تجزیه و تحلیل

حوثی های یمن، قدرتی شکننده با ریشه های خانوادگی

جنگ سلطه ایدیولوژیک و اقتصادی حوثی ها بر جامعه یمن را تقویت کرده اما فساد فراگیر، اداره بی برنامه کشور و اختناق سیاسی این خطر را دربر دارد که مردم را به مقابله با آنها بکشاند. هنگامی که درگیری پایان یابد، مردم می توانند خشم خود را بروز دهند.

تغییر ماهیت حکومت در دوره چیرگی حوثی ها، یکی از چالش های پیش رو برای پایان دادن به جنگ یمن است. جنبش شیعی زیدی چنان وضعیتی در کشور به وجود آورده که به شکلی قابل ملاحظه امکان جمع شدن حزب ها در یک ترکیب سیاسی جدید را پیچیده می کند. در عمل، اقتدار آنها نهادهای دولتی در صنعا را تغییر داده تا حکومت خاص خود را بسازد. گروه حوثی معتقدات مذهبی خاص خود دارد، ارتشی مهم ساخته و شبکه وسیعی از عمال نظارتی فرادولتی به وجود آورده و به این ترتیب شکاف بین جامعه و رهبران را عمیق تر کرده است. مشکل بتوان تصور کرد که این شبکه وسیع سیاسی و اقتصادی به خواست خود از بین برود یا قدرت را با گروه های دیگر تقسیم کند.

با این که این گروه «انصارالله» یعنی مددکاران خدا نام دارد، بیشتر یمنی ها آنها را یک گروه خانوادگی متشکل برپایه آموزش های بدرالدین الحوثی (که در سال ۲۰۱۰ مرده) و دیگر علمای مذهبی زیدی می دانند. این گروه توسط پسران الحوثی شکل گرفته و می کوشد امامت زیدی ها در یمن را احیا کند که تا پیش از کودتای جمهوری خواهان در سال ۱۹۶۲، به مدت ۳ قرن در یمن شمالی حکومت می کرد. این مقاله به بررسی هدف ها و منشأ این جنبش و نیز ساختار حکومت در صنعا می پردازد که از سال ۲۰۱۴ به دست آنها افتاده است. همچنین، هدف این نوشتار این است که درمورد گفتگوها درباره مسائل و چالش های جذب عوامل این ساختار در یک نظام اداری روشنگری کند.

مقابله با وهابی گری

جنبش حوثی در آغاز سال های دهه ۱۹۸۰ در مقر زیدی ها در صعده در شمال یمن، با هدف های دوگانه مقابله با نشر وهابی گری ناشی از عربستان سعودی و احیای حکومت امامت زیدی، که رهبریت سیاسی و مذهبی را در چهره رییس حکومت متجلی می کند، خواهان گسترش پایگاهی است که بتواند این نقش را در افراد جامعه مذهبی هاشمی (منسوب به پیامبر محمد) بسط دهد.

خانواده حوثی شبکه وسیعی در ناحیه صعده و دیگر نقاط قبیله ای شمال یمن ایجاد کرده است. محمد و حامد بدرالدین از طریق انجمن های جوانان و اردوهای تابستانی در مناطق محلی که «مومنان جوان» خوانده می شوند فعالیت کردند. حسین و یحیی بدرالدین به بُعد سیاسی جنبش پرداختند و عبدالمالک بدرالدین امور نظامی را سرپرستی کرد. شیخ بدرالدین عبدالمالک را برای رهبری جنبش حوثی برگزید و این پس از آن بود که فرزند ارشدش، حسین الحوثی در سال ۲۰۰۴، در جریان نخستین ۶ دوره جنگ علیه دولت صنعا، به ریاست جمهوری علی عبدالله صالح، کشته شد. این جنگ ها که «جنگ های صنعا» نام گرفت، تا سال ۲۰۱۰ به درازا کشید.

