یادداشت های روزانه غزه (۵)

«ماه رمضان رسید، اما حال و هوایش نیست»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را ترک نماید و اکنون به طور مشترک با یک خانواده دیگر، در آپارتمان ۲ اتاق خوابه ای سکونت دارد. او رویداد های روزانه خود و غزه ای های رفح، که در این منطقه بینوا و پرجمعیت گیرافتاده اند را برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

در این تصویر، یک گروه از افراد در شب در حال دور هم نشستن در بیابان هستند. آنها در اطراف آتش نشسته‌اند و نور ملایم آتش نور را بر چهره‌هایشان می‌تاباند. در پس‌زمینه، می‌توان چادرها و نورهای دیگری را که در دوردست قرار دارند، مشاهده کرد. این صحنه حس صمیمیت و نزدیکی به طبیعت را منتقل می‌کند. همچنین، فعالیت‌های شبانه و سکوت بیابان به فضای تصویر عمق بیشتری می‌بخشد.

یکشنبه ۱۰ مارس ۲۰۲۴:

امروز می خواهم از حال و هوای ماه رمضان حرف بزنم که دوشنبه آغاز می شود. طبق معمول، روز به محض این که از آپارتمان دو اتاقه ای که با یک خانواده دیگر شریک هستیم خارج می شوم، با گردهمایی همسایه ها آغاز می شود. معمولا، همسایه ها شروع به حرف زدن می کنند و بعد نظر مرا می پرسند. این یکشنبه، برعکس است. آنها در سکوت به من نگاه می کنند و منتظرند که من حرف بزنم. در چشم هایشان می خوانم که در انتظار یک خبر خوب یعنی آتش بس برای ماه رمضان هستند. متأسفانه از آتش بس خبری نیست. وقتی شروع به توضیح دادن درباره وضعیت کردم، که امروز یک هیئت اسرائیلی به مصر می رود و پیشتر هم هیئتی از سوی حماس به آنجا رفته، یأس و ناامیدی را در چشم هایشان خواندم. به آنها گفتم که این هیئت ها پیش از آغاز ماه رمضان آمده اند تا در این ماه مبارک به آتش بس دست یابند و من مطمئنم که این امر به نتیجه خواهد رسید.

اما، در چشم هایشان می خوانم که: «رامی، این بار می دانیم که دروغ می گویی». امروز باشنیدن خبر کشتار در المواسی، نزدیک رفح، در اردوگاه پناهندگانی که بیشتر آنها از خانه رانده شده های شمال نوار غزه هستند، از خواب بیدار شدیم. در این کشتار، خانواده عبدالغفور ۹ عضو خود را از دست داد. تعداد کشته ها شاید از این هم – بخاطر شمار زیاد مجروحان و بیمارستان هایی که فاقد وسائل کافی هستند- بیشتر شود زیرا غالبا مجروحان می میرند. در شهرهای غزه و نصیرات هم قربانی هایی وجود داشته است. من سعی کردم به همسایگانم بگویم که این شاید نشانگر یک آتش بس باشد چون غالبا پیش می آید که آتش بس پس از شدت یافتن بمباران ها رخ می دهد. ولی می بینم که آنها متقاعد نشده اند و ترجیح می دهند اخبار را به جای یک روزنامه نگار پناه آورده به رفح از یک منبع رسمی بشنوند. آنها مقام بلندپایه تری را می خواستند که حرفی اطمینان بخش بزند و بگوید که در ماه رمضان آتش بس خواهد بود.

