
در جنگ دوازدهروزهای که از ۱۳ ژوئن میان اسرائیل، ایران و ایالات متحده درگرفت، نزدیک به هزار نفر در ایران کشته شدند. این درگیریها موجب گریز موقت صدهاهزار تن از ساکنان تهران شد و بذر وحشت را در سراسر کشور پاشید. پس از این جنگ، بخشی از مهاجران ایرانی، به ویژه سلطنت طلب های نزدیک به رضا پهلوی، پسر آخرین شاه ایران، آشکارا از حمله اسرائیل حمایت کردند و آن را فرصتی برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی دانستند.
نفوذ سلطنت طلبان، که بیشترشان در آمریکای شمالی و اروپا مستقرند، این اواخر افزایش یافته اصلی ترین دلیل آن نیز قدرت شبکه های ماهواره ای فارسی زبان است. آنها از طریق این شبکه ها توانسته اند روایت نوستالژیک خود از پادشاهی خواهی را تقویت کنند، مردم را به یاد دوران پیش از انقلاب بیندازند و موضع هواداری از اسرائیل را نیز پررنگتر سازند. این شبکه ها با ساخت و پرداخت این روایت ها، هویت ها و برداشت ها، از جمله و بیش از پیش در میان طبقات مردمی ایران، آن را به صورت ابزاری قدرتمند برای یک جنگ روانی و اطلاعاتی بزرگ تر درآورده اند.
شبکه های تلویزیونی «من و تو» و «ایران اینترنشنال»، دوشبکه فارسی زبان مستقر در لندن هستند که امکان بازخوانی کامل تاریخ معاصر ایران را با القاء تخیلی تجدیدنظر طلبانه ایجاد کرده و به تطهیر چهرههایی میپردازند که در نظام گذشته مسئولیت سنگینترین سرکوبها را بر عهده داشتند.
تولید دلتنگی
بیشتر ایرانی های کنونی در دوران شاه به دنیا نیامده بودند. در نتیجه، شناخت آنان از تاریخ ـ فراتر از روایت رسمی حکومت ـ عمدتاً از طریق صدها شبکه ماهوارهای شکل میگیرد که برنامههای خود را در خارج از کشور تولید و پخش میکنند. هزینه مالی این شبکه ها از سوی ایالات متحده، انگلستان، عربستان سعودی، ترکیه و... تأمین می شود.
در ایران، برنامه های تلویزیونی در انحصار سازمان «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» است، اما از سال های پایانی دهه ۱۹۹۰، با ظهور بشقاب های ماهواره ای بر بام های شهرها و روستاها، دیوار سانسور حکومتی ترک برداشت. امروز، اکثر خانه های ایران به طور روزمره به شبکه های تلویزیونی مهاجران دسترسی دارند. با به وجود آمدن این فضا در سال ۲۰۱۰ شبکهی «من و تو» که نزدیک به محافل سلطنت طلب است شروع به کار کرد. این شبکه که در ابتدا تکیه اش بر تولید برنامه های سرگرم کننده فرهنگی برای عامه مردم بود، به پخش فیلم، سریال، و برنامه های متنوع بدون آگهی های تبلیغاتی پرداخت و بر جذابیت خود افزود. اما، به ویژه برنامه های مستند «من و تو» بود که دست به یک جنگ بزرگ یادمانی زد و به نشان دادن سلطنت پهلوی به عنوان دوره ای از پیشرفت و افتخار ملی پرداخت. در روایت های این شبکه، جایی برای سخن گفتن از دستگاه سرکوب، شکنجه و اعدام مخالفان یا فقر و بینوایی در حلبی آبادهای آن دوره تقریبا وجود نداشت، در حالی که زندگی تجملی نخبگان به نمایش گذاشته می شد.
نقطه اوج این بازنویسی تاریخ در سال ۲۰۲۴ زمانی رخ داد که «من و تو» به مصاحبه با پرویز ثابتی، مقام بلندپایه پیشین «ساواک» پرداخت. در این مصاحبه ۷ ساعته، او دربرابر عموم مردم به توجیه و تمجید سیاست های خود پرداخت، بدون آن که کسی بتواند حرف هایش را رد و نفی کند.
تلویزیون «من و تو» با انتقاد از وضعیت حال، توانست طبقات مردمی را به خود جلب کند
همچنین، این شبکه توانست بر تلویزیون حکومتی و همچنین دیگر شبکه های ماهواره ای، با ارائه برنامه هایی نوآور، مثل «شهروند- خبرنگار» برتری یابد. این برنامه عبارت از تدوین و پخش ویدیوهایی است که ایرانیان داخل کشور برای شبکه می فرستند که نشان دهنده شکست های نهادهای حکومت، گسترش فقر و سرکوب روزمره است.
