دستاورد روسيه از مداخله نظامي در سوريه

سه سال است که روسيه درکنار دمشق و تهران به مداخله نظامي در سوريه پرداخته است. درطول اين مدت، فعاليت عملياتي آن به طور محسوس بر حسب هدف هاي تعيين شده در ميدان نبرد ، تغيير يافته است. امروز، با آن که درگيري فاصله زيادي با پايان يافتن دارد، با اين حال مسکو مي تواند به خود ببالد که موفقيت هايي چند داشته است.

در درجه اول، روسيه موفق شده توانايي خود در اعزام يک نيروي عملياتي درحد متوسط در وراي فضاي پيشين پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي را آن هم درجايي که کسي انتظار نداشته را نشان دهد. به علاوه، ميدان نبرد سوريه به ارتش روسيه شرايط واقعي عملياتي اي را عرضه کرده که نه تنها براي آزمايش سلاح و مهمات اش جهت ارسال براي زرادخانه روسيه يا براي صادرکردن آنها کاربرد دارد، بلکه به ويژه شرائط فوق العاده براي کسب تجربه نظامي هايي است که به سوريه اعزام شده اند. سرانجام، درمرحله ايجاد ثبات براي سوريه است که مسکو به خواست هايش دست مي يابد و روي روابطي که در ماه هاي اخير با روساي شورشي محلي مختلف که با آنها، خواه براي واداشتن به تسليم، خواه براي مبادله زندانيان برقرار کرده حساب مي کند و توانسته خود را، به رغم فقدان مشروعيت از ديد برخي از کنشگران محلي، به عنوان مخاطبي معتبر معرفي کند.

در ماه هاي آينده، تحکيم رژيم سوريه مي بايد محور کار روس ها باشد. به اين عنوان، مسکو روي جذب شدن واحدهاي شبه نظامي که آنها را تجهيز کرده و آموزش داده در ارتش سوريه حساب مي کند. تجربه و جنگندگي اي که نيروهاي وفادار به بشار اسد درطول سال هاي جنگ کسب کرده اند، زيرسايه فرماندهي و با تسليحات و تجهيزات روسي بوده و مي تواند براي مسکو از نظر تصوير و نفوذ ارمغاني پديد آورد که از چهارچوب سوريه فراتر رود.

رگبار آتش

يکي از ابزارهايي که ارتش روسيه درحد گسترده از آن استفاده کرده، قدرت آتش هوايي آن است که از راه دريا يا واحدهاي توپخانه زميني مستقر درخاک سوريه به کار رفته است. از ٣٠ سپتامبر سال ٢٠١٥، نيروي هوايي روسيه نزديک به ٣٩ هزار پرواز برفراز سوريه داشته است (١). اين حملات که درماه هاي نخست مداخله نظامي خيلي شديد بود، درماه هاي بعدي کاهش يافت زيرا موقعيت ميداني به شکلي قاطع به نفع نيروهاي وفادار به بشار اسددگرگون شده بود.

درحين مرحله موسوم به فعال، عملياتي که مستقيما به مداخله نظامي روسيه منجر شد و تا آغاز سال ٢٠١٦ طول کشيد، هواپيماهاي روسي هرروز تا ١٠٠ پرواز انجام مي دادند که به طور متوسط ٣ تا ٤ پرواز براي هر هواپيما بود. در ٢٠ نوامبر ٢٠١٥ شمار پرواز ها به حد اکثر يعني ١٣٩ پرواز رسيد. در دريا، نيروي دريايي روسيه در عمليات شرکت کرد و قدرت سنگين آتش هاي کاليبر و توپخانه آن، که صدها عدد آن از درياي خزر يا مديترانه شرقي شليک مي شد موثر واقع شد. سامانه هاي توپخانه اي استفاده شده از زمين نيز حملات هوايي را تکميل کرده و اين درحالي بود که متخصصان روسي بيش از ٤٧٠٠ دستگاه زرهي (تانک بي ام پي، خودروهاي حمل و نقل سبک...) را براي ارتش سوريه تعمير و آماده کار مي کردند.

رگبار آتش از جنبه هاي گوناگون سلاحي هولناک است. نخستين ماه هاي مداخله نظامي صرف نشان دادن قاطعيت مسکو در حملات گسترده، غالبا با دقت کم و با هدف قراردادن دوست و دشمن شد و نسبت به همه انتقادهاي بين المللي بي اعتنا ماند. اين مرحله نخست تاحدي قاطعيت داشت که سابقه اي ماندگار ايجاد کرد و درعين حال زمينه اي براي شناخت ابزارهايي شد که مسکو مي توانست از آنها استفاده کند. حضور وسايلي که بتواند به سرعت در دسترس باشد و قابليت اِعمال اين قدرت آتش درمدت زماني کوتاه از پايگاه هوايي حميم باعث جابجايي و شناوري تهديد دايمي برروي دشمنان نيروهاي روسي و وفادار به بشار اسد شد.

