زمانی که انگلستان صهیونیسم را اختراع کرد

کمتر کسی آگاهی دارد که صهیونیسم پیش از آن که تحت سلطه حزب کارگر، ساختار سازمان یافته ای پیدا کند، نفوذ و گسترش ایدئولوژیکی با ماهیتی مسیحایی را که عمدتآ در انگلستان تمرکز داشت، تجربه کرده بود. سونیا دایان – هرزبرون، این موضوع را در کتابی کوتاه، فشرده و بسیار مفید، با عنوان « صهیونیسم یک اختراع اروپایی»، به ما یاد آوری می کند.

چه کسی از نقش مهمی که اولیور کروموٍل Oliver Cromwel(۱) از اواخر قرن هفدهم در شکل گیری یک « صهیونیسم مسیحی»، که جایگاه ویژه ای در بینش و تز انجیلی ایفا کرده است، خبر دارد ؟ اعتقادی که بر اساس آن، « رستگاری مسیحایی تمام بشریت، تنها پس از بازگشت بنی اسرائیل به سرزمین گمشده ی خود» تحقق خواهد یافت. (۲) سونیا دایان-هٍرزبرون، استاد برجسته جامعه شناسی سیاسی در دانشگاه دیدرو پاریس، و متخصص مسائل مرتبط با استعمار، در کتاب خود نشان می دهد که چگونه از همان ابتدا و در میان تمام قدرت های اروپایی که به دنبال ایجاد امپراتوری استعماری بودند، انگلستان با همگرایی دیپلماتیک و ایمان و اعتقاد مسیحایی، بیشترین علاقمندی را به فتح فلسطین نشان داد.

فلسطینی ها به عنوان « هندی های جدید»

لرد شافتسبوری، یک مؤمن انجیلی معتقد به بازگشت مسیح، از سال ۱۸۷۷،( فتح) فلسطین را به عنوان « کم هزینه ترین و مطمئن ترین » راه برای تآمین امنیت « راه هند » به نفع پادشاه، می بیند. لورانس اولیفانت نماینده مجلس و روزنامه نگار، یک مسیحی شدیدآ معتقد، که نویسنده از او به عنوان « صهیونیست اولیه ویکتوریایی » یاد می کند، دریک چهارم آخر قرن نوزدهم، در ارتباط با سرزمینی که امروزه کشورهای سوریه، لبنان، اردن و فلسطین را در بر می گیرد، تحمیل « همان روشی را که با موفقیت در مورد قبایل هندی ما ( بومی های قاره آمریکا م )، اتخاذ شده است، و آنها را در محدوده ای مشخص محصور کرده، تا در صلح زندگی کنند»، توصیه می کند. « عبارت « قبایل ما» قابل توجه است !

اولیفانت، با به کار بردن القابی چون « بدبخت های کثافتی که از امپراتوری تزاری فرار می کردند، نفرت خود از یهودی های اروپای شرقی را نشان می داد. آنهایی که تازه در فلسطین مستقر میشدند، « صرفآ ابزاری برای تحقق پیشگویی و دستیابی به رستگاری اروپایی های مسیحی به شمار می رفتند». اما در آن زمان، انگلستان تنها کشوری نبود که به فلسطین علاقمندی نشان می داد. در فرانسه، هنری دونان، بنیان گذار صلیب سرخ، پیشنهاد تصرف خاور میانه، و تآسیس « یک دولت کوچک عبری، و درعین حال تحت حمایت بین المللی، و با نظارت فرانسه »، را به ناپلئون سوم ( ۱۸۵۱-۱۸۷۰) ارائه کرد.

لرد بالفور، یا وعده یهود ستیزی

بقیه داستان شناخته شده تر است. سونیا دایان-هرزبرون، برخی از جنبه های نه چندان خوشایند آن را یاد آوری می کند. برای مثال، هنگامی که لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا، در سال ۱۹۱۷به سازمان صهیونیستی که بیست سال پیش از آن تاسیس شده بود، قول تشکیل یک « کانون یهودی» در فلسطین را داد، وعده ای از روی خیر خواهی نسبت به جمعیت یهودی نبود. در حقیقت، بالفور از « گداها» (۳)، و بدبخت هایی که از نسل کشی رخ داده در اروپای شرقی، به غرب هجوم آورده بودند، متنفر بود. به همین دلیل به آنها این فرصت را داد تا سرزمین مقدس را پاکسازی کنند. اقدام به هر کار ممکن، برای جلوگیری از پذیرش آنها در بریتانیای کبیر. هرتزل، بنیان گذار صهیونیسم مدرن، هیچ اشکالی در این امر نمی دید. آیا او در نظر نگرفته بود، به دلیل مخالفت عثمانی ها، صاحبان فلسطین در آن زمان، با ورود مهاجران یهودی به آن سرزمین، این بیچاره ها را به اوگاندا بفرستد؟

نویسنده در مورد دیدگاه اولیه و غالب جنبش صهیونیستی در مورد فلسطین، به نامه ای که در همان زمان توسط حییم وایزمن، یکی از رهبران ارشد این جنبش، که در سال ۱۹۴۸ به عنوان اولین رئیس جمهور اسرائیل منصوب شد، خطاب به بالفور ارسال شده است، استناد می کند. متن نامه به شرح زیر است :

شرایط فعلی لزومآ به سمت ایجاد یک فلسطین عربی گرایش خواهد داشت، اگر مردم عربی وجود داشته باشد. آنها نتیجه ای را به بار نخواهند آورد، چون فلاح ( دهقان) حد اقل چهار قرن تآخیر دارد، و افندی ( فرد ممتاز) فریبکار، بی فرهنگ، حریص، و به همان اندازه فاقد میهن پرستی است که بی فایده و ناکار آمد است .