با این کار، «من و تو» توانست به ویژه درمیان عامه مردم بیننده های بیشتری پیدا کند. بیننده هایی که پدر و مادرهایشان باعث و بانی انقلاب سال ۱۳۵۷بودند و با برنامه های انتقادی از اوضاع جاری آنها را جذب کرد. این گفتمان دلتنگی آمیز از سلطنتی روشن بین، آزاد و مرفه تر، بستری فراهم آورد تا فقر، بیکاری گسترده و محدودیت های اجتماعی خفقان آور جمهوری اسلامی پررنگتر به چشم آید. عامل دیگری که به سود این گفتمان تمام شد، فقدان جایگزین سیاسی در داخل ایران و تفرقه زیادی بود که سرکوب خونین حکومت اسلامی ایجاد کرده است.
پل رسانه ای تلویزیون «من و تو»
به گفته ابوالفضل حاجی زادگان، دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران، «من و تو» در سال ۲۰۲۳ در رده نهم شبکه های فارسی زبان قرار داشته و در آن زمان دارای ۱۷ میلیون بیننده بوده است. این شبکه توانست در عرصه اخبار خود را به رده دوم، پس از بی بی سی فارسی، که ستون «قدرت نرم» انگلستان است، برساند. شمار زیادی از روزنامه نگاران دارای گرایش اصلاح طلبی در ایران با بی بی سی همکاری دارند. از نظر تاریخی، سلطنت طلبی توسط نخبگانی که از انقلاب ۱۳۵۷ گریختند به خارج از کشور انتقال یافت. عوامل متعددی در گسترش پایگاه سلطنت طلبان نقش داشت که عمومیت یافتن استفاده از بشقاب های ماهواره ای، فروپاشی اعتماد به نهادهای جمهوری اسلامی، به ستوه آمدن و رد گفتمان رسمی حکومت و نقش محوری تلویزیون در زندگی روزمره ایرانی ها از جمله این عوامل است.
در چنین بستری بود که «من و تو» از محله های مرفه شمال تهران عبور کرد و به تدریج به مناطق حومه مجاور شهرها، روستاها و شهرستان ها که به طور سنتی محافظه کارترند رسوخ کرد. شبکه «من و تو» نه فقط تصویری ایده آل از گذشته سلطنت ارائه میدهد، بلکه شیوه های زندگی و فرهنگی متفاوت با آنچه حکومت تبلیغ میکند نیز به نمایش میگذارد. با پخش برنامه های آشپزی و موسیقی، صحنه هایی از زندگی ایرانی های مهاجر در غرب را بازنمایی میکند و مرجع ها و از سال۲۰۱۰ هنجارهای فرهنگی نوینی را برجسته میسازد، مانند رهایی از قید و بندهای مذهبی تحمیلی، شکل پوشش غربی شده، مصرف گرایی جهانی شده (موسیقی، سفر، غذا، فرهنگ عمومی)، رفتارهای آزادتر خانوادگی و استقلال فردی. این روند میتواند توضیحی برای گسترش شعارهای سلطنتطلبانه در خیزشهای مردمی سالهای ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ باشد.
جنبش زن، زندگی، آزادی و جنگ روایت ها
سلطنت طلب ها از جنبش «زن، زندگی، آزادی» به عنوان سکویی بیسابقه برای پیشبرد اهداف خود بهره بردند. این جنبش که در سپتامبر ۲۰۲۲ ، پس از مرگ ژینا مهسا امینی، یک دختر کرد اهل سقز، براثر خشونت های اِعمال شده توسط گشت ارشاد آغاز شد، در تداوم مبارزات زنان چپ کرد بود و شعار «ژن، ژیان، ئآزادی» را از حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) و حزب کُرد کومله (مائوییست) ایران وام گرفت.
اعتراضات خیلی سریع از سطح مبارزان و مخالفان فراتر رفت و به سراسر جامعه گسترش یافت و گروه های اجتماعی تا آن زمان پراکنده را در کنار هم قرار داد. جوانان طبقات متوسط و مرفه شهری، شهروندان به فقر کشیده شده براثر بحران اقتصادی و تحریم ها، اقلیت های قومی به حاشیه رانده شده و ساکنان طغیانگر حومه شهرها، که به رشوه خواری و فساد معترض بودند، هم به آن پیوستند.
