غزه. حماس بر سر دوراهی

حماس توانسته است نزدیک به چهار دهه را علیرغم جریانهای متنوع داخلی، بدون شکاف در صفوف خود پشت سر بگذارد. اما ویرانی غزه پس از ۷ اکتبر و خسارات قابل توجهی که به حماس وارد شد، تعادل نیروها را بین جریان‌های مذهبی و نظامی از یک سو بین جناح مستقر در غزه و رهبران خارج از کشور از سوی دیگر، تغییر داد.

در این تصویر، یک مرد در مقابل تلویزیون نشسته است. تلویزیون تصاویری از یک کنفرانس خبری را نمایش می‌دهد که چندین فرد در حال صحبت هستند. در پس‌زمینه، یک تابلو مزین با خطاطی اسلامی قابل مشاهده است. در گوشه پایین تصویر نیز لوگوی یک شبکه خبری دیده می‌شود.

در شرایط تحول کنونی فلسطین، تحلیل وقایع اخیر و پیش بینی چشم‌انداز آینده بسیار دشوار است. این دشواری حماس را نیز در انتخاب مسیرش متردد میکند : امید به بازگشت اخوان‌المسلمین و پروژه ترکیه در منطقه در پی تحولات اوضاع در سوریه، یا ادامه نه چندان آسان پروژه «محور مقاومت» – که جنبش پس از یک دوره سردی روابط(۱) با ایران دوباره به آن ملحق شد. در صورت فروپاشی کامل محور مقاومت، حماس ظرفیت خود را برای ادامه مبارزه مسلحانه از دست خواهد داد... اگر هم‌اکنون نیز به کنار گذاشتن این گزینه فکر نکرده باشد.

این درگیری داخلی، یادآور مناظره بین شاخه فلسطینی اخوان المسلمین و فتحی شقاقی، بنیانگذار سازمان جهاد اسلامی فلسطین در اوایل و اواسط دهه ۱۹۸۰ است. هراسان از رقابت جهاد اسلامی، حماس از ابتدای تاسیس خود در ۱۹۸۷ مبارزه مسلحانه را انتخاب میکند و آخرین جناح فلسطینی است که در برابر اسرائیل سلاح برمیدارد. در کمتر از یک ربع قرن، این سازمان به قدرتمندترین سازمان فلسطینی در مقابله با اسرائیل تبدیل شده است و عملیاتی بدون سابقه در تاریخ درگیری اسرائیل-فلسطین و یا حتی اسرائیل-عربی را رهبری می کند.

رقابت بین دو جناح داخلی

موانع متعددی بر سر راه انتخاب ترک مبارزات مسلحانه قرار دارد از جمله تجربه فتح که با انتخاب این راه بسیار ضعیف شد. تشکیلات خودگردان فلسطین - ارگان اصلی فتح - پس از آن به نوعی عامل امنیتی اسرائیل و آمریکا و امروز به یک عامل نظامی آنها تبدیل شد. عملیات مضاعف ۵ دسامبر ۲۰۲۴ علیه گروه های مختلف مقاومت در شمال کرانه باختری اشغالی نشانگر این واقعیت است.

جناح داخلی یحیی سینوار، مغز متفکر عملیات ۷ اکتبر، که عمدتاً در نوار غزه حضور دارد، نیز مانعی در گزینش ترک نبرد مسلحانه است. ایدئولوگ‌ها و حامیان این جناح در بسیاری از محورهای کنترل فعالیت‌های حماس در سرزمین‌های فلسطینی، در خارج از کشور و همچنین در زندان‌ها حضور دارند. با این حال، در کرانه باختری حضور جناح سینوار بسیار محدود است و اعضای سازمان بیشتر از جناح خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی بین سال‌های ۱۹۹۶ و ۲۰۱۷ پیروی میکنند.

در واقع، برای درک حماس، باید از روایت کلاسیک تقابل جریان ترکی-قطری با جریان ایران-حزب‌الله دور شد، زیرا واقعیت داخلی بسیار پیچیده‌تر است. علاوه بر این ۷ اکتبر و جنگ ویرانگر اسرائیل علیه غزه، پس از تغییرات عمده ای که در درون جنبش پس از ۲۰۱۷ رخ داد، بر پیچیدگی آن افزود.

