یادداشت های غزه (۷۶)

«نقش ها همچنان وارونه است»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

تصویر نشان‌دهنده‌ی یک جمعیت در حال تظاهرات است. یک مرد با CPRُی کودک را در آغوش گرفته و در پس‌زمینه افراد دیگری دیده می‌شوند که پرچم فلسطین را در دست دارند و به جمعیت می‌پیوندند. فضای کلی شلوغ و پر از هیجان است.

دوشنبه ۱۰ فوریه ۲۰۲۵

پس از پنجمین دور مبادله زندانی ها در دو روز پیش، اسرائیلی ها از محور «نتساریم»، که از آغاز جنگ شمال و جنوب غزه را از هم جدا می کند، عقب نشینی کرده اند. این «محور» تنها یک جاده نیست، زمینی به مساحت ۷۲ کیلومتر مربع و عرض ۷ کیلومتر است که از شرق به غرب نوار غزه، از میدان نابلوسی تا وادی غزه عبور می کند. اسرائیلی ها پس از این عقب نشینی در غزه، یک «منطقه حائل»، که به عرض ۱.۵ کیلومتر در طول مرز غزه با اسرائیل واقع است و در جنوب در طول «محور فیلادلفیا»، که غزه را از مصر جدا می کند، باقی خواهند ماند.

این امر به معنای آن است که اکنون می توان، پیاده یا با خودرو از شمال به جنوب نوار غزه رفت. این برای ۱.۵ میلیون ساکنان بخش شمالی غزه، از جمله شهر غزه، شادمانی بزرگی است. کسانی که خودرو دارند، اکنون می توانند با اطمینان خاطر در سراسر این مسیر تردد کنند. تا به حال می شد با خودرو از جنوب به شمال رفت ولی بازگشت از این مسیر ممکن نبود. این درحالی است که عده زیادی از اهالی غزه که به شمال بازگشته اند، درحال حاضر در آنجا سکونت ندارند چون دریافته اند که خانه شان ازبین رفته و در میان یک منطقه ویران شده قرار گرفته است.

با این حال، در این جاده شمالی- جنوبی همچنان یک منطقه کنترل باقی مانده که در آن خودروها توسط مأموران متعلق به یک موسسه امنیتی خصوصی آمریکایی یا یک هیئت قطری- مصری که مسئول کنترل آتش بس هستند بازرسی می شوند. مردمی که خانه هایشان در محل محور نتساریم واقع شده، می خواهند که به آنها بازگردند اما این کار امکان ندارد چون همه این منطقه با این «زلزله» اسرائیلی که همه چیز را نابود کرده با خاک یکسان شده است. از این رو، شادمانی مردم آمیخته با اندوه است.

گروگان ها هم مثل فلسطینی ها تحریم را تحمل کرده اند

ما هم به نوبه خود به آپارتمانی که در برج شهر غزه داریم بازمی گردیم. دوستانی که در آنجا مانده بودند آن را تمیز کرده اند، اما با بمباران های طبقه های آخر، مخزن آب وجود ندارد و من در انتظار نصب آن هستم. حتی با آن که برق وجود ندارد و باید ۹ طبقه را از پله بالا رفت. اما آب را نمی توان ۹ طبقه بالا برد. به ویژه این در انتظار زایمان صباح هستیم و در جنوب غزه دستکم بیمارستان های صحرایی موسسه های غیردولتی (ONG) را داریم.

