جلسه در انتبه در اوگاندا محرمانه بود. بی بیانیه مشترک یا یک عکس رسمی ، اما اعلام باور نکردنی آن علاوه بر فریادهای بهت و حیرت کم و بیش صادقانه ، یک بحران سیاسی واقعی در خارطوم ایجاد کرد. چرا که جلسه اوگاندا در تاریخ ٣ فوریه سال ٢٠٢٠ بین رئیس شورای حاکمیت سودان ، ژنرال عبدالفتاح البرهان و نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، یک تغییر اساسی در روابط ، یا بهتر بگوییم عدم روابط بین دو کشور است.
سودان ، عضو اتحادیه عرب ، از زمان استقلال در سال ١٩٥٦ روابط اش با اسرائیل خصمانه بوده و از نظر تل آویو این کشور عضوی از کهکشان «دشمنان» آن است. پس از کودتای نظامی در سال ١٩٨٩ توسط عمر البشیر ، که تحت تأثیر و حمایت مستقیم جبهه ملی اسلامی حسن الترابی انجام گرفت، این کشور متحد ایران شد. رهبر فکری ژنرال دیکتاتور، طرفدار پان اسلامیسم فراتر از کشورهای عربی است. هر ساله در اوایل دهه ١٩٩٠ ، در اوج شکوفایی کنگره جهانی اسلام ، هیئت های ایرانی در خیابان های پایتخت سودان دیده می شدند.
خارطوم همچنین از حماس حمایت می کند و متهم است که نقش واسطه تهران برای ارسال اسلحه و کمک مالی به جنبش فلسطین در نوار غزه را بازی می کند. حداقل دو بار ، در سال ٢٠٠٩ و ٢٠١٢ ، این کشور هدف حملات اسرائیل قرار گرفت. تل آویو همچنین به شدت از پروژه استقلال سودان جنوبی از زمان آغاز جنبش جدایی طلبی در سال ١٩٥٥ حمایت کرده است و پس از دستیابی به استقلال ، مشاوران نظامی اش را به «جوبا» برای کمک به مقامات جدید جنوب فرستاد.
شکی نیست که رژیم عمر البشیر در سالهای آخر قبل از سقوط، دیگر با اسرائیل خصومتی آشکار نداشت. خارطوم در سال ٢٠١٦ برای تحکیم اتحاد خود با عربستان سعودی و امارات متحده عربی ، با ایران قطع رابطه کرد. اما جلسه ٣ فوریه ٢٠٢٠ ، به دلیل ساده رخ دادنش ، تغییر جهتی اساسی بود. اعلامیه بنیامین نتانیاهو بر اراده متقابل برای انجام آن جلسه تاکید می کند و از افشای این راز خوشحال و آنرا « شروع همکاری برای عادی سازی روابط دو کشور» می داند. در خارطوم ، اولین واکنش ها آن بود که ژنرال البرهان هیچ اختیاری برای انجام اینکار نداشته و با کسی ، به ویژه نخست وزیر عبدالله حمدوک ، درباره آن مشورت نکرده است.
«خنجری که از پشت زده شد»
پس از بازگشت به کشور ، و بدنبال جلساتی که تمام روز سه شنبه ٤ فوریه و بخش عمده ای از ٥ فوریه طول کشید ، ژنرال البرهان در بیانیه مطبوعاتی اعلام کرد که در جهت « منافع و امنیت » ملی عمل کرده و مواضع سودان در رابطه با اسرائیل بدون تغییر مانده است. وزیر اطلاعات فیصل محمد صالح سپس از «نقض مواضع قاطع و قدیمی سودان» انتقاد و اعلام کرد « تا زمانی که اسرائیل حقوق مشروع مردم فلسطین ، از جمله حق آنها در داشتن دولتی مستقل با حاکمیتی کامل را به رسمیت نشناخته ، هیچ عادی سازی روابطی ممکن نیست ».
حزب کمونیست ، به نوبه خود ، «خنجر زدن از پشت به مبارزه ضد امپریالیستی مردم سودان و حمایت آنها از مردم فلسطین» را محکوم می کند. صادق المهدی ، رهبر حزب الامه موضعی مشابه می گیرد. در شبکه های اجتماعی ، طرفداران کنگره ملی سودان ، ستون فقرات رژیم نظامی-اسلامی سابق ، که در نوامبر ٢٠١٩ منحل شد ، خیانت به اماکن مقدس اسلام را مطرح می کنند. مدیر روابط خارجی شورای حاکمیت – یکی از همکاران ژنرال البرهان - استعفا می دهد و عادی سازی احتمالی را با « کسانی که مسجد الاقصی را اشغال کرده اند» تقبیح می کند.
