دیدگاه
غزه. کشورهای عرب و مسلمان در رویارویی با طرح ترامپ
هر چند ممکن است این طرح قتل عام ها را متوقف کند، اما خلاصی یافتن از جنگ، طبق پیشنهاد رئیس جمهور آمریکا، چشم انداز روشنی برای مردم فلسطین در غزه و کرانه ی باختری در پی ندارد. این امر به سیاست ماجراجویانه اسرائیل در منطقه پایان نخواهد داد. با این حال، این واقعیت کشورهای منطقه را به تجدید نظر در رویکرد خود در قبال دونالد ترامپ سوق نمی دهد.
با صدای بلند آنچه را که همه در سکوت به آن فکر می کنند، فریاد کنیم : طرح صلحی که به نام رئیس جمهور آمریکا ثبت شده است، به دنبال برقراری صلحی پایدار در منطقه نیست. این طرح نه در راستای باز سازی غزه است و نه در جهت منافع مردم آن، از طریق ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، با اعطای حقوق شهروندی کامل به فلسطینی ها به عنوان صاحبان مشروع این سرزمین، در یک کشور واحد دو ملیتی، دموکراتیک و سکولار، بر اساس آرمان ها و ساختار های غربی.
در کوتاه مدت، این طرح به منظور دستیابی به سه هدف اصلی تدوین شده است : هدف اول، آزادی گروگان های اسرائیلی در ازای آزادی تعداد مشخصی از زندانیان فلسطینی بوده است. هدف دوم – که از آن زمان با ناکامی مواجه شده است – به دست آوردن جایزه صلح نوبل توسط دونالد ترامپ بود. هدف سوم، و به طور قطع مهم ترین انها، برگرداندن اعتبار از دست رفته اسرائیل است، که در پی دو سال قتل عام صورت گرفته در سرزمین های اشغالی، خدشه دار شده است.
در میان مدت و بلند مدت، این طرح چهار هدف را دنبال می کند. هدف اول، تثبیت هژمونی تل آویو در منطقه است، به ویژه از طریق بی اعتبار کردن مرزهای سنتی، و تضمین آزادی عمل اسرائیل برای حمله به هر کشوری که مایل باشد، و در هر زمان و مکانی که لازم بداند. برای نیل به این هدف، اسرائیل از پوشش و همراهی لجستیکی و کمک همه کشورهای منطقه که میزبان پایگاه های نظامی آمریکایی هستند، یا از روابط نظامی و استراتژیک با ایالات متحده برخوردارند، استفده خواهد کرد.
هدف دوم، بهره برداری بیشتر از سرمایه و بودجه کشورهای خلیج فارس، برای تآمین مالی شورای صلحی است که ریاست آن را دونالد ترامپ بر عهده خواهد داشت (۱). نیروی تثبیت کننده بین المللی، در آماده سازی طرح توسعه اقتصادی ترامپ در غزه، که توسط همین شورا به مورد اجرا گذاشته خواهد شد، آن راهمراهی خواهد کرد (۲).
بدون شک، این همان طرحی است که وزیر دارایی اسرائیل، بزالل اسموتریچ، در سپتامبر۲۰۲۵، با اشاره به آن به عنوان « غنیمت » بزرگ مستغلاتی ، یعنی فرصت طلایی برای ثروتمند شدن سریع و آسان، از آن یاد می کند. اسموتریچ، در آن زمان گفت که اسرائیل با هماهنگی ایالات متحده، طرح هایی را آماده کرده است ، که روی میز ترامپ قرار دارد و منتظر اجرا هستند. نوعی پروژه « ریویرا پلاس». یک هیئت مشاوره اقتصادی که توسط ترامپ به عنوان بخشی از طرح صلح او انتخاب و منصوب شده، به تبدیل غزه به شهری شبیه شهر های معجزه آسای خلیج فارس، با مشارکت غول های دنیای املاک و مستغلات و تجارت، کمک خواهد کرد.