اثر رواني اي که نبرد حلب شرقي به جا گذاشت نقشي قاطع داشت. اين نقش تا حدي بود که دار و دسته هايي که در جاهايي ديگر سوريه محاصره شدند مي دانستند چه انتظاري نبايد داشته باشند (کمک خارجي اي که طبعا قاطعيت و برتري نيروهاي روس در ميدان نبرد را زير سئوال ببرد) و خطرهاي (رگبار آتش) را بشناسد. عمليات درعا در تابستان امسال بر موفقيت اين عملکرد تاکيد کرد: گروه هاي شورشي عملا «برگشتند» بدون آن که به راستي جنگي کرده باشند.

گسترش جنگ زميني- دريايي

نقشي که نيروي دريايي روسيه در مديترانه ايفا مي کند اساسي است. اين نيرو تنها محور تدارکاتي و کارپردازي بين روسيه و سوريه است که روسيه مي تواند به طور مستقل روي آن حساب کند. آزادي رفت و آمد در راه دريايي اي که بنادر سوري طرطوس و لطاقيه را به بنادر روسي درياي سياه مرتبط مي کند تا زماني مي تواند تضمين شود که توافقنامه «مونترو» (١٩٣٦) توسط ترکيه در تنگه هاي (بسفور و داردانل) رعايت شود و «ناتو» نخواهد درسر راه اين آزادي رفت و آمد مانع ايجاد کند، کاري که ناتو براي انجام آن از امکانات کافي برخوردار است.

محور تدارکاتي ديگر راه هاي هوايي ازطريق ايران و عراق است. درعين حال، ترکيه نيز به طور منظم به هواپيماهاي روسي اجازه عبور از فضاي خود را مي دهد. با اين حال، درهردو مورد، در گذشته مسکو هزينه بسته بودن فضاي اين کشورها در دراز مدت (ترکيه) يا مشکلات موقت (با ايران در ماه اوت ٢٠١٦) را پرداخته است. درپايان ماه اوت ٢٠١٨ يک هواپيماي تي يو ١٥٤ ام نيروي هوايي روسيه اجازه نيافت که به فضاي عراق وارد شود و ناگزير شد راه خود را به سوي ايران کج کند تا سرانجام بتواند به مقصد خود در سوريه برود.

علاوه براين نقش تدارکاتي کليدي، نيروي دريايي روسيه به جنگ زميني – دريايي در فضايي دريايي دور از آب هاي روسيه دست زده است. واحدهاي مجهز به موشک هاي دريا به زمين «کاليبر» در واحدهاي مديترانه اي – کشتي هاي سبک حفاظت کننده، ضد زيردريايي، موشک افکن و زيردريايي هاي کلاسيک تهاجمي – به طور اساسي واحدهاي تازه سازي هستند که به ويژه براي عمليات در طول يا مجاورت سواحل ساخته شده اند. تحت پوشش سامانه دفاعي ضد زميني (دستگاه ساحلي باستيون) و ضد هوايي (اس ٤٠٠) مستقر در خاک سوريه، اينها ابزارهايي قابل اعتماد براي جلوگيري از آزادي عملکرد شناورها و هواپيماهاي «ناتو» هستند و پرده اي دفاعي در سواحل سوريه ايجاد مي کنند.

تنش با اسرائيل

اين روش روسي موسوم به «ريگ در کفش» نسبت به «ناتو» تاکنون کارآمدي داشته است. روسيه کاملا مي داند که نبايد با نيروهاي دريايي/ هوايي آمريکايي شاخ به شاخ شود، اما اين را نيز مي داند که درپيش گرفتن راه نفي دسترسي و ممنوعيت منطقه اي حريفان ناتو و اسرائيلي ها براي حفظ تماس با نيروهاي روسي جهت اجتناب از بروز حادثه درست نيست. با اين حال، اين امر مانع از سقوط يک هواپيماي شناسايي و اطلاعاتي روسي، مدل ايل- ٢٠ در ١٧ سپتامبر گذشته در نزديکي سواحل سوريه نشد. اين هواپيما هدف تيراندازي دفاع ضد هوايي سوريه قرارگرفت که مي خواست يک هواپيماي اف- ١٦ اسرائيلي که حملاتي در منطقه لطاقيه انجام داده بود را ساقط کند. روسيه که از بمباران هاي مکرر نيروي هوايي اسرائيل خشمگين بود، تمام مسئوليت اين حادثه را متوجه دولت اسرائيل دانست. اين درحالي است که مسکو و تل آويو درمورد اين که سوريه نبايد پادگان نظامي ايران شود توافق دارند و به اين خاطر نيازمند حفظ گفتگو با يکديگر هستند.

