ایران . از استراتژی انقلابی تا عقب نشینی ناسیونالیستی

شکست نظامی ایران و حزب اله در لبنان و سپس در سوریه، برنامه های از پیش تعیین شده سیاسی – اجتماعی و ژئوپلیتیکی خاور میانه را دگرگون کرد. جمهوری اسلامی در شرایطی که اسرائیل فراخوان های خود به ایالات متحده برای مداخله نظامی به ایران را افزایش داده است، مجبور به عقب نشینی در سرزمین خود و توجه به مسائل ملی و جاه طلبی های خویش به عنوان یک قدرت منطقه ای شده است.

در این تصویر، شخصی در حال سخنرانی در یک مراسم دیده می‌شود. او پشت میکروفون قرار دارد و به طرف جمعیت صحبت می‌کند. در پس‌زمینه، تصویری بزرگ از فرد دیگری که لباس نظامی به تن دارد، به‌وضوح قابل مشاهده است. طراحی پس‌زمینه رنگی و با الگوهای خاص است که به مراسم زیبایی می‌بخشد. فضای کلی مراسم جدی و متعهد به هدف خاصی به نظر می‌رسد.

شکست های نظامی ایران در لبنان و سوریه، بیش از همه پاسداران انقلاب و رادیکال ترین جناح های ایدئولوژیک، که بر زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور تسلط دارند، را تحت تآثیر قرار داد. برخی از هم اکنون « سرنگونی رژیم» را پیش بینی می کنند، برخی دیگر نگران کسب قدرت توسط یک گروه نظامی حتی رادیکال تر هستند. رهبر انقلاب، علی خامنه ای به نوبه خود، می کوشد راه حل مصالحه آمیزی برای نجات رژیم اسلامی پیدا کند. رژیم که تحت فشار تحریم های اقتصادی آمریکا و مخالفت های بین المللی در ارتباط با برنامه هسته ای آن و به ویژه شهروندان ایران قرار دارد، با زوال روبروست.

جناح های محافظه کار به محض رسیدن به قدرت، در پی انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهوردر سال ۲۰۲۱ ( ۱۴۰۰) ، وخامت این وضعیت را درک کردند. آنها تغییر استراتژی منطقه ای رژیم، به منظور امکان پذیر ساختن مذاکره با آمریکا با هدف لغو تحریم های اقتصادی از سوی این کشور را آغاز کرده بودند. اردوگاه محافظه کاران در برابر این راهبرد، با هدف تقویت روابط با همه کشورهای همسایه، و در وهله اول عربستان سعودی و همچنین فاصله گرفتن از شبکه « نیابتی» که در جریان جنگ عراق و ایران شکل گرفته بود، مقاومتی نشان نداد. این سیاست درماه ژوئن ۲۰۲۴با انتخاب کاندیدای اصلاح طلب، مسعود پزشکیان ، که به دلیل نبودن گزینه قابل قبول دیگر با موافقت رهبر انقلاب علی خامنه ای، همراه بود، مورد تآیید قرار گرفت.

با وجود این، طرح عقب نشینی برنامه ریزی شده به داخل مرزها با تکیه بر منافع ملی، در طول چند ماه توسط اسرائیل ناکام ماند. سرنگونی رژیم اسد در سوریه، به عنوان تنها متحد عرب ایران از سال ۱۹۷۹ به این سو، و شکست نظامی حزب الله ( لبنان)، جمهوری اسلامی را ملزم به تعیین سیاست داخلی و بین المللی جدیدی کرد، که فراتر از تکیه بر عمل گرایی ساده محسوب می شد.

موفقیت های نظامی، شکست های سیاسی

موفقیت های نظامی سپاه پاسداران انقلاب در گذشته ، بسیار زیاد است. جنگ عراق و ایران ( ۱۹۸۰- ۱۹۸۸)، به این تشکیلات شبه نظامی سیاسی، که در اصل برای مقابله با مخالفان جمهوری اسلامی تشکیل شده بود، اجازه داد تا به عنوان بخش نخبه ای از ارتش ملی ارتقا پیدا کند. در حالی که وظیفه نیروهای نظامی متعارف ( ارتش) به دفاع از قلمروی ملی محدود می شد، سپاه پاسداران در استراتژی « دفاع پیشرو» فراتر از مرزها، همراه با حزب الله و ( ارتش) سوریه، به عنوان بخشی از سنگ بنای تشکیلات برون مرزی، شرکت می کرد. تعهد سپاه پاسداران به سرعت از جبهه عراق فراتر رفت، تا بر اساس خوانش ایدئولوژیک و جهانشمول، در مقابل « شیطان بزرگ» آمریکایی و متحدان اروپایی و اسرائیلی آن قرار گیرد.