یکی از تغییرات اساسی در پی تضاد میان جناح تبلیغی (دعوت) که در بین حامیان جنبش به «پراگماتیست» معروف است، و جناح نظامی که طرفدارانش آنرا «جریان رادیکال» مینامند، به وجود آمد. در انتخابات داخلی سال ۲۰۲۱ ،چهره های پیشین جناح «دعوت»، به شدت با یحیی سینوار رقابت کردند. یحیی سینوار به سختی به پیروزی دست یافت. حامیان دعوت عمدتاً در کارهای سازمانی حضور دارند. آنها با الگوبرداری از اخوان المسلمین بر مطالعه الهیات و آموزش دینی تاکید دارند. در حالیکه جناح نظامی به یک نسخه فلسطینی و به روز رسانه شده اخوان المسلمین شباهت دارد. جناح نظامی آغشته است به ادبیات چپ فلسطینی و «محور مقاومت»، و فلسطین و آزادی آن را اساس مبارزات خود قرار می دهد.

اگرچه در سال‌های اخیر جناح نظامی توانست غلبه کند، تخریب غزه پس از ۷ اکتبر و تلفات قابل توجه در ساختار حماس، همه چیز را زیر سوال برده است. در پی آن، جریان دعوت خواستار ارزیابی تجربیات نهضت از آغاز تا امروز شد، به منظور یافتن راه های پایداری و بقا در آینده نزدیک. با این حال، پروژه اعلام شده از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، جایی برای مانور برای آنها باقی نمی گذارد. یک روایت طنزآمیز در میان برخی از مسئولان حماس پخش شده که می گوید: حتی اگر خالد مشعل، موسی ابومرزوق (شماره ۲ حماس و رئیس دفتر روابط بین الملل آن) و عزت الریچک (رئیس دفتر روابط عربی و اسلامی حماس) پس از ۷ بار گشتن(۲) ۲ به دور کاخ سفید به زیارت کاخ سفید بروند، واشنگتن آنها را در هیچ مذاکره‌ای مشارکت نخواهد داد، خصوصاً از زمانی که به حماس تهمت «نازی» و «داعش» بودن زدند. این یک شوخی است، اما بسیار گویای واقعیت شرایط است.

نقش موقعیت جغرافیایی

تغییر اساسی دیگری که حماس پس از سال ۲۰۱۷ تجربه کرد، مربوط به منشاء جغرافیایی و منطقه ای فرماندهی آن است. قومیت و منشاء جغرافیایی برای فلسطینیان در انتخاب زندگی یا شرکای تجاری و حتی رهبری سیاسی تعیین کننده است. اهمیت «ریشه ها» مختص حماس نیست، بلکه بر همه جناح های فلسطینی تأثیر دارد. در سال‌های اخیر، درگیری‌های داخلی حول انتقال قدرت از دست رهبران کرانه باختری یا دیاسپورا به غزه تشدید شده است، خصوصاً پس ازانتخاب اسماعیل هنیه به ریاست دفتر سیاسی حماس و یحیی سینوار به رهبری جنبش غزه.

با این حال، به گفته منابع داخلی حماس مستقر در غزه، یحیی سینوار در طول سه سال قبل از ۷ اکتبر، تلاش کرد تا تعداد زیادی از مدیران جنبش را از نوار غزه خارج کرده و انحصار تصمیم‌گیری مدیران سابق را بشکند. این غزه‌ای ها هنوز نیز نماینده یک بلوک موازی هستند که مانع از تسلیم شدن حماس به خواسته های تعدادی از شرکای عرب می شود. خلیل الحیه در رأس این گروه قرار دارد. او که قبلا کاردار و معاون رهبر غزه بود، در بیانیه اخیر جنبش به عنوان «رهبر حماس در غزه» معرفی شده است. این مدیران غزه‌ای همچنین در بخش های استراتژیک مانند امنیت، فناوری اطلاعات و مالی حضور دارند.