همچنین، می خواهم با شما درباره آخرین دور مبادله زندانی ها حرف بزنم. رسانه های اسرائیلی می گویند که از دیدن وضعیت آنها شوکه شده اند و برخی حتی تا جایی پیش می روند که آن را با اردوگاه های نازی ها مقایسه می کنند. بسیاری از رسانه های غربی هم همین کار را کرده اند. درست است که ۳ گروگان آخر شباهتی به آنهایی که پیشتر آزاد شده بودند و در وضعیت خوبی به نظر می رسیدند نداشتند و آشکار بود که بیمار هستند. چرا آنها در چنین وضعیتی بودند ؟ چون محلی که در آن زندانی بودند، توسط ارتش خودشان تحت محاصره و تحریم بود و در شرایطی همسان با فلسطینی های غزه زندگی می کردند. هنگامی که غذا وجود نداشته باشد، همه از آن رنج می برند و شرایط زندگی آنها شاید هم سخت تر بود چون مجبور بودند به صورت مخفی زندگی کنند.

البته، شرایط بازداشت آنها سخت بود، اما مانند زندانی های فلسطینی توسط اسرائیل شکنجه نشدند یا خیلی کمتر شدند. رسانه ها بسیج شده اند تا بازگشت زندانی های اسرائیلی به میان خانواده هایشان را خیلی بیشتر از فلسطینی هایی که در زندان های اسرائیل بسربرده اند پوشش دهند. من می توانم از کسانی که آنها را در غزه دیدم حرف بزنم. کسی نمی خواهد آنها را با قربانی های دیگر مقایسه کند، اما می توانم به شما بگویم که اینها یادآور گروگان های اوکراینی آزاد شده توسط روس ها بودند. کسانی که تصویرهایشان به تعداد زیاد در تلویزیون ها دیده شد در حالی که زندانیان فلسطینی دیده نمی شدند. با این حال، مانند اوکراینی ها، این افراد خیلی لاغر شده بودند و در دست و پا و پشت هایشان آثار شکنجه دیده می شد. بسیاری از زندانی های آزاد شده فلسطینی نتوانستند خانواده خود را پیدا کنند چون جنگ آنها را از بین برده یا پراکنده کرده بود. یکی از آنها فکر می کرد که خانواده اش ازبین رفته چون اسرائیلی ها به او گفته بودند: «همه خانواده ات کشته شده اند». برخی دیگر نمی توانستند راه بروند و به اسکلت شباهت داشتند.

در کنار زندانی هایی که مدتی طولانی در زندان بسربرده بودند، کسانی هم بودند که همین اواخر بازداشت شده بودند. در میان اینها، جوان های کمتر از ۱۸ ساله و زن ها نیز وجود داشتند. بازداشت های موسوم به اداری را هم نباید از یاد برد: اسرائیلی ها به خود حق می دهند که هرکس را به هر بهانه ای بازداشت کنند، بدون آن که برای او حق برخورداری از محاکمه قائل باشند. روند بازداشت ۶ ماه به درازا می کشد و تا مدتی نامحدود هم قابل تمدید است... کسانی هستند که بدون محاکمه شدن ۴ یا ۵ سال را در زندان های اسرائیل گذرانده اند چون «برای اسرائیل خطر» به شمار می آمده اند. کسی از اینها حرف نمی زند اما از ۳ زندانی اسرائیلی زیاد حرف زده می شود چون اسرائیلی هستند.

بزودی برنامه غزه برای ساحل غربی رود اردن هم اجرا می شود

هزاران زندانی فلسطینی دیگر همچنان در زندان های اسرائیل می پوسند. تکرار می کنم، ما چشم های آبی و و موهای بور نداریم ولی موجودات انسانی هستیم. ۷۶ سال است که از اشغال سرزمینمان رنج می بریم. در غزه، ما نه تنها تحت اشغال هستیم، بلکه تحریم هم شده ایم. جنگی ۱۵ ماهه و یک نسل کشی در ۲۴ ساعت شبانه روز را تحمل کرده ایم. با این همه، نقش ها همچنان وارونه است. قربانی مجرم و مجرم قربانی می شود. اشغالگر تبدیل به اشغال شده می شود و اشغال شده بدل به اشغالگر می گردد. جنگ پایان یافته اما عده معدودی از تجاوزهای اسرائیل به توافق آتش بس حرف می زنند. به ویژه از اقدامات انسانی مانند کمک فوری برای تدارک سرپناه حرف چندانی زده نمی شود. باید تعداد مناسبی چادر و کاروان وارد شود، چون ۸۰ درصد از مردم غزه جایی برای زندگی کردن ندارند، اما اسرائیل با این کار مخالفت می کند.