هدف سوم، حذف همه اشکال مقاومت در سرزمین های اشغالی، نابودی آرمان فلسطین و آوارگی اجباری جمعیتی است که اجازه نخواهند داشت به عنوان نیروی کار در پروژه های ساخت و ساز ترامپ و همکارانش به کار گرفته شوند. هدف از این اقدام، ریشه کن کردن ایده مقاومت در منطقه، و موفق شدن به تغییر رژیم در ایران، از طریق استراتژی های انزوا ی بین المللی و منطقه ای، و خلع سلاح – به طور مستقیم یا با جلوگیری از هرگونه حمایت سیاسی و مالی – است.
چهارمین و آخرین هدف، عبارت است از عادی سازی حضور اسرائیل در منطقه و گسترش روابط آن با همه کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی. این امر راه کاری را برای عربستان سعودی جهت تغییر موضع هوشمندانه اش مبنی بر تشکیل کشور فلسطین به عنوان پیش شرط عادی سازی روابط با اسرائیل، فراهم می کند.
دولت ها از اهداف اسرائیل آگاهند
چندین کشور عرب و مسلمان (۳) با برجسته کردن اهداف اعلام شده، در برابر افکار عمومی شهروندان خود، از این طرح استقبال کردند : اعلام آتش بس، ورود کمک ها ( مواد غذایی و بهداشتی م)، ممتنع شمردن خروج اجباری و الحاق سرزمین (تحت اشغال م)، خروج کامل نیروهای اسرائیلی و ایجاد یک کشور فلسطینی. این امر دلیلی بر این نیست که این دولت ها از اهداف چهارگانه ذکر شده در بالا، آگاهی نداشته باشند. با این حال، آنها مجبورند طرح ترامپ را بپذیرند، و حتی به حماس و همچنین به گروههای مقاومت و تشکیلات خود گردان فلسطین فشار وارد کنند، تا با توجه به خواسته ها و تهدید های آشکار یا پنهانی که خود در معرض آن قرار دارند، به این طرح دامن نهند. برای مثال و به عنوان نمونه می توانیم به حمله اسرائیل به قطر، یاد آوری مداوم مشکلات اقتصادی مصر، دشواری هایی که ساخت سد رنسانس توسط اتیوپی، که می تواند بر سهم مصر از آب های رود نیل تآثیر بگذارد، و شکایات تل آویو به ایالات متحده بر علیه مصر به دلیل استقرار سربازها و تسلیحات در شبه جزیره سینا، بیش از میزان تعیین شده بر اساس توافق نامه های صلح کمپ دیوید، اشاره کنیم. در نهایت کشورهای حوزه خلیج فارس، سخنان دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری وی ( ۲۰۱۷-۲۰۲۱) را فراموش نمی کنند، که در آن دوران طی تماس تلفنی با سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان سعودی از او خواسته بود، هزینه حفاظت آمریکا از وی را بپردازد (۴). در غیر این صورت....
کشورهای عرب و مسلمان در برابر عملکرد ترامپ رویارویی مشابه کشورهای اروپایی را دنبال می کنند: آنها او را مورد تعریف و تمجید قرار می دهند، از مخالفت علنی با وی خودداری می کنند، و هیچ تملق و قدردانی را از او دریغ نمی دارند. و در نهایت سعی می کنند موضع او را تغییر دهند، یا حد اقل آن را بر اساس اولویت های خود تعبیر و تفسیر کنند : و اگر نتوانند به خواسته ی خود دست یابند، حد اقل سعی می کنند آبرو و اعتبار خود را در افکار عمومی مردم خود حفظ کنند.
