در ٢٨ ژانويه ٢٠٢٠، دونالد ترامپ، رئيس جمهوري آمريکا «ديدگاه» خود درباره روابط بين اسرائيلي ها و فلسطينيان را اعلام کرد. اين برنامه که «از صلح تا سعادت» ناميده شده، هدفش «بهبود زندگي مردم فلسطين و اسرائيل» است. مي دانيم که اين «بهبود» الحاق مناطق مهمي از کرانه غربي رود اردن به اسرائيل و رهاکردن مرجعيت بازگشت به مرزهاي سال ١٩٦٧ را دربر مي گيرد که مرز آن با اردن است و پايتخت فلسطين را نيز در خارج از بيت المقدس تعيين مي کند. طراحي اين «ديدگاه» آمريکا ٣ سال طول کشيده و در آن تنها منافع اسرائيل مدنظر بوده و نقطه نظرهاي فلسطين با آن فرسنگ ها فاصله دارد.
ايده هاي تحقق ناپذير رئيس جمهوري آمريکا
رئيس جمهوري آمريکا با رونمايي از «ديدگاه» خود مي گويد به اراده حکومت هاي عرب در حمايت از برنامه اش اطمينان و يقين دارد که اين حکومت ها در اجراي آن نقش خواهند داشت. هنگامي که او به بنيامين نتانياهو مي گويد: «از سوي همسايان و حتي فراتر از همسايگان از حمايتي فوق العاده برخوردار خواهد شد»، شايد به اين خاطر است که از اظهارات اوليه و نيات همسو با ديدگاه خود از سوي اين يا آن حکومت اطمينان يافته است (١). شايد هم اين گفته ناشي از روش کار او است: وارد کردن يک ضربه بزرگ، مرعوب کردن، دادن وعده هاي تلخ و شيرين، آرزوهاي خود را به جاي واقعيت گرفتن و اِعمال زور کردن.
شيوه هاي ديپلوماتيک ترامپ تفاوتي با روش هاي معمول بازرگاني او ندارد: متن «خود» را تحميل مي کند و برايش اهميتي ندارد که آن را ديگري ساخته و پرداخته باشد. آنچه مي خواهد اين است که محصولي که در دست دارد توسط مخاطبانش «خريداري» شود. طبيعت کاسبکار او همواره تفوق مي يابد. عملکرد رئيس جمهوري مانند يک مذاکره کننده خشن است و نه يک گفتگوگر ماهر. برنامه او بايد پذيرفته شود، نقطه، سرِخط! راه ديگري در تصورش نمي گنجد. نمي داند که خط بطلان بر گذشته کشيدن يک توهم غيرقابل اجرا است. اما در اينجا، بدا به حال فلسطيني هايي که برنامه او را نمي پذيرند. مجازات ايشان سنگين خواهد بود. از پيش، ترامپ اعلام کرده که ايالات متحده در سال ٢٠٢١ کمک مقرر پرداختي به مقامات فلسطيني براي تامين خدمات امنيتي را قطع خواهد کرد. پس از توافق اسلو اين نخستين بار است که چنين چيزي رخ مي دهد. اطميناني درمورد اجراي اين «تنبيه» وجود ندارد زيرا تامين خدمات امنيتي کارآمد، نفع مشترک اسرائيل و فلسطين است.
در طول دهه ها، مسئله فلسطين مورد حمايت سرسختانه حکومت هاي عرب و فرامنطقه اي مانند ايران و ترکيه بوده است. اين کار از راه مال خود کردن مسئله يا با قصد بهره برداري هاي داخلي انجام شده است. حتي يکي از موضوع هايي بوده که موجب وحدت حکومت ها در داخل قلمرو خود و با حکومت هاي ديگر شده است.