سوژه گفت و گوی اطرافیان سینوار در سال‌های اخیر، با توجه به وزن عددی فعالان، ضرورت تمرکز تصمیم گیری در غزه است. غزه از نظر جنگ و محاصره نیز سنگین ترین هزینه را می پردازد. موضعگیری موسی ابومرزوق که اهل غزه است جالب توجه است، او از حامیان خالد معال است و به جناح سینوار وابستگی ندارد. البته باید در خاطر داشت که ابومرزوق چندین دهه پیش غزه را ترک کرد. اما با نگاهی دقیق به انتصابات و تغییرات سخنگویان و نمایندگان حماس در خارج از کشور از سال ۲۰۱۷، منشأ جغرافیایی و منطقه‌ای آنها امری بدیهی به نظر می‌رسد. تعداد رهبران غزه که در کمیته های کاری خارجی، جایگزین رهبران کرانه باختری و دیاسپورا شده‌اند، چشمگیر است.

در سال ۲۰۰۴، پس از ترور شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی توسط اسرائیل، حماس تصمیم به انتقال دفتر سیاسی خود به خارج از کشور گرفت تا به این طریق از رهبران جنبش محافظت کند. از آن زمان و تا زمان انتخاب هنیه و سینوار در راس دفتر سیاسی (۲۰۲۱)، و تا زمان ظهور انقلاب سوریه که حماس از آن علیه بشار اشد حمایت کرد، تصمیم گیری و تامین مالی در دست مشعل باقی ماند. حمایت حماس از انقلاب سوریه روابطش با «محور مقاومت» را تیره و تار کرده و مشعل را مجبور به ترک دمشق کرد.

امروز چه کسی تصمیم می گیرد؟

به گفته منابع داخلی حماس که در خارج از کشور مستقر هستند، در حال حاضر جنبش توسط کمیته ای متشکل از پنج عضو رهبری می شود: محمد درویش اسماعیل، رئیس شورای مشورتی حماس و رئیس کمیته ؛ خلیل الحیاء، از دفتر غزه و معاون سابق یحیی سینوار ؛ ظاهر جبارین از دفتر کرانه باختری و معاون سابق صالح العاروری(۳) ۳ ؛ خالد مشعل از دفتر خارجی و معاون حماس؛ و سرانجام موسی ابومرزوق، رئیس روابط بین الملل.

این ترکیب جدید به دلیل اختلافات میان اعضای آن بسیار شکننده است: رئیس شورا، محمد دارویچ اسماعیل، سعی میکند از ایران و ترکیه فاصله برابری را حفظ کند؛ ابومرزوق با جریان ترکی - قطری که مشعل نمایندگی می‌کند، همسو است و بازوی راست آن در ترکیه می‌باشد. در حالی که الحیه و جبارین، نماینده جریان قدیمی سینوار- العاروری هستند.

در حال حاضر، حماس بیشتر بر روی مسئله گروگان ها و ایده پایان جنگ تمرکز کرده است. او سوالات مربوط به فرماندهی خود را چه در سطح داخلی فلسطین (تحت حمایت حسام بدرانه)، چه در سطح عرب (به رهبری اسامه حمدانه) و چه در سطح روابط بین الملل (به رهبری موسی ابومرزوق) به بعد موکول می کند.

دوره پس از جنگ باید قطبی شدن بین دو خط را موجب شود. اولی «محور مقاومت» است که سینوار در راستای انتظارات شورای نظامی و چشم‌انداز دفتر سیاسی، نمایندگی می‌کرد. این خط در امتداد همه کشورهای «محور مقاومت» و همچنین کشورهایی که می‌توانند تسلیحات حماس را تامین کنند، قرار دارد.

خط دوم جریان ترکی-قطری است که مشعل و ابومرزوق نمایندگی می کنند و با گروه چهارجانبه درباره خاورمیانه(۴) ۴ همسو است. با پیروی از سه اصل بنیادی تعیین شده توسط گروه چهارجانبه (رد کردن استفاده از خشونت - به رسمیت شناختن کشور اسرائیل - پذیرش توافقات قبلی) برای دستیابی به ایجاد کشور فلسطین بر اساس مرزهای ۱۹۶۷، حماس ادغام خود را در سیستمی که هم اتحادیه عرب و هم ایالات متحده ایجاد کرده اند، تکمیل خواهد کرد. اما مشعل و جناح او اعتراف می کنند که هنوز پیامدهای تغییرات منطقه ای یا بین المللی با ریاست جمهوری ترامپ و به دست گرفتن قدرت توسط احمد الخراء در سوریه را نمی‌دانند.

