زمین لرزه در جنبش ملی فلسطین

با آتش بس ٢١ مه ٢٠٢١ بین حماس و اسرائیل ، دوره جدیدی برای جنبش ملی فلسطین آغاز می شود. پس از لغو انتخابات مجلس توسط محمود عباس ، احزاب با چالش های یک خیزش جدید روبرو شده اند.

در پایان آوریل ٢٠٢١ ، شبح چنددستگی بین فلسطینی ها دوباره ظاهر شد. محمود عباس ، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ، انتخابات قانونگذاری را که قرار بود در ماه مه برگزار شود در حالی لغو کرد که ٣٦ لیست توسط کمیسیون مرکزی انتخابات تأئید شده بود و ٩٣٪ فلسطینیان به سن رای رسیده ، برای انتخابات ثبت نام کرده بودند. آشتی شکننده بین فلسطینی ها که در بیروت توسط همه جناح های عضو و غیر عضو سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) در سپتامبر سال ٢٠٢٠ بوجود آمد و در ماه های بعد طی یک سلسله جلسات میان فلسطینی ها در قاهره و استانبول تأئید شد ، یک دستور کار ساده داشت: انتخابات مجلس در بهار در سرزمینهای اشغالی برگزار ، و پس از آن انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان ، و رای گیری برای بازسازی شورای ملی فلسطین (PNC) در سازمان آزادیبخش فلسطین سازماندهی شود. این آشتی ملی تحت حمایت قطر ، ترکیه و مصر ، سه کشور درگیر در مذاکرات بین فلسطینی ها ، انجام گرفت و پیمانکاران اصلی خود را داشت: جبرئیل رجوب ، دبیر کمیته مرکزی سازمان فتح(جنبش آزادی بخش میهنی فلسطین) و صلاح العاروری ، معاون رئیس دفتر سیاسی حماس.

چند دستگی که هربار مجددا آغاز می شد

با این استدلال که برگزاری انتخابات در بیت المقدس شرقی به دلیل محاصره اسرائیل غیرممکن است ، رئیس تشکیلات خودگردان طی چند ماه مذاکرات بین فلسطینی ها در کرانه باختری ، غزه و سراسر منطقه را زیر سوال برد. دلیل واقعی لغو انتخابات توسط محمود عباس بیشتر به چند دستگی داخلی حزب وی ، فتح ، که در وضعیت بدی قرار دارد، مربوط می شود: در ماه آوریل ، سه لیست ادعای میراث داری یاسر عرفات را دارند. اولین ، که لیست «رسمی» سازمان است، تحت رهبری محمود العلول ، دبیرکل فتح قرار دارد. دومین لیست توسط ناصر القدوه ، برادرزاده یاسر عرفات ، که در ماه مارس از کمیته مرکزی فتح اخراج شد ، و فدوی برغوثی ، وکیل عضو شورای انقلابی فتح ، همسر نماینده مجلس مروان برغوثی ، معرفی شده است. مروان برغوثی ، که از سال ٢٠٠٢ زندانی اسرائیلی ها بود ، قصد داشت نامزد ریاست تشکیلات خودگردان شود و بی شک. بدلیل محبوبیت اش ،می توانست در مقابل محمود عباس، که با کاهش مشروعیت روبروست، پیروز می شد. انتخاب وی به ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین برای اسرائیلی ها یک کابوس بود و آنها را با سناریویی مانند نلسون ماندلا روبرو می کرد.

سرانجام ، لیست سوم توسط محمد دهلان و جریان اصلاح طلب وی در درون فتح (طیار الاصلاحی)هدایت می شود. او که مرد قدرتمند سابق نوار غزه است ، در سال ٢٠١١ از فتح اخراج شد. وی همچنین مهره دیپلماسی امارات متحده عربی است ، جایی که در آن اقامت دارد. وی اخیراً در نوار غزه با حماس روابط نزدیکی برقرار کرده است: راشد ابوچابک ، از نزدیکان وی و از اعضای جریان اصلاح طلب فتح ، اخیراً پس از ١٥ سال تبعید به نوار غزه بازگشت.

در آغاز ماه مه ، صحنه سیاسی فلسطین برای اسرائیلی ها نگران کننده نبود. جنبش ملی فلسطین ، پس از چند تلاش برای آشتی در پائیز و زمستان سال ٢٠٢٠ ، دوباره دچار چنددستگی شده بود. انتخابات قانونگذاری و ریاست تشکیلات خودگردان لغو شده ، و بدین ترتیب احتمال پیروزی حماس و یا انتخاب مروان برغوثی ، رئیس تشکیلات خودگردان زندانی(مانند ماندلا.م) ، منتفی بود. بنابراین هیچ امکانی برای بازسازی شورای ملی سازمان آزادیبخش فلسطین وجود نداشت. محمود عباس به دلیل چند دستگی فزاینده حزب اش ، رئیس هر چه بیشتر ضعیف تری شده بود.