با این حال ، به نظر می رسد که این موضع گیری ها عادی است. موضع سودان در برابر اسرائیل موضوعی مرکزی در ایجاد بحران سیاسی نیست. جلسه انتبه در دوره انتقالی فعلی مسئله مهم تری را مطرح کرد: چگونه در واقع ، قدرت باید تقسیم می شود؟
« در دست گرفتن روابط خارجی»
تقسیم قدرت از نظر تئوری با توافقنامه قانون اساسی امضا شده در ١٧ آگوست ٢٠١٩ بین نظامیان شورای نظامی انتقالی (Transitional Military Council, TMC) و غیرنظامیان نیروهای آزادی و تغییر(Forces of Freedom and Change, FFC) ، ائتلافی که انقلاب را رهبری کرد، پیش بینی شده است. هر یک از نهادهایی که باید گذار دموکراتیک را رهبری کنند ، اختیارات خود را روی کاغذ تعریف کرده اند. بنابراین ، شورای حاکمیت: متشکل از پنج نظامی و شش غیرنظامی ، که عبدالفتاح البرهان در طی ١٨ ماه اول ریاست آن را بر عهده داشت ، دارای نقش مشاوره و نمایندگی است. نخست وزیر ، رئیس دولتی متشکل از غیرنظامیان، عهده دار مسئولیت کشور جز در امور دفاعی و امنیت داخلی است. شورای قانونگذاری هنوز کار خود را شروع نکرده است.
هم دولت و هم نیروهای آزادی و تغییر(FFC) توضیح می دهند که سیاست خارجی در حیطه اختیارات دولت است. فیصل محمد صالح، روزنامه نگار سودانی در شبکه های اجتماعی می نویسد:« رئیس شورای حاکمیت روابط خارجی را در دست گرفته و تصمیمات را به تنهائی می گیرد. این نقض سند قانون اساسی و تعدی به اختیارات دستگاه اجرایی است.» مهدی ربیح ، از دفتر سیاسی کنگره سودان ، عضو نیروهای آزادی و تغییر(FFC)، اضافه می کند:« او از اختیارات خود فراتر رفته است و ما این سیاست در مقابل عمل انجام شده قراردادن را محکوم می کنیم. اینکار به ارتش اجازه می دهد که قدرت نخست وزیر را تضعیف و نهادهای مدنی را از محتوی خالی کند» .
«همان عطش برای قدرت»
در آتنه ، یک میدان کوچک در مرکز خارطوم ، انقلابیون پیر و جوان تالار گفتگوئی دائمی را سازمان داده اند. آنها که در گروه های کوچکی گرد آمده اند ، در مورد سیاست ، فرهنگ ، اقتصاد و آینده گفتگو و کوچکترین تحولات را موشکافی و پروژه هایی برای ایجاد سریع تر «سودان جدید» انقلابی طراحی می کنند. تحلیل های آنان با دولت یا نیروهای آزادی و تغییر(FFC) تفاوتی ندارند. قاضی خالد ، یک فعال کمونیست که نمی خواهد نام واقعی خود را اعلام کند می گوید:« این جلسه یک رفتار تحریک آمیز از طرف البرهان است ، او می خواهد برجسته شود و خود را به عنوان یک مرد قدرتمند در صحنه بین المللی مطرح کند. چرا ما باید با نتانیاهو صحبت کنیم ؟ وقتی که ما توسط ارتش قتل عام می شدیم صدائی از آنها در نمی آمد ! نتانیاهو و البرهان عطش یکسانی برای قدرت دارند.»
کمی جلوتر محمد ، جوانی خجالتی اظهار می دارد: « این کار او یک اشتباه نیست ، یک جرم است. تغییر خط سیاست خارجی یک تصمیم استراتژیک است. این تصمیم در حوزه اختیارات شورای حاکمیت نیست. مسئولین دوران انتقال که منتخب مردم نیستند ، اختیاری برای این کار ندارند».
نه بنیامین نتانیاهو ، نه دونالد ترامپ و نه مقامات سودانی احتمالاً وقت نداشتند منتظر انتخابات برنامه ریزی شده برای پایان دوره گذار بمانند که در کمتر از سه سال آینده برگزار می شود. واشنگتن کاملاً پشت صحنه این جلسه بود و بنا به اعتراف ژنرال برهان ، تماس های تدارکاتی بین نخست وزیر اسرائیل و مایک پمپئو ، وزیر امور خارجه آمریکا از سه ماه قبل از برگزاری آن در جریان بود.