مبنای نظری دولت حوثی ها آمیخته ای از زیدی گرایی سنتی، دولت خانوادگی مشابه سلطنت های خلیج [فارس] و عواملی از نظام انقلابی ایران است که در عین حال ساختار فنی جمهوریت حکومت را نیز حفظ می کند. جنبش در ۲۱ سپتامبر هرسال سالگرد تصرف صنعا در سال ۲۰۱۴ را جشن می گیرد و رسما روز انقلاب جمهوری خواهی ۲۶ سپتامبر را لغو کرده است. اما، بسیاری از یمنی ها همچنان این روز را گرامی می دارند، در آن به بام خانه ها می روند و سرودهای انقلاب ۱۹۶۲ را می خوانند. این کار برای آنها به منزله ابراز مخالفت با سرنگونی نظام جمهوری توسط حوثی ها است.

انحصارگری قدرت

درحالی که برخی از مخالفان جنبش حوثی را به تلاش برای احیای امامت زیدی متهم می کنند، برخی دیگر بر انحصار طلبی حوثی ها به عنوان تجاوز به اصول امامت انگشت می گذارند. ساختار دولتی حوثی هابه صورت عمودی توسط عبدالمالک الحوثی بناشده که به عنوان رهبر زیدی های هاشمی از قدرتی مطلق برخوردار و قدرت و محبوبیتش بخاطر از نوادگان پیامبر بودن است. نفوذ و اقتدار هریک از شخصیت های حوثی، نه برمبنای عنوان یا نقش، بلکه براساس نزدیک بودن با عبدالمالک است که در محلی مخفی زندگی می کند و در رسانه های تبلیغاتی حکومت از او به عنوان «رهبر انقلاب» نام برده می شود.

تنها گروه معدودی از افراد به او دسترسی دارند. او در مرکز دو شبکه قرار دارد. شبکه نخست شامل کسانی است که به خانواده حوثی و عبدالمالک درجریان جنگ های صعده وفادار بوده اند. عبدالمالک این افراد که غالبا اهل ناحیه صعده هستند را مجاهدین می نامد. بسیاری از اینها از هاشمی ها هستند. گروه دوم شامل شبکه های وسیعی است که توسط فرزندان دیگر بدرالدین در سال های دهه ۱۹۹۰ تشکیل شده اند.

خانواده هایی که از راه پیوند ازدواج با خانواده حوثی ارتباط یافته اند نقش مهمی در تشکیل شبکه ناظران اصلی دارند. از جمله اینها خانواده های اجری، متوکل، موید، طاووس و ماشات هستند. همچنین، منشأ هاشمی حوثی ها را به دهها خانواده به ویژه خانواده شامی مرتبط می کند که بیشتر آنها در منطقه صعده نقش های نظارتی دارند. کسانی که پس از استقرار در صنعا به حوثی ها پیوسته اند، با نام «حوثی گراها» شناخته می شوند. به آنها نقش هایی کوچک مانند ناظر در یک بخش در ناحیه جغرافیایی شان محول می شود.

خانواده حوثی، با پیوندهایی از راه ازدواج، در رأس هرم قرار دارد. وفاداران ناحیه صعده، که در آغاز کار درکنار حوثی ها جنگیده اند، در رده دوم و هاشمی ها به طور کلی در رده سوم قرار دارند. درصورت بروز درگیری بین یک هاشمی بیرون از ناحیه صعده و یک غیر هاشمی این ناحیه، فرد اخیر غلبه می یابد. یک هاشمی صعده نفوذی قابل ملاحظه روی گروه دارد.

عبدالخالق الحوثی، برادر کوچک عبدالمالک، به رغم سن کم (او احتمالا متولد سال های پایانی دهه ۱۹۸۰ است)، دومین فرمانده نظامی است. در سال ۲۰۱۴، او به عنوان رییس بزرگ ترین تیپ نظامی یعنی نیروی ذخیره منصوب شد. سپس، در سال ۲۰۱۸، او فرمانده «منطقه مرکزی» شد که در واژگان حوثی ها به معنی صنعا و اطراف آن است. یوسف المدنی، داماد حسین الحوثی، یکی دیگر از روسای نظامی کلیدی است.