با این حال، این رویکرد در شرایط فعلی با دو مشکل اساسی روبرو می شود. بنیامین نتانیاهو، در کنفرانس مطبوعاتی خود در کاخ سفید، با دونالد ترامپ در روز دو شنبه ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵، اولویت های اسرائیل را چنین تعریف کرد : آزادی گروگان ها، خلع سلاح و ریشه کن کردن حماس، از بین بردن تمام قابلیت های نظامی در غزه، تضمین آزادی رفت و آمد و کنترل امنیتی اسرائیل بر غزه و حفظ حضور نظامی دائمی در اطراف غزه. این موارد به وضوح و بدون هیچ ابهامی در بند های این طرح تصریح شده اند، و ترامپ حمایت بی قید و شرط خود را از آنها اعلام کرده است. هر چند اولویت های کشورهای عرب و مسلمان در این طرح قید شده اند، اما بر عکس مبهم و قابل چون و چرا به نظر می رسند. آنها به مذاکراتی با اهداف و خطوطی نامشخص وابسته اند و به رعایت تعهدات و وظایفی چون غیر نظامی کردن غزه مشروط شده اند، چیزی که دست یابی به آنها تقریبآ غیر ممکن است. ارزیابی راستی آزمایی تحقق این خواسته ها به صلاحدید شورای صلح به ریاست ترامپ واگذار شده است، و تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلستان، که در چند رسوایی مالی دست داشته و یکی از بازیگران حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ است، او را همراهی می کند.
چگونه در برابر ایالات متحده مقاومت کنیم ؟ مثل کشور های اروپایی، یا مانند روسیه
مشکل دوم، که مهم تر، اما درک آن آسان تر است، این است که این رویکرد چاپلوسانه و تلاشهای اغوا گرانه و تفسیرهای ارضاء کننده، از سوی کشورهای اروپایی، چه در مورد بحران اوکراین و چه در ارتباط با جنگ های تجاری و عوارض گمرکی، بی فایده بوده است.
در واقع، تنها رویکردی که تا کنون در رویارویی با ترامپ جواب داده، رویکردی است که روسیه اتخاذ کرده است : دنبال کردن اهداف خود، بدون هیچ توجه و واکنشی به سخنان و مواضع رئیس جمهور آمریکا، و در پی آن لذت بردن از چرخش ها و تغییر گفتار مداوم ترامپ، که باعث شده مخالفانش به او لقب « Trump Always Chikens Out » TACO ( ترامپ همیشه عقب نشینی می کند) می دهند. این رویکرد در مورد چین نیز صدق می کند. به شکلی که در مواجهه با تهدیدات اقتصادی و تجاری، اقدام به مثل را ضروری می داند، چیزی که در صورت لزوم به معنای آمادگی برای رویارویی نظامی نیز می باشد.
اتفاقآ به شکلی استهزایی، خود ترامپ این رویکرد را برای مقابله با ارعاب توصیه می کند. او در دیدار خود با ملک عبداله دوم، پادشاه اردن، در فوریه ۲۰۱۵ در کاخ سفید، با یاد آوری خدمات و الطاف ایالات متحده نسبت به کشور او، از وی خواست که پذیرای فلسطینی های آواره شده کرانه ی غربی در خاک خود باشد. در این دیدار، ترامپ اظهار داشت، در مواجهه با اقدامات تنش آفرین حماس، می باید محدودیت هایی تعیین شود، چون هرگونه امتیاز دهی نتیجه معکوس در برخواهد داشت.
آیا همه این عوامل نباید کشورهای عرب و مسلمان را به بازنگری در رویکرد خود در ارتباط با اعمال فشار بر مقاومت فلسطین برای پذیرش طرح ترامپ وادار کند ؟ در شرایطی که ترامپ بدون وقفه فلسطینی ها را به باز کردن « دروازه های جهنم» تهدید می کند، آیا این بازنگری نمی توانست فرصتی تاریخی برای فلسطینی ها فراهم کند تا با بهره مندی از حمایت روز افزون بین المللی، از جهنمی که اسرائیل با حمایت ایالات متحده از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، آنها را در آن فرو برده است، رهایی یابند ؟
همزمان با موافقت حماس با اجرای مرحله اول طرح ، یعنی آزادی گروگان ها در ازای برقراری آتش بس ، اجازه ورود کمک ها، آزادی تعداد قابل توجهی از زندانیان فلسطینی، و عقب نشینی محدود نیروهای اسرائیلی، اجلاس بین المللی، به ابتکار مصر، با هدف کسب مشروعیت بین المللی نقش خود در منطقه، در شرم الشیخ برگزار شد. ولیعهد عربستان، و رئیس جمهور امارات متحده عربی، در این اجلاس شرکت نکردند. ترامپ که در زمان امضای طرح خود در واشنگتن، در تاریخ ۲۹ سپتامبر جرآت دعوت از رهبران عرب را نداشت، فرصتی را که این اجلاس برای تبلیغ و مشروعیت بخشیدن بین المللی به طرح ماکیاولیستی و مبهم خود برای شکل دادن به خاور میانه جدید فراهم کرده بود، به شکلی عجولانه مورد استفاده قرار داد. وی همچنین در ارسال دعوتنامه به اجلاس مصر- رویکردی غیر معمول که قواعد و پروتکل های رسمی را نادیده می گیرد - تردیدی به خود راه نداد. تعجبی نخواهد داشت، اگر به دنبال آن، اقدامی برای تصویب این طرح در سازمان ملل متحد، شبیه آنچه در مورد اعلامیه مشترک فرانسه و عربستان سعودی، در نیویورک رخ داد، صورت گیرد.