اين گردهم آمدن حول محور مسئله فلسطين درطول سال ها، زماني رها شد که آشکار گرديد روند صلح راه به جايي نمي برد، از شهرک سازي در قلمرو فلسطيني ها کاسته نمي شود و حمايت ايالات متحده از اسرائيل – اعم از اين که رئيس جمهوري جمهوري خواه يا دموکرات باشد- خلل ناپذير خواهد بود و تناسب قدرت به نفع اسرائيل برگشت ناپذير است. قيام هاي سال ٢٠١١ عرب ها در به عقب رانده شدن مسئله فلسطين نقش داشت. مسئولان کشورهاي عرب الويت را به امور داخلي خود در مسايل امنيتي، دفاعي، و اقتصادي دادند. جاي تعجب نيست که مسئله فلسطين شدت و قدرت خود را ازدست داده باشد.
«هزار نه» محمود عباس
مدتي پيش از اعلام برنامه رئيس جمهوري ترامپ، فلسطيني ها آن را رد کردند. مسئله بيت المقدس درسال ٢٠١٧ و انتقال سفارت آمريکا از تل آويو به بيت المقدس در سال ٢٠١٨، به آنها ثابت کرده بود که از اين دولت هيچ انتظاري نبايد داشته باشند. به علاوه، آنها با اين دولت پل ها را خراب کرده بودند. بنابراين، بدون اين که تعجب کرده باشند، آنچه که از سوي واشنگتن عنوان شد را به رسميت نشناختند.
محمود عباس، رئيس دولت خودمختار فلسطين از خواندن برنامه ترامپ خودداري کرد، با رئيس جمهوري آمريکا تلفني گفتگو نکرد و از دريافت نامه يا پيام ازسوي او نيز اجتناب کرد. اين برنامه، که به خلاف گفته ترامپ با «برد- برد» بودن فاصله زياد داشت، از نظر فلسطيني ها يک دسيسه چيني اسرائيلي- آمريکايي يا حتي اسرائيلي- اسرائيلي تلقي شد که عليه مديريت سياسي و مردم فلسطين طراحي شده بود. فلسطيني ها نمي توانستند آن را به عنوان پول نقد – چنان که «ديدگاه» آمريکا عنوان مي کرد- بپذيرند که ادعا مي کرد: «تاريخ فلسطين در اينجا پايان نمي يابد [بلکه] تاريخ ايشان درست از اينجا نگاشته مي شود». برعکس، آنها اعتقاد داشتند که ترامپ – و نظريه پردازان اطراف او- مي کوشند که خطي بر روي تاريخ آنها بکشند و برخلاف اراده شان برايشان سرنوشت تعيين کنند.
محمد اشتيه، نخست وزير فلسطين تهديد کرد که به همه توافق هاي بين فلسطين و اسرائيل پايان مي دهد. در ادامه همين روند، حسين الشيخ، وزير امور مدني اعلام کرد که به اسرائيلي ها اطلاع داده شده که مقامات فلسطيني از اين پس توافق هاي گذشته دولت خود را لغو مي کنند. واکنش فوري محمود عباس اين بود که گفت: «هزار بار نه، به برنامه ترامپ». او با آن که در قاهره در جريان سخنراني خود در مقر ليگ عرب گفته بود که درنظر دارد به بررسي سود و زيان هماهنگي هاي امنيتي با اسرائيل بپردازد، پس از آن تصريح کرد که منظورش در اين مورد تنها يک «گزينه» بوده است.
با آن که اين امر تائيد شده، اين عقب نشيني تنها بر بي اعتباري محمود عباس مي افزايد و هيچ فلسطيني نمي تواند باور کند که اوپيوند با اسرائيل را قطع کند. تداخل منافع بسياري بين دستگاه هاي دو کشور وجود دارد که مانع از آن مي شود يک رهبر فلسطيني خود را از امتيازهايي که اين «هماهنگي امنيتي» برايش دارد محروم کند. اگر بنا باشد اين هماهنگي ازبين برود، اين امر به ابتکار – غير محتمل- اسرائيل خواهد بود.