تضعیف حمایت اعراب از آرمان فلسطین ، در ادامه توافق نامه های عادی سازی ٢٠٢٠ و ٢٠٢١ بین اسرائیل ، امارات ، بحرین ، سودان و مراکش ادامه دارد. و ساختمان شهرک های استعماری می تواند بازهم سرعت بگیرد. دستان دولت بنیامین نتانیاهو کاملا باز است: در حالی که نیروهای مسلح اسرائیل در میانه ماه رمضان به مسجد الاقصی در بیت المقدس حمله و خانواده های فلسطینی در محله شیخ جراح را اخراج می کنند، این دولت انتظار واکنش سیاسی گسترده ای از سوی فلسطینی ها را ندارد.

حماس ، وحدت به واسطه اسلحه

در تاریخ ١٠ مه ٢٠٢١ ، ابو عبیده ، سخنگوی گردانهای عزالدین القسام ، شاخه مسلح حماس ، اعلام کرد که در صورت عدم عقب نشینی نیروهای مسلح اسرائیل از مسجد الاقصی و همچنین محله شیخ جراح در بیت المقدس شرقی ، ساعت شش عصر اولین دسته از موشک ها به سوی اسرائیل پرتاب خواهد شد. در زمان تعیین شده ، اولین موشک ها از نوار غزه شلیک شد. حماس ابتکار عمل سیاسی را در دست می گیرد و دستور کار خود را بر اسرائیلی ها تحمیل می کند. این کار بی شک ریسکی پر مخاطره است: با توجه به شدت بمباران اسرائیل در نوار غزه ، نمی توان منتظر تعادلی جدید در یک جنگ استعماری و نامتقارن بود. بویژه از آنرو که این بمباران ها از ١٠ تا ٢١ مه ، به همان اندازه جان غیرنظامیان را به خطر می اندازد که می تواند به کادرها و زرادخانه بالستیک حماس صدمه بزند . اما حماس می خواهد با پیوند سیاسی و نمادین نوار غزه و بیت المقدس ، معادله جدیدی را به اسرائیلی ها تحمیل کند. خواسته های حماس دیگر مانند گذشته بر لغو محاصره نوار غزه توسط اسرائیل متمرکز نیستند: آنها زین پس بر استعمار اسرائیل در اورشلیم تاکید دارند.

یک نقطه عطف اساسی در سیاست این جنبش اسلام گرا اتفاق افتاده است. در ١٥ مه ٢٠٢١ ، خالد مشعل ، رئیس شعبه خارجی حماس ، چهار شرط فلسطینی ها برای آتش بس را اعلام کرد: عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از مسجد الاقصی ، عقب نشینی شهرک نشینان از شیخ جراح ، آزادی همه زندانیانی که اخیراً توسط اسرائیلی ها دستگیر شده اند و پایان بمباران غزه.

حماس همچنین می خواهد حزب وحدت بین فلسطینی ها باشد. وحدتی که در درجه اول توسط سلاح بوجود می آید. در درگیری نوار غزه با ارتش اسرائیل ، حماس تنها نیست. این سرزمین از حمایت سیاسی و نظامی همه احزاب فلسطینی در غزه برخوردار است. شاخه نظامی آن بی شک دارای توانائی بالستیک موثری است که اکنون تل آویو را نیز در تیررس خود دارد. اما حماس همچنین بخشی از یک اتاق عملیات مشترک نظامی (غرفه المشترکا) است که همه جناح ها در آن شرکت دارند. اتاق عمليات مشترك كه در ماه مه سال ٢٠١٨ تاسيس شد ، در دسامبر سال ٢٠٢٠ يك سري تمرينات نظامي را در نوار غزه انجام داد.این اتاق عمليات مشترك از ١٢ گروه مسلح تشكيل شده و تشكيلات های اسلامگرا (حماس ، جنبش جهاد اسلامي در فلسطين) ، گروه های چپ(جبهه های مردمی و دموکراتیک برای آزادی فلسطین FPLP و FDLP) و سه تیپ وابسته ... به فتح (تیپ های عبدالقادر الحسینی ، ایمن الجهوده و العمودی) را گرد هم آورده است. هنگامی که در ١٠ مه ٢٠٢١ ، ابو عبیده ، سخنگوی شاخه مسلح حماس ، به اسرائیل اولتیماتوم داد تا نیروهای خود را از مسجد القصی خارج کند ، او اعلام کرد که این کار را به نام « رهبری مقاومت اتاق عملیاتی مشترک انجام می دهد» و نه از جانب جنبش اسلامی.