به طور سنتی، در ماه رمضان آئین های خاصی برگزار می شود. چراغ های ماه رمضان (fawanis) و دستمال های شانسی وجود دارد و مردم برای افطار و دادن هدیه خرید می کنند. اما این بار خبری از این شادی ها نیست و مردم دل و دماغ ندارند. این امر در درجه اول بخاطر کشتارها است و بعد، اکثر مردم، در شمال و جنوب، چیزی ندارند و وابسته به کمک های غذایی ای هستند که به صورت قطره چکانی می رسد. میزان این کمک ها در رفح کم و در شمال و شهر غزه تقریبا هیچ است. مقدار کمک هایی که با چترنجات پرتاب می شود در مقایسه با نیازهای مردم ناچیز و نحوه ارسال آنها برای ما تحقیرکننده است. فزون براین، پرتاب کمک ها باعث کشته شدن ۵ تن شده زیرا چتر مواد غذایی باز نشده است. همه می دانند که قحطی بر غزه حکمفرما است. مردم می میرند چون غذا برای خوردن نمی یابند. همه عکس «یازان»، کودکی که از گرسنگی مرده را دیده اند. اما مرگ کودکان منحصر به یازان نیست. طبق اعلام وزارت بهداشت غزه، ۲۴ کودک از گرسنگی مرده اند. نه برنامه پرتاب کمک ها با چتر و نه ایجاد بندر توسط آمریکا، مشکل را حل نخواهد کرد. آنها دارند ما را مسخره می کنند. ما نیازی به این کارها نداریم. همه درباره کمک های انسان دوستانه حرف می زنند، ولی کسی از توقف جنگ سخن نمی گوید، چون اسرائیلی ها نمی خواهند که جنگ متوقف شود. اگر نتانیاهو آن را تمام کند، زندگی سیاسی خودش به پایان می رسد. او به بهای ریختن خون فلسطینی ها زندگی می کند.

ایالات متحده از سویی کمک های انسان دوستانه برای غزه، و از سوی دیگر تسلیحات برای اسرائیل می فرستد. من نمی توانم بفهمم که چرا دارند ما را مسخره می کنند. این چیزی بسیار فراتر از ریاکاری است. بایدن، با یک تلفن ساده به نتانیاهو می تواند ۵۰۰ یا حتی ۱۰۰۰ کامیون مواد غذایی به پایانه هایی که هم اکنون وجود دارد بفرستد. در زمان «عادی» پیش از جنگ، هرروز ۵۰۰ تا ۶۰۰ کامیون به این پایانه ها می رسید. گفته می شود که در غزه بازار سیاه وجود دارد و مردم کالاها را ضبط می کنند. همه اینها درست است. اما مردم چرا این کارها را می کنند ؟ چون در همه چیز کمبود دارند. اگر کالا به مقدار کافی برسد، همه اینها متوقف خواهد شد. دیگر کسی به کامیون ها حمله نخواهد کرد، دیگر کسی کمک های انسان دوستانه را در بازار سیاه نخواهد فروخت. اما، آنچه که اسرائیلی ها سعی می کنند ایجاد کنند، هرج و مرج و تحقیر است. برای من دیدن این که این جنگ تبدیل به یک «مشکل انسان دوستانه» شده دردآور است. درحالی که این در درجه اول یک مشکل سیاسی است. اسرائیلی ها می خواهند از شر فلسطینی ها خلاص شوند. آنها تمام این سرزمین را می خواهند. آنها در غزه مترسک حماس را علم کرده اند. در ساحل غربی رود اردن که حماس وجود ندارد، با این حال حمله و هجوم به آن بی وقفه ادامه دارد. آنها صلح نمی خواهند و همه اینها زیر چشم ایالات متحده رخ می دهد. این کمک های انسان دوستانه یک تقلب و دغلبازی است. به مسخره کردن ما پایان دهید. ما احمق نیستیم، ملتی آگاه و باسواد هستیم. ما به خوبی می دانیم که شما چه می خواهید. همه مردم در بدبختی دست و پا می زنند. ما فرزندان، خانه ها و همه چیزمان را از دست داده ایم. آنها می خواهند عقل ما را زایل کنند و شأن و منزلتمان را از بین ببرند، اما چنین چیزی رخ نخواهد داد.