هدف حمله نظامی عربستان سعودی در عملیات موسوم به «توفان سرنوشت ساز» بازگرداندن عبدربه منصور هادی رهبر یمن (از سال ٢٠١٥)، بر سر قدرت است. شورشیان حوثی پس از وحدت با رئیس جمهوری پیشین، علی عبدالله صالح، در اوایل سال ٢٠١٥، منصور هادی را سرنگون کردند. اما هدف بازگرداندن هادی به قدرت عملی به نظر نمی رسد. زیرا در جبهه های جنگ، وضعیت تغییری نکرده است.
کشمکش منطقه ای
جنگ کنونی بسیار پیچیده است و به همین جهت، رسانه ها در مورد آن سکوت اختیار کرده اند. علاوه برآن، این جنگ را حاصل رقابت بین ایران و عربستان سعودی می دانند. ایران از حوثی ها حمایت می کند (حوثی ها از طیف زیدیه*، شاخه ای از شیعه هستند). عربستان از هادی پشتیبانی می کند. این دو کشور خواهان تثبیت قدرت شان در خاورمیانه هستند و این رودرروئی به ضرر اهالی یمن تمام می شود. اما، این برداشت از اوضاع منطقه کاملا رسا نیست. زیرا دخالت ایران امری حاشیه ای ست و عمدتا رقابت های بین نخبگان یمنی است که وقوع جنگ را توضیح می دهند. لذا تردیدی نیست که قطع بمباران های سعودی برای توقف جنگ و خشونت کافی نیست.
میراث دیکتاتوری
درواقع، جنگ در ابتدا میراث علی عبدالله صالح است که سی و سه سال بر یمن حکومت کرده است. اوتفرقه انداخت تا بهتر حکومت کرده، انحصار قدرت را در دست گیرد. در واکنش، منطقه شمال و جنوب کشور به مخالفت با رژیم او برخاستند و این امر احساس تعلق ملی را سست تر کرد. به علاوه شکست اقتصادی و فساد، سوءظن مردم و کشمکش بین افراد و قبیله ها را تقویت کرد و بازتاب آن را در نبردهای کنونی می بینیم.
در وهله دوم، جنگ نتیجه شکست «بهار یمنی» در سال ٢٠١١ است که بر حکومت صالح نقطه پایان بخشید. مردم علیه دیکتاتوری بپا خواستند. پس از ماه ها تظاهرات آرام، صالح پذیرفت که حکومت را به معاون خود هادی واگذار کند. درمقابل، به او مصونیت دادند و او توانست در یمن مانده و به رهبری حزب اش ادامه دهد. هادی موظف بود درآمدها را بین منطقه های مختلف توزیع کرده و در تدارک تدوین قانون اساسی جدید شرکت کند. اما، فقدان چشم انداز اقتصادی و همچنین تداوم فساد موجب افزایش نارضایتی ها شد. علاوه برآن، صالح درخفا برای سست کردن پایه های اقتدار جانشین خود به دسیسه پرداخت و درصدد انتقام از کسانی برآمد که به او خیانت کرده بودند. دراین راه، او با یکی از دشمنان پیشین خود، عبدالملک الحوثی تبانی کرد و در نتیجه او با کسب قدرت، کنترل پایتخت را در دست گرفت. عربستان سعودی به منظور مقابله با چنین اوضاعی بود که تصمیم به مداخله نظامی گرفت.
مصونیت عربستان
باوجود این که جنگ در بن بست گیرکرده، همچنان ادامه دارد، از این روست که دولت های غربی به طور واقعی وقعی نگذاشته و درصدد اِعمال فشار بر طرف های جنگ نیستند. بدون تردید، قراردادهای فروش اسلحه به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس مانع از این است که ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه برای توقف جنگی بی فایده و مرگبار فشار وارد کنند. این دولت ها حتی از انتقاد واقعی نسبت به جنایت های بی شمار علیه غیرنظامیان ناتوانند. ازسوی دیگر، منافع یمنی های مختلف در ادامه جنگ است. اینان از اقتصاد جنگی یا هرج و مرج برای تحمیل خواسته های خود سوءاستفاده می کنند. یکی از آثار جنگ احتمال تقسیم کشور بین شمال در دست حوثی ها و جنوب درکنترل هادی است. این اوضاع، به خواست رهبران جنبش جنوب که از مدت ها پیش خواهان استقلال منطقه خویش هستند، جامه عمل می پوشاند. سرانجام، جهادی ها به طور مستقیم با استفاده از خشونت، با ادعای جنگ با شیعیان (همچون در سوریه و عراق)، رزمندگان خود را در محل بر موضع قدرت می نشانند. در این راستا، آنان محبوبیت کسب می کنند.
* زیدیه پیروان زید ابن علی، نوه حسین امام سوم هستند وهمراه با شیعیان دوازده امامی و اسماعیلیه، سه جریان عمده شیعه را تشکیل می دهند. زید در سال ٧٤٠ میلادی تلاش کرد در کوفه قدرت را از دست بنی امیه بازستاند ولی موفق نشد. زیدیه به سنی ها نزدیک هستند.