درواقع، قیام مردمی در بستری از رکود و در شرایطی رخ داد که پاسداران انقلاب در رأس مجموعه ای قرار دارند که نزدیک به ۴۰ درصد از اقتصاد ملی را در کنترل دارد. شبکه های سلطنت طلب به تدریج کوشیدند رهبری جنبش را به دست گیرند، درحالی که در آغاز جنبش هیچ پیوند ساختاری با آن نداشتند. ریشخند تاریخ در این بود که پدر بزرگ ژینا توسط نظام شاهنشاهی پهلوی اعدام شده بود.
در زمینه ای از قطع بخشی از اینترنت و سانسور شبکه های اجتماعی توسط مقامات حکومت اسلامی، شبکه های ماهواره ای مانند «من و تو» و «ایران اینترنشنال» خط رابطی بین داخل و خارج از کشور بدل شدند.
به موازات این تحولات، «اتحاد برای دموکراسی و آزادی در ایران» در سال ۲۰۲۳ در ایالات متحده به ابتکار یک گروه مبارز حامی حقوق بشر و عده ای از شخصیت های رسانه ای یا سیاسی تشکیل شد که از جمله آنها می توان از گلشیفته فراهانی، بازیگر، مسیح علی نژاد، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان و شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل (در سال ۲۰۰۳) و نیز رضا پهلوی نام برد (۱). رضا پهلوی کوشید چهره ای جدید از سلطنت طلبان در ائتلاف ارائه داده و آن را تقویت کند. تنش هایی که به وجود آمد، همراه با موانع داخلی، منجر به درهم شکسته شدن سریع این جنبش شد.
در شبکه «ایران اینترنشنال»، روایت های مهاجران بدون زیر سئوال بردن نقطه های کور تکرار می شود
این امر گویای وجود ارادهای برای مصادرهی جنبش «زن، زندگی، آزادی» توسط نخبگان مهاجری است که منافع و الگوهای فرهنگی شان الزاما با اکثر تظاهر کنندگان داخل ایران مطابقت ندارد. به عنوان یادآوری، حاشیه ای ترین گروه های کشور، سنگین ترین تلفات انسانی را متحمل شده اند و بیش از نیمی از قربانی ها از اقلیت های قومی کُرد و بلوچ بوده اند. این درحالی است که این دو قوم بیش از ۱۳ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می دهند. فزون براین، اکثر زندانی های اعدام شده از طبقات مردمی ای هستند که از شهرهای بزرگ یا حومه های آنها می آیند.
این گسست در نمایندگی در «ایران انترنشنال» هم دیده می شود. روزنامه نگاران، مسئولان سیاسی و سازمان های غیردولتی (ONG)، روایت های مهاجران را بدون زیرسئوال بردن نقاط کور آنها تکرار می کنند. در اینجا این خطر دوگانه وجود دارد که بخشی از قیام مردمی نادیده گرفته شود ، درحالی که رسانه ای ترین چهره ها دیدگاهی غیرمستقیم را تحمیل می کنند که غالبا از مراجع غربی گرته برداری شده و نمونهی بارز آن تمرکز برمسائلی چون چادر و حجاب است.
در حاشیه این روند نوعی پویایی استعماری نو شکل می گیرد که در آن «غرب» تولید روایت های تغییر نظام را به «نخبگان» تبعیدی میسپارد. نمونه بارز این امر، دعوت از فرح پهلوی و نوه اش نور در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۲ به سنای فرانسه توسط سناتور جمهوری خواه برونو ریتایو است که در آن زمان رئیس گروه ارتباط مسیحی ها و اقلیت های خاورمیانه بود. این دعوت برای برگزاری یک کنفرانس درباره «زن، زندگی، آزادی! – ایران، شورش یا انقلاب؟» صورت گرفت. برگزاری این کنفرانس به گونه ای آشکارا ادعای سلطنت طلب ها برای نمایندگی اپوزیسیون را مشروعیت بخشید. این درحالی است که در ایران، هنگامی که در خیابان یکی از شعارهای مشهور تظاهرات: «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر» تکرار می شود آشکارا با این تجسم موافق نیست. پیام های این شبکه های ماهواره ای غالبا حرکتی به جلو پدید نمی آورد.