از زمان اعلام برنامه ترامپ، فتح و حماس ديداري با هم داشتند که بيشتر تبليغاتي به نظر مي رسيد تا آگاهي يابي شکل گرفته ناشي از کاربرد برنامه آمريکا. چگونه مي توان به اين ابراز اتحاد و همبستگي باور داشت، درحالي که فتح براي اسرائيل هواداران حماس را تحت تعقيب قرار مي دهد ؟ تنها دليلي که براي همزباني حماس با فتح و ديگر گروه هاي فلسطيني مي تواند براي آينده پس از برنامه ترامپ وجود داشته باشد، کناره گيري محمود عباس (از طريق انتخابات، استعفا يا مرگ) است. تنها چنين چشم اندازي مي تواند بازسازي همبسته صحنه سياسي فلسطين را تصوير کند.
دشمن دشمن من، دوست من است
بين اعلام برنامه ترامپ و گردهمايي فوق العاده ليگ عرب، واکنش رهبران عرب احتياط آميز بود. برخي از کشورهاي خليج [فارس]، به خاطر حفظ حامي خود دربرابر تهديد ايران، نخواستند رئيس جمهوري آمريکا را از دست بدهند. آخرين درگيري هاي نظامي بين ايران و ايالات متحده آنها را متقاعد کرده که ترامپ سپري مطمئن است. کنار گذاشتن سرنوشت فلسطين از فهرست دغدغه هاي داخلي و پان عرب، بهائي است که عربستان سعودي، بحرين و امارات متحده عربي حاضرند براي تامين حمايت آمريکا پرداخت کنند و اين امر موجب نزديکي با اسرائيل مي شود که در چند سال گذشته جريان داشته است.
در رياض، از «تلاش هاي آمريکا قدرداني شد و اسرائيلي ها و فلسطينيان به انجام مذاکرات مستقيم فراخوانده شدند». احتمالا منظور از «مذاکرات»، «صحبت درباره عمل انجام شده برنامه ترامپ» است. همچنين، ابراز خوشوقتي شد که «ديدگاه» آمريکا ارجاعي به ابتکار صلحي است که عربستان سعودي در سال ٢٠٠٢ ارائه کننده آن بود (٢).
برخي از تحليل گران سعودي از فلسطيني ها به عنوان «متخصصان ازدست دادن فرصت ها» (٣) انتقاد کردند و اماراتي ها برنامه ترامپ را «اقدامي جدي» خواندند و سفيرشان در واشنگتن تصريح کرد که اين برنامه «آغازي مهم براي انجام گفتگوهايي در چهارچوب بين المللي با هدايت آمريکا است».
احتياط مصر
مصر که گردهم آورنده نشست فوق العاده ليگ عرب بود، تنها به يادآوري موضع شناخته شده جامعه بين المللي بسنده کرد:«يک دولت مستقل فلسطيني مطابق با قطعنامه هاي سازمان ملل متحد» و بر اعتبار برنامه صلح ملک عبدالله در سال ٢٠٠٢ تصريح نمود. قاهره از «تلاش هاي مداوم» دولت آمريکا قدرداني کرد. هيچ سخني که بتواند موجب رنجش ترامپ – که اخيرا گفته بود مارشال عبدالفتاح السيسي «ديکتاتور مورد علاقه» (٤) او است – گفته نشد. لازم به يادآوري است که مصر يکي از مهم ترين دريافت کنندگان کمک آمريکا، عمدتا نظامي، است.
ابهام مراکش
درحالي که تونس و الجزاير به تندي از اقدام آمريکا انتقاد کردند، رباط احتياط نشان داد و برنامه ترامپ را بندبازي دشوار توصيف کرد. مراکش سعي کرد درعين حفظ مواضع خود درباره فلسطين، با رئيس جمهوري آمريکا نيز برخوردي ايجاد نکند. از «کوشش هاي سازنده صلح دولت کنوني آمريکا براي يافتن يک راه حل درست، پردوام و منصفانه در خاورميانه» قدرداني کرد و وعده داد که برنامه ترامپ را با «جزئيات آن بررسي کند». از اين هم مبهم تر، اعلام کرد که «پذيرش اجزاء مختلف اين برنامه توسط طرفين [اسرائيل و فلسطين] براي کاربرد و تداوم آن امري اساسي است».