عبدالکریم الحوثی، عموی عبدالمالک دو سمت مهم رییس دفتر اجرایی گروه و وزارت کشور را به عهده دارد. یحیی الحوثی، یکی از برادران بزرگ عبدالمالک وزیر آموزش است. این درحالی است که او هیچ تحصیلاتی جز آموزش مذهبی نداشته و هرگز به مدرسه عمومی نرفته است. اما، آموزش ابزار ایدیولوژیکی اساسی برای جنبش است. همچنین، کنترل بخش بزرگی از کمک های غذایی بین المللی در شمال کشور هم به عهده وزارت آموزش است. نسل جدیدی از خانواده حوثی اکنون سمت هایی مهم دارند. علی، پسر حسین الحوثی، معاون وزارت کشور در امور انتظامی است.

ناظران، یک شبکه موازی دولت

به نظر می آید که حوثی هایی که جزء حلقه رهبران نبوده و به این نوع اداره کشور اعتراض می کنند، وادار به سکوت می شوند. محمد عبدالعظیم الحوثی، یک عموزاده بدرالدین ، در سال ۲۰۱۸ کلا از صحنه عمومی ناپدید شد چون با رهبری عبدالمالک مخالفت کرده بود. اما امسال در گزارشی که در رسانه های تحت نظر حوثی ها منتشر شد، عکسی از او بچاپ رسید.

حوثی ها یک نظام موازی نهادهای رسمی حکومت ایجاد کرده اند که از افرادی تشکیل شده که به آنها وفادارند. این ناظران از سال ۲۰۱۴ در نهادهای حکومتی حضور دارند و آنها هستند که قدرت واقعی را در عرصه های مختلف دردست دارند. این نظام در ناحیه صعده زمانی ایجاد شد که نیروهای حوثی در ماه مارس ۲۰۱۱ در یک قیام مردمی علیه علی عبدالله صالح بپاخاستند. زمانی که حوثی ها در سپتامبر ۲۰۱۴ پایتخت را تصرف کردند، نیروهای خود را به صورت کمیته های امنیتی در خیابان ها مستقر نمودند. مردان مسلح دیگری هم با عنوان ناظر به بهانه مبارزه با فساد در وزارت خانه های مختلف حضور یافتند.

یک ماه پس از استعفای رییس جمهوری عبد ربه منصور هادی و نخست وزیر و خالد بحاح در سال ۲۰۱۵، حوثی ها بخشنامه ای برای ایجاد کمیته های انقلابی جهت سازماندهی کار ناظران منتشر کردند. دارنده قدرت واقعی شاید شخص وزیر مانند وزیر آموزش، یحیی الحوثی یا یک معاون وزیر مانند حسین العزی که معاون وزیر امور خارجه هشام شرف است نباشد. نگه داشتن افرادی مانند شرف به منزله روبنایی تکنوکراتیک برای قدرت واقعی یعنی ناظر است. این امر حتی درصورتی است که فردی که نقش روبنایی دارد مهدی الماشات، عضو پیشین گروه مذاکره کننده پس از تصرف صنعا و چهره شاخص حکومت حوثی در رأس شورای عالی سیاسی باشد، اما در پشت سر او رییس دفتری به نام احمد حامد وجود دارد که ملقب به «رییس رییس ها» است و در سایه کار می کند.