دربرابر این جنگ روایت ها، مسئله تأمین مالی شبکه های ماهواره ای امری اساسی است. درحالی که وضع شبکه «من و تو» در این باره مبهم و غیرشفاف است، روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۸ افشاء کرد که «ایران اینترنشنال» توسط یک بازرگان ثروتمند عربستان سعودیِ نزدیک به محمد بن سلمان (MBS) تأمین مالی می شود. به علاوه، همین شبکه «ایران اینترنشنال» بود که مدارک پزشکی متناقض با روایت رسمی حکومت درباره مرگ مهسا امینی را منتشر کرد. بنابر نوشته رسانه لندنی «امواج- مدیا» برپایه اظهارات روزنامه اسرائیلی «معاریو» در ۱۱ ژوئیهی ۲۰۲۴، گروه هکرهایی که این مدارک را به ایران اینترنشنال انتقال دادند، در ارتباط با دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل بودند. با آن که این افشاگری ها از منظر سرکوب در ایران اساسی است، با این همه نباید فراموش کرد که در جهت منافع دولت های مخاصم است و نشاندهند اتحاد رشدیابنده بین خانواده پهلوی و اسرائیل در بستر تشدید تنش های منطقه ای میباشد.
رضا پهلوی و ازبین رفتن فلسطین
رضا پهلوی که با استفاده از شعار نمادین «زن، زندگی، آزادی» در موضع مدافع حقوق مردم قرار گرفته، در آوریل ۲۰۲۳ همراه با همسرش سفری به اسرائیل انجام داد که درحد دیدار یک مقام حکومتی بود. او در آنجا با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری و جیلا گاملیل، وزیر اطلاعات دیدار کرد. این سفر، چند ماه پیش از حملات اسرائیل به غزه پس از ۷ اکتبر، با بیش از ۵۰ هزار تلفات آن، برای تنظیم راهبرد بین راست افراطی اسرائیل و تقویت مشروعیت رسانه ای آن انجام شد.
با این کار، او خواهان تداوم سنت احترام به یهودیان از زمان کوروش بزرگ، بنیانگذار امپراتوری ایران که تا زمان سلطنت پدرش محمدرضا پهلوی برقرار بود، شد و به عکس جمهوری اسلامی را نافی و ناقض صهیونیسم دانست و بر دوستی خانواده خود با یهودی ها تأکید کرد. این خوانش، روایتی ساده شده از تاریخ است.
با آن که اتحاد بین ایران و اسرائیل در دوران پادشاهی امری شناخته شده است و ایران از سال های دهه ۱۹۵۰ حکومت اسرائیل را به رسمیت شناخت، اما مواضع شاه در قبال اسرائیل متغیر و چندگانه بود. او در سال ۱۹۴۷ به برنامه تقسیم فلسطین رأی مخالف داد، از اشغالگری پس از جنگ ۱۹۶۷انتقاد کرد و از قطعنامه سازمان ملل متحددر سال ۱۹۷۵ ، که صهیونیسم را همسان نژادپرستی دانسته بود، حمایت کرد. در سال ۱۹۷۶ ، او از «لابی یهودی»، که بر رسانه ها و مسائل مالی کنترل دارد سخن گفت و حتی به مرز یهودستیزی نزدیک شد.
سابقه حمایت بی قید و شرط ولیعهد رضا پهلوی از اسرائیل به سال ۱۹۸۲ بازمی گردد. پس از مرگ آخرین شاه ایران در سال ۱۹۸۰، رضا پهلوی در قاهره مدعی تاج و تخت ایران شد. دوسال بعد، دستگاه اطلاعاتی اسرائیل کوشید با یک کودتا او را در ایران مستقر کند. این طرح درپی درخواست رضا پهلوی از یعقوب نیمرودی شکل گرفت که افسر موسادی بود که در ایجاد «ساواک»، سازمان امنیت نظام پادشاهی مشارکت داشت و بنا بود که ۸۰۰ میلیون دلار (حدود ۶۸۰ میلیون یورو) تجهیزات نظامی با حمایت آریل شارون، وزیر دفاع وقت اسرائیل، به آن تخصیص یابد. این برنامه تحقق نیافت و رضا پهلوی به ملک خود در ویرجینیای آمریکا، که دور از صحنه نبرد بود، عقب نشست. از آن پس، رضا پهلوی ضمن حفظ نزدیکی خود با محافل تندرو جمهوری خواه، بارها از اسرائیل حمایت کرده است. در دورهی ریاستجمهوری دونالد ترامپ و راهبرد «فشار حداکثری» درباره حکومت ایران، او در مصاحبه ای با نشریه نیویورک پست در ۱۱ مه ۲۰۲۵ تأکید کرد که تحریم های شدید اقتصادی «چیزی است که ایرانی ها می خواهند» و باز هم شعار «عظمت را به ایران بازگردانیم» را تکرار کرد.
