گزينه هاي جنگي، ديپلوماتيک، پليسي، راهبردي يا حتي اقتصادي محمد بن سلمان، وليعهد ٣٤ ساله عربستان سعودي (که در دنيا به مخفف «MBS» شناخته مي شود) چيزي جز شکست درپي شکست دربرنداشته است. آيا اين را بايد به حساب «جواني» او، با توجه به اين که اين کشور نفت و ماسه توسط افرادي سالخورده اداره مي شود، گذاشت ؟ يا بايد آن را به نزديکي با شخصيت هايي مانند جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريکا نسبت داد؟
آخرين شاهکار او، که مصيبت بار بوده و در دنيا وحشت ايجاد کرده، در عرصه نفت است که باعث فروريزي قيمت شده و به گفته کارشناسان، اقتصاد جهاني از پيش وخيم، به خاطر شيوع ويروس کورونا، را تهديد مي کند.
در آغاز، نخستين گردهمايي در دسامبر ٢٠١٩ در وين با حضور ١٤ عضو «سازمان کشورهاي توليد کننده نفت» (اوپک) براي حفظ قيمت طلاي سياه برگزار شد زيرا کاهش قيمت موجب نگراني کشورهاي توليد کننده شده بود. اين ديدار به نتيجه رضايت بخش منجر نشد و وزير نيروي عربستان سعودي، عبدالعزيز بن سلمان (برادر ناتني محمد بن سلمان) خواهان برگزاري نشستي فوق العاده براي واداشتن روسيه به پذيرش کاهش ديگري در ميزان توليد شد تا بهاي نفت افزايش يابد. روسيه در بازار نفت نقشي اساسي ايفا مي کند و از سال ٢٠١٧ شريک اوپک وعربستان سعودي است. نشستي که در روز جمعه ٦ مارس مي بايست موجب کاهش ديگري در ميزان توليد به ميزان ١.٥ ميليون بشکه در طول سال ٢٠٢٠ شود که به ٢.١ ميليون بشکه کاهش توافق شده در ژوئن ٢٠١٩ اضافه مي شد.
خودداري مسکو
اما مسکو از پذيرش اين کاهش جديد سرباززد. نشست، به گفته شرکت کنندگان در آن به نقل از نشريه تايمز مالي، نيم ساعت طول کشيد. ازنظر رياض، حفظ قيمت نفت، که به خاطر شيوع ويروس کورونا از آغاز سال جاري ٣٠ درصد کاهش يافته بود، ضرورت داشت. کوويد-١٩ تقاضاي نفت را کاهش داده بود. عربستان سعودي براي حفظ تعادل بودجه خود به حفظ قيمت نفت در ٨٠ دلار (٧١.٦٤ يورو) نياز داشت. روسيه، در چهارچوب مذاکرات، پذيرفت که توافق اوليه را طولاني ترکند اما از پذيرش کاهش مجدد ميزان توليد خودداري کرد زيرا قيمت جاري نفت برنت (مرجع) را رضايت بخش مي دانست.
نتيجه اين خودداري ولاديمير پوتين از اجابت خواست وليعهد عربستان سعودي آتش به جان اوپک زد و به خلاف انتظار، اوپک تصميم به گشودن شيرهاي نفت واشباع بازار جهاني گرفت، اما اين امر در زماني انجام شد که کاهش تقاضاي نفت، دست به دست يک بحران اقتصادي جهاني داد که بانک هاي مرکزي کشورها دربرابر آن ناتوان به نظر مي رسند.
جنگ قيمت به راه انداخته شده توسط عربستان سعودي ، با افزايش ٢٥ درصدي توليد، براي رسيدن به ١٢.٣ ميليون بشکه در روز- که رکوردي بي سابقه است- ضربه اي سخت براي همسايگان عرب توليد کننده نفت ونيز براي روسيه است که پولش ارزش خود را ازدست داده، اگرچه به خاطر داشتن ذخيره ارزي ٥٦٢ ميليارد دلاري (٥٠٣ ميليارد يورو) از پس تحمل آن برمي آيد. اين ذخيره ارزي بيش از عربستان سعودي است که بنابر آخرين ارقام در دسترس، ذخاير ارزي آن به ٥٠١ ميليارد دلار (٤٤٨.٦٥ ميليارد يورو) کاهش يافته است. اين جنگ قيمت براي شرکت هاي نفت و گاز ميان سنگي (schiste) آمريکائي نيز ضربه اي سنگين بود. آيا اين شرکت ها، درحالي که هزينه توليدشان بيش از بهاي نفت است، مي توانند دوام بياورند؟ آيا رئيس جمهوري دونالد ترامپ مي تواند با خريد نفت به بهايي بالاتر از قيمت جاري آنها را نجات دهد؟ اين بحث در واشنگتن داغ است...