به عبارت ديگر، نيروي دريايي روسيه طرحي دفاعي براي قفل کردن منطقه و دسترسي به سواحل تدارک ديده و به ويژه به تجهيز واحدهايي با وزن سبک يا متوسط – در کنار چند واحد سنگين به جا مانده از زمان اتحاد جماهير شوروي که براي تقويت اين تجهيزات آمده اند – اقدام کرده است. نيروي دريايي روسيه اين نوع برنامه ها را که در مناطق دريايي نزديک (شبه جزيره کولا، کالينين گراد، کريمه...) با تجهيز لوازم مناسب به کار مي برد کنار گذاشته و تنها آن را براي سوريه به کار مي برد و به عمليات در بيرون از منطقه « کنج راحتي» خود – آب هاي روسيه – به سوي سوريه مي پردازد و به همين مناسبت خط دفاعي خود را که تا منطقه درياي سياه بوده به سوي مشرق گسترش داده است.

اين تجهيزات اخيرا با دو سامانه ضد موشکي اس ٣٠٠ تحويل شده به دمشق، در پاسخ به ساقط شدن هواپيماي ايل- ٢٠ تقويت شده است. فعال شدن اين سامانه ها به ايجاد مانع دربرابر آزادي عمل نيروي هوايي اسرائيل و نيز «ناتو» کمک خواهد کرد و شبکه ضد هوايي در سواحل سوريه و لبنان را تحکيم خواهد نمود که بيشتر حملات عليه رژيم سوريه و مواضع ايران از آنها انجام مي شود.

تجربه اي ارزشمند

با آن که روسيه از حضور در درگيري هاي ميداني و زميني اجتناب مي کند، به منظور مشارکت در نبردها، از نيروهاي ويژه و تکميلي عرضه شده توسط شرکت هاي نظامي خصوصي و تجهيز واحدهاي پليس نظامي استفاده مي کند. اين پليس هاي نظامي که با کلاه بره قرمز به آساني قابل تشخيص اند، عموما در پايگاه هاي آموزشي در جمهوري هاي مسلمان فدراسيون روسيه (چچني، اينگوشي...) دوره ديده اند. از اين واحد ها علاوه بر امن کردن شعاع و حفاظت از مناطقي که درگيري در آنها کاسته شده، براي عرضه کمک هاي بشردوستانه نيز استفاده مي شود. از سپتامبر ٢٠١٥ نزديک به ٢ هزار عمليات کوچک و بزرگ در اين عرصه انجام شده و اين واحدها در گفتگوهايي براي تسليم محل يا مبادله زنداني ها شرکت داشته اند. اين کار صبورانه و خسته کننده که غالبا توسط ناظران کشورهاي عضو «ناتو» مورد توجه قرار نگرفته، توسط «مرکز ميانجيگري روسيه در سوريه» باعث شده که ٢٣٠ رئيس باند يا تشکل نظامي درباره شرايط تسليم خود گفتگو نمايند و به نيروهاي وفادار به رژيم سوريه امکان داده که ٢٥٠٠ محل را بدون جنگ بازپس گيرند.