صلحی نا ممکن بدون حضور فلسطینی ها
به یاد داشته باشیم که این بیانیه ( بیانیه شرم الشیخ م) همچون مبنایی برای ایده خلع سلاح حماس و اصلاح تشکیلات خود گردان فلسطین، به عنوان پیش شرط هر گونه اقدام بین المللی در آینده، در نظر گرفته شده است (۵)، در حالی که اسرائیل را به خاطر جنایاتی که مرتکب شده است، پاسخگو نمی داند.
مشکل این بیانیه ها، مثل توافق نامه های ابراهیم (۶)، این است که آنها هرگز به مسائل اساسی نمی پردازند. آنها نظر همه را می پرسند، بدون آن که دیدگاه ذینفعان اصلی یعنی فلسطینی ها را جویا شوند و یا حتی از آنها برای مشارکت دعوت به عمل آورند. به دنبال آن سعی می کنند، ماهرانه نقش بازی کنند، تا دستور العمل ها ی پیچیده ای را که هزاران کیلومتر دور تر ازجایی که اتفاقات در حال رخ دادن است، شکل داده اند پیاده کنند، و از جامعه بین المللی یا منطقه ای برای دستیابی به اهدافی که با یک راه حل عادلانه در گیری ها، مبتنی بر احترام متقابل به منافع طرفین، و در نظر گرفتن واقعیت های موجود محلی، بسیار فاصله دارد، استفاده ابزاری کنند. و پس از آن، از این که در گیری حل و فصل نمی شود، تعجب می کنیم. هنر تکرار مکرر اشتباهات، در حالی که در انتظار حل و فصل معجزه آسای مسائل با نتایج متفاوتی هستیم.
پی نوشت ها :
۱ – این شورای صلح، یاد آور ایده شورای قیمومیت است که همزمان با به وجود آمدن سازمان مل متحد، مطرح شد، و وظیفه آن مراقبت اداری سرزمین های تحت قیمومیت، با هدف تسریع بخشیدن به خودمختاری یا استقلال آنها بود. شگفتی آور است، وقتی به عواقب قیمومیت انگلستان بر سرزمین فلسطین فکر می کنیم.
۲ – تنها توضیح ممکن برای توسعه طرح های سود آور جدیدی است، که طرح باز سازی، تحت نظارت مصر، با هماهنگی سازمان ملل متحد و تشکیلات مرتبط با آن را، که طی اجلاس فوق العاده اتحادیه عرب در ارتباط با فلسطین ، در ماه مارس ۲۰۲۵، تصویب شد، و مورد استقبال سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و حتی ایالات متحده قرار گرفت، نادیده می گیرد.
۳ – نمایندگان هشت کشور عرب و مسلمان : عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، اندونزی، اردن، قطر، ترکیه، پاکستان، در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد، با ترامپ در ارتباط با طرح وی دیدار و گفتگو کردند.
۴ - « Trump : Saudis need to pay want US troops to stay in Syria “ Al Jazeera; 4 avril 2018
۵ – Michael D. Shear, Steven Erlager and Roger Cohen, « Behind Europ’s Anguished Words for Gaza. A Flurry of Hard Diplomacy “. The New York Times. 10 août 2025.
۶ – Vivian Nereim, « Why Trump’s Abraham Accords Have Not Meant Mideast Peace “, The New York Times, 13 juillet 2025