ساده لوحي يا ناآگاهي وليعهد عربستان سعودي به سقوط قيمت نفت دامن زد. تا جايي که از ١١٠ دلار (٩٨.٥٠ يورو) سال هاي ٢٠١٥- ٢٠١٤ به نزديک به ٢٠ دلار (١٧و٩١ يورو) در روز چهارشنبه ١٨ مارس رسيد که کمترين ميزان از سال ٢٠٠٣ است و در بازه زماني محدودتر نسبت به آغاز سال ٢٠٢٠ از حدود ٥٠ دلار (٤٤.٧٧ يورو) به ٢٠ دلار رسيده است. در ١٨ مارس بهاي نفت در فاصله دو هفته کمتر از نصف شد که البته اين امر تحت تاثير شيوع جهاني ويروس کورونا بود. درچنين شرايطي، عربستان تصميم گرفت که بودجه خود را در سال ٢٠٢٠، ٥ درصد کاهش دهد که بي ترديد اين تنها آغاز کار است. بنابر ارزيابي نشريه تايمز مالي، در يادداشت سردبيري سه شنبه ٢٤ مارس، صنعت نفت (درجهان) با «بدترين بحران ١٠٠ سال اخير خود» رودررو است و «عده اي از کارشناسان پيش بيني مي کنند که قيمت نفت به بشکه اي کمتر از حتي ١٠ دلار هم برسد».
کسر بودجه فزاينده
در اين وضعيت، به نظر مي آيد که محمد بن سلمان خود را تنبيه مي کند. عده زيادي از کارشناسان بي ترديد عقلاني بودن سياست اتخاذ شده توسط وليعهد جوان درمورد «برنامه تنوع اقتصادي» که آنرا «چشم انداز ٢٠٣٠» ناميده است و از سال ٢٠١٦ اعلام شده را زير سئوال مي برند. هدف اين برنامه اين است که از عربستان چيزي دستکم به عنوان «کانون دنياي عرب و مسلمان» ونيز چنان که در زمان ارائه رسمي برنامه گفته، و هنوز در تارنماي رسمي اش ديده مي شود، «جامعه اي پويا» بسازد.
اين طرح که هزينه آن ٥٠٠ ميليارد دلار (٤٤٧ ميليارد يورو) برآورد شده، شامل چندين برنامه بسيار بزرگ، از جمله ساخت يک «شهرک فرامدرن و خودکفا» در نئوم در ساحل درياي سرخ است که درخور فيلم هاي علمي- تخيلي است. اجراي اين برنامه ها موجد فکر فروش ٥ درصد از شرکت ملي نفت سعودي «آرامکو» شده تا سرمايه گذاري در بخش هاي غير نفتي را افزايش دهد و منابع مالي لازم براي اصلاحات و گشايش به روي دنيا (گردشگري و غيره) را تامين کند. در دسامبر ٢٠١٩، فقط ١.٥ درصد از سهام آرامکو براي فروش در بورس، تنها در بازار سعودي، عرضه شد. اين درحالي بود که آرامکو (که ارزش سهام آن نسبت به قيمت پايه سقوط کرده و اين سقوط فقط از تاريخ اول مارس ١٢ درصد بوده) به نوبه خود بوسيله مدير کلش امين ناصر، در ١٤ مارس اعلام کرد که سودش در سال ٢٠٢٠ کاهش يافته و به ٨٨.٢ ميليارد دلار (٧٩ ميليارد يورو) رسيده است. بنابر اعلام «مرکز پژوهش سرمايه اقتصادي»، به نقل از آژانس فرانس پرس در ١٨ مارس، اثر ترکيبي شيوع ويروس کورونا و جنگ قيمت نفت کسربودجه عربستان سعودي در سال ٢٠٢٠ را افزايش داده و از ٦.٤ به ١٦ درصد توليد ناخالص داخلي (PIB) رسانده است.