مراکش به خاطر حمايت بيشتر از فلسطين شناخته شده است. ديدارهاي اخير آمريکايي ها (جرد کوشنر، سپس ايوانکا ترامپ، دختر رئيس جمهوري و مايک پمپئو، وزير امور خارجه آمريکا در آغاز ماه دسامبر) به نظر بازي چند وجهي اي از سوي آمريکا آمد که طي آن واشنگتن مي تواند حاکميت مراکش بر صحراي غربي را در قبال عادي سازي روابط اين کشور با اسرائيل به رسميت بشناسد.
ليگ عرب و حکومت هاي مصمم تر
ليگ عرب، در گردهمايي اول فوريه، اعلام کرد که«توافق قرن آمريکا- اسرائيل را رد مي کند و آن را براي تامين حداقل حقوق و خواست هاي مردم فلسطين کافي نمي داند». به نظر احمد ابوالغيط ، دبيرکل ليگ عرب، برنامه آمريکا «به وضعيتي منجر خواهد شد که چيزي جز راه حل وجود يک حکومت با دو طبقه از شهروندان، يعني تبعيض نژادي، نخواهد بود که در آن فلسطيني ها شهروندان درجه دوم و محروم از حقوق اساسي ديگر شهروندان خواهند بود». او تاکيد کرد که هيچ حکومت عربي براي اجراي اين برنامه با دولت آمريکا همکاري نخواهد کرد.
تونس (٥)، الجزاير، عراق و اردن در واکنش به برنامه ترامپ جسارت بيشتري نشان دادند. از ميان اين کشورها، مسئله بيش از همه مستقيما به اردن مربوط مي شود. اين کشور عليه «عواقب خطرناک اقدام هاي يکجانبه اسرائيل مانند الحاق سرزمين هاي فلسطيني» هشدار داد.
اردن بدون آن که بخواهد آشکارا با برنامه ترامپ مخالفت کند، به طور مشروح به يادآوري اصولي که دهه ها است اعتبار دارد يعني احترام به مرزهاي سال ١٩٦٧، بيت المقدس شرقي به عنوان پايتخت حکومت مستقل فلسطين، احترام به حقوق بين المللي، حقوق فلسطيني ها و غيره پرداخت.
تبعيد هدف فلسطيني ها
برنامه رئيس جمهوري ترامپ، تجسم احساس قدرت مداري اي است که او بروز مي دهد. اين برنامه همچنين تناسب کاملا غيرمتعادل نيروها، بين اسرائيل و فلسطين و حمايت کامل رئيس جمهوري آمريکا از نظر اسرائيل را نشان مي دهد. خطي تقريبا بر روي همه قطعنامه هاي سازمان ملل ، که در طول دهه ها قانون بين المللي درمورد مسئله فلسطين را شکل داده، کشيده شده است. نتانياهو ديگر نمي تواند مدعي شود که روند صلح اسلو تهديدي مرگبار براي اسرائيل است.
مسئله فلسطين به تبعيد رانده شده است. فلسطيني ها تقريبا يا کاملا توانايي متوقف کردن اين کيفر را ندارند. مسئله اي که باقي مي ماند دانستن اين است که آيا اين کيفر براي آنها غيرقابل تحمل مي شود، يا به سرنوشتي که برايشان تعيين شده تن خواهند داد.
١- تنها سفراي عمانف بحرين و امارات در زمان اعلام طرح در واشنگتن حضور داشتند.
٢- طرح صلح شاهزاده عبدالله که در گردهم آئي ليگ عرب پيشنهاد داده شد
٣- اين عبارت که از سوي مفسرين عربستان سعودي استفاده مي شود اشاره به جمله دارد از سوي آباابن، وزير سابق امور خارجه اسرائيل که کفته بود:« فلسطيني ها هرگز هيچ فرصتي را براي از بين فرصت ها از دست نداده اند»
٤- مطلبي که در جلسه گروه هفت در بياريتس در اوت ٢٠١٩ از سوي منابع مختلف تائيد شد.
٥- در قانون اساسي تونس که در سال ٢٠١٤ به تصويا رسيد ذکر شده:« حمايت از تمام جنبش هاي آزادي خواه و در صدر آن مبارزه رهائي بخش فلسطين»