انتخابات جو بایدن و اعتراضات داخلی ، چالش های جدید رئیس جمهور اردوغان

رجب طیب اردوغان یک دوران سخت را پشت سر می گذارد. انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری ایالات متحده از سخت شدن روابط ایالات متحده و ترکیه خبر می دهد. و در داخل ، رئیس جمهور ترکیه هرچه بیشتر منزوی می شود و تنها متحد باقیمانده برای او «گرگهای خاکستری» متعلق به حزب حرکت ملی (MHP) است. با نزدیک شدن به انتخابات در سال ٢٠٢٣ ، به نظر می رسد اردوغان دچار مشکل شده و به هر وسیله ای متوسل می شود.

افق رجب طیب اردوغان هم از نظر روابط وی با ایالات متحده و هم در چند جبهه داخلی و منطقه ای در حال تاریک شدن است. با ورود جو بایدن به کاخ سفید ، رئیس جمهور ترکیه می تواند نگران باشد که سیاست های آمریکا در خاورمیانه نسبت به آنکارا بسیار سختگیرانه تر از دوران دونالد ترامپ باشد. یکی از اولین اقداماتی که رئیس جمهور آمریکا انجام داد ، انتصاب برت مک گورک به عنوان مشاور کاخ سفید در امور خاورمیانه بود. در سال ٢٠١٥ ، مک گورک بر ائتلاف نظامی بین المللی در سوریه نظارت می کرد. وی پس از تصمیم دونالد ترامپ برای عقب نشینی نیروهای آمریکایی از سوریه و آزاد گذاشتن ارتش ترکیه برای حمله به کردهای سوریه ، در سال ٢٠١٨ از سمت خود استعفا داد. بازگشت او به خط مقدم برای بسیاری در آنکارا خوشایند نیست.

راگیپ دوران ، خبرنگار سابق بی بی سی ، خبرگزاری فرانسه و روزنامه لیبراسیون ، مانند اکثر تحلیل گران معتقد است که « حزب حاکم در ترکیه ، حزب عدالت و توسعه، از پیروزی بایدن چندان راضی نبود. در واقع ، اردوغان از آخرین کسانی بود که به او پیام تبریک فرستاد. علاوه بر این ، انتصاب برت مک گورک به عنوان هماهنگ کننده خاورمیانه، توسط رسانه های دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه بمثابه یک سیلی محکم ارزیابی شد ». برای این خبرنگار که فقط به دلیل انتشار مقاله ای در سالهای ١٩٩٠ به زندان افتاد ، دلایل زیادی برای نارضایتی اردوغان وجود دارد. « یک رابطه تجاری بین خانواده ترامپ و خانواده اردوغان وجود داشت. ترامپ با داشتن دو ساختمان عظیم در استانبول منافع اقتصادی شخصی در ترکیه دارد. اردوغان همچنین نگران است که رئیس جمهور بایدن اجازه ندهد که او عملیات نظامی در سوریه ، عراق ، لیبی یا قره باغ داشته باشد. آنتونی بلینکن ، وزیر خارجه جدید ، قبلاً در پیامی صریح اعلام کرده است که واشنگتن در کنار قبرسی ها ، یونانی ها و کردها خواهد بود ».

فهیم تاشتکین روزنامه نگار دیگر می افزاید: « عضویت ترکیه در ناتو تعیین کننده تمام سیاست های آن است. درگیری ها و بازی های نفوذی موقت می تواند وجود داشته باشد ، اما در نهایت ، عامل سرنوشت ساز اتحاد با ایالات متحده در داخل ناتو است. اردوغان به این دلیل ساده است که می کوشد به بایدن نزدیک شود ، اما همه چیز نشان از بی حاصلی این تلاش دارد. » تاشتکین با ال مانیتور همکاری می کند. او همچنین در روزنامه هایی مانند رادیکال و حریت و در ایستگاه تلویزیونی اصلی اپوزیسیون ، IMC همکاری می کرد که اکنون توسط اردوغان تعطیل شده است. او مانند اکثر طرف گفتگوهای ما، ترکیه را ترک کرد تا بتواند به کار خود ادامه دهد. وی ادامه می دهد: « بدون اجازه روسیه ، اردوغان هرگز نمی توانست وارد سوریه شود. عملیات نظامی او علیه کردها است نه علیه داعش. هدف استراتژیک جلوگیری از ایجاد یک کریدور کردی بین قامشلی ، کوبان و عفرین است. اما اردوغان ایالات متحده را به نفع روسیه رها نمی کند. محاسبه اردوغان ساده است: اگر او بتواند روابط بین ترکیه و روسیه را کمی بهبود بخشد ، می تواند به ایالات متحده و اتحادیه اروپا به دلیل اهمیت ژئواستراتژیک ترکیه فشار آورد. »

همکاری ایالات متحده و کردها در سوریه باعث خشم اردوغان شده و او را به بازی با روسیه علیه ایالات متحده کشاند. پس از معاشقه با مسکو برای جلب حمایت از مداخلات در سوریه و خرید موشکهای S-400 ، ترکیه به تعادل بخشیدن مجدد در روابط خود با این دو ابرقدرت نیاز دارد. رئیس جمهور ترکیه اکنون با نگاه دلربایانه به غرب نگاه می کند.

