دیدگاه

ایران: امضای برجام برای حمایت از مبارزه زنان

جنبش گسترده ای چند هفته ای است که ایران را فرا گرفته. فراتر از اعلامیه های همبستگی ضروری، باید کاری کرد. و بهترین شکل کمک به شورش این است که فرانسه و اتحادیه اروپا برای بازگشت به توافق هسته ای ۲۰۱۵ تلاش کنند.

مرگ تاثر انگیز مساح امینی و سرکوب شورش شجاعانه زنان جوان ایرانی، موج عمیق همبستگی بین المللی مفیدی را برای حمایت از جنبشی برانگیخته که بسیار فراتر از یک شورش است. در واقع هرچند شدت درگیری کم است، اما بصورتی بسیار وسیع جریان دارد. ما ناظر یک راهپیمایی صدها هزار نفری در چند کلان شهر نیستیم، بلکه در همه جا هزاران تظاهرات کوچکی دیده می شود که مردم عادی را بسیج می کند. این احتمال وجود دارد که سرکوب وحشیانه جمهوری اسلامی بر چنین جنبشی غلبه کند اگر سایر اجزای جامعه ای که دیگر آنی نیست که شاه در سال ۱۹۷۹ سرنگون کرد، به سرعت به آن نپیوندند. اعلام همبستگی هائی که سرتاسر شبکه‌ها و رسانه‌های بین‌المللی را فرا گرفته اند اگرچه قابل احترام هستند، اما اگر با اقدامات سیاسی قوی و درست، بدون مداخله، از سوی جوامع و دولت‌های دلسپرده صلح و آزادی دنبال نشوند، بیهوده خواهند ماند.

تاریخ نشان داده است که تحریم های اقتصادی تحمیل شده بر یک کشور توسط جامعه بین المللی اغلب دیکتاتوری ها را تقویت کرده و مردم را در فلاکت فرو برده است. متاسفانه ایران یک نمونه بارز است. دونالد ترامپ با پاره کردن توافق هسته ای(برجام) در سال ۲۰۱۸ که در سال ۲۰۱۵ توسط شش قدرت بزرگ امضا و توسط سازمان ملل برای کنترل برنامه هسته ای ایران و لغو تحریم های اقتصادی تایید شد، در واقع به ایران اجازه داد تا به «آستانه هسته ای» برسد. در داخل محافظه‌کارترین جناح‌ها تمام قدرت‌ را در انحصار خود درآوردند ، و مردم ایران را در یک بحران اقتصادی بی‌سابقه فرو بردند.

چکار باید کرد؟ بیایید سخنان ساده لوحانه ای را که خواستار «تغییر رژیم» با یک جادو است را فراموش کنیم و توجه داشته باشیم که گزینه نظامی برای حل بحران هسته ای چندان معتبر نیست تا ببینیم چگونه ایران می تواند با ایجاد یک اجماع ملی که دیگر آنی نخواهد بود که به انقلاب اسلامی منجر شد، دوباره متولد شود . کدام کنش سیاسی بین‌المللی می‌تواند آنقدر قدرتمند باشد که توازن قوا در زندگی اجتماعی و سیاسی ایران را عمیقاً تغییر دهد ؟ تنها پاسخ واقع بینانه امضای توافق هسته ای جدید در حال مذاکره در وین است.

امیدهایی را به یاد بیاوریم که در سال ۲۰۱۵ با توافقی (برجام) ایجاد گردید که هم توسط باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و هم رهبر علی خامنه ای پذیرفته شده بود. پس از تجربه خشن چهار دهه اسلام سیاسی و اعتراضات امیدوارکننده کنونی ، یک توافق جدید بار دیگر درهای ایران را به روی همکاری ها و مبادلات بین المللی باز خواهد کرد. لغو تحریم‌های اقتصادی، پویایی قوی جامعه ایرانی را که برای مدت طولانی سرکوب شده بود، آزاد می‌کند. جامعه ای که فقط به سادگی می‌خواهد زندگی کند. این شوک صلح‌آمیز، اقتصادی و سیاسی بر جناح‌های سیاسی در قدرت تأثیر می‌گذارد که می باید شرائط بین‌المللی جدیدی را مدیریت کند که پیامدهای نهادین اجتناب‌ناپذیری خواهد داشت.

چالش امروز بسیج طبقه متوسط جدید، پروزن ، شهری، تحصیل کرده و جاه طلبی است که از جوانان ۳۰ تا ۵۰ ساله تشکیل شده است. این «نوه های خمینی» که قلب ایران امروزی را تشکیل می دهند، روحیه اعتراضی والدین خود را که انقلاب کردند و جنگ عراق و ایران را رقم زدند، حفظ کرده اند. آنها از اعتراضات فعلی فرزندان ۱۵ تا ۲۵ ساله خود حمایت می کنند، اما در حال حاضر تمایلی به پیوستن به جنبش ندارند، زیرا بحران اقتصادی آنها را درهم شکسته است و از فقدان یک آلترناتیو سیاسی دلسرد شده اند و از کشورهای اروپایی که در مورد تحریم های ناعادلانه ای که از سال ۲۰۱۸ توسط رئیس جمهور دونالد ترامپ اعمال شده کاری نکرده اند، ناامید شده اند. بیشترین آنها در انتخاباتی که ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در سال ۲۰۲۱ منجر شد، شرکت نکردند. باز شدن درهای اقتصادی کشور باعث ایجاد یک شوک اقتصادی می شود که می تواند جامعه و سیاست ایران را متحول کند، همانطور که اسلامی کردن آموزش در دهه ۱۹۸۰ انجام داد، که در واقع منجر به رهایی زنان و جوانان آنجنان که امروز شاهد آن هستیم، شد.

در عرض یک سال گذشته، مذاکراتی که در وین توسط اتحادیه اروپا انجام می شود ، به دلیل اختلافات و زیاده خواهی طرف ایرانی و خواسته های ایالات متحده و برخی از متحدانش در مورد مسائل هسته ای به درازا کشیده شده است. اما شورش زنان و جوانان ما را وادار به عمل می کند. اکنون بر عهده فرانسه و اتحادیه اروپاست که اطمینان سعی کنند که قدرت محافظه کار در ایران به سرعت توافقنامه جدید وین را امضا کرده و تحریم ها برداشته شود. به حق به این نظر اعتراض می شود که هجوم سرمایه به دولت ایران اجازه می دهد تا آرامش اجتماعی را بخرد و این امر به نفع مفسدانی است که تعدادشان در جمهوری اسلامی کم نیست. بله متاسفانه اینچنین است ! و این امر جدیدی نیست، اما آیا جایگزین معتبری وجود دارد که به پویایی جامعه ایران اجازه ظهور، ابراز وجود و احتمالاً غالب شدن را بدهد، جایگزینی که تضمین کند که برنامه هسته ای تحت کنترل باقی بماند ؟