یادداشت های غزه (۹۱)

«ما مرگ را حس می کنیم»

رامی ابو جاموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد.
رامی برای این گزارش‌های محلی، جایزه مطبوعات نوشتاری و جایزه Ouest-France را در کادر جایزه Bayeux برای خبرنگاران جنگ دریافت کرد. این فضا از ۲۸ فوریه ۲۰۲۴ به او اختصاص یافته است.

تصویر نشان‌دهنده یک منطقه جنگی با تانک‌ها و دود سیاه از انفجارها در دوردست است.

سه شنبه ۲۰ مه ۲۰۲۵

«ارابه های گدئون» نام عملیاتی است که ارتش اشغالگر برای اشغال سراسر نوار غزه برگزیده است. پیش از این، هدف هایی اعلام شده و اعلام نشده وجود داشت. هدف های اعلام شده عبارت از «از بین بردن حماس و آزاد سازی گروگان های اسرائیلی» و هدف اعلام نشده هم وادار به خروج کردن مردم غزه بود. اکنون دیگر تمایزی بین آنها نیست. هدف این است که همه مردم به سوی دریا، جنوب و رفح که تقریبا با خاک یکسان شده رانده شوند. بنابر تصاویر ماهواره ای، ۹۰ درصد از خانه های غزه تخریب شده است. از این رو، ۲.۳ میلیون تن ساکنان آن باید به سوی رفح بروند تا از آنجا به کشورهای خارجی فرستاده شوند.

نامی که بر این عملیات گذارده شده برایم جالب است. این نام مثل همیشه وجه تسمیه ای مذهبی (۱) و نیز ارجاعی به تاریخ دارد. نام «ارابه های گدئون» در سال ۱۹۴۸ بر عملیات شبه نظامی های یهودی در حمله به روستاهای راهبردی فلسطینی بیزان گذارده شد که ساکنان آن به سوی اردن رانده شدند (۲). تصادفی نیست که ارتش اسرائیل این نام را برای یک عملیات جدید اخراج فلسطینی ها برگزیده است.

«تروریسم یهودی؟»

تاریخ تکرار می شود. ما در حال گذراندن یک دوران «نکبت» جدید هستیم. پس از اجدادمان، نوبت به ما رسیده که به خارج از مرزهایمان رانده شویم. به این ترتیب، کار آغاز شده در سال ۱۹۴۸ تکمیل شده و همه فلسطین توسط اسرائیل اشغال می شود و اگر این روش برای غزه کار کند، به خاطر سکوت «جامعه بین المللی»، برای ساحل غربی رود اردن هم کار خواهد کرد. اما مهم تر از همه، ارجاع مذهبی این نام است که به نظر نمی آید کسی را شوکه کرده باشد. اگر یک جنبش فلسطینی نام یک عملیات را به قرآن یا اسلام ارجاع دهد، «گروه تروریستی اسلامی» خوانده می شود. این درحالی است که ما اکنون با بدترین نوع ترور حکومتی رودررو هستیم اما کسی این را تروریسم حکومتی نمی خواند چون اینها برای کشت و کشتار جمعی، بمباران زنان و کودکان و اخراج صدها هزار انسانی که می خواهند در سرزمین خود زندگی کنند، متکی به مذهب هستند.

بنیامین نتانیاهو با «عمالیق» خواندن ما از آغاز جنگ، به آن رنگ و بوی مذهبی داد. ارجاع او به فرازی از تورات است که می گوید « عمالیقی‌ها» - قبیله ای که کسی چیز زیادی درباره آنها نمی داند- را باید تماما اعم از مردان، زنان، کودکان، نوزادان و حتی حیوانات و خانه هایشان از بین برد. این دقیقا چیزی است که دارد برسر ما می آید. کسی جرئت گفتن این حرف را ندارد، اما مثل اسلامگراهایی که از مذهب برای توجیه کشتارهای خود استفاده می کنند، یهودی هایی نیز هستند که همین کار را انجام می دهند.

آنها تکان نخورده اند

ارتش اسرائیل اکنون سراسر شمال نوار غزه و جنوب از جمله شهر رفح را اشغال کرده است. آنها درصدد اشغال تمام بخش شرقی نیز هستند که منطقه ای به عرض ۱.۵ کیلومتر بین محور شمال- جنوب جاده صلاح الدین و مرز اسرائیل است. بنابر خبرهایی که از اسرائیل درز کرده، ارتش اشغالگر می خواهد غزه را به ۵ بخش تقسیم کند که محدود به «راهرو» مفالسیم در شمال شهر غزه، راهروهای نتزاریم در جنوب این شهر و کیسوفیم در جنوب و دیرالبلح می شود و راهرو موراگ که در شمال شهر رفح قرار دارد.

