نگاهی به غزه

انفعال عجیب سوریه

سوریه، حلقه ای اساسی «محور مقاومت در برابر صهیونیسم»، قلب تپنده پان عربیسم با حزب بعثی که از ۶۰ سال پیش در قدرت است و خود را پرچمدار مبارزات ضد امپریالیستی معرفی میکند، با این وجود در مقابل جنگ علیه غزه سکوت کرده است. با این حال، دمشق طی چندین سال، تا زمان قیام ۲۰۱۱، به حماس پناه داده بود.

« «سلام، من دارم گوش می کنم! » این جمله الهام گرفته از ماجراهای تن تن بصورتی خنده دار به خوبی می تواند در مورد دیالوگ کَرها یا حتی عدم وجود دیالوگ بین سوریه، منزوی، کمی گیج، و بقیه جهان که شاهد آن هستیم، صدق کند. از جمله با کشورهای عربی-اسلامی، در حالی که فریادهای هشدار در مورد فاجعه ای که در نوار غزه رخ می دهد، افزایش می یابد. رژیم دمشق و جمعیت گرسنه ای که زیر فشار تحریم های بین المللی لِه شده اند، احتمالاً نگرانی های دیگری جز ابراز همبستگی با مدافعان فلسطین محاصره شده و حماس، متحد سابق رژیم دارند. اما آیا این برای توضیح سکوت کَر کننده این کشور هم مرز با اسرائیل کافی است؟

سوریه که برای مدت طولانی مجازات شده بود ، پس از تعلیق در پی سرکوب وحشیانه علیه مخالفانش در طول جنگ داخلی ای که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، در ماه مه ۲۰۲۳ دوباره به اتحادیه عرب پیوست. اما از آنجایی که این «ابراز پشیمانی» (از نگاه دمشق) «برادران عرب»، با نوعی سکوت از سوی هر دو طرف برگزار شد. نه گفت‌وگوی سیاسی واقعی، نه مشارکت‌های اقتصادی قابل توجه و نه سرمایه‌گذاری‌هایی که کشوری ویران شده را مجددا روی پای خود بایستاند و به بازسازی آن کمک کند، انجام نگرفت. ده سال جنگ کشور را به مزرعه ای خرابه تبدیل کرده و بیش از ۲۰ میلیون نفر جمعیت کشور را کاهش داده است که تعداد زیادی از آنها راه تبعید را پیش گرفتند. دولت که هنوز از انجام اصلاحات سیاسی و گفتگوی واقعی با مخالفان امتناع می ورزد، همچنان تحت تحریم های اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار دارد.

مثل یک بوکسور گیچ

در حال حاضر، تنها دو کشور روسیه و ایران از سوریه حمایت می کنند که اولی درگیر یک جنگ در همسایگی خود و دومی با دشواری های زیادی روبرو است. تهران با این همه یک «مشارکت راهبردی» با دمشق برقرار کرده که امکان ایجاد یک پل ارتباطی در خاورمیانه را برایش فراهم کرده است. اما این اتحاد دوگانه، حاکمیت دمشق بر بخشی از سرزمین خود که تکه تکه شده و تحت کنترل نیروهای مخالف می باشد، را زیر سوال برده است.

یک متخصص سوریه که خواست ناشناس باقی بماند به اوریانت ۲۱ گفت : «این دولت تصور مردی گیج شده از یک ضربه را ایجاد می کند که که واقعاً نمی داند چگونه خود را سرپا نگهدارد. اما به طور متناقض به نظر می رسد که از نظر رهبر غیرقابل تغییرش، علی رغم همه چیز، وضعیت خوب و روبه راه است. این تصوری است که او سعی دارد به ناظران در گفت‌وگوهای خارجی خود انتقال دهد ».

از زمان پایان جنگ داخلی، این کشور به منطقه ای تبدیل شده است که بازیگران مختلفی – ایرانی، آمریکایی، اسرائیلی و ترک – در آن حضور دارند و فعالیت می کنند. و دمشق مانند بوکسوری که قبل از راند اول مات و مبهوت شده است، نسبت به نیروهای متخاصم واکنش کمی نشان می دهد و یا اصلا بی حرکت است.

بنابراین اسرائیل می تواند مواضعی را در خاک سوریه هرگاه میلش کشید، بمباران کند. در ماه‌های اخیر، دو فرودگاه اصلی دمشق و حلب مورد حمله هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفته‌اند که منجر به بسته شدن موقت آنها شد. به همین ترتیب، بنادر عمده مدیترانه، که توسط ناوگان روسیه به عنوان پایگاه دریایی مورد استفاده قرار می‌گرفت و توسط اسرائیل مظنون به نگهداری عناصر حزب‌الله یا سلاح‌هایی از ایران بود، هدف حمله موشکی قرار گرفت.