آنها به دنبال حمایت از جنبش های فلسطینی، در پی حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲، نقش فعالی در تشکیل حزب اله ایفا کردند. پس از خاتمه جنگ با عراق، جنگجویان سابق به سرعت مسئولیت ها یی را در امور سیاسی، مدیریت اداری و به ویژه اداره شرکت ها به دست آوردند. پس از آن سپاه پاسداران انقلاب، وظیفه کنترل سیاسی، اطلاعات و سرکوب مخالفت های داخل کشور را عهده دار شدند. در همان حال بخش نیروهای ویژه سپاه قدس مخصوص اقدامات خارجی سازمان دهی شد.

اقدامات نظامی ایران در پی شورش های همزمان با بهار عربی در سال ۲۰۱۱ در سوریه، با هدف حمایت از رژیم بشار اسد، و به ویژه با ظهور سازمان دولت اسلامی ( داعش) در عراق و پس از آن در سوریه، برای مبارزه با آن، ابعاد جدیدی به خود گرفت. ارتش جهاد گرایان سنی مذهب و عمیقآ ضد شیعه داعش ، از دیدگاه تهران به عنوان ارتش ایالات متحده و متحدان سعودی و اسرائیلی آن ، که به منظور سرنگونی جمهوری اسلامی سازمان دهی شده است، دیده می شد. سپاه قدس، به فرماندهی ژنرال قاسم سلیمانی، با کمک و همراهی مزدوران شیعه افغانی، و شبه نظامیان شیعه عراق، و به ویژه حزب اله ( لبنان) نقش تعیین کننده ای را در راستای این هدف ایفا کرد. ایران تنها کشور اسلامی بود که با سازمان حکومت اسلامی مبارزه کرد. پس از آن سپاه پاسداران در خاک سوریه باقی ماند، مثل نیروهای ویژه آمریکایی و البته روس ها.

طی بیست سال، تعداد زیادی از پاسداران در لبنان و سوریه مستقر شدند، و در این کشورها مستعمره کوچک شیعه ایرانی را که وظیفه آن به طور رسمی دفاع از حرم [حضرت] زینب، نوه پیامبر بود، پایه گذاری کردند. این استقرار جمعیتی، اقتصادی و مذهبی، همراه با پروژه سیاسی حزب الله در لبنان، به شبهه سلطه جویی ایران دامن می زد. تمایل دسترسی به دریای مدیترانه، برای برخی ایده انتقام جویی از نبرد ماراتون (۱)، و پی گیری استراتژی مدیترانه ای امپریالیستی از سوی ایران را به وجود آورد. تشکیل « قوس شیعه» ، از طرف کشورهای عرب سنی محکوم شد، و توسط بسیاری از تحلیل گران به عنوان بخش اصلی سیاست خارجی ایران شناخته شد. اعتقاد به « تهدید ایران» از سوی اغلب صاحب نظران سیاسی غربی به اشتراک گذاشته شد، و ایران به عنوان یک دولت اسلامی امپریالیستی که هدف اصلی اش بی ثبات کردن خاورمیانه و پس از آن اروپا از طریق دریای مدیترانه است، ارزیابی شد.

حمله مستقیم علیه اسرائیل

در ماه دسامبر ۲۰۲۴، پاسداران به دام افتادند. آنها نمی دانستند که موساد، سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل، که در سوریه مستقر بود، تا چه میزان در حزب الله و نیروهای سپاه قدس نفوذ کرده است و همچنین شناختی از عواقب ناتوانی رژیم اسد در خروج از جنگ نداشتند. رؤیاهای دست یابی به دریای مدیترانه آنها را از این واقعیت به دور انداخته بود که دولت مدرنی که در قرن شانزدهم [ میلادی] توسط صفویان درایران شکل گرفت، یک دولت امپریالیستی نبود، بلکه اساسآ در برابر خطر نیروهای بیگانه ای چون امپراتوری های عثمانی، روسیه یا بریتانیای کبیر، گرایشی ملی گرایانه و دفاعی داشت. مبارزه با دشمن جهانی شده ای مثل ایالات متحده، می‌توانست راهبردهای « دفاع پیشگیرانه» را توجیه کند، اما نیروی سپاه قدس، این سنگر های دوردست را به چالش های استراتژیک تبدیل کرد.

به این ترتیب، در شب ۱۳ تا ۱۴ ماه آوریل ۲۰۲۴ تغییر چشمگیری در استراتژی دفاعی ایران به وقوع پیوست. بیش از ۳۵۰ پهپاد و موشک از خاک ایران، بدون دخالت زراد خانه حزب الله، به سمت اسرائیل پرتاب شد. تهران از این طریق عزم خود به دفاع از قلمروی خویش، رژیم سیاسی و برنامه هسته ای آن، بدون کمک شبکه « نیابتی» اش، را اعلام کرد.

پس از حمله حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، ایران برای جلوگیری از در گیر شدن در یک جنگ بی پایان، تلاش کرد، و خروج برنامه ریزی شده بیشتر نظامیان خود از لبنان و سوریه را در دستور کار قرار داد. اسرائیل با اقدام به تخریب سیستماتیک انبارهای تسلیحاتی ایران در سوریه، که برای پشتیبانی از حزب الله تدارک دیده شده بود، بشار اسد را وا داشت تا از ایرانی ها بخواهد محتاط باشند. بنابر این، سپاه پاسداران در دسامبر ۲۰۲۴، وقتی شورشیانی که از ادلب آمده بودند، حلب و پس از آن دمشق را تصرف نمودند، جنگ نکرده و گریختند. امری که شکست آنها را شرم آور تر نمود . ژنرال حسین سلامی فرمانده ارشد پاسداران با افتخار اعلام کرد، آخرین ایرانی که سوریه را ترک کرد، یک پاسدار بود. ارزیابی‌‌ای رقت ‌انگیز از یک شکست.

پایان « محور مقاومت»

در تاریخ ۱۱ دسامبر گذشته، رهبر انقلاب علی خامنه ای با هدف متقاعد نشان دادن خود به غیر واقعی بودن آنچه اتفاق افتاده است، اعلام کرد « هرچه محور مقاومت بیشتر تحت فشار قرار گیرد، قوی تر بیرون خواهد آمد» و « آنچه در سوریه به وقوع پیوست، نتیجه یک طرح مشترک آمریکایی- صهیونیستی است » و به دنبال آن در ۲۲ دسامبر اذعان کرد که « ایران نیازی به نیروی کمکی ( نیابتی) در منطقه ندارد» ( خبرگزاری ایرنا). با این حال عدم اظهار نظر صریح در مورد حوادث و اتفاقات لبنان و سوریه نشان دهنده این است که برگی از تاریخ به سر آمده، و اولویت منافع جمهوری اسلامی در راستای مقاومت یا مداخله مستقیم قرار نمی گیرد. همه به این واقعیت پی بردند، که « محور مقاومت» چند تکه شده است. افراطی ترین جناح ها ی رادیکال، ابراز نا خشنودی و ندامت می کنند، و اعلام می دارند که خواستار احیای مجدد اسلام انقلابی هستند. آنها از آقای پزشکیان رئیس جمهور اصلاح طلب به شدت انتقاد می کنند که مشروع بودن مبارزه با اسرائیل را می پذیرد، اما هر اقدامی در این ارتباط را به « زمان مناسب» موکول می کند، و خواستار نزدیکی به کشورهای عرب است. اکثریت ایرانیان از خاتمه عملیات نظامی ( خارج از مرزهای کشور) و هزینه های تحمیل شده در ارتباط با آن احساس رضایت و آرامش می کنند. آنها از این که احتمالا ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار وام و هزینه های مصرف شده در سوریه طی ۱۵ سال گذشته که هرگز پس گرفته نخواهد شد، تآسف می خورند.

به نظر می رسد اظهارات سنجیده رهبران ایران ، سکوت نگران کننده رسانه ها و همین طور مردم، نشان دهنده عمیق بودن شوک وارد شده است. مشاهده شکست بدون نبرد پاسداران گامی تعیین کننده در تضعیف جمهوری اسلامی به شمار می رود. قفلی شکسته شده و در را به سوی هر احتمال پیش بینی نشده ای – بدترین تا بهترین - باز می کند.

کمبود کنونی برق، که کل کشور را به هم ریخته است، به بحران های دیگر افزوده می شود. نیاز به تغییر عمیق و اساسی بدیهی به نظر می رسد. اما ایرانی ها در همان حال به امنیت و ثبات کشور پایبند هستند. . آنها بها و هزینه انقلاب ها را می دانند. و به نبود راه حل جایگزین توجه نشان می دهند. در حالی که نیروهای سیاسی خارج از کشور ( دیاسپورا) از واقعیت های موجود بسیار فاصله دارند. ایرانی ها مشاهده می کنند که چگونه درگیری های داخلی ، همراه با دخالت های خارجی، چگونه افغانستان، عراق، سوریه، لبنان یا فلسطین را به نابودی کشانده است. آنها از موفقیت های نظامی و تصرف سرزمین های دیگران توسط اسرائیل ، که می تواند به بحران های تمام نشدنی منطقه ای منجر شود، نیز نگرانند.

حفظ یک تعادل شکننده

تغییری که در عین حال کشور را به هرج و مرج و آشوب دچار نکند، چگونه می تواند شکل بگیرد؟ آیا رهبر انقلاب که از تجربه طولانی در مدیریت اختلاف و در گیری بین جناح های رادیکال، محافظه کار و اصلاح طلب برخودار است، هنوز از اقتدار اخلاقی برای تحمیل انتخاب های خود و یافتن مصالحه نهایی برخوردار است ؟ میلیون ها نفر از اعضای فعال یا اسبق سپاه پاسداران و همه کسانی که از نظر مالی و سیاسی به آنها وابسته اند، چه واکنشی نشان خواهند داد ؟ کشته شدن قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ احساسات گسترده ای را در سراسر کشور بر انگیخت، اما او یک ژنرال پیروزمند بود. اما امروز vae victis (وای بر مغلوبان! )*.

هنوز برای این که نتیجه گیری کنیم که آیا سقوط جمهوری اسلامی در راه است، کمی زود می‌باشد. شکست جناح های محافظه کار، که در پاسداران تجسم یافته است، نمی تواند اهمیت ناسیونالیسم ایرانی و اجماع موجود در ایران برای حفظ ثبات و پایداری دولت چند هزار ساله کشور را پنهان کند. آیت اله خمینی در سال ۲۰۰۸مجبور به پذیرش آتش بس با عراق شد. در سال ۲۰۱۵ آیت اله علی خامنه ای، توافق هسته ای ( برجام) را مورد تآیید قرار داد. تصمیم اتخاذ شده در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، مبنی بر تعلیق قانون جدید و سرکوب گرانه « حجاب و عفاف»، از اهمیت برخوردار است. این واقعیت که چنین تصمیمی با نظر موافق رهبر، توسط شورای امنیت ملی، بالاترین نهاد مسئول امنیت ملی و بین المللی، اتخاذ شده است، نشان دهنده ضعف رژیم و تمایل به ایجاد تعامل در جامعه، به منظور پیشگیری از احتمال شورش عمومی جدید مثل آنچه در سال ۲۰۲۲ رخ داد، می باشد.

این گشایش می تواند با از سر گیری مذاکرات هسته ای توسط دولت اصلاح طلب مسعود پزشکیان، با برخورداری از حمایت رهبر، و با تکیه بر تجربه جواد ظریف، معمار توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ ( ۱۳۹۴)، همراه باشد. آیا چنین توافقی می تواند به رفع تحریم های اقتصادی منجر شود ؟ برای دونالد ترامپ و شرکت های آمریکایی، ایران با ذخایر غنی هیدروکربنی خود و ۹۰ میلیون جمعیتی که از سطح تحصیلات بالایی برخوردارند، می تواند زمینه مساعدی از نظر اقتصادی و راهی برای مقابله با جاه طلبی های چین باشد. این رنسانس اقتصادی برای تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقه ای با این هدف که بتواند همراه با عربستان سعودی در تآمین امنیت منطقه و شاید حل مشکل فلسطین مؤثر باشد، ضروری است. در همان حال ترامپ اعلام کرده است که خواهان تغییر رژیم ، یا درگیری مسلحانه ( با ایران) نیست.

با وجود عدم تمایل جناح های محافظه کار ایرانی، و دشمنی و خصومت بسیاری از مشاوران رئیس جمهور آینده آمریکا، که بدون قید و شرط از جاه طلبی های اسرائیل حمایت می کنند، جمهوری اسلامی که از تعهدات در قبال نیروهای « نیابتی» خود آزاد شده و به سرزمین ملی خویش باز گشته است، می تواند امیدوار باشد که از بحران کنونی عبور کند. در حال حاضر همه چیز در تهران در حالت خمود و انجماد قرار دارد. رهبر علی خامنه ای سعی دارد تعادل نهادینه شده شکننده ای را بین اپوزیسیون رادیکالی که در نتیجه شکست های خود عصبی تر شده، ،محافظه کاران فرصت طلب، اصلاح طلبان عملگرا و ۹۰ میلیون ایرانی که آرزومند تغییرات عمیق هستند، حفظ کند. در انتظار دونالد ترامپ.

* یک عبارت لاتین به معنای «وای بر مغلوب» منتسب به گالی برنوس (یا برنوس) که رم را شکست داده بود.

پی نوشت :

۱ - نبرد ماراتون : در سال ۴۹۰ پیش از میلاد، نبردی بین نیروهای آتن و متحدانش و امپراتوری هخامنشی ایران در گرفت، که به شکست نیروهای ایران منجر شد.