اسرائیلی ها ساکنان نوار غزه را از جایی به جای دیگر می رانند. در این راهروهای شکنجه، جابجا شده ها از غربال رد شده و به سوی جنوب، که در آنها کشتارهای بیشتری صورت می گیرد رانده می شوند. آنها این کار را در آغاز جنگ هم کردند ولی دیدند که به خوبی انجام نمی شود چون این ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار تن در محاصره و گرسنه مانده بودند و علوفه و گیاهان روییده در خیابان ها را می خوردند و آب آلوده را می جوشاندند تا قابل شرب شود. اما، این افراد تکان نخوردند. علاوه بر اینها، کسان دیگری هم پس از آتش بس آغاز سال بازگشتند.

حتی اگر بر زبان نیاورند، فهمیده اند که یک نسل کشی درجریان است

به نظر اسرائیلی ها، کاری که با زور پیش نرود را باید با زور بیشتر پیش برد. اگر کار با کشتار و سلاخی انجام نشود، باید کشتار و سلاخی بیشتری کرد. این کاری است که آنها درحال تدارک آن هستند تا همه مردم غزه را به سوی جنوب برانند. سپس، شاید آنها را برای بردن به کشورهای دیگر سوار کشتی کنند. اخیرا شنیده شده که ایالات متحده با لیبی وارد گفتگو شده تا یک میلیون فلسطینی غزه را به این کشور بفرستد و با کشورهای دیگر هم برای فرستادن دهها هزار تن از ساکنان غزه مذاکراتی درجریان است. به این ترتیب، مشکل غزه حل خواهد شد. به این افراد که در قفسی کوچک محبوسند و شکنجه و بمباران می شوند و دچار گرسنگی ۲۴ ساعته هستند گفته می شود که: «اگر بخواهید بروید امکانش هست، کسی مجبورتان نمی کند». چه کسی می تواند بگوید که این سناریو اجرا نمی شود؟ حتی اگر دیده شود که ترامپ کمی به نتانیاهو پشت کند و او را وادار به پذیرش آتش بس نماید و نیز کمک های انسان دوستانه را به غزه برساند، این کارها کافی نخواهد بود. تا به حال، تعداد کامیون های حاوی کمک ها به شکل مسخره ای نسبت به نیازهای مردم ناکافی است. به گفته سازمان ملل متحد، غزه تنها برای تأمین کمک اضطراری نیاز به ورود ۵۰۰ تا ۶۰۰ کامیون حاوی کمک دارد.

درمیان تغییر موضع ها در «غرب»، اظهارات فرانسه، کانادا و انگلستان قابل توجه است که اعلام کرده اند دست به اقداماتی علیه اسرائیل خواهند زد. برای انحام این کار هیچ وقت دیر نیست. آنها همیشه می گویند که کارهای اسرائیل «مایه شرم» است اما چشم های خود را می بندند. این یک آغاز است. من فکر می کنم که حتی اگر آنها کلمه ای هم برزبان نیاورند، فهمیده اند که ما درحال گذراندن یک نسل کشی هستیم.

آنها می دانند که از این ارتش چه کارهایی برمی آید

این موضع گیری ها، با آن که ناکافی است، نشان می دهد که کشورهای اروپایی اگر بخواهند می توانند درمورد فلسطینی ها اقدام نموده و کاری برای توقف جنگ در غزه انجام دهند. مردم غزه به نهایت فرسودگی و تحلیل رفتن قوای روحی و جسمی رسیده اند و این به دلیل قحطی، بمباران های مداوم و جابجایی ها از محلی به محل دیگر که پایان ناپذیر به نظر می رسد است. اخیرا اعلامیه هایی از هوا پخش شده که در آنها مناطقی برای تخلیه مشخص شده ولی ساکنان تصمیم به ماندن گرفته اند. من هم همین کار را کردم. دیروز دستور تخلیه کل شهر خان یونس داده شد که حدود ۴۵۰ هزار تن جمعیت دارد! به این تعداد باید حدود ۲۵۰ هزار تن جمعیت شهر رفح که به خان یونس پناه برده اند هم افزوده شود...