ترکیه چه نقشی بازی می‌کند ؟

ترک ها برای نهادینه سازی جنبش تلاش و سعی میکنند به کادرهای غیرنظامی آن تابعیت و یا مجوز اقامت دائم اعطا کنند. از سوی دیگر آنکارا در تلاش است تا حماس را متقاعد کند که این اقدامات برای تشکیل کشور فلسطین یا حداقل برای اینکه جنبش از بین نرود ضروری هستند. ترکیه خواستار ادغام و تحت کنترل گرفتن جنبش است تا بتواند از آن به عنوان ابزاری برای فشار در مسائل مختلف منطقه ای بهره بردارد. حتی برخی از رهبران حماس انتظار دارند که ایران این رویکرد را بپذیرد، زیرا تهران می خواهد فشار قابل توجهی را که بر او وارد است کاهش دهد و در عین حال بقای جنبش را تضمین کند. با این حال، بخش قابل توجهی از جنبش همچنان نسبت به برنامه ترکیه بدبین هستند و ممکن است به تهران روی بیاورند، به ویژه کسانی که معتقدند مسئله فلسطین راه حل سیاسی ندارد و باید مقاومت را ادامه داد.

اما اگر رژیم در ترکیه تغییر کند چه اتفاقی می‌افتد ؟ عملاً، آنکارا چه می تواند برای فلسطینی ها بدست آورد ؟ یک دولت ؟ و به چه شکلی ؟ جنگ غزه نمونه کاملی از محدودیت های واقعی ترک ها برای مانور بود. آنها نتوانستند به جنگ پایان دهند و در دستیابی به توافق نامه آتش بس نیز موفقیتی نداشتند. بدتر از آن، آنکارا به دلیل حضور چندین شرکت خصوصی اسرائیلی متخصص در تولید و استخراج آب و حمل و نقل غذا و گاز در خاک خود، حتی کانال های تجاری و خطوط تامین دریایی با اسرائیل را به طور کامل تعلیق نکرده است. علاوه بر ان، ترکیه با شرکت های معدنی و گازی بین المللی که صاحبان آن شرکای اسرائیلی دارند، همکاری می کند.

در واقع، بخش بزرگی از حماس در داخل غزه، به ویژه آنهایی که به ترک‌ها بی‌اعتماد هستند، از اتخاذ یک برنامه سیاسی جدید و خلع سلاح سربازمی‌زنند و آن را مخالف تعهدات و ماموریت سازمان به عنوان یک جنبش مقاومت میدانند. حامیان این جریان معتقدند که بقای حماس در گرو استراتژی مبارزه مسلحانه است و نباید زیاد به آنچه کشورهای حوزه خلیج فارس و یا حتی آمریکا ارائه می دهند تکیه کرد. یقیناً نارضایتی نسبت به «محور مقاومت» وجود دارد، اما حامیان او باور دارند که هیچ آینده‌ای برای مقاومت فلسطین بدون دولتهایی که از او حمایت نظامی می کنند، قابل تصور نیست.

با این حال، با مرگ سینوار، این صداها شروع به محو شدن می کنند و جای خود را به تمایل در حفظ آنچه از جنبش و پایگاه مردمی آن باقی مانده است، می دهند. بخش دیگر این جریان قصد دارد برای تقویت مواضع خود به سمت ایران و یمن حرکت کند و در عین حال حضور سیاسی حماس در ترکیه و قطر را حفظ کند. این استراتژی همچنین هدف به ادامه فعالیت در «مناطق امیدپرور» مانند اندونزی و مالزی دارد.