در جستجوی متحدان فرضی

اردوغان در صحنه سیاسی داخلی نیز با مشکلات دست و پنجه نرم می کند. او تاکنون فقط یک متحد دارد ، حزب حرکت ملی (MHP) که یک حزب راست افراطی است. از یک سال پیش، همه نظرسنجی ها پیش بینی کرده اند که حزب عدالت و توسعه و MHP کمتر از ٥٠٪ آرا را کسب خواهند کرد. راگیپ دوران می گوید: « به همین دلیل اردوغان به دنبال متحدان جدید است ، اما اینکار ممکن است پیچیده باشد ، زیرا خصومت وی با اصلی ترین احزاب مخالف همچنان پابرجاست.» اردوغان گامی به سوی حزب سابق خود «سعادت» (Saadet) برداشته است ، اما این حزب کمتر از یک درصد رای دهندگان را جلب می کند. او دیگر نمی تواند با کردهای « حزب دموکراتیک خلق ها» (HDP) و نه با حزب اصلی مخالف « حزب جمهوریخواه خلق»( CHP) و نه حتی با انشعاب عمده ای از حزب حرکت ملی (MHP) ، IYI Partisi [حزب خوب] مرال اکشنر با ١٠٪ آرا، کنار بیاید. »

حزب حرکت ملی (MHP) دارای یک سنت ضد دینی و ملی گرایی افراطی است. وقتی این حزب با محافظه کاران اسلامی حزب عدالت و توسعه متحد شد ، یک جریانی انشعابی جدا شده و حزب IYI Partisi را ایجاد کرد. از طرف دیگر ، اردوغان با انشعاب های قابل توجهی در درون حزب خود روبرو است. نخست وزیر پیشین احمد داود اوغلو و وزیر اقتصاد پیشین علی باباجان دو حزب مخالف حزب عدالت و توسعه را تاسیس کرده اند که قطعاً باعث از دست دادن آرا آن خواهد شد. راگیپ دوران اضافه می کند: « جبهه ضد دولت در نظرسنجی ها اکثریت دارد. اردوغان محکوم به توافق با متحد راست افراطی خود و تلاش برای چند دسته کردن مخالفان است. با اینهمه یک کارت برنده برای وی باقی مانده است: او با دولت پنهان ، یعنی دسته قدیمی حاکم بر ارتش ، که ضد آمریکایی و بیشتر طرفدار روس و چین است ، رابطه خوبی دارد».

رودرو با جماعت گولن

اما این اولین باری نیست که اردوغان خود را در هچل افتاده می بیند و مشهور است که وی همیشه با به جان هم انداختن رقبایش از آن بیرون آمده است. در دهه ١٩٩٠ ، پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی ، اتحادیه اروپا روند گسترش خود را آغاز کرد. ترکیه که از قبل بخشی از شورای اروپا و ناتو بود، کاندیدای عضویت در اتحادیه اروپا می شود. شرط اصلی اتحادیه اروپا برای پذیرش عضویت آنکارا، انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی لیبرال ، معروف به «معیارهای کپنهاگ» است. ترکیه تنها کشور ناتو است که وزیر دفاع آن باید قبل از تصویب قطعنامه از رئیس ستاد ارتش اجازه بگیرد. پیشنهاد اروپا حاکی از آن است که از این پس اعضای ارتش باید تابع نهادهای سیاسی باشند و این شرط موجب آشفتگی در کشور می شود.

رجب طیب اردوغان ، که کار خود را با گرفتن مسئولیت شهرداری استانبول در سال ١٩٩٤ از سوی حزب رفاه ، که در سال ٢٠٠١ به حزب عدالت و توسعه تبدیل شد ، آغاز کرد ، در ابتدا توسط دولت جمهوری سکولار در حاشیه قرار گرفت. نتیجه کودتای ١٩٨٠ (سومین کودتا در بیست سال گذشته) این بود که شورای امنیت ملی ، یک نهاد نظامی ، قانون را دیکته می کرد. وقتی اردوغان در سال ٢٠٠٣ نخست وزیر شد به دفاع از ادغام ترکیه در اتحادیه اروپا با پذیرش کاهش وزن ارتش در زندگی سیاسی ادامه داد. سپس او برای شکستن انزوای سیاسی خود به متحدانی نیاز داشت. فهیم تاشتکین می گوید: « هنگامی که اردوغان در سال ٢٠٠٢ به قدرت رسید ، حزب او به شدت از نظر کادر برای اداره کشور کمبود داشت .او برای برطرف کردن این کمبود به جماعت گولن روی آورد. »