همه این مردم دیگر توان و رمقی ندارند. بخش بزرگی از آنها از این دستور تخلیه اطاعت نکرده و با آن که می دانند از ارتش اسرائیل چه کارهایی برمی آید، در جای خود مانده اند. آنها پیشتر این تجربه را داشته و دیده اند کسانی که در دستور تخلیه های پیشین در جای خود ماندند دچار چه کشتارهایی شده، چگونه مرد و زن و کودک بیرحمانه اعدام شده اند. نظر اسرائیلی ها این است که هرکس از دستور تخلیه اطاعت نکند باید کشته شود، اما حالا مردم می گویند که مرگ و زندگی برایشان یکسان است و دیگر توان و رمق یک جابجایی دیگر را ندارند. به آنها گفته می شود که به منطقه المواصی که زمینی ماسه ای در کنار دریا است بروند. ارتش اشغالگر پیشتر این محل را «منطقه انسانی» می نامید ولی امروز دیگر از این کلمات استفاده نمی کند. از بیش از یک ماه پیش، تقریبا هر روز المواصی بمباران و چادرهای جابجا شده ها هدف گرفته می شود و همه افراد خانواده ها کشته می شوند. همه می دانند که هیچ محل امنی برای رفتن نیست.

ما زنده هستیم، نفس می کشیم اما مرگ را حس می کنیم. ما جایی نخواهیم رفت. کسانی که مجبور به جابجایی شوند، این کار را فقط در فاصله های مکانی کوتاه می کنند. نمی خواهند به سوی جنوب بروند و چیزی را تجربه کنند که قبلا به سرشان آمده بوده است.

تا زمانی که یک فلسطینی در این سرزمین وجود داشته باشد

در میان این بلبشو، امید است که خبر خوبی از دوحه برسد. دوستانم هر روز تلفنی از من می پرسند: «رامی، اوضاع چطور است؟». از یک هفته پیش به همه پاسخ می دهم که خوشبین هستم و فردا همه چیز درست می شود، چون این وضع باید پایان یابد و انسانیت حکمفرما شود. می دانم که بسیاری از مردم دنیا از دولت های خود می خواهند که به نتانیاهو فشار بیاورند تا این جنگ و نسل کشی پایان یابد.

به این نیز فکر می کنم که حماس باید درس هایی از تاریخ بگیرد. آنها نمی خواهند سلاح را زمین بگذارند. در سال ۱۹۴۸، مقاومت کنندگان همین را می گفتند. صدها هزار تن از ساکنان سرزمین تاریخی فلسطین از شهرهای زادگاه خود مانند جافا، حیفا و سراسر شمال فلسطین اخراج و به سوی ساحل غربی رود اردن و نوار غزه یا آن سوی مرزها رانده شدند. اما، مقاومت همچنان پابرجاست و به نظر من مقاومت سلاح در دست گرفتن نیست، بلکه باید همیشه هرکاری را با آمیخته ای از شجاعت و عقلانیت انجام داد. ما با شیر درنده ای رودررو هستیم که ما را تکه پاره و کشت و کشتار می کند، اما او تنها نیست. در پس این شیر درنده ببر، پلنگ و سوسمارهایی نیز هستند که از آن حمایت می نمایند و ما دربرابر آنها در حکم گربه هستیم.

امیدوارم که حماس همه اینها را درنظر بگیرد و بداند که هدف این جنگ که اکنون بر همه آشکار شده، اخراج ۲.۳ میلیون تن ساکنان نوار غزه است. مقاومت دربرابر اشغال با به پایان رسیدن حماس، فتح یا گروه های دیگر از بین نخواهد رفت. تا زمانی که یک فلسطینی در این سرزمین وجود داشته باشد، مقاومت هم خواهد بود. فلسطین یک تکه خاک نیست، غنای مردمان آن و فلسطینی هایی است که می خواهند از این سرزمین محافظت و در آن با صلح زندگی کنند.

۱- در کتاب داوران، جدعون قاضی بنی‌اسرائیل است که توسط خدا برای رهایی بنی‌اسرائیل از ظلم مدیانیان برگزیده شده است. در داستان، جدعون ارتش کوچکی را در برابر نیروی بسیار بزرگتر مدیانی رهبری می‌کند.

۲- این حمله توسط هاگانا و ایرگون در روزهای پایانی قیمومیت بریتانیا برای تصرف شهر کوچک فلسطینی بیسان - که اکنون در اسرائیل بیت شنعان نامیده می‌شود - و اطراف آن به منظور مسدود کردن عبور ارتش اردن انجام شد. بیشتر ساکنان تقریباً ۶۰۰۰ نفری فرار کردند و بسیاری از آنها بعداً به اردن تبعید شدند.