اسرائیل سال‌هاست که بمباران‌هایی را علیه اهداف مرتبط با ایران انجام می‌دهد بدون اینکه رژیم قادر به پاسخگویی باشد. اما این حملات از زمان شروع جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. هدف این حملات قطع خطوط تدارکاتی ایران به سوریه است، جایی که نفوذ تهران در آن افزایش یافته است.

به طور قابل توجهی، این دو حمله به فرودگاه در ۱۲ اکتبر، یک روز قبل از ورود حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به سوریه و چند روز پس از آغاز جنگ غزه رخ داد، که باعث ترس از گسترش درگیری به سوریه و لبنان ، جایی که حزب الله در آن مستقر است، شده. به گفته دیده بان حقوق بشر سوریه (OSDH) که از شبکه گسترده ای از منابع در سوریه برخوردار است، آخرین حملات هوایی اسرائیل در روز جمعه ۱۷ نوامبر، انبارهای تسلیحات حزب الله و سایر مکان ها در نزدیکی دمشق را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن دو نفر شد.

اما اسرائیل تنها کشور مداخله گر نیست. هواپیماهای آمریکایی به ویژه از ۷ اکتبر در آسمان سوریه فعالیت کامل داشتند و اهداف مرتبط با ایران را در امتداد مرز شمالی اسرائیل در پاسخ به حملات آنها، هدف قرار دادند. به گفته Washington Institute for Near East Policy ، یک اندیشکده طرفدار اسرائیل مستقر در واشنگتن : در واقع «شصت و شش حمله از سوی گروه‌های مرتبط با ایران علیه مواضع آمریکا در سوریه و عراق از ۱۸ اکتبر ثبت شده است» که منجر به زخمی شدن ۵۶ تن از نیروهای ویژه آمریکایی شده است. این مطلب در وب سایت Politico (۱) نقل شده است. پنتاگون اعلام کرد که در ۲۷ اکتبر، حملات دقیق (آمریکایی) علیه دو تأسیسات مورد استفاده سپاه پاسداران، نیروهای نخبه ایرانی، و گروه‌هایی که در شرق سوریه از آن پشتیبانی می‌کنند، انجام گرفته است.

واشنگتن حدود ۹۰۰ سرباز در سوریه دارد که با سازمان دولت اسلامی (داعش) در سوریه می‌جنگند، حضوری که دمشق آنرا محکوم کرده و در منطقه‌ای است که رژیم بر آن تسلطی ندارد. آمریکا اخیراً اعلام کرده حضور نظامی خود در منطقه را تقویت می کند و به ایران و سازمان‌های مسلح همپیمانش نسبت به گسترش جنگ غزه هشدار داده است.

این جو ناامنی شمال سوریه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، به ویژه منطقه مرزی با ترکیه - یکی دیگر از بازیگران این منطقه تحت اشتعال - که در آن هم نیروهای مخالف رژیم با حمایت آنکارا مستقر هستند و هم شبه نظامیان ائتلاف ضد اسلام، به رهبری نیروهای کرد. نیروی هوایی ترکیه سالهاست که مواضع کردها در سوریه را بمباران می کند.

به همه این دلایل احتیاط رژیم در مواجهه با خطرات گسترش جنگ علیه غزه بهتر قابل درک است. البته تظاهراتی به شدت کنترل شده در حمایت از فلسطینی ها برگزار می شود، اما دمشق از ریختن روغن بر آتش اجتناب می کند.

خارج از بازی قرار گرفتن دمشق ؟

از ۷ اکتبر، درگیری ها بین ارتش اسرائیل و حزب الله در مرز اسرائیل و لبنان افزایش یافته است. حسن نصرالله، دبیرکل حزب خدا در دو سخنرانی خود در مورد وضعیت، مراقب بود که به جبهه سوریه در مرز با اسرائیل اشاره ای نکند، در یک تمایل آشکار برای «حفاظت» از رژیم حامی خود که به لطف آن تسلیحات ضروری را دریافت می کند. آیا اینکار برای جلب رضایت رهبران سوریه انجام گرفت ؟ در هر صورت، به نظر می رسد که حزب الله می خواهد برگ های درگیری اسرائیل و فلسطین را در دست متحد ایرانی خود باقی بگذارد.

با این همه، سوریه اخیرا در اجلاس دوگانه اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی که روز شنبه ۱۱ نوامبر در پایتخت عربستان برای بررسی وضعیت فاجعه بار فلسطین برگزار شد، حضور داشت. شرکت‌کنندگان در این نشست فوق‌العاده، از جمله ایران و سوریه، به اتفاق آرا اقدامات «وحشیانه» اسرائیل در فلسطین را محکوم کردند، اما همانطور که انتظار می‌رفت، در مورد پاسخ یا تحریم‌های مشترک به توافق نرسیدند. به این دلیل روشن که چندین کشور عربی قبلاً قراردادهای صلح یا همکاری با اسرائیل امضا کرده بودند و میزبان اجلاس، عربستان سعودی، در آستانه شروع جنگ، خود را برای انجام این کار آماده می کرد.