دونالد ترامپ نیاز داشت که اعضای نادر اتحادیه عرب را که نسبت به «معامله قرن» موضع خصمانه ای داشتند، منزوی کند ، و بدین ترتیب با تکیه بر این موفقیت به رای دهندگان مسیحی انجیلی خود اطمینان دهد. آنها به طور گسترده علیه رژیم عمر البشیر در دوران اوج جنگ در دارفور بسیج شده بودند. از سوی دیگر ، بنیامین نتانیاهو می تواند در دوران کارزار انتخاباتی خود یک «پیروزی بزرگ» دیگر را به نمایش بگذارد. ژنرال البرهان ، به نوبه خود ، با اینکار یک جایگاه واقعی به دست آورد و اولین مقام سودانی بود که پس از سی سال به واشنگتن دعوت شد. دعوتی که مطابق اظهارات وی در برابر تعدادی از روزنامه نگاران سودانی واقعاً « اهمیت» داشت. وی همچنین امیدوار بود که در برابر مقامات صلاحیت دار آمریکا از منافع سودان دفاع کرده و تحریم هایی را لغو کند که بر اقتصاد بی خون کشور سنگینی می کند و سودان را از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج سازد.
«آینده ما آفریقا است»
عادی سازی روابطی که عبدالله حمدوک ، که از زمان انتصاب خود به عنوان نخست وزیر برای دست یافتن به آن تلاش کرده است. صداهائی ، به شرط ناشناس ماندن ، خوشحالی خود را از این «عادی سازی» پنهان نمی کنند. یک بازرگان می گوید:« اگر درهای دنیا به روی ما باز شود ، انزوا شکسته می شود و سرمایه گذاران خارجی ای به ما علاقه نشان می دهند که تاکنون از تحریم های آمریکا می ترسیدند ، صریح بگویم ، چه چیزی بهتر از این». بازرگان دیگری اضافه می کند: « برای بیرون آوردن کشور از این وضعیت فاجعه بار اقتصادی ، من آماده مذاکره با شیطان هستم» . گسست با رژیم قبلی نیز از این طریق رخ می دهد. یک مقام رسمی می گوید«ما همراه با یمن و لیبی آخرین کشوری نخواهیم بود که با اسرائیل هیچ ارتباطی ندارند ، این منطقی نیست».
از ورای چنین بحث هائی، مسائل مربوط به هویت سودانی و زخم های باز آن نیز مطرح می شود. حتی مسئله زبان عربی. این کشور چند قومی ، عرب و سیاه آفریقایی ، هرگز خود را یک عضو کامل «ملت عرب» احساس نکرده است. یکی از اعضای نیروهای آزادی و تغییر(FFC) می گوید: « رهبران ما در زمان استقلال تصمیم گرفتند سودان را در حوزه عربی قرار دهند. آنها می خواستند ما همه ویژگی های آن را بپذیریم ، از جمله نفرت از اسرائیل. اما ما هرگز توسط اعراب پذیرفته نشده ایم ، و همیشه به ما به دیده حقارت نگریسته اند ، زیرا پوست ما تیره است. وقتی ما سرکوب می شدیم ، فریاد اعتراضی از فلسطینی در حمایت از ما بلند نشد. ما باید به آفریقا نگاه کنیم ».
تعلق سودان به جهان عرب بحث عمده ای در طول انقلاب و به ویژه در تحصن خارطوم ، در آوریل و مه ٢٠١٩ بود. پرچم ملی قدیمی ، آبی ، زرد و سبز ، رنگ هایی آفریقایی تر از پرچم کنونی، به روز شده است و همیشه روی دیوارها نقاشی ، در دستبند یا گوشواره و یا هنگام تظاهرات استفاده می شود. « ما نمی خواهیم در جهان عربی بمانیم که آینده ای ندارد و رو به جلو حرکت نمی کند. آینده ما آفریقا است. و ما به عنوان آفریقایی مشکلی با اسرائیل نداریم. »
دو هفته پس از جلسه انتبه ، شبکه های اجتماعی «مراحل» عادی سازی اعلام شده توسط بنیامین نتانیاهو را دنبال می کنند در حالیکه هیچ مذاکرات رسمی ای آغاز نشده است. اما از هم اکنون ، نتیجه ملموسی آن قابل رویت است: افزایش بی اعتمادی نیروهای مدنی نسبت به نظامیان.