در مجموع، حماس خود را در مرحله بسیار دشواری مییابد که می‌تواند آن را بر خلاف خواستش به سمت دادن امتیازات عظیم به فتح سوق دهد. همزمان با اینکه در بعضی محافل ایده ی ادغام زرادخانه‌های حماس در داخل دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان مطرح است. با این حال، بسته به روند رویدادها، و آنچه که ترامپ ممکن است انجام دهد یا به کشورهای عربی تحمیل کند، از جمله آن‌هایی که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده‌اند یا در شرف انجام آن هستند، حماس مجبور به دادن امتیازاتی خواهد شد.

شانس زنده ماندن

در این میان، هیچ جدالی برای دسترسی به ریاست دفتر سیاسی وجود ندارد. پس از ترور هانیه، شایعات، مشال را به این پست منصوب می کردند ، اما این مقام در نهایت به سینوار رسید. از زمان ترور او، هیچ کس در حماس درباره ریاست دفتر صحبت نمی کند. به گفته یک منبع داخل سازمان:

همه می‌دانند که این بیشتر از یک کرسی ریاست دفتری، یک کرسی اعدام است. ترور هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد. تنش‌های داخلی نیز مانع از انتصاب رئیس‌ دفتر سیاسی می‌شود، زیرا باز کردن چنین پرونده‌ای خطر تقسیم جنبش به چند بخش را به دنبال دارد.

و این برای ما یک سوال واقعی را مطرح میکند: چگونه حماس توانست در تمام تاریخ خود تنها سازمان فلسطینی باشد که برخلاف همه سازمان های دیگر، اعم از سکولار، چپ و یا حتی اسلام گرا، چند شاخگی را تجربه نکند؟ برخی از چهره‌ها جنبش را ترک کردند تا به سازمان‌های دیگر پناه ببرند، برخی دیگر غیرفعال ماندند. هیچ کدام جنبش جدید تشکیل ندادند.

پاسخ: به دلیل انتخاباتی که امسال برگزار می شود و با توجه به وضعیت غزه و همچنین کرانه باختری احتمالاً امکان برگزاری آن وجود نخواهد داشت. این رای گیری دو مرحله ای که هر چهار سال یکبار برگزار می شود، همیشه بهترین راه برای کاهش تنش های داخلی سازمان و در عین حال جلوگیری از مخالفت ها بوده است و همچنین به همه جریانها اجازه میدهد تا قدرت و دقت تفسیر سیاسی خود را ارائه کنند. به همین دلیل است که همه تلاش می کنند تا قبل از تاریخ تعیین شده انتخابات از هرگونه درگیری پیرامون ریاست دفتر جلوگیری کنند تا رای و سپس حمایت ها نقش تعیین کننده را داشته باشند.

یکی از رهبران حماس تفسیر میکند:

«محور مقاومت» سخت ترین دوران خود را می گذراند و نارضایتی شدیدی از مدیریت جنگ علیه اسرائیل وجود دارد. اما این گزینه نسبت به تغییر مسیر کامل، یعنی سازش، کم خطرتر است. ترکیه بر اساس منافع خود تحت حمایت آمریکا و اسرائیل عمل خواهد کرد... آنچه ما بیش از همه از آن هراس داریم، جنگ داخلی در داخل حماس و درگیری بین دو جریان آن است.

او نتیجه می گیرد:

ما باید فعالیت سیاسی و فضای مشترک برای تحول مشال، ترکها و دیگران در کنار هم را آزاد بگذاریم. اما بدون کم کردن حتی یک گلوله از زرادخانه خود. وگرنه این باعث مرگ همه ما خواهد شد.

۱- تصمیم حماس به مخالفت با رژیم بشار اسد در دوره انقلاب سوریه منجر به سردی روابطش با ایران شد.

۲- اشاره به زیارت مکه و اینکه مؤمنان باید هفت بار به دور کعبه بچرخند.

۳- یکی از بنیانگذاران گردان های القسام و معاون سابق دفتر سیاسی حماس. در ۲ ژانویه ۲۰۲۴ در بیروت ترور شد.

۴- کمیته بین المللی که در سال ۲۰۰۲ در پی انتفاضه دوم در مادرید توسط ایالات متحده، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل تاسیس شد و قرار بود به عنوان میانجی در «فرایند صلح» اسرائیل و فلسطین فعالیت کند.