هر ناحیه دارای یک ناظرکل است. این فرد مستقیما توسط عبدالمالک الحوثی انتخاب می شود و زیرنظر «کمیته انقلابی» که تحت مدیریت محمد الحوثی است کار می کند. در زیرمجموعه هر ناظرکل، دهها و گاه صدها ناظر جزء وجود دارد که به ۵ دسته تقسیم می شوند. دسته نخست ناظر امنیتی است که وظیفه آن بازرسی نشانه های مخالفت یا حتی ابراز نارضایتی نسبت به قدرت حاکم است. نام این افراد اعلام نمی شود و با لقب هایی مانند «ابوحسن» منصوب می شوند. برخی به طور کامل از صحنه عمومی حذف می شوند. به عنوان نمونه، از یک مسئول بلندپایه امنیتی، طه المدنی می توان نام برد که مرگش در یک حمله هوایی ائتلاف در سال ۲۰۱۷ یک سال و نیم پس از ناپدید شدنش اعلام شد. سلطان زبین، مدیر بخش تحقیقات جنایی هم پس از آن که سازمان ملل متحد او را بخاطر شرکت در اِعمال شکنجه و تجاوز جنسی تحریم کرد، ظاهرا ناپدید شد. رسانه های حوثی مرگ او را در آوریل ۲۰۲۱ اعلام کردند.

کنارزدن کنشگران سنتی قبیله ای

همچنین، ناظر امنیت ۳ نهاد امنیتی را اداره می کند که همگی تحت مدیریت وزارت کشور هستند. نخستین نهاد، امنیت پیشگیرانه است که دستگاه اطلاعاتی مسئول تحت نظر داشتن نیروهای نظامی برای جلوگیری از فرار آنها و مجازات همه مسئولانی است که در فعالیت های براندازانه شرکت داشته باشند. نهاد دوم دفتر امنیت و اطلاعات است که از ادغام دو دستگاه رسمی اطلاعاتی تشکیل شده است. نهاد سوم نیز «زینبیه» است که از زنانی تشکیل شده که مسئول دستگیری و نیز اداره زندان های زنان هستند.

سپس ناظران مالی مسئول وصول مالیات اسلامی یا «زکات» هستند. دسته سوم نیز ناظر اجتماعی است که با کنشگران مختلف اجتماعی مانند روسای قبایل و محلات سنتی سروکار دارد که «ریش سفید» خوانده می شوند. چهارمین و پنجمین دسته هم ناظران روشنفکری و آموزشی هستند که مأموریت آنها ایجاد هکاهنگی درمورد اجرای تبلیغات است. این ناظران حقوق خود را از دفتر عبدالمالک الحوثی دریافت می کنند و به عنوان وصول کننده مالیات از جوامع محلی شناخته می شوند.

برپایه این نظام نظارتی، رهبران کنشگران سنتی را کنار زده اند. شیخ ها و ریش سفیدان قبیله ها پیشتر توسط جوامع خود انتخاب می شدند. تمرکز قدرت که یک خصوصیت کلی حکومت مدرن است، در تقابل با روش سنتی حکومت قرار دارد.

به نظر عبدل داشلا، پژوهشگر درباره قبیله های یمن، بیشتر مناطق قبیله ای شمال یمن در طول دوران مدرن توسعه نیافته باقی مانده و حاکمیتی اندکی بر آنها اِعمال شده است. صالح، رییس جمهوری پیشین سیاستی مبنی بر تفرقه بینداز و حکومت کن برای کسب صداقت و وفاداری شیخ های قبیله ها داشت و قدرت را به افراد فرومایه می داد تا افراد لایق را تضعیف کند. جنبش حوثی هم همین سیاست را در سطحی بزرگ تر درپیش گرفته و روش های مختلفی برای جذب شیخ های مخالف بکار می گیرد که از جذب و دلجویی تا خراب کردن خانه هایشان را دربر می گیرد.

نقش سنتی ریش سفیدان میانجیگری بین مردم و حکومت بود. در دوره حکومت حوثی ها، در وظیفه آنها بازنگری شد و می بایست به جمع آوری اطلاعات درمورد ساکنان و انتقال آنها به ناظران اجتماعی می پرداختند و نام مردان جوانی که می بایست به خدمت نظامی فراخوانده می شدند را به ناظران می دهند. ریش سفیدان همچنین کمک های انسانی برای خانواده ها را توزیع نموده و در این کار اولویت را به کسانی می دهند که با جمع آوری پول یا کمک به سربازگیری نسبت به حکومت صداقت و وفاداری نشان می دهند و نیز می باید اطمینان یابند که جوانان برنامه های ایدیولوژی حکومت را دنبال می کنند.

