تروریسم

از القاعده چه باقی مانده است؟

القاعده از سازمانی متحد، که در طی دهه ها تجسم جهاد بین المللی بود ، به قهرمان چندین شورش در سراسر جهان تبدیل شد. به دنبال مداخله آمریکا در سال ٢٠٠١ ، پیروان آن آشیانه افغانی را ترک کردند و در صحنه های مختلف جنگ ، به ویژه در سراسر منطقه ساحل ، پخش شدند.

القاعده (١) از مرگ خشونت آمیز دو بنیانگذار اصلی آن جان سالم به در برد: عبدالله اعظم فلسطینی و اسامه بن لادن عربستانی ، یکی نظریه پرداز جهاد برای دفاع از آرمان فلسطین ، و دیگری وارث ثروتی عظیم که پایگاه یمنی اش به وی مشروعیت می داد. این دو با فاصله ٢٢ سال در پاکستان کشته شدند ، اعظم در پیشاور در بمباران ١٩٨٩ و بن لادن در ابوت آباد زیر آتش کماندوهای آمریکا در سال ٢٠١١.

سقوط امارت اسلامی طالبان در افغانستان پس از مداخله آمریکا در سال ٢٠٠١ موجب شد که بن لادن و افرادش بار دیگر راه تبعید را پیش گیرند. بن لادن که چند سال قبل از تابعیت سعودی و پناهندگی سودانی خود محروم شده بود ، خود را بدون پناهگاه یافت. خانواده وی ، با بخشی از فرماندهی عالی سازمان اش ، به ایران پناه بردند ، جایی که امروزه هنوز کسانی مانند سیف العدل مصری در آنجا مخفی هستند(٢).اما خود او ، از طریق مرز دیگری به پاکستان، کشور همسایه رفت. اما به جای فروپاشی ، القاعده برای ادامه بقا دست به صادر کردن فعالیت هایش می زند و این بار یک مداخله نظامی دیگر ایالات متحده، این بار در عراق است که به این سازمان جان تازه ای می بخشد.

وقتی شاخه بین النهرینی از آشیانه مادری پشتیبانی می کند

در عراق است که با تأسیس القاعده بین النهرین، یکی از اولین صادرات این سازمان ، تحت فرماندهی ابومصعب الالزرقاوی معروف از سال ٢٠٠٣ انجام می شود. او بزهکاری اردنی است که چند سال پیشتر در افغانستان توسط بن لادن طرد شده بود ، اما سرانجام پس از نابودی طالبان و مداخله آمریکا در عراق در سال ٢٠٠٣ در صفوف القاعده پذیرفته شد. پس از عبور از ایران ، الالزرقاوی با کمک اولین جهادگران عراق ، کردهای انصارالله حلبچه، در کردستان عراق مستقر شد. او به سرعت به یکی از دو «بهانه» اصلی دولت بوش تبدیل شد که او را - به اشتباه - متهم می کرد که بین القاعده و صدام حسین ارتباط برقرار کرده است. حتی به طور رسمی گفته می شد که الالزرقاوی با کمک رژیم عراق به دنبال دادن سلاح شیمیایی به القاعده است. امروز روش شده که این اتهامات هیچ پایه ای نداشته است ...

مداخله آمریکا توازن قوا را بطور اساسی برعکس می کند. بن لادن که بخش اعظم پشتیبانی ، وسایل و شبکه هایی که قبل از ١١ سپتامبر در اختیار داشت را از دست داده بود ، اینک به الالزرقاوی نیاز پیدا کرده بود. در این معادله جدید ، این شاخه نوپای عراق است که از مرکزیت القاعده حمایت مالی می کند و در عین حال مبارزه و جذب افراد در صحنه بین المللی را ادامه می دهد. در سال ٢٠٠٣ ، قدرت پیشرو جهان ، که رهبران آن از «پیروز» ی دم می زدند ، در واقع در دو درگیری نامتقارن و در چنگال جهادگران القاعده گرفتار شده بود. بن لادن به این ترتیب موفق شد به خواسته خود برسد: « کشیدن ایالات متحده به میدان جنگ».

با این حال ، مناقشه ای در رهبری القاعده در مورد فوائد یک شعبه عراقی به رهبری الزرقاوی در گرفت. این مرد ، اگرچه کاریزماتیک ، اما به دلیل رادیکالیسم و هدف قرار دادن جامعه شیعه و همچنین صحنه پردازی وحشتناک بیمارگونه اش ، در بین «مسلمانان عادی» احساس دافعه ایجاد می کند(٣). این بحث با کشته شدن الزرقاوی در ژوئن ٢٠٠٦ توسط نیروهای آمریکایی پایان می گیرد. چند ماه بعد ، گروه های مختلف عراقی ، از جمله القاعده بین النهرین ، با سایر جناح های سنی متحد شدند و دولت اسلامی عراق(EII) ، که بعدها به داعش تبدیل شد را تشکیل دادند.

بدین ترتیب شاخه عراقی القاعده در این تشکیلات جدید حل می شود. الزرقاوی اگرچه بنیانگذار داعش نیست ، اما پدر معنوی آن است. در سال ٢٠٠٧ ، ایمن الظواهری ، شماره ١ فعلی ، علناً اعلام کرد که القاعده دیگر در عراق حضور ندارد. برخی از افراد درون جنبش معتقد بودند که می بایست از اقدامات وارثان الزرقاوی و روشهای آنها فاصله گرفت. به عقیده اعضای دیگری ، القاعده سرزمینی با پتانسیل بالا را به نفع گروهی از دست داده است که می تواند سریعا نابود شود. القاعده هرگز نتوانست دوباره به عراق بازگردد. این جدایی با طلاق خونین شش سال بعد در سوریه و گسترش جهانی داعش قطعی می شود.

در جبهه مغرب ...

الجزایر یکی از اولین کشورهایی است که در آغاز دهه ١٩٩٠ از بازگشت برخی «افغان های عرب» به وطن خود صدمه دید. بدنبال آن ، «دهه سیاه» ئی با فجایع ، با آلت دست قرار دادن ها و سوء استفاده ها آغاز شد و سپس عفو عمومی ای در سال ٢٠٠٢ به جنگ داخلی پایان داد. عده ای از سازش ناپذیران جهادگرا ، در سال ١٩٩٨ گروه سلفی برای تبلیغ و مبارزه (GSPC) را با هدف « پاکسازی صف از نفوذی ها و منحرفان» تشکیل دادند. این گروه در سال ٢٠٠٧ با القاعده بیعت کرد و نام القاعده مغرب اسلامی (AQIM) را برگزید. معمار این پیوند ابو مصعب عبد الودود درودکال بود.

نیروهای مسلح الجزایر این گروه را از بدو تشکیل زیر فشار گذاشتند و آن را مجبور کردند به دنبال جایگزینی پناهگاه های کوهستانی خود باشند ، یا مسیرهای دیگری را برای تأمین نیازهای خود بیابند تا در برابر فشارهای فزاینده بتوانند به حیات ادامه دهند. در سال ٢٠٠٩ القاعده مغرب اسلامی (AQIM) از قلمرو الجزایر خارج شد و با حمله ای به سفارت فرانسه در نواکشوت ، پایتخت موریتانی، حضور خود در شمال مالی را تائید کرد. هرج و مرج انقلاب های عربی به القاعده و القاعده مغرب اسلامی (AQIM) کمک کرد و آنها به طور کلی قیام های «بهار عربی» را مثبت ارزیابی کردند. آنها از هیراک در الجزایر و تظاهرات در خارطوم و باماکو از طریق بیانیه های رسانه ای حمایت کردند . القاعده مغرب اسلامی (AQIM) همچنین از سال ٢٠١١ ارتباطاتی در منطقه مرزی تونس با انصار الشریعه پیدا کرد. پس از انحلال انصار الشریعه ، گروه عقبه بن نافع، مسئولیت عملیاتی را پذیرفت که در سال ٢٠١٥ بنام القاعده مغرب اسلامی (AQIM) انجام می گرفت. پس از انحلال انصار الشریعه. تعدادی از اعضای این گروه به انصار الشریعه لیبی پیوستند ، در حالی که صدها نفر از تونس و لیبی به شام سفر کردند و عمدتا به صفوف القاعده از سال ٢٠١٢ و داعش در عراق از سال ٢٠١٣ پیوستند. پیوندها بین دو نسخه انصار الشریعه بسیار قوی بود. ابو ایاده التونسی در کنار محمد الزهاوی ، رهبر انصار الشریعه لیبی ، در عملیات در بنغازی در سال ٢٠١٥ ، در نبرد با ارتش ملی لیبی مارشال خلیفه حفتر ، جان باخت.

و منطقه ساحل....

با برکناری معمر قذافی در پایان سال ٢٠١١ ، تمام واحدهای ارتش لیبی به حال خود رها شدند. از جمله واحدهائی با اکثریتی طوارق تبار از شمال مالی. این رزمندگان تصمیم می گیرند که با سلاح و چمدان به کشور بازگردند. آنها ارتش مالی را به مرکز کشور می کشانند. شورشیان طوارق به نوبه خود توسط جهادگرا هایی که از آنها در آغاز در برابر ارتش مالی حمایت کردند ، بیرون رانده می شوند. چند ماه حکومت جهادگرایان در شمال مالی در سال ٢٠١٢ بسیار آموزنده است. تلاش برای اداره قلمرو و جمعیت مشاهده می شود ، اما همچنین تخطی از فرمان های رهبری القاعده مغرب اسلامی (AQIM) که خواستار اعمال قوانین شرع برای جلب نظر مساعد و دوستی اهالی است. این حکومت چند ماهه با مداخله فرانسه در ژانویه ٢٠١٣ پایان می یابد.

برای پیشرفت استراتژیک القاعده مغرب اسلامی (AQIM) - و در نتیجه القاعده - باید چند سال دیگر منتظر ماند. علی رغم شکست ها و ناکامی هایش در مواجهه با فشار دولت ها و سونامی داعش در حوزه جهادگرائی جهانی ، القاعده مغرب اسلامی (AQIM) در اوایل سال ٢٠١٧ نهایتا موفق شد با متحد کردن سه گروه جهادگرای طرفدار خود در منطقه ساحل ، گروه جدیدی به نام جماعت نصرت الاسلام والمسلمین (JNIM) بوجود آورد. ابو مصعب عبد الودود درودکال با پیروی از توصیه ابوعبیده یوسف الانابی که جانشین او در رأس القاعده مغرب اسلامی (AQIM) شد، توانست این اتحاد را بوجود آورد. انتخاب های او نظامی ، جزمی ، و همچنین سیاسی بود. برای اولین بار ، یک طوارقی ، ایاد آغ غالی ، به فرماندهی می رسد و وجهه ای مالی ای به گروه می دهد. یک مبلغ فولانی تبار ، محمد کوفا ، به او کمک می کند تا چشم اندازهای بی سابقه ای را از نظر جذب نیرو و توانائی حمله در جبهه جنوب بگشاید. این پیشرفت خود را از طریق عملیات جهادگراها در مرکز مالی و شمال بورکینافاسو ، و همچنین با توانائی جذب جماعت نصرت الاسلام والمسلمین (JNIM) در جوامع مختلف قومی آشکار می کند.

امروزه جماعت نصرت الاسلام والمسلمین (JNIM) به طور کامل در پویایی درگیری های محلی ، و همچنین بافت اجتماعی و حتی اقتصادی حضور دارد. با این حال ، این گروه بارها تمایل خود را برای مذاکره اعلام کرده و تاکید می کند جنگ با فرانسه محدود به منطقه ساحل است . امری بی سابقه برای شاخه ای از القاعده که « جنگ های جهادی حماسی» را به سوی اهدافی عملی تر هدایت می کند. اما به صورتی متناقض ، کشورهای غربی ، از جمله فرانسه ، هنوز خود را در جنگی بی پایان «علیه تروریسم» می بینند. هدف از این موضع گیری ها که قطعاً سیاسی است، تاثیر گذاشتن بر افکار عمومی آفریقا ، فرانسه و اروپا می باشد. اما همچنین به دلیل فشار نظامی فرانسه انجام می گیرد و متاثر از جنگ جاری با داعش از پایان استثناء منطقه ساحلی در پایان سال ٢٠١٩ است. البته این نه مانع از گروگانگیری روزنامه نگار فرانسوی ، Olivier Dubois ، توسط جماعت نصرت الاسلام والمسلمین (JNIM) شد و نه جلوی پیشروی بیشتر آنرا در جنوب به سمت کشورهای خلیج گینه گرفت ، منطقه ای که فرانسه دارای چندین منافع استراتژیک در آن است و هنوز داعش، جریان رقیب، به آن دسترسی ندارد.

یک شکست استراتژیک

موفقیت استراتژیک در منطقه ساحل در سال ٢٠١٧ ، شکست سنگین این سازمان در سوریه را در تابستان ٢٠١٦ جبران کرد. که مقصر اصلی این شکست ، ابومحمد جولانی سوری بود. زمانی که انقلاب و سپس جنگ در سوریه آغاز شد ، جولانی ابتدا در صفوف دولت اسلامی عراق(EII) می جنگید. در سال ٢٠١٢ ، ابوبکر البغدادی تصمیم گرفت او را با تعداد انگشت شماری از مردان و نیمی از خزانه این گروه که در آن زمان بسیار ضعیف بود ، به کشور اصلی خود بازگرداند. جهادگران از موقعیت مناسب و شبکه های لجستیکی موجود در سوریه برای آغاز فعالیت استفاده کردند. آنها با جذب افرادی از صفوف شورشیان و مردم محلی ، نام جبهه النصره را انتخاب کردند ، که به یکی از موثرترین گروهها در آموزش شورشیان سوریه تبدیل شد.

در سال ٢٠١٢ ، اولین جنگنده های خارجی وارد خاک سوریه شدند. جولانی با رفتاری خودسرانه از اجرای برخی دستورات سلسله مراتب عراقی خود که آنها را «نامشروع» تلقی می کرد، سرباز زد. بدین ترتیب ابوبکر البغدادی انحلال جبهه النصره و دولت اسلامی عراق و سپس ایجاد داعش در اوایل سال ٢٠١٣ را اعلام می کند. جولانی از انحلال گروه خود را نمی پذیرد و با القاعده و جانشین بن لادن ، ایمن الظواهری بیعت می کند. جبهه النصره سپس رسماً شاخه سوریه ای القاعده شد و جنگی آشکار علیه داعش را آغاز کرد. طی ماه ها ، افراد جولانی در جنگ علیه داعش، شکست می خورند ، و خود را محاصره شده در منطقه ادلب و اطراف آن می یابند.( ٤)

این گروه در سال ٢٠١٦ از القاعده فاصله می گیرد. ابتدا با توافق متقابل هنگامی که یکی از بلندپایه ترین مقامات القاعده ، ابو الخیر المصری ، در کنار جولانی ، اعلام کرد که دو گروه با دوستی از هم جدا شده اند. اما جولانی به سرعت این نظم را شکست و گروهش به تعقیب فرماندهان و اعضای القاعده در ادلب پرداخت. بسیاری از آنهائی که فراری و یا کشته نشده اند در حال حاضر زندانی هستند جولانی با دادن تعهد به جامعه بین المللی و اطلاعات به امریکائی ها، به گفته برخی منابع جهادگرا ، هدف قرار دادن و کشتن بسیاری از فرماندهان القاعده را در خاک سوریه ممکن می سازد.

یک سازمان غیر متمرکز

پس از بیش از سه دهه فعالیت ، تصور اینکه القاعده سازمانی است که صرفاً به غرب و غربی ها ضربه می زند ، علیرغم حملاتی که در خاک اروپا و ایالات متحده انجام داده ، اشتباه است(٥). این گروه به همان اندازه اهداف شورشی دارد که سیاسی ، تروریسم تنها وسیله ای در خدمت اهداف سیاسی اش است. القاعده همواره به دنبال این بوده است که در مناطقی حضور یابد که اغلب صحنه های جنگ و فعالیت تشکیلات جهادگرا هستند. این مورد در افغانستان ، سومالی ، یمن ، عراق ، سوریه ، لبنان ، مالی و غیره صدق می کند.

ضربه زدن به دشمن نزدیك یا دور که در نهایت تنها به موقعیت و شرایط بستگی دارد، همیشه در خدمت پروژه جهادی و اجتماعی القاعده است. تمرکززدایی بیش از حد گروه توسط رئیس کنونی القاعده مغرب اسلامی (AQIM) ، النبی ، به طور علنی تأیید شده است: « مرکزیت القاعده به دادن دستورالعمل هائی کلی بسنده می کند که شاخه ها سعی می کنند با امکانات خود آنها را عملی سازند». بنابراین ، وظیفه هر شاخه است که عملیات روزانه ، اتحادها و امور مالی خود را مدیریت کند ، امری که مانع کمک متقابل بین شعبه ها و مرکزیت القاعده نمی شود ، و همچنین جلوی مشورت در سطوح مختلف و کمیته حطین که شخصیت های اصلی گروه را گرد می آورد ، نمی گیرد.

القاعده به احتمال زیاد به شکوفایی خود در مناطقی ادامه می دهد که در آنجا توانسته در برابر فشارها و چالش های نظامی و ایدئولوژیکی داعش که از اکوسیستم عراقی خود بیرون آمده ، مقاومت کند. همه دلایل عینی که منجر به توسعه جهانی القاعده و داعش شد، همچنان ادامه دارد. و علی رغم پیروزی طالبان که القاعده آن را متعلق به خود می داند،این سازمان نه در افعانستان و نه در شامی که نمایانگر امیدوار کننده ترین صحنه های توسعه آن است ، بلکه در قاره آفریقا ادامه حیات می دهد. این قاره جایی است که القاعده امروز فعالترین شاخه های خود را در منطقه ساحل و سومالی دارد و در آنجا با حملات همزمان به سفارتخانه های آمریکا در ماه اوت ١٩٩٨ ، در نایروبی در کنیا و دارالسلام در تانزانیا ، ، قدرت خود را به جهان نشان داد.

١-این مقاله ادعای تحلیل جامع و کامل تحولات القاعده را ندارد.

٢- سیف العدل یکی از فرماندهان ارشد القاعده است. او که یک فرمانده نظامی و عملیاتی بود، یکی از اولین همراهان بن لادن، همکار ابومصعب الالزرقاوی بود و جانشین احتمالی امیر فعلی گروه، ایمن الظواهری،است.

٣- او با دستان خود گلوی گروگان آمریکایی نیکلاس برگ را که به او لباس نارنجی برای یادآوری زندانیان گوانتانامو پوشانده بود، برید. ویدئویی از سر بریدن در فضای مجازی منتشر شد که مرجعیت یافت.

٤- Wassim Nasr, État islamique, le fait accompli, Plon, ٢٠١٦.

٥- آخرین حمله القاعده در اروپا حمله به مجله شارلی ابدو در ژانویه ٢٠١٥ و در ایالات متحده حمله به پنساکولا در پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در دسامبر ٢٠١٩ بود. مسئولیت این دو حمله توسط القاعده در شبه جزیره عربستان (AQPA) ، زیرمجموعه یمنی این گروه، پذیرفته شد.