«من و تو» و «ایران اینترنشنال» به صورت پایگاه های قدرتمندی برای گفتمان ضدفلسطینی درآمده اند
درحالی که غزه صحنه کشتارها شده بود، هواداران شاهزاده در کنار راست افراطی اسرائیل در ایالات متحده و اروپا تظاهرات کرده و عکس های رضا پهلوی و پرچم سلطنت طلب ها را در هوا تکان می دادند. لابی هایی مانند «اتحاد ملی برای دموکراسی در ایران»، که در سال ۲۰۰۳ در لس آنجلس تشکیل شد، ایرانی- آمریکایی های منتقد اسرائیل را هدف قرار می دادند. به این ترتیب، رضا پهلوی با استفاده از درگیری و نارضایتی های مردمی در ایران و تحت لوای مبارزه برای سقوط حکومت اسلامی تا حد حمایت از حمله نظامی اسرائیل در ماه ژوئن هم پیش رفته است (۲).
در چنین فضایی از جنگ روانی، شبکه های «من و تو» و «ایران اینترنشنال» از این گفتمان حمایت می کنند. آنها همچنین به صورت پایگاه های قدرتمندی از یک گفتمان ضدفلسطینی درآمده و در ذهن شمار زیادی از ایرانی ها این تصور را جا انداختهاند که غزه و لبنان، از طریق حماس و حزب الله، پول کشور را «دزدیده اند».
پویایی بسیج تکه پاره شده
سلطنت طلبان با قرارگرفتن در کنار ترامپ و نتانیاهو، به شکلی متناقض به اصول گرایان حکومت ایران شبیه شده و به همان شکل با هواداران دموکراسی برخورد و نسبت به افغانستانی ها یا به حاشیه راندن مردم پیرامونی رفتاری تمرکزگرا دارند. باید دانست که از فراخوان ماه ژوئن رضا پهلوی در خارج از کشور به قیام ملی، تا به حال استقبال چندانی نشده است.
بسیج مهاجران در تضاد با حضور شمار زیادی از چهره های متعهد به دموکراسی و عدالت اجتماعی است که غالبا زندانی هستند. از جمله آنها می توان از نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۲۳ ، نسرین ستوده، وکیل و حقوق دان و پخشان عزیزی مبارز و مدافع حقوق زنان یا رضا شهابی، فعال سندیکایی نام برد. عده ای از این مبارزان در سال ۲۰۲۳ نامه ای را امضاء کردند که توسط «کارزار بین المللی فوری برای آزادسازی زندانیان سیاسی ایران» در اینترنت منتشر شد. آنها تأکید می کردند که شعار «زن، زندگی، آزادی» برای دفاع از شأن و منزلت انسانی و مبارزه علیه بنیادگرایی، تبعیض، خشونت حکومت، چه در ایران و چه در اسرائیل است.
اما، این کنشگران پایگاه اجتماعی محدودی دارند چون سرکوب اِعمال شده توسط حکومت ایران، پویایی بسیج آنها را درهم می شکند. علت دیگر این امر هم دسترسی نابرابر به منابع رسانه ای است که عدم تقارن عمیقی در توزیع قدرت و کلام در حوزه سیاسی ایرانی های معاصر ایجاد می کند.
در روزهای پس از حمله اسرائیل، جمهوری اسلامی در وفاداری به ساز و کارهای خود دست به سرکوب از طریق زندانی کردن گسترده مخالفان، به بهانه جاسوسی برای اسرائیل و به نام مصلحت نظام زد. درحقیقت، آنچه که ایران به آن نیاز دارد، بیش از آن که انتخاب بین شاه یا رهبر باشد، یک گذار واقعی به دموکراسی است.
۱-این اتحاد همچنین شامل افراد زیر بود: عبدالله مهتدی، دبیرکل کومله، یک حزب کردی الهام گرفته از مائوئیستها؛ نازنین بنیادی، بازیگر؛ علی کریمی، فوتبالیست؛ و حامد اسماعیلیون، فعال سیاسی، پدر و همسر دو قربانی سقوط پرواز PS752 که در سال ۲۰۲۰ توسط سپاه پاسداران سرنگون شد.
۲- از ۱۳ ژوئن، خانوادهاش آشکارا خط مشی جنگطلبانه را ترویج میکردند: همسرش یاسمین در X نوشت: «به آنها حمله کن، اسرائیل، ما پشت تو هستیم» و دخترش فرح اظهار داشت: «دوستان ما در تهران بمبهای بیشتری میخواهند.»