چهارشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۲۴
وزارت آموزش فلسطین در رام الله رسما اعلام کرده که امسال برای نخستین بار امتحان نهایی دوره متوسطه در غزه برگزار نخواهد شد. باید دانست که پس از به قدرت رسیدن حماس در غزه در سال ۲۰۰۷، امتحانات در سراسر سرزمین های فلسطینی، اعم از ساحل غربی رود اردن و نوار غزه، به صورت یکسان برگزار می شد. این امر برای فلسطین و فلسطینی ها مهم است که به رغم تفرقه بین غزه و ساحل غربی رود اردن و بین فتح و حماس، آموزش یکسانی داشته باشیم. اما امروز وضعیت برگزاری امتحانات در نوار غزه نامعلوم است، چون شمال آن کاملا ویران شده و کسانی که به جنوب رانده شده اند، در زیر چادر و بدون امکانات زندگی می کنند.
به هر صورت، بیشتر مدرسه ها و دانشگاه ها به طور کامل یا بخشی از آنها تخریب شده است. بدون درنظر گرفتن انستیتو آموزش حرفه ای فوق دیپلوم، در غزه ۶ دانشگاه وجود داشت. دانشگاه غزه با صدور یک بیانیه داخلی به استادان و کارکنان خود اعلام کرده که دیگر قادر به پرداخت حقوق آنها نیست و آزادند که در جاهای دیگر در جستجوی کار باشند. این شیوه ای برای اعلام ورشکستگی دانشگاه است. این یک دانشگاه خصوصی بود که در دهه های اخیر در نوار غزه شروع به کار کرده بود. این دانشگاه که در سال ۲۰۰۷ تأسیس شده، هزاران دانشجو داشت و رشته های مختلفی از جمله مهندسی، معماری، پزشکی و غیره در آن تدریس می شد.
به بومی ها فقط غذا و کار داده می شود
هدف این تخریب های بدون ارزش نظامی روشن است: اسرائیلی ها می خواهند هرگونه امکان آموزشی را در غزه از بین ببرند. مثل همه قدرت های استعماری، آنها خواهان یک جامعه دانش آموخته نیستند و به بومیان فقط غذا و کار داده می شود. هدف تبدیل کردن جامعه ای دانش آموخته به جامعه ای بی سواد است. برای ما، آموزش یک ارزش حیاتی است و جامعه ای جوان هستیم. بیش از ۷۵ درصد از جوان ها به دانشگاه می روند. بنابر آمارهای سازمان ملل متحد، ما تحصیل کرده ترین جامعه در خاور نزدیک هستیم. حتی در زیر تحریم های اِعمال شده از سال ۲۰۰۷، و حتی در محاصره کامل، پدر و مادر ها می کوشند که فرزندانشان به تحصیلات عالی دست یابند و این گاه به بهای بدهکار شدنشان تمام می شود. تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه های فلسطین، الازهر و دانشگاه اسلامی، مورد علاقه بسیاری از جوان ها است. درس خواندن در این رشته ها خیلی گران است و در هر نیم سال معادل ۵ هزار دلار هزینه دارد.
با احتساب سایر هزینه ها، تحصیل در رشته پزشکی به مدت ۷ سال می تواند تا ۹۰ هزار دلار هزینه داشته باشد. به رغم این، پدر و مادر ها فرزندان خود را به تحصیل ترغیب می کنند و فرزندان هم برای آن انگیزه بسیار دارند. ما فلسطینی ها می دانیم که بهترین سلاح دربرابر اشغال، آموزش است.
حتی در زندان های اسرائیل هم زندانیان فلسطینی به تحصیلات خود ادامه می دهند. حتی محکومان به حبس ابد که می دانستند هرگز از زندان خارج نمی شوند، به درجات کارشناسی ارشد و دکترا دست یافته اند.
«برای همه عمر تمام شده»
در غزه فقط یک دانشگاه دولتی وجود دارد که دانشگاه الاقصی است. بقیه خصوصی اند. دانشگاه اسلامی توسط حماس حمایت می شود و الازهر توسط فتح. بقیه توسط گروهی از استادان تأسیس شده اند.