فتح الله گولن که از سال ١٩٩٩ به ایالات متحده پناهنده شده ، «پدرخوانده» این جماعت است که در دهه ١٩٧٠ و به ویژه دهه ١٩٨٠ به شدت گسترش یافت. این جریان که در رسانه ها نفوذ دارد ، از شبکه ای از انجمن های محلی ، باشگاه های کارفرمایان و مدارس تشکیل شده است. در دهه ١٩٨٠ جماعت گولن در ارتش ترکیه موقعیت هایی را به دست آورد. با قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه ، نفوذ آن بیشتر شد و افسران وابسته به آن در سلسه مراتب نظامی بالا رفتند. اردوغان از کادرهای گولنیست خواست تا جایگزین مسئولین کمالیست در پلیس ، دادگستری ، و هم چنین در ارتش ، دیپلماسی و رسانه ها شوند.

اما با کم شدن وزن ارتش ، تهدید اصلی برای قدرت اردوغان زین بعد از سوی جماعت گولن است که تلاش می کند کنترل دولت را با کم کردن نفوذ حزب عدالت و توسعه در دست گیرد. آغاز جدایی در سال ٢٠٠٩ ظاهر می شود وقتی که اردوغان پرونده های مخفی را که گولن در باره او و خانواده اش جمع آوری کرده بود، کشف می کند. رسوایی های خانوادگی برملا می شود.

به نظر احمد اینسل ، استاد برجسته دانشگاه گالاتاسارای در استانبول ، « درگیری وقتی علنی شد که قضات گولنیست در فوریه ٢٠١٢ دستور بازداشت مدیر و برخی از رهبران سرویس های مخفی را به دلیل “تبادل اطلاعات با یک سازمان تروریستی” صادر و گفتگوهای انجام شده در اسلو بین کادرهای حزب کارگران کردستان و سرویس مخفی ترکیه را برملا کردند. اردوغان جلوی این دستگیری ها را با صدور مجوز ویژه از سوی نخست وزیر برای هرگونه تحقیق درباره اعضای سرویس های مخفی گرفت. وی سپس پاکسازی پلیس و دادگستری را از اعضای گولنیست آغاز کرد. در سال ٢٠١٣ ، اردوغان ژنرال های لائیک را عفو کرد » فهیم تاشتکین می افزاید: « بدین ترتیب جنگ علیه گولن اعلام و سرکوب گسترده آغاز می شود».

بازی ریا کارانه با کردها

یکی از مهمترین نقاط اختلاف بین گولن و اردوغان مربوط به کردها است. در سال ٢٠٠٦ ، اردوغان مذاکرات مستقیم با حزب کارگران کردستان (پ ک ک) را آغاز کرد. گولن به شدت مخالف این مذاکرات بود. اردوغان با این وجود آنها را برای رضایت اتحادیه اروپا دنبال کرد و بیش از هر چیز به دنبال جلب حمایت برای بلند پروازی های انتخاباتی خود برای ریاست جمهوری بود. رای کردها حدود ١٥٪ از کل آرا را تشکیل می دهد. اما به گفته آدام اوزون ، یکی از اصلی ترین شخصیت های مذاکره کننده کرد ها ، این مذاکرات هرگز به عمق امور نپرداختند.

آدام اوزون به یاد می آورد: «روند صلح با “دیپلماسی رفت و برگشت”(shuttle diplomacy) در سال ٢٠٠٦ آغاز شد. سه سال طول کشید تا ما در سال ٢٠٠٩ مستقیماً در مقابل اعضای سرویس های امنیتی ترکیه که تحت حمایت دولت و شخص رجب طیب اردوغان بودند ، قرار گیریم. بین سالهای ٢٠٠٩ و ژوئن ٢٠١١ ، جلسات متعددی در اروپا برگزار شد. از طرف دولت ترکیه ، بسیاری از چیزها وعده داده شد ، بدون اینکه هرگز به آنها عمل شود.ما متوجه شدیم که آنکارا سعی در خرید وقت دارد و در ضمن در حال سرعت بخشیدن به ساخت پادگان های بزرگ در اقلیم کردستان است. اردوغان در سال ٢٠١١ در تلویزیون گفت: "اگر در سال ١٩٩٩ نخست وزیر بودم(١) ، من او را اعدام می کردم ». اردوغان مذاکرات را قطع کرد و ترانه ملی گرایانه قدیمی درباره ترکیه را دوباره سر داد: یک ملت ، یک پرچم ، یک زبان ».