به علاوه، ستاد نيروهاي مسلح روسيه سعي کرده که بيشترين تعداد از واحدها بتوانند به صورت چرخشي در سوريه حضور يابند تا تجربه عملياتي به دست آورند. با آن که در طي سه سال شمار سربازان روس مستقر به صورت مداوم در سوريه بين ٢٥٠٠ و ٤٠٠٠ تن بوده، بيش از ٦٣ هزار تن دراين مدت به سوريه فرستاده شده اند که ٢٥٧٠٠ تن از آنها افسر بوده اند. بيش از سه چهارم خلبان ها و خدمه پرواز نيروي هوايي روسيه در سوريه (با هواپيماهاي جنگي، حمل و نقل و هواپيماهاي راهبردي) پرواز داشته اند. تجربه به دست آمده در ميدان نبرد درميان نيروهاي مسلح روسيه نشر يافته و به عنوان نمونه مي توان از ارتقاء مقام فرمانده پيشين نيروهاي اعزامي به سوريه نام برد. ژنرال آندريي کارتاپولوو، در فاصله دسامبر ٢٠١٦ تا مارس ٢٠١٧ عمليات نظامي در سوريه را هدايت مي کرد، به ويژه در بازپس گيري پالميرا از «سازمان حکومت اسلامي» (داعش) براي دومين بار نقش داشت. او در بازگشت به روسيه به سمت سرفرمانده منطقه نظامي غرب منصوب شد و درماه ژوئيه گذشته به مقام معاونت وزارت دفاع ارتقاء يافت. روش ديگر تعميم اين تجربه تمرين هاي نظامي است که آخرين مورد آن «وستوک ٢٠١٨» است که درماه سپتامبر در شرق دور روسيه برگزار شد که به تبادل تجربه بين واحد هاي گوناگون روسي، و سربازان چيني که براي شرکت در رزمايش آمده بودند منجر شد.

اجتناب از سناريوي عراق

روسيه هم اکنون آغاز به تشکيل هسته سخت ارتش آينده سوريه نموده است. مسکو خواهان اين است که واحدهايي که آموزش داده و تجهيز نموده جذب نيروهاي نظامي سوريه شوند. اين امر با راه دلخواه کرملن براي تحکيم رژيم سوريه مطابقت دارد. اين جذب دسته هاي مسلح مورد پسند ايران نيست که بيشتر خواستار حفظ سلطه بر شبه نظاميان مختلف شيعه اي است که هزينه هاي آنها را مي پردازد ولي تجهيزات بيشتر آنها روسي است.

روسيه روي نزديکي فرهنگي تاريخي اي که بين نظاميان سوري و روسي وجود دارد، که از يک سو، روي تجهيزات تحويل داده شده و نفود ديپلماتيک اش در تهران حساب مي کند و از سوي ديگر، روي بازسازي ارتش سوريه. در آغاز ماه سپتامبر ٨ جوان سوري به آکادمي نظامي خدمات مادي و فني (سن پترزبورگ) براي گذراندن دوره افسري پيوستند.

اين مشارکت جديد، که نوجوانان را دربر مي گيرد، در چهارچوب يک برنامه روسيه- سوريه اي است که در دراز مدت براي ارتش سوريه افسراني را که در روسيه آموزش ديده اند تربيت مي کند (٣).

حفظ زمين

در محل، از هم اکنون نتايج ديگري محسوس است. واحد موسوم به «عقاب هاي صحرا» که در اصل يک تشکل خصوصي مرکب از سربازان پيشين سوريه است در اختيار روسيه که آن را تجهيز کرده بود قرارگرفت. اين واحد که در مبارزه عليه جهادگران – به ويژه در مناطق بياباني – ابزاري هولناک است، از ژانويه ٢٠١٧ جذب ارتش سوريه شده است. نمونه ديگر: «ببرهاي صحرا»ي ژنرال سهيل الحسن، فرمانده کنوني نيروهاي ويژه سوريه «قوت ال- نيمر» است. اين تشکل ديگري است که توسط روس هايي ترتيب يافته که برمبناي طرحي فشرده اما با تجربه و آموزش نظامي ديده تشکيل شده تا با سربرآوردن احتمالي جهادگران در مناطق بياباني يا شهري مقابله کند. از ديد مسکو، نقطه مقابل اين نمونه ها ارتش عراق است که با آن که سخاوتمندانه توسط واشنگتن تجهيز شده بود دربرابر حمله برق آساي داعش در ژوئن ٢٠١٤ و بار ديگر در سال ٢٠١٥ فروپاشيد.

در واقع، پس از تصرف مجدد سرزمين ها، مي بايد از آنها محافظت شود. هم اکنون اعلام خطرهايي از صحرا، از سمت پالميرا ديده مي شود که داعش در آغاز سال ٢٠١٦ از آن رانده شده بود، اما در زماني که رژيم سوريه درپايان سال ٢٠١٦ در حلب فرياد پيروزي سرداده بود دوباره آن را تصرف کرد. سه ماه طول کشيد تا روسيه و نيروهاي وفادار به رژيم سوريه توانستنداين محل را در مارس ٢٠١٧ از جهادگران بازپس گيرند. آينده ارتش سوريه بين تلاش براي تمرکز و هماهنگي روسيه و «شبه نظامي گري» به شيوه لبنان که تهران به آن تمايل دارد شکل مي گيرد، درحالي که درگيري هنوز پايان نيافته است.