چادرهایی که در غزه یافت می شود در وضعیت خیلی بدی است. چادر ما که آن را «ویلا» می نامم، از بمب هایی که درست در کنار آن به زمین افتاد آسیب دید و در توفان اخیر به دو نیمه پاره شد. همه لوازمی که سرهم بندی کرده بودیم – مانند دوش، آشپزخانه و غیره- را باد برد و دیگر چیزی از انها باقی نمانده است. من با دیدن این که هواشناسی وزیدن بادی تند – مانند میسترال در مارسی- را پیش بینی می کند، پیشدستی کرده و یک خانه در نصیرات اجاره کردم. دهها هزار تن از اهالی غزه که مسکن ثابتی ندارند و سرپناه یا چادر خود را از دست داده اند، از چنین بختی برخوردار نیستند. با قیمت های اجاره که سر به فلک کشیده، اگر بخواهند هم توان پرداخت اجاره را ندارند.

امروز هزاران خانواده نیاز به یک سقف دارند درحالی که تنها ۲۰ درصد از نوار غزه از تخریب در امان مانده و اسرائیلی ها همچنان جلوی ورود چادر و کاروان ها و نیز مواد ضروری برای ساخت سرپناه ها را می گیرند. درمورد سوخت و نیرو هم وضع به همین ترتیب است: بنابر توافق آتش بس، هر روز باید ۵۰ کامیون نفت وارد شود ولی فقط بین ۵ تا ۱۰ کامیون وارد می شود. مواد پزشکی برای بیمارستان ها هم باید وارد شود ، اما در زمان نگارش این مطلب، خبری از آن نیست. در نتیجه، نظام سلامت با آهنگی خیلی کُند کار می کند.

سلاح جدید اسرائیل این است که ما را در خیابان با بینوایی و در وضعیت فقدان امکانات زندگی نگهدارد تا بتواند برنامه ترامپ را عملی سازد تا در روزی که مرزها باز گذاشته می شود همه غزه را ترک کنند. آنها می خواهند که همه برای آینده فرزندان خود به خود تبعیدی تن دهند، چون در غزه دیگر مدرسه، دانشگاه و حتی نظام سلامت هم وجود ندارد چون تقریبا دیگر بیمارستانی وجود ندارد.

به این ترتیب، پرسش های زیادی درمورد گذر به مرحله دوم وجود دارد. به باور من، اسرائیلی ها مرحله اول را بارها تکرار می کنند، تا زمان لازم برای آزاد کردن زندانی های خود را داشته باشند. در طول این دوره، آنها تحریم را متوقف نخواهند کرد.

اما، من همچنان روی فلسطینی ها و دلبستگی شان به این سرزمین حساب می کنم. همواره دستکم اقلیتی از فلسطینی ها وجود خواهد داشت که هرچه رخ دهد در این سرزمین می مانند و من از سراسر فلسطین حرف می زنم. برنامه اسرائیلی- آمریکایی برای غزه به زودی درمورد ساحل غربی رود اردن هم اجرا خواهد شد. این چیزی است که در حال حاضر در جنین، طولکرم و نابلس جریان دارد. در آنجا نیز، درمورد آن به ندرت حرف زده می شود و کسی متوجه گستردگی عملیات نمی گردد. تنها زمانی به آن توجه می شود که یک اسرائیلی کشته یا ربوده شود و یا حمله ای از ساحل غربی رود اردن به اسرائیل صورت گرفته باشد. به هرحال، ما حتی اگر چیزی برای خوردن و نوشیدن نداشته باشیم، در اینجا خواهیم ماند.