمین های اشغالی توسط اسرائیل رنگ باخته است. ازسوی دیگر، تشکیلات خودگردان فلسطین، اساسا نهادی اجرائی، نمی تواند ادعا کند که تجسم نوسازی ویا مقاومت دربرابر اشغالگری اسرائیل است. احتمالا این حماس است که هنوز میتواند نشانه اراده مقاومت و حفظ حرمت فلسطینی ها باشد، حتی اگرجنبش اسلامی نتوانسته باشد قابلیت خود برای ایجاد دولتی در جهت منافع عمومی را به اثبات برساند.
اطمینانی نیست که انتخابات مورد نظر بتوانند درماه های آینده برگزارشوند. درضمن، اطمینانی وجود ندارد که این انتخابات، همانطور که کشورهای غربی خواستار آنند، « بی خدشه وآزاد» باشند. ازحالا تا آن زمان، فلسطینی ها ناچارند خط مشی خود را تعیین کنند: خواه ادامه پیروی از دستورالعمل های سیاسی محمود عباس - عدم خشونت، همکاری امنیتی با اسرائیل، کسب حمایت جامعه بین المللی و راه حل ایجاد دو دولت – ویا روآوردن به حماس ودیگر گروهای فلسطینی که تفکر مقاومت دربرابر اسرائیل وحفظ حرمت فلسطینی ها را نمایندگی میکنند. ویا شاید بکوشند که مسیرسومی را پیش رو گیرند، جاده ای که با توجه به چشم انداز انتخابات میتواند به سرکارآمدن طیفی از رهبران جدید، جوان، کمتر وابسته به حماس وسازمان فتح، مستقل تر واحتمالا متخصص تر منتهی شود. اما تا واقعیت یافتن این آمال راهی طولانی را بایستی درنوردید.
١ بنا برگفته های یکی از وکلای مدافع مروان برغوتی