این نظام بسیار تمرکزگرا، بازتاب برداشت حوثی ها از قدرت ناشی از یک فرد است که از جهت نظری نیازی به داشتن پیوند با جوامع محلی ندارد زیرا از منشأ قدرت الهی برخوردار است. اما این مفهوم درمیان کسانی که جزء شبکه قدرت نیستند و از غذا، دارو و دیگر امکانات اجتماعی محرومند ایجاد واکنش می کند. همچنین، ایدیولوژی می تواند در تقابل با سنت های خانوادگی و قبیله ای و دیگر پیوندهای اجتماعی موجود از پیش قرار گرفته و باعث بروز خشونت شود. امکان دست به سلاح بردن علیه یک نظام اقتدارگرا، به ویژه در جامعه ای مانند یمن که در آن سلاح فراوان است وجود دارد.

وضع مالیات دوگانه

بیش از نیمی از مردم یمن در مناطق تحت کنترل حوثی ها زندگی می کنند. این مناطق از فقدان منابع طبیعی درآمدزا رنج می برند. با این حال، مالیات های دریافتی از این مناطق – که ۱.۸ میلیارد دلار (۱.۷۹ میلیارد یورو) برآورد شده- به نظر یک کارشناس اقتصادی یمنی معادل درآمدهای مالیاتی سالانه آخرین سال های حکومت علی عبدالله صالح است، در حالی که او کنترل سراسر کشور را در دست داشت.

به نظر این کارشناس اقتصادی، که به شرط ناشناس ماندن سخن می گوید، حوثی ها تمرکز خود را بر دریافت مالیات قرارداده اند. بانک ها و موسسات بزرگ موظفند که از سال اول فعالیت خود، حتی پیش از به قدرت رسیدن حوثی ها، عملکرد مالیاتی خود را ارائه نموده و برمبنای آن حتی مالیات های پرداخت نشده در دوران حکومت صالح را نیز پرداخت کنند. زکات اسلامی بیش از آن که یک تکلیف مذهبی باشد، الزامی مالیاتی است. دولت حوثی این مالیات را در ماه رمضان جمع آوری می کند چون پررونق ترین ماه سال است و صاحبان کسب و کارها کمتر درمورد پرداخت آن چانه می زنند. درواقع، دستگاه اداری درعین بهبود بخشیدن قابلیت دستگاه مالیاتی، یک نظام دوگانه مالیاتی ایجاد کرده است. مالیات های دریافتی از بخش خصوصی، بجای آن که به مصرف پرداخت حقوق بخش دولتی برسد، عمدتا صرف تأمین هزینه های جنگ می شود.

دولت حوثی همچنین برای جمع آوری پول دست به یک رشته ابداع در زمینه یادمان های مردمی مورد حمایت حکومت، مانند میلاد پیامبر،آغاز کارزار نظامی ائتلاف، عاشورای حسینی، روز قدس و نیز برای هدف های سیاسی می زند. این نظام جمع آوری پول در مجموع، مثل یک دستگاه در سراسر سال کار می کند و همه، از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا دستفروشان خیابانی و خرده کشاورزان را دربر می گیرد.

فرهنگ فساد

درعین حال، دولت غالبا در پرداخت حقوق ها و ارائه خدمات عمومی سهل انگاری نموده و یا آنها را به تعویق می اندازد. به طور کلی، کارکنان دولت بیش از نیمی از حقوق خود را، آن هم در فواصل غیر منظم دریافت نمی کنند و نیم دیگر برای پرداخت زکات درنظر گرفته می شود. درمورد خدماتی مانند آب، برق و مرمت جاده ها هم غفلت می شود. دولت همه اینها را به تحریم اقتصادی و جنگ نسبت می دهد.