پس از وقفه ، مذاکرات بین دولت ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ ک ک) در ژانویه ٢٠١٣ از سر گرفته شد ، اما سه زن مسئول کرد در پاریس به قتل رسیدند. برای آدام اوزون ، « این تلاشی برای خرابکاری در روند صلح توسط دولت پنهان ترکیه بود». در این بین ، جنگ در سوریه آغاز شده بود.

کودتا، یک چرخش

فهیم تاشتکین توضیح می دهد: « گولنیست ها به دنبال افشای محتوای مذاکرات دولت ترکیه و پ ک ک در مطبوعات، نتیجه احتمالی آن را تحریم می کنند.» در همان دوره ، روژاوا در سوریه با پیروزی کردها در کوبان به یک واقعیت تبدیل می شود. در سال ٢٠١٣ ، اردوغان تلاش کرد تا در ازای دادن برخی حقوق زبانی به کردها در ترکیه ، اوجالان را متقاعد به توقف پروژه خودمختاری روژاوا در سوریه کند. اوجالان آن را رد می کند و می گوید: «روژاوا خط قرمز من است.» اردوغان پاسخ می دهد: «برای من نیز ، این خط قرمز است ، باید نابود شود».

هنگامی که صلاح الدین دمیرتاش ، رهبر کاریزماتیک و نامزد ریاست جمهوری از سوی حزب دموکراتیک خلق ها ، در بهار ٢٠١٥ علناً به اردوغان گفت: «ما به شما اجازه نمی دهیم رئیس جمهور شوید» ، روند صلح شکننده مجددا متوقف شد. اردوغان تمام میزهای مذاکره را با جنبش کرد ترک می کند و به سمت راست افراطی روی می آورد: حزب حرکت ملی MHP.

فهیم تاشتکین می افزاید: « اتحاد حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی بر دو هدف اساسی استوار است: خرد کردن گولنیست ها و کردها.» کودتای گولنیستی در سال ٢٠١٦ نشانه ناامیدی بود. اردوغان ٨ هزار گولنیست را در ارتش شناسائی کرده و آماده اخراج یا زندانی کردن آنها بود. در این شرایط ، اگر شما سلاحی دارید ، از آن استفاده می کنید. و این همان اتفاقی است که افتاد. بنابراین ، نخست اردوغان به گولنیست ها علیه ارتش ، سپس به کردها علیه گولنیست ها احتیاج داشت ، و هنگامی که این نتیجه ای نداد ، برای ایجاد یک رژیم ریاست جمهوری استبدادی به راست افراطی متوسل شد »

این سرکوب موجب ویرانی در جنبش گولنیست و در کل اپوزیسیون ، اعم از کردها ، چپ ها، انجمن ها ، ارمنی ها شد: بیش از ٥٠ هزار دستگیری ، از جمله نمایندگان مجلس ، اخراج بیش از ١٠٠ هزار کارمند بخش دولتی ، مهاجرت وسیع روزنامه نگاران ، سیاستمداران ، محققان ... وقایعی که قبلاً هرگز دیده نشده بود. بیش از پنجاه شهردار کرد انتخاب شده بصورت دموکراتیک از لیست حزب دموکراتیک خلق ها برکنار شده و وفاداران اردوغان جایگزین آنها شدند. حزب دموکراتیک خلق ها در معرض خطر ممنوعیت قرار دارد و بیشتر رهبران آن در زندان هستند. کسانی که به مبارزات خود ادامه می دهند اکنون با کیفر خواست هائی به بهانه های شگفت انگیز روبرو هستند مانند تشکیل راهپیمایی های همبستگی با کوبانی در ترکیه در سال ٢٠١٤ علیه سازمان دولت اسلامی (داعش).

آخرین ماجرا: اردوغان به تازگی عضو محافظه کار حزب خود را به جای رئیس دانشگاه بسفر در استانبول منصوب کرده است. تظاهرات دانشجویی با باتوم سرکوب می شود و وزیر کشور با حمله به جنبش LGBT(دگر جنس گرایان) که در اعتراضات بسیار فعال است ، آنها را «منحرفین LGBT» خواند. اردوغان در اول فوریه سال ٢٠٢١ در یک سخنرانی تهدیدآمیز افزود: « ما به سوی آینده رهسپاریم با جوانان ، نه جوانان LGBT ، بلکه جوانان شایسته تاریخ با شکوه این ملت» همه مخالفان دموکرات اکنون مشتاقانه در انتظار سقوط رژیمی هستند که گرایش های اقتدارگرایانه آن به طور گسترده ای زیر سوال رفته است.

١-در زمان دستگیری عبدالله اوجالان