یادداشت های غزه (۶۹)

«پیش از بازسازی غزه، باید خود را بازسازی کنیم»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

پنجشنبه ۹ ژانویه ۲۰۲۵

امروز ۷۰ کامیون حامل مواد پزشکی، دارو و مازوت وارد نوار غزه شدند و محموله های خود را مستقیما به بیمارستان صحرایی اردن تحویل دادند. این بیمارستان توسط دولت اردن اداره می شود اما با اجازه اسرائیل سازمان های غیردولتی ای مانند پزشکان بدون مرز، پزشکان جهان، موسسه پزشکی بین المللی و بیمارستان بریتانیایی هم در اداره آن مشارکت دارند.

مکان های پزشکی دیگری نیز توسط موسسه های غیردولتی کوچک تر اداره می شوند. همه این موسسه ها ساختارهایی موقت اند که در زیر چادر برپا شده و برای میدان های جنگ و فاجعه های طبیعی پیش بینی شده اند. ورود این کامیون ها ثابت می کند که اسرائیلی ها اگر بخواهند، به خوبی می توانند اجازه ورود کمک های انسان دوستانه را بدهند بدون آن که محموله ها مورد حمله یا غارت قرار گیرند.

همه این کامیون ها برای کمک به فقط یک موسسه خارجی به غزه وارد می شوند، درحالی که بیمارستان های خود ما فلسطینی های غزه، به خصوص بیمارستان های شمال تخریب شده و غیرقابل استفاده اند. نمونه آنها بیمارستان کمال عدوان یا بیمارستان اندونزیایی است. دکتر حسام ابوصفیه، متخصص کودکان و مدیر بیمارستان کمال عدوان در ۲۷ دسامبر توسط ارتش اسرائیل ربوده شد و در همان زمان شماری از کارکنان بیمارستان نیز بازداشت شدند. اسرائیلی ها این آدم ربایی ها را انکار می کنند و این انکار به نگرانی از وضعیت آنها می افزاید. در زمان نگارش این مطلب، خبری از این درمانگران شجاع در دست نیست.

اشغال، محاصره و بمباران شده

در نیمه شمالی غزه، برای ارائه خدمات پزشکی به حدود ۵۰ هزار تن که هنوز در آنجا باقی مانده اند، تنها یک موسسه کوچک به نام العودا وجود دارد. در آوریل گذشته، یک جراح ارتوپد به نام دکتر عدوان البورش توسط ارتش اشغالگر ربوده شد. او براثر شکنجه در یک زندان اسرائیل کشته شد.

در نیمه جنوبی هم وضعیت وخیم است. در زمانی که ۷۰ کامیون به غزه وارد می شد، وزارت بهداشت غزه درخواست کمک کرد چون بیمارستان های باقی مانده در نیمه جنوبی به خاطر نداشتن سوخت به زودی از کار می افتند. از روز نخست جنگ برق هم وجود ندارد اسرائیلی ها زیرساخت ها را بمباران نموده، مرکز برق را از کار انداخته و ۳ خط فشارقوی که از اسرائیل به غزه برق می رساند را قطع کرده اند. بنابراین، برق بیمارستان ها از مولدهای خصوصی یا صفحه های تولید برق خورشیدی تأمین می شود اما این نوع برق برای تأمین نیازهای یک بیمارستان بسیار ناکافی است. برای اکسیژن، مراقبت های ویژه، بخش زایمان و دستگاه های رشد به مولدهای بزرگ نیاز است. در زمانی که وزارت بهداشت این درخواست کمک را کرد، زنی که درحال دیالیز بود به علت قطع برق جان خود را از دست داد.

همه اینها روشنگر راهبرد اسرائیل برای ازبین بردن نظام سلامت عمومی در غزه است. ۲ یا ۳ بیمارستانی که در نیمه جنوبی باقی مانده، بیمارستان شهداء الاقصی در دیرالبلح و بیمارستان ناصر بارها توسط ارتش اشغالگر هدف گرفته شده اند. آنها بارها اشغال، محاصره و بمباران شده و اکنون با توان کمتر شروع به کار کرده اند ولی تحت مدیریت یک موسسه غیردولتی (ONG) قرار دارند و دیگر بیمارستان دولتی به شمار نمی آیند. بیمارستان اروپایی در رفح هم چنین وضعیتی دارد، هدف قرار گرفته و از کار انداخته شده و اکنون سعی می شود دوباره راه اندازی شود. این بیمارستان ها دچار کمبود همه چیز از جمله مواد، سوخت و دارو هستند، اما اسرائیلی ها اجازه نمی دهند که مواد لازم به دست این موسسه ها برسد.

بخش سلامت تنها یک نمونه است. همین وضعیت در وزارت امور اجتماعی هم وجود دارد. معمولا این وزارت خانه باید به مدیریت کمک های انسان دوستانه و مقرری های خانوادگی و یارانه پرداختی به افراد فقیر بپردازد ولی درحال حاضر همه این امور توسط موسسه های غیردولتی (ONG) بین المللی انجام می شود. درمورد آموزش هم وضع به همین ترتیب است. بنابر اعلام «دفتر امداد و کاریابی سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی در خاور نزدیک» (UNRWA)، ۷۰ تا ۷۵ مدرسه به طور کامل یا تا حدودی تخریب شده و از مدرسه هایی که باقی مانده، جابجا شده ها که جایی برای سکونت ندارند، به عنوان پناهگاه استفاده می کنند. این مدرسه و بیمارستان های استفاده شده به عنوان پناهگاه هم به طور مرتب توسط ارتش اسرائیل بمباران می شوند و مردان، زنان و کودکان بسیاری در آنها کشته شده اند.

درمان، آموزش و امداد در زیر چادر

اقداماتی برای کوشش در تداوم آموزش به چشم می خورد که غالبا تحت حمایت «یونیسف» (نهاد آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد) است اما اینها مدارس واقعی نیستند. این موسسه های غیررسمی، مانند بیمارستان ها یا مراکز توزیع کمک های انسان دوستانه، در زیر چادرها برپا شده اند. می شد آنها را در ساختمان هایی پابرجا برپا کرد اما خود ما هم زیر چادر زندگی می کنیم و اسرائیلی ها می خواهند که چشم های ما در همه جا چیزی جز چادر نبیند. ماباید بپذیریم که همیشه زیر چادر درمان شویم، آموزش ببینیم و کمک دریافت کنیم. باید که همه زندگی ما تحقیرآمیز و به دور از هرگونه عامل مدرن باشد. حتی با این که اکنون جنگ متوقف می شود، ولی بازسازی از فردا آغاز نمی گردد. درحال حاضر، ۷۰ تا ۷۵ درصد از مردم وابسته به کمک های انسان دوستانه هستند.

من این را بین المللی سازی غزه می نامم. همه ما وابسته به کمک بین المللی خواهیم شد. با آن که هنوز جنگ پایان نیافته و همچنان در غزه هستیم، همسرم صباح در یک بیمارستان صحرایی زایمان خواهد کرد و فرزندان او و پسرمان ولید هم زیر چادر درس خواهند خواند.

جنگ روانی اسرائیلی ها چنین است. جنگ فقط خشونت های اسرائیل و کشتارهایی که هزاران تلفات بجا می گذارد نیست، بلکه کشتن انسان ها در درون خودشان است. چیزهایی را می پذیریم که تا اندکی قبل، قاطعانه از پذیرش آنها خودداری می کردیم. پس از ۱۵ ماه جنگ، بیش از داشتن نیاز به بازسازی غزه، ما نیاز به بازسازی انسان یعنی خودمان داریم. اما قوی ترین است که تصمیم می گیرد و این قوی ترین تصمیم گرفته که ارجحیت را به آنچه از خارج می آید و آنچه که می تواند در تغییر روح و روان فلسطینی ها نقش داشته باشد بدهد. نتانیاهو گفته که غزه را ۶۰ سال به عقب بازمی گرداند و واقعیت این است که ما را خیلی بیش از این به عقب رانده است.

ما در وضعیتی از بی ثباتی مداوم فرورفته ایم: بی ثباتی جغرافیایی، به دلیل جابجایی های مکرر تحت فرمان ارتش و تهدید بمباران ها، می باید چادرها را برچید، وسائل را جمع کرد، کودکان را برداشت، یک گاری برای حمل آنها پیدا کرد و محل دیگری یافت. تکه زمینی که بتوان در آن مستقر شد. بی ثباتی امنیتی، غذایی و بهداشتی. همه اینها برای این است که در نهایت زیر بمباران بمیری یا همه انسانیت خود را از دست بدهی. دیگر درد را حس نکنی و به نقطه ای برسی که روزی که به تو می گویند «باید بروی»، با آن که می دانی بمباران می شوی حرکت نکنی. و این بیش از پیش اتفاق می افتد. اکنون کسانی هستند که دیگر نمی خواهند باز جابجا شوند، آنها درحال ازدست دادن طبیعت انسانی خود هستند [؟!].

ما در یک قفس هستیم. به سوی گوشه آرام تری از قفس جابجا می شویم اما ضربه ای می خوریم که تکانمان می دهد. در نهایت، برخی دیگر تکان نمی خورند زیرا دیگر ضربه را حس نمی کنند یا چون مرده اند.

جنگ در غزه چنین است. آنجا درحال حرف زدن از مذاکرات، آتش بس و غیره هستند. مردم خوشحال اند چون بی تردید آتش بس برقرار خواهد شد و شاید همه اینها متوقف شود.اما، جنگ واقعی پس از این جنگ خواهد بود. باید انسان ها و روابط اجتماعی را بازسازی کرد. باید افکار و شیوه زندگی مان را بازسازی کنیم. این کار زمان زیادی طول می کشد. بسیاری از مردم، اگر امکانش باشد، غزه را ترک خواهند کرد اما گستره مشکلات روانی بسیار بزرگ خواهد بود و این مشکلات هم شامل کسانی می شود که می روند و هم آنهایی که می مانند.

#

ترجمه از فرانسه شهباز نخعی

#

L'image représente la couverture d'un livre intitulé "Journal de bord de Gaza" de Rami Abou Jamous. Au-dessus du titre, on trouve l'indication "Prix Bayeux 2024". La couverture illustre des silhouettes de bâtiments, avec une représentation graphique qui suggère un paysage urbain. Il y a également des éléments visuels, comme une flamme, qui ajoutent une dimension symbolique au contenu. En bas, une figure semble assise, renforçant le caractère personnel et poignant du récit. Le tout est présenté avec un design minimaliste et des couleurs sombres.

Journal de bord de Gaza
Rami Abou Jamous
Préface de Leïla Shahid
Présentation de Pierre Prier
Éditions Libertalia, collection Orient XXI
Parution : 29 novembre 2024
272 pages
18 euros