درعین حال، درطول سال های جنگ، قیمت املاک در صنعا به شدت افزایش یافته است. بیشتر خریداران هواداران ثروتمند شده حوثی ها هستند. در وضعیتی که پول ثبات ندارد، املاک سرمایه گذاری خوبی است. همچنین، از این معاملات می توان برای پولشویی استفاده کرد و پول فروش آنها را به خارج منتقل کرد.

این فعالیت ها در فرهنگی آلوده به فساد و بی مسئولیتی، به ویژه درمورد ناظران، انجام می شود. فرهنگی که دراثر ایجاد اختناق سیاسی، نبود استقلال در رسانه موجود، حتی به صورت ناقص در دهه های گذشته وجود داشته است. خلاصه این که اقتصاد حوثی موجب افزایش فقر، ایجاد یک طبقه نفع بر از جنگ و تعمیق شکاف بین ثروتمند و فقیر شده است. عواملی که موجب قیام مردم علیه حکومت علی عبدالله صالح شد.

تحریم هایی با دامنه محدود

پس از تصرف صنعا، یک توافق صلح و مشارکت ملی در سپتامبر ۲۰۱۴ برای تشکیل یک دولت تکنوکرات متشکل از حوثی ها و حزب های سیاسی دیگر امضاء شد که شرط آن عقب نشینی حوثی ها از صنعا بود. اما، هنگامی که دولت تشکیل شد، نیروهای حوثی در صنعا ماندند. از نخستین ماه ها، بحاح، نخست وزیر از دخالت های ناظران در کارهای وزارت خانه ها و این که رقتاری آمرانه داشتند شکایت می کرد. اکنون که پس از ۷ سال جنگ دولت حوثی پا گرفته، ایجاد تغییر دشوار خواهد بود. بیشتر پیشنهاهای صلح حاوی نوعی از تقسیم قدرت است اما به نظر می آید که جنبش حوثی قاطعانه مصمم است ناظران خود را حفظ کند. جذب رسمی این افراد پرشمار و کم کفایت در نهادهای حکومتی کاری دشوار خواهد بود.

امکانات کمی برای اِعمال فشار بین المللی بر حوثی ها برای به تسلیم واداشتن آنها وجود دارد، زیرا آنها ارتباط های سیاسی و اقتصادی محدودی با خارج دارند. تحریم های ایالات متحده و سازمان ملل متحد علیه آنها، از جمله ممنوعیت داشتن حساب های بانکی، اثر کمی دارد چون افرادی مانند عبدالمالک الحوثی یا ابوعلی حکیم، یک مسئول بلندپایه نظامی دیگر، سفر نمی کنند و حساب در بانک های غربی ندارند. روابط آنها تنها با ایران و در عرصه نظامی و اطلاعات است.

جنبش حوثی مدتی طولانی است که وجهه یک جنبش مردمی مبارز علیه فساد را از دست داده است. خصلت منطقه ای و مذهبی این گروه به شدت مانع از آن می شود که مناطق دیگر یمن سلطه آن را، حتی در میان جوامعی که مخالف مداخله نظامی عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند، بپذیرند. جنگ موجب تقویت سلطه حوثی ها بر جامعه شده و به آنها امکان داده فرهنگ ایدیولوژیک خاصی را گسترش دهند که در تقابل با سنت های یمن است و یک طبقه نفع بر از جنگ به وجود آورده است.

فساد و سوء استفاده ها دلیل اصلی نارضایتی های مردمی علیه صالح و جانشین او هادی بود. هنگامی که جنگ پایان یابد، حوثی ها با چالش های جدیدی روبرو می شوند. دیگر بهانه ای برای فساد، سوء مدیریت، سرکوب خشن و افزایش های مکرر مالیات ها باقی نمی ماند. همه این پدیده ها چاله ای عمیق بین دولت و جامعه به وجود آورده و خشم خاموشی دیده می شود که باید از آن ترسید.