اما توضیح دیگر در این واقعیت نهفته است که هیچ یک از این کشورها دل خوشی از حماس ندارند، به استثنای قطر که شاخه سیاسی حماس را در خود جای داده و دولت غزه را تامین مالی می کند. در نتیجه، نه دمشق و نه دیگر پایتخت‌های عربی احتمالاً مجبور نبودند از نتایج ناچیز این اجلاس «بزرگ» شکایت کنند، فیلی که موش متوسطی زائید. ناگفته نماند که هیچ شرکت کننده ای نام حماس را ذکر نکرد.

در حالی که نهادهای سازمان ملل متحد و بسیاری از کشورها از اسرائیل می خواهند آتش بس را بپذیرد تا کمک ها به غزه برای جلوگیری از یک فاجعه بزرگ تر ارسال شود، رئیس جمهور سوریه با جسارت گفت: «مردم فلسطین به کمک های بشردوستانه ما نیاز ندارند، بلکه به محافظت در برابر نسل کشی که آنها را تهدید می کند». بشار اسد، رئیس جمهور سوریه نیز از حضور همتایان خود در اجلاس ریاض برای انتقاد از دوستی ها و آشتی میان کشورهای عربی و اسرائیل استفاده کرد. به گزارش خبرگزاری سوریه «سانا»، او گفت: «دست‌های دوستی دراز شده از سوی ما به سوی اسرائیل برابر است با کشتارهای بیشتر علیه ما».

فراتر از هشدارهای ایالات متحده و اسرائیل نسبت به هرگونه اقدام غیرقابل تحمل، انگیزه رهبران سوریه برای حفظ آرامش را می توان با تمایل آنها برای بقا توضیح داد. از زمان مداخله ایران - و همچنین روسیه - در سوریه در سال ۲۰۱۲ به نفع رژیم، دمشق از آن بیمناک است که سرمایه گذاری های قابل توجه آنها (در منابع انسانی، اقتصادی و مالی) قربانی آرمان فلسطین شود.

انتقاد از حماس

مبهم بودن موضع سوریه با توجه به روابط حماس و سوریه نیز توضیح داده می شود. به گفته منابع اپوزیسیون سوری به نقل از سایت اینترنتی « Syrian Report »(۲)، بشار اسد «چند ماه پیش حماس را به شدت مورد انتقاد قرار می‌داد و عملکرد آن را ریاکارانه و موذیانه ارزیابی می‌کرد» و این نگرش علی‌رغم تلاش‌های ایران، حامی حماس و حزب الله، برای سوق دادن دمشق به سوی آشتی تغییر نکرده است. حماس توسط اخوان المسلمین تأسیس شد، جنبشی سنی که از سوی رژیم اسد منفور بود، اما با آن کنار آمد، برخلاف دیگر جنبش‌های اسلام‌گرا که آن‌ها را «تروریست» معرفی می‌کند. جریان هائی که علیه نیروهای سوریه در طول جنگ داخلی جنگیدند.

روابط دمشق و حماس همیشه پیچیده و شطرنجی بوده است. پیش از این در فوریه ۱۹۸۲، شورشی به رهبری اخوان المسلمین در شهر حما (سومین شهر کشور، نزدیک به حلب در شمال غربی) در خون سرکوب شد. حماس که در سال ۱۹۹۹ از اردن رانده شده بود در سوریه مستقر شد. از نظر تاریخی، حماس و سوریه از زمان اولین انتفاضه فلسطین که در سال ۱۹۸۷ آغاز شد، متحد بودند و منجر به ایجاد «محور مقاومت» شد، یک ائتلاف غیررسمی شامل ایران شیعه، سوریه، سنی‌های حماس که علیه اسرائیل و ایالات متحده متحد شدند.

حماس در سال ۲۰۱۲ پس از جنگ داخلی سوریه را ترک کرد و به قطر رفت، جایی که دفتر سیاسی آن اکنون در آن قرار دارد و اسماعیل هنیه در راس آن است. این خروج به دلیل همبستگی حماس با دیگر جنبش‌های مخالف سنی‌ ، در شورش علیه رژیمی که در رأس آن یک فرقه علوی، اقلیت شیعه، قرار داشت، توضیح داده می شود. اما از زمان عادی سازی اخیر روابط بین دمشق و اردن، بحرین و امارات متحده عربی - و همچنین به لطف میانجیگری ترکیه، قطر و حزب الله - حماس و سوریه گفتگوها را از سر گرفتند. اما تا چه حد؟ به گفته منبعی که با اوریانت ۲۱ مصاحبه کرده است، حماس هنوز دفتر خود را در دمشق بازگشایی نکرده است.