این جامعه شناس همچنین اشاره می کند که اگر چه صهیونیسم همیشه به دلیل ماهیت استعماری خود، همواره با مخالفت داخلی مواجه بوده است، اما این مخالفت همیشه « بسیار محدود» و بدون هیچ گونه تآثیر گذاری بوده است.

کتاب مقدس دستور کار ماست

دایان هرزبرون، به سرعت اشاره می کند که صهیونیسم چگونه در روزهای اولیه خود با طرد گسترده جامعه ی یهودی مواجه شد. این طرد نه تنها شامل خاخام ها می شد، که اکثریت قریب به اتفاق آنها به شدت با هر گونه دیدگاه مسیحایی مخالف بودند، بلکه یهودیان مترقی با خاستگاه طبقه متوسط ، در اروپای غربی را نیز در بر می گرفت. به عنوان مثال لرد ادوین ساموئل مونتاگو، سومین وزیر یهودی انگلستان به شدت با اعلامیه بالفور مخالفت کرد : او اعلام کرد « اگر فلسطین به عنوان سرزمین ملی یهودیان تعیین شود، همه کشورها بلافاصله خواستار آن خواهند شد که از شر شهروندان یهودی خود خلاص شوند » و اظهار نگرانی کرد، که صهیونیسم ممکن است به یهود ستیزی دامن زند و فلسطین به « گتویی جهانی» تبدیل شود (۴).

نویسنده به طور کلی تر، نگاهی دقیق به ریشه های استعماری و سوسیالیستی، که صهیونیسم طی سالها غالبآ به آنها استناد می کند، ارائه می دهد. در مورد استعمار، وی شعار معروف صهیونیسم « سرزمینی خالی از سکنه برای قومی بدون سرزمین» را یادآوری می کند. او می نویسد، برای صهیونیست ها ساکنان فلسطین، در حقیقت مالکان این سرزمین نیستند، سرزمینی که « یا خالی از سکنه است (....)، یا توسط گروه هایی اشغال شده است، که یک قوم واقعی محسوب نمی شوند، بلکه دسته ها و قبیله های در بر گیرنده نژاد هایی هستند، که در آنها انسان به معنای واقعی کلمه دیده نمی شود». وی در مورد وجه دیگر صهیونیسم، یعنی سوسیالیسم، که در ابتدا وجه غالب آن به شمار می رفت، در یک فصل تفصیلی و روشنگرانه با عنوان « کتاب مقدس همچون سلاح و سلاح ها همچون کتاب مقدس» یاد آوری می کند، که رهبر تاریخی صهیونیسم سوسیالیست، داوید بن گوریون، مردی کاملآ نا باور به دین، با وجود این در سال ۱۹۳۷ اعلام می کند : « کتاب مقدس فرمان ماست ». با تکیه بر کتاب مقدس به عنوان راهنما، مرزهای « ارض اسرائیل» بر حسب شرایط و فتوحات، ناپایدار و تغییر پذیر می شود.

اگر سونیا دایان-هرزبرون ریشه های ایدئولوژی صهیونیستی را ردیابی می کند، به این دلیل است که تآثیر آن بر دولت اسرائیل را بهتر درک کند. از این طریق، وی زمینه را برای تآمل در مورد یک سؤال ساده فراهم می کند : چگونه یک ایدئولوژی استعماری که بر اساس ایده ی پیدایش یک « یهود جدید» ، یهود قوی پاک شده از« نقص ها» ، « تبعید»، « ضعف مادرزادی» و در برابر یهود ستیزی، پا گرفته بود، و آرزوی رهایی از محبوس ماندن در گتو را در سر داشت، طی یک قرن توانست در منجلاب چنین موعود گرایی احمقانه ای گرفتار شود؟ این حقیقت دارد که در اسرائیل امروز، خاخام های جدید در جنگ فرهنگی که طی دهه ها در پی آن بوده اند تا ناسیونالیسم و موعود گرایی را با یکدیگر همسو کنند، و صهیونیسم اولیه را به یک مدینه ی فاضله در شرف نابودی و اضمحلال تبدیل کنند، به پیروزی دست یافته اند. تا جایی که در فرانسه بر بحث و گفتگو تآثیر می گذارند، چون برنامه ای که درمورد صهیونیسم در رادیو فرهنگ فرانسه، با حضور و شرکت سونیا دایان برنامه ریزی شده بود، به سادگی لغو شد.

پی نوشت ها :

۱ – شخصیت سیاسی انگلیس. کسی که جمهوری را در سال ۱۶۴۹ در انگلستان برقرار کرد.

۲ – نقل قول ها ی این مقاله جز موارد ی که ذکر شده باشد، از کتاب نویسنده استخراج شده است.

۳ – کلمه Yiddish به معنی « گدا»، « انگل»

۴ – این نقل قول ها از کتاب بئاتریس اورٍز، میشٍل سیبونی و سونیا فایمًن Antisionisme, une histoire juive انتشارات Sylepse, 2023 آمده است.