بازداشت اعضاي خانواده سلطنتي
با اين همه، اين کارنامه دستکم غم انگيز، دربرابر انجام کارهاي «مثبت» وليعهد براي مدرن سازي جامعه محافظه کاري که بر آن حکومت مي کند قرار مي گيرد. از جمله اين کارهاي مثبت: بردباري مذهبي بيشتر، دادن اجازه رانندگي خودرو به زنان، گشايش نسبي به روي دنيا و غيره است. با اين حال، با آن که محمد بن سلمان (MBS) به تماشاي مسابقات اتومبيل راني از بالکن قصر مجللش علاقه دارد تا بتواند ديدار کنندگانش را تحت تاثير قرارداده و براي کشوري که قصد دارد خود را جايگاه پيشرو مدرنيته قراردهد تبليغ کند، به نظر مي آيد که او هدف و وسيله را با هم اشتباه گرفته است. چگونه مي توان پليس امنيتي و دموکراسي سازي را با هم آشتي داد ؟ آيا جامعه عربستان همچنان در معرض تفتيش و تجسس نيست ؟ صدها مخالف، غالبا بدون محاکمه در زندان هستند. پليس مذهبي به خاطر حسن نيت وليعهد برچيده شده اما او براي حفظ نظم از کشتن شهروندان خود (چنان که درمورد روزنامه نگار جمال خاشقجي ديده شد) و ساکت کردن منتقدان، حتي کساني که خون سلطنتي دارند ابا ندارد. يا با زنداني کردن بازرگانان و شاهزادگان ميلياردها دلار از دارايي هايشان مصادره مي شود... پرسشي که مطرح مي شود اين است که آيا مدرن سازي مورد ادعا مي تواند در نبود دموکراسي تحقق يابد ؟
درمرحله اي جديد براي افزايش قدرت وليعهد و حذف هرگونه مخالفت، گارد ويژه محمد بن سلمان در آغاز ماه مارس دست به بازداشت دستکم دو تن از اعضاي خانواده سلطنتي زد: احمد بن عبدالعزيز السعود، برادر پادشاه و نيز محمد بن نايف، وزير کشور و وليعهد پيشين که هردو آنها متهم به تدارک کودتا براي برکناري محمد بن سلمان هستند. همزمان با اين امر، بنابر نوشته روزنامه تايمز مالي، به نقل از «النزهه»، نهاد مبارزه با فساد کشور، حدود ٣٠٠ تن از کارکنان دولت، از جمله بلندپايگان ارتش هم به ويژه به اتهام فساد بازداشت شده اند.
سياست منطقه اي شکست خورده
سرانجام، پرسش اين است که آيااراده محمد بن سلمان در ساخت خاورنزديک مدرن از ديدگاه او تحقق پذير است ؟ جنگ يمن، که پايان نمي پذيرد، شکستي شوم از نظر انساني، نظامي و اقتصادي بوده است. کشورهاي متحدي مانند امارات متحده عربي از بابت حمايت خود از اين جنگ انگشت تاسف به دندان مي گزند.
تحريم قطر، اميرنشين خيلي کوچک ولي فرامدرن، در مقايسه با وسعت عربستان سعودي، با انتقاد دنيا و کشورهاي عرب روبرو شده است. اين تنبيه – که باز اقدامي بي سابقه بوده- حتي بزرگ ترين متحد عربستان سعودي يعني آمريکا را ناراحت کرده است.
زورآزمايي عليه بزرگ ترين دشمن يعني ايران (که آن نيز مبنايي لجاجت آميز داشت) که تاکنون نتيجه اي نداشته را نيز نبايد فراموش کرد. تهران، به رغم تحريم هايي که به اقتصادش لطمه هاي سنگين زده، در کشورهاي منطقه مانند عراق، يمن، سوريه و حتي لبنان که سرنخ آن در دست حزب الله شيعه است، به صورت بازيگري بزرگ درآمده است.
نتيجه اين که مداخله غيرمستقيم در سوريه (از راه تامين سلاح، شبه نظامي و پول) به شکلي غم انگيز منجر به شکست شده زيرا محمد بن سلمان هدف خود را سقوط بشار اسد قرار داده بود و او (با کمک روسيه و ايران) قدرت را حفظ کرده و حتي تقويت هم شده است.
درحال حاضر، عربستان سعودي تحت هدايت وليعهد نوآور خود از نداشتن راهبردي انديشيده وتنظيم شده رنج مي برد و اين برخلاف «ديدگاه» شاهزاده اي است که همه قدرت را در دست دارد.