قبل از ١٠ مه ٢٠٢١ ، جنبش ملی فلسطین بر سر پرونده انتخابات چند دسته شده بود. در آن زمان ، جناح های فلسطینی ، به استثنای فتح ، تعلیق روند انتخابات توسط رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را محکوم کردند. اما در اواسط ماه مه ، آنها از حماس علیه اسرائیل حمایت می کنند. با پیوند دادن غزه به اورشلیم و کرانه باختری و سرزمین های ١٩٤٨ ، جنبش اسلامی دیگر نمی خواهد به عنوان مدیر دائمی نوار غزه ای در محاصره ظاهر شود ، بلکه خواستار آنست که نقش ضامن وحدت ملی و ارضی فلسطین را بازی کند.آنهم در شرائطی که تشکیلات خودگردان محمود عباس در کرانه باختری به طور فزاینده ای مورد انتقاد قرار گرفته است : در ١٤ ماه مه ، جوانان فلسطینی در جنوب نابلس ، در اعتراض به همکاری امنیتی بین تشکیلات خودگردان و اسرائیل ، یک پاسگاه پلیس فلسطین را آتش زدند.

آیا سازمان فتح از انتفاضه حمایت می کند ؟

در ١٥ مه ٢٠٢١ ، محمود العلول ، دبیرکل حزب فتح در ویدئویی که در شبکه های اجتماعی فلسطین منتشر شد ، فعالان حزب خود را به شرکت در همه اعتراضات مردمی علیه استعمار اسرائیل در بیت المقدس شرقی و کرانه باختری فرا می خواند. در تاریخ ١٨ مه ، جنبش جوانان فتح (شبیبه) مبارزان خود را برای شرکت در تظاهراتی بسیج می کند که همراه با اعتصاب عمومی اعلام شده توسط جناح های مختلف فلسطینی ، اتحادیه ها ، انجمن ها و جنبش های جوانان مستقل در کل «فلسطین تاریخی» است ، یعنی از جمله فلسطینی های سرزمینهای اشغالی و کسانی که تابعیت اسرائیل دارند. شب قبل ، شاخه های مسلح فتح ، تیپ های شهدای الاقصی ، برای اولین بار در ١٦ سال گذشته در خیابان های رام الله رژه رفت . روز بعد ، آنها در البیره ، نه چندان دور از رام الله ، با ارتش اسرائیل درگیر شدند. محمود عباس از زمان تصدی ریاست تشکیلات خود گردان فلسطین در ژانویه ٢٠٠٥ ، قول داده بود فعالیت های تیپ های شهدای الاقصی را ممنوع کند. به نظر می رسد حزب وی از کنترل خارج شده است و طرفداران آن نسبت به انتفاضه جدید بسیار حساس هستند.

ابتکارات نظامی حماس تأثیر فاحشی بر فتح دارد: هنگامی که اسرائیلی ها در ٢١ مه بمباران نوار غزه را متوقف کردند ، شاخه شرقی فتح در نوار غزه با صدور بیانیه ای خواستار وحدت ملی و ادامه قیام در سرزمین های اشغالی ١٩٦٧ و ١٩٤٨ (اسرائیل) شد. طرفداران فتح همچنین می توانند نسبت به فراخوان های نماینده زندانی، مروان برغوثی ، برای ادامه و سازماندهی قیام فعلی و اصلاح سازمان آزادیبخش فلسطین حساس باشد: در نامه ای از زندان که در ١٥ مه منتشر شد ، وی یادآوری می کند که فتح «پاسدار پروژه ملی انقلابی فلسطین» است، اما او همچنین برای ادغام حماس و جنبش جهاد اسلامی در سازمان آزادیبخش فلسطین که وی آنرا « خانه مشترک فلسطینی ها » می نامد، فراخوان می دهد. دو روز پس از انتشار این نامه ، او توسط اسرائیلی ها به سلول انفرادی منتقل شد.

رهبری فتح به خوبی می داند که دوران تغییر کرده است. جبرئیل رجوب ، دبیر کمیته مرکزی فتح و معمار گفتگوی ملی با حماس که در سپتامبر ٢٠٢٠ در بیروت آغاز شد ، طی مصاحبه ای با یک کانال تلویزیونی سعودی در ١٩ مه ، اعتراف می کند که «یک واقعیت جدید» خود را تحمیل کرده و « اوضاع به آنچه قبل از ١٠ مه ٢٠٢١ بود» ، تاریخ شروع نبرد برای غزه، «بر نخواهد گشت.»

در داخل فتح ، وسوسه بازگشت به انتفاضه نیرومند است. بویژه از آنرو که اکنون حماس کاملاً از آن پیشی گرفته و خود را پیشتاز وحدت ملی معرفی می کند و موفق شده پیوند سیاسی و نمادینی بین نوار غزه و بیت المقدس بوجود آورد. با این وجود ، فتح هنوز هم از نظر مالی و سیاسی به تشکیلات خودگردان وابسته است ، که دربند کشورهای اصلی غربی است. اعضای فتح ، که در حین وابستگی حزبی عضو پلیس و دستگاه های اطلاعاتی فلسطین اند ، در همکاری های امنیتی با اسرائیل فعالیت می کنند. رقابت با جریان اصلاح طلب فتح به رهبری محمد دهلان ، نزدیک به امارات ، اکثریت کمیته مرکزی فتح را حول ریاست محمود عباس متحد می کند. صفحه حزب خودگردان به طور کامل ورق نخورده است ، اما تنش هایی که در جریان سقط جنین انتخابات بهار ٢٠٢١ در داخل فتح بوجود آمد ، با پویائی قیام در حال افزایش است.

ترجمه سیاسی قیام

حماس اکنون در موضع حمله سیاسی و دیپلماتیک است و در فلسطین بازی را در دست دارد. میانجیگری مصر برای آتش بس با اسرائیل به آن وزنه ای منطقه ای می بخشد. رئیس دفتر سیاسی حماس ، اسماعیل هنیه ، در سخنرانی خود در ٢١ مه ٢٠٢١ ، ضمن تشکر از حمایت «مالی و نظامی» ایران ، خواستار «تقویت روابط با جامعه جهانی» با در نظر گرفتن « تغییرات بزرگ در جوامع اروپایی و غربی » شد.

اما حماس با یک چالش روبرو است: ارائه دیدگاه های استراتژیک. وحدت در مقاومت مسلحانه در غزه یک چیز است و سازماندهی یک انتفاضه جدید در میان تمام فلسطینیان در طولانی مدت، چالش دیگری است. در حال حاضر ، سوال های زیادی در مورد نتیجه سیاسی این قیام مطرح است: تشدید جنگ مسلحانه در نوار غزه و تظاهرات مردمی در کرانه باختری و بیت المقدس ، ارتباط با فلسطینیان دارای تابعیت اسرائیلی ، ارتباط با دیاسپورای فلسطینی که به شدت در لبنان و اردن بسیج شده است. ،حفظ یک توازن شکننده بین قدرت های منطقه ای ناسازگار مانند ایران ، مصر و کشورهای حوزه خلیج فارس.

اگر چه مسئله انتخابات فلسطین اهمیت خود را از دست داده اما تغییر عمیق سازمان آزادیبخش فلسطین همچنان برای بسیاری از سازمانهای سیاسی مهم است ، آنچنان که اعلامیه جبهه مردمی برای آزادی فلسطین که در روز آتش منتشر شد ، گواه آنست (١). اما سازوکارهای تجدید سازمان آزادیبخش فلسطین هنوز تعریف نشده است. آنها فقط سازمانی نیستند - ادغام حماس و جنبش جهاد اسلامي در رهبری قدرت فلسطین - بلکه دارای جنبه های نسلی و برنامه ای اند. تظاهرکنندگان جوان در اورشلیم یا رام الله حتی انتفاضه دوم را در سپتامبر سال ٢٠٠٠ تجربه نکرده اند. استعمار در سرزمینهای اشغالی باعث شده است که دورنمای وجود دو کشور اسرائیل و فلسطین در کنار یکدیگر غیر ممکن بنظر آید.

برای جنبش ملی فلسطین یک خطر وجود دارد: بازگشت اختلافات بین حماس و فتح و عدم آشتی بین فلسطینی ها ممکن است کاملاً خارج از چارچوب یک بسیج مردمی بی سابقه به نظر آید ، و این امر بر شهرهای لود ، حیفا ، جنین و و اردوگاه های پناهندگان در لبنان تأثیر بگذارد. حماس ، فتح و همه احزاب سیاسی فلسطین در مورد یک واقعیت نظر مشترک دارند: صفحه ای قطعاً در مورد توافق نامه اسلو ورق خورده و وضعیت سیاسی جدیدی پدیدار شده که بدون شک معادل رعد و برق انتفاضه اول دسامبر ١٩٨٧ است. سوال اساسی اکنون هماهنگی جریان های فلسطینی و ترجمه سیاسی قیام در دراز مدت است.

١- Al-Hadaf, 21 mai 2021.