این موسسه ها پیش از ۷ اکتبر هم در وضعیت دشواری بودند. آنها به بسیاری از دانشجویانی که نمی توانستند هزینه های ثبت نام خود را بپردازند، اعتبار می دادند. چندی پیش، دانشگاه اسلامی در مرز ورشکستگی قرار گرفت. بسیاری از موسسه ها از میزان حقوق استادان خود ۵۰ تا ۷۰ درصد کاستند. امروز نظام آموزشی از بین رفته است. هزاران دانشجو راهی جز ادامه تحصیلات خود در جایی دیگر ندارند. این شیوه ای برای تهی کردن نوار غزه از جوانان و آینده اش است.
من نمی دانم که این جوانان چه خوهند کرد. تماس هایی تلفنی از دوستانم داشتم که می خواستند بدانند آیا فرزندانشان می توانند برای ادامه تحصیلات به مصر بروند. متأسفانه مصر به دانشجویان اقامت نمی دهد. درحال حاضر، تنها کسانی که ۵ هزار دلار برای خروج از اینجا بپردازند می توانند به مصر بروند. اما، ثبت نام در یک دانشگاه مستلزم طی روندی طولانی است که هنوز مشخص نیست. گفته می شود که محمد دهلان، رئیس پیشین امنیت پیشگیرانه غزه در زمان حکومت خودگردان فلسطین، که امروز مشاور امارات متحده عربی است، در حال مذاکره با مصری ها است تا آنها را به پذیرش دانشجویان غزه وادارد. اما این کار به معنی مهاجرت جوانان است.
موضوع بسته شدن دانشگاه فلسطین در همه جا پخش شده است. دوستی پزشک به نام مومن شاوا تلفنی با من تماس گرفت. او ۳ فرزند دانشجوی پزشکی دارد که در دانشگاه الازهر درس می خوانند و نگران آن است که این دانشگاه هم ورشکست شود. می گوید:
«فرزندی دارم که تحصیلات دندانپزشکی خود را باید تا دوسال دیگر تمام کند و دو فرزند دیگرم هم درحال اتمام دوره پزشکی عمومی هستند. من همه پس انداز خود را برای آنها خرج کرده ام».
او در ابتدا امیدوار بود که جنگ فقط به بهای یک سال عقب ماندن فرزندانش از تحصیل تمام شود، ولی اکنون بر این باور است که آموزش در غزه «برای همیشه تمام شده است». او گفت که حتی اگر بتواند آنها را به مصر بفرستد، امکان پرداخت هزینه ثبت نام و اقامت و اجاره یک آپارتمان در آنجا را ندارد. می خواست بداند که من که «ارتباط هایی» دارم، می توانم برای ثبت نام فرزندانش در رشته پزشکی در فرانسه در سال آینده کمک کنم: «شنیده ام که فرانسه بورس می دهد. زبان مسئله ای نیست، می توانند بیاموزند». دوست بینوایم خود می پرسید و خود پاسخ می داد. پاسخ هایی که من نمی دانستم. او می خواهد که فرزندانش حتی در جایی دیگر به تحصیلات خود ادامه دهند. رویای او این است که ببیند فرزندانش پزشک شده اند.
مثل همه جوانان دیگر دنیا
این نمونه ای از بسیاری از دیگر کسانی است که همه کار کرده و همه چیز خود را برای آن که فرزندانشان به تحصیلات خود ادامه دهند خرج کرده اند تا آنها پزشک یا مهندس شوند... دختر یکی دیگر از دوستانم در سال دوم پزشکی دانشگاه الازهر درس می خواند. او نیز رویایش پزشک شدن است. پدرش گفت که او امیدوار است سال آینده تحصیلاتش را ازسر بگیرد. برای اطمینان دادن به او گفتم که یک سال ترک تحصیل خیلی بد نیست و او می تواند دوره هایی را به صورت آنلاین دنبال کند. اما او به عنوان درد دل گفت: «رامی، ترسم از این است که دیگر دانشگاهی وجود نداشته باشد و رویای دخترم برباد رود».
اسرائیلی ها می خواهند ما را از آموختن دانش بازدارند چون می خواهند که ما نادان بمانیم، اما جوانان فلسطینی بلندپروازی هایی دارند. آنها می خواهند مثل جوانان همه دنیا زندگی کنند. آنها در رویای درس خواندن مثل فرانسه هستند که در آن فرد برای ثبت نام در دانشگاه نیازی به داشتن پول زیاد ندارد.
ما یک جامعه نادان نیستیم. جامعه ای هستیم که خیلی خوب می داند چه رخ می دهد. ویکتور هوگو گفته است: «به هر کودکی که آموزش داده شود، یک انسان به دست می آید» و